display result search
منو
تفسیر آیات 67 تا 71 سوره انفال _ بخش دوم

تفسیر آیات 67 تا 71 سوره انفال _ بخش دوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 32 دقیقه مدت قطعه
  • 12 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 67 تا 71 سوره انفال _ بخش دوم":

جنگ بدر اولین جنگ تحمیلی بعد از استقرار نظام اسلامی در مدینه است
همان طور که اصل قتال باید به اذن الهی باشد کیفیت قتال بعد از پیروزی هم باید به اذن باشد.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿ما کانَ لِنَبِیِّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری حَتّی یُثْخِنَ فِی اْلأَرْضِ تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللّهُ یُریدُ اْلآخِرَةَ وَ اللّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ ٭ لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظیمٌ ٭ فَکُلُوا مِمّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَیِّبًا وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ ٭ یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فی أَیْدیکُمْ مِنَ اْلأَسْری إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فی قُلُوبِکُمْ خَیْرًا یُؤْتِکُمْ خَیْرًا مِمّا أُخِذَ مِنْکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ ٭ وَ إِنْ یُریدُوا خِیانَتَکَ فَقَدْ خانُوا اللّهَ مِنْ قَبْلُ فَأَمْکَنَ مِنْهُمْ وَ اللّهُ عَلیمٌ حَکیمٌ﴾

در تفسیر این آیات اختلاف نظر کم نیست منشأ این اختلاف اختلاف روایتهایی است که به عنوان شأن نزول در ذیل این آیات آمده است ولی به هر تقدیری که آن روایات معنا بشود وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) از عتابی که از این آیه برمی‌آید کاملاً منزه است زیرا این عتاب متوجه کسی است که شروع به اسیر گیری کرده است قبل از استقرار نظام این آیات در زیان جنگ بدر است و جنگ بدر هم اولین جنگ تحمیلی است بعد از استقرار نظام اسلامی در مدینه هنوز این حکومت کاملاً مستقر و پایدار نشد که جنگ بدر را بر اینها تحمیل کردند اگر اینها آزاد می‌شدند و بدون خونریزی مستحکم دوباره به مکه برمی‌گشتند توطئه می‌کردند و مانند آن و باز این نظام در خطر بود لذا اسیر گیری روا نبود چون این اسیر گیری نه تنها به دستور پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نبود و نه تنها با آن حضرت مشورت نکردند با اذن نبود اولاً با اجازه نبود لاحقاً و ثانیاً با طیب نفس و رضای درونی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) همراه نبود ثالثاً چنین خطایی و اشتباهی فقط دامنگیر همان اسیر گیرنده‌ها شد وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نه دستور داد نه اذن داد نه اجازه بعدی نه رضای درونی بنابراین عتابی که از این استفاده می‌شود فقط متوجه کسانی است که اسیر گرفته‌اند و هرگز متوجه پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نخواهند شد.

مطلب دوم آن است که همان طور که اصل قتال باید به اذن الهی باشد کیفیت قتال بعد از پیروزی هم باید به اذن باشد در سورهٴ مبارکهٴ حشر فرمود به اینکه تا کنون شما مأذون نبودید که جهاد کنید اما از الآن مأذونید که جهاد کنید ﴿أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللّهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدیرٌ﴾ پس اصل قتال و جهاد باید به اذن الله باشد تا کنون که حکومتی تشکیل ندادید و نظامی تأسیس نکردید مأذون به قتال نبودید الآن مأذون به قتالید اسیر گیری در میدان جنگ هم باید به اذن ذات اقدس الهی باشد و چنین اذنی داده نشد لذا فرمود این کارتان ناروا است بعد هم فرمود به اینکه اصل اسیر گیری این طور نیست که قدغن باشد اسیر گیری بعد از استقرار نظام روا است چه اینکه در آیه چهار سورهٴ مبارکهٴ 47 آنجا که در بحث دیروز هم اشاره شد فرمود بعد از استقرار است عیب ندارد آیه چهار سوره 47 این بود ﴿فَإِذا لَقیتُمُ الَّذینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ﴾ حالا این طنابها را محکم ببندید آنها را اسیر بگیرید ﴿فَإِمّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمّا فِداءً﴾ یا بدون دریافت فدیه آزاد می‌کنید که می‌شود «منّ» یا با دریافت فدا آزاد می‌کنید که فرمود ﴿حَتّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ﴾ در آیه محل بحث یعنی سوره انفال فرمود ﴿ما کانَ لِنَبِیِّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری حَتّی یُثْخِنَ فِی اْلأَرْضِ﴾ ﴿إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ﴾ آن گاه ﴿فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمّا فِداءً﴾.
مطلب سوم آن است که آنچه که محور اصلی عتاب است اسیر گیری است نه فدیه منتها فدیه هدف این اسیر گیرنده‌ها است چون هنوز فدیه‌ای نگرفته‌اند به قصد فدیه اسیر گرفته‌اند و در چنین فضایی آیه نازل شد اینها را مذمت کرد پس محور تقبیح همان اصل اسیرگیری است اخذ اسیر است نه دریافت فدیه.
مطلب بعدی آن است که گاهی دنیا در قبال آخرت است بدون اینکه تفصیلی داده بشود مطلب به وضوح واگذار می‌شود یک عده اهل دنیای‌اند یک عده اهل آخرت‌اند و چون در آیات فراوان عظمت و ثواب و بقای آخرت مطرح شده است لذا به همین این تقابل اکتفا می‌شود چه اینکه در آیه 152 سورهٴ مبارکهٴ آل عمران گذشت که فرمود ﴿وَ لَقَدْ صَدَقَکُمُ اللّهُ وَعْدَهُ إِذْ تَحُسُّونَهُمْ بِإِذْنِهِ حَتّی إِذا فَشِلْتُمْ وَ تَنازَعْتُمْ فِی اْلأَمْرِ وَ عَصَیْتُمْ مِنْ بَعْدِ ما أَراکُمْ ما تُحِبُّونَ مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ الدُّنْیا وَ مِنْکُمْ مَنْ یُریدُ اْلآخِرَةَ﴾ دیگر تعبیر مختلفی درباره دنیا و آخرت ندارد لکن در محور بحث یعنی سورهٴ مبارکهٴ انفال فرمود ﴿تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللّهُ یُریدُ اْلآخِرَةَ﴾ نه عرض الآخره آخرت دیگر عرض نیست و متاع زود گذر نیست آخرت به استناد آیه 16 و 17 سورهٴ مبارکهٴ اعلی یک متاع پایداری است در آیه 16 و 17 سوره ﴿سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ اْلأَعْلَی﴾ فرمود ﴿بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا ٭ وَ اْلآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقی﴾ چون این چنین است از آخرت به عنوان عرض و متاع یاد نشده است که مثلاً «تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللّهُ یُریدُ عرض اْلآخِرَةَ» گرچه زمخشری در کشاف از برخی‌ها نقل کرده‌اند که آنها هم آخرت را مکسور خواندند که مضاف محذوف است یعنی «و الله یرید عرض الآخره» برای غیر ضمیمه تقابل لکن از آخرت به عنوان متاع پایدار یاد می‌شود نه به عنوان عرض ﴿تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللّهُ یُریدُ اْلآخِرَةَ﴾ شما برای خودتان متاعی زودگذر می‌خواهید خدا برای شما متاع پایدار می‌خواهد یعنی «وَ اللّهُ یُریدُ اْلآخِرَةَ لکم و انتم هم تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا» لکم منتها شما نمی‌دانید چه برای خودتان خوب است نظیر آنچه که در توضیح سهام ارث بیان شده است ﴿لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعًا﴾ شما نمی‌دانید کدامیک از ورثه به حال شما نافع‌ترند و این سهام بسنده کنید تصرفی در این سهام نکنید کم و زیاد نکنید سهم ورثه هر چقدر که ذات اقدس الهی بیان کرده است همان را بدهید شما از آینده خبر ندارید که این فرزند در آینده چه خواهد ﴿لا تَدْرُونَ أَیُّهُمْ أَقْرَبُ لَکُمْ نَفْعًا﴾ در اینجا که فرمود ﴿تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا﴾ یعنی شما برای خودتان یک کالای زودگذر می‌خواهید ولی ذات اقدس الهی برای شما چیزی را می‌خواهد که خیر و ابقاء است ﴿وَ اْلآخِرَةُ خَیْرٌ وَ أَبْقی﴾ البته مال اوساط از مؤمنین است برای اوحدین از اهل ایمان فرمود ﴿وَ اللّهُ خَیْرٌ وَ أَبْقی﴾ آن ﴿وَ اللّهُ خَیْرٌ وَ أَبْقی﴾ مال اوحدی از افراد است بعد هم فرمود این که دو اراده است نه به این معنا است که اراده خدا همتای اراده شما باشد شما یک طور می‌خواهید خدا یک طور دیگر برای شما می‌خواهد نه خدا عزیز است حکیم است اراده او با عزت شما همراه است اراده او حکیمانه است و به منفعت پایدار شما منتهی خواهد شد و مانند آن بعد فرمود به اینکه ﴿لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظیمٌ﴾ این ﴿ما کانَ لِنَبِیِّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری﴾ یک عتاب ضمنی را به همراه دارد این ﴿لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللّهِ سَبَقَ﴾ یک قدری روشنتر بیان کرده فرمود این یک گناه بزرگ است به دلیل اینکه عذاب عظیم در برابر او است منتها اگر آن حکم الهی که قبلاً تنظیم شده بود اگر آن حکم که در کتاب الهی تنظیم شده است نبود چون ذنبتان عظیم بود عذابی که دامنگیر شما می‌شد آن هم عظیم ﴿لَوْ لا کِتابٌ مِنَ اللّهِ سَبَقَ لَمَسَّکُمْ فیما أَخَذْتُمْ﴾ یعنی اسیر گرفتید نه فدیه چون هنوز فدیه‌ای در کار نبود ﴿لَمَسَّکُمْ فیما أَخَذْتُمْ﴾ من الاسراء عَذابٌ عَظیمٌ.
اما حالا آن مکتوب چیست وجوهی را جناب زمخشری در کشاف بیان کردند که برخی‌ها تفاسیرشان دیدم از آن وجوه یاد کرده‌اند یک وصف این است که چون در لوح تثبیت شده است که این کار برای شما حلال است این فدیه گیری برای شما حلال است پس آن اسیر گیری که مقدمه این فدیه گیری است این هم حلال است منتها شما نمی‌دانستید یک تجری بود کردید و بی اجازه کار کردید و اگر آن تحلیل واقعی نبود این حلیت واقعی نبود شما گرفتار ذنب عظیم می‌شدید و چون ذنب عظیم مرتکب شدید عذاب عظیم دامن گیرتان بود.
وجه دوم این است که چون جنگ بدر اولین جنگ بود و جهاد در او از یک فضیلت خاص برخوردار بود لذا در بسیاری از تعبیرات روایی وقتی می‌خواهند اجر یک کسی را ذکر بکنند می‌گویند اجر شهید بدر را دارد که یک واحد سنجشی شد برای بیان فضیلت چون درباره شهدای بدر آمده است که اهل بدر مغفور له‌اند از این جهت عذابی دامن گیر شما نخواهد شد پس اگر نبود آن مغفرت عمومی که بهره شهدای بدر و همچنین اهل بدر بود مجاهدین بدر اعم از شهید و مصدوم فاتح اگر آن حکم عمومی نبود که اهل بدر مغفور له‌اند ﴿لَمَسَّکُمْ فیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظیمٌ﴾ البته آن عذاب عظیم این طور نبود که نظیر ﴿نارُ اللّهِ الْمُوقَدَةُ﴾ ﴿الَّتی تَطَّلِعُ عَلَی اْلأَفْئِدَةِ﴾ این چنین بشود با شما یک برخوردی می‌کرد گاهی می‌فرماید به اینکه ما عذاب را در حد چشاندن به آنها می‌چشانیم نه نوشیدن ﴿ذُقْ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزیزُ الْکَریمُ﴾ گاهی هم در حد نوشیدن است که ﴿لَهُمْ شَرابٌ مِنْ حَمیمٍ﴾ گاهی هم تمام بدن اینها را نظیر آن قیر قطران می‌گیرد در اینجا فرمود به اینکه اگر آن حکم الهی نبود عذاب عظیم با شما برخورد می‌کرد حالا برخورد غیر از آن است که فرا گیر بشود درون و بیرون را بسوزاند یک وقت است ﴿یَصْلَی النّارَ الْکُبْری﴾ است یک وقتی ﴿تَصْلِیَةُ جَحیمٍ﴾ است این تصلیه که باب تفعیل است بالاتر از آن ﴿یَصْلَی النّارَ الْکُبْری﴾ است شما می‌بینید یک وقتی یک چیزی را گرم می‌کنند روی آتش یا فقط رو سوزی است یک وقت تثنیه است درون و بیرون سوزی است یک چیزی می‌گذارند در آتش می‌سوزد مثل اینکه این کوره بلندهایی که آب می‌کنند این طوری است و می‌گذارند آب بشود بالأخره آن می‌شود تثنیه این رو سوزی‌ها می‌شود ﴿یَصْلَی النّارَ الْکُبْری﴾ به هر تقدیر در اینجا فرمود به اینکه عذاب عظیم به شما برخورد می‌کرد حالا فرا گیر باشد از درون بجوشد و بیرون سر بزند شاید آن طور نبود ﴿لَمَسَّکُمْ فیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظیمٌ﴾ خب حالا عذاب عظیم است ولی برخورد که عظیم نیست تعذیب که عظیم نیست اگر تعذیب عظیم باشد نظیر اینکه اینها ثوب قطران دارند یا ﴿نارُ اللّهِ الْمُوقَدَةُ﴾ یا ﴿کُلَّما نَضِجَتْ جُلُودُهُمْ بَدَّلْناهُمْ جُلُودًا غَیْرَها﴾ اینها تعذیب عظیم است اما یک وقت است نه در حد مس است برخورد است این عذاب عظیم است اما تعذیب عظیم نیست ﴿لَمَسَّکُمْ فیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظیمٌ﴾.
خب پس وجه اول آن است که چون این کار برای شما واقعاً حلال بود این فدیه لذا معفو است وجه دوم این است که چون اهل بدر مغفور له‌اند اعم از شهدا و مصدومین و صالحان چون اهل بدر معفو له‌اند اگر نبود این غفران عمومی در اثر آن کاری که شما کردید بدون اذن پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) عده‌ای را اسیر گرفتید عذاب عظیم با شما تمام است.
وجه سوم آن است که این نظیر ﴿وَ ما کُنّا مُعَذِّبینَ حَتّی نَبْعَثَ رَسُولاً﴾ در بحث دیروز اشاره شده یعنی قبل از اینکه ما حجتی را تاکید بکنیم به تعبیر زمخشری تثبیت بکنیم حجت الهی به شما بالغ بشود اگر یک کسی کاری انجام بدهد مورد مؤاخذه نیست این هم حکم اصولی مصطلح.
وجه چهارم که مورد پذیرش خود زمخشری آن است که اگر نبود این حرف کتاب الهی بود در لوح محفوظ بود که اگر کارشناسی اهل نظری در کارشناسی خود با اعمال و نظر با دقت رویه اگر اشتباه بکند معذور است خطای در اجتهاد باعث کیفر نیست شما در این نظر تشخیص این مطلب خطا کردید ممکن بود عذاب عظیم با شما تماس بگیرد چون شما کارشناسانه این کار را کردید وقتی از شما توضیح خواستند که چرا اسیر گرفتید گفتید به اینکه نظام اسلامی نیازمند به تقویت بیت المال است ما از اینها به عنوان فدا مالی می‌گیریم و نظام خودمان را تقویت می‌کنیم ارتش خودمان را تقویت می‌کنیم از این جهت منتها در این کارشناسی اشتباه کردید برای اینکه دوباره بر می‌گردند و توطئه تشکیل می‌دهند و دوباره تهاجم می‌کنند ما باید هزینه زیادتری بپردازیم چون در کارشناسی اشتباه کردی و حکم ذات اقدس الهی این است که اگر کسی اهل خبره باشد و اعمال رویه بکند و اشتباه بکند معذب نیست لذا شما تأدیب نمی‌شوید این را خود جناب زمخشری پذیرفته است بسیاری از اینها هم می‌تواند کنار هم قرار بگیرد این طور نیست که اینها رودرروی هم و تضاد یا تناقضی با هم داشته باشند ﴿تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا﴾ نه « تریدون تقویت النظام» منتها ذات اقدس الهی می‌خواهد بفرماید به اینکه شما بازده‌کارتان متاع دنیا است این را آنچه را که شما فکر می‌کردید آن در این کار نبود یعنی محصول کار شما فقط دنیا زدگی است چون اینها دوباره بر می‌گردند توطئه انجام می‌دهند این در کارتان کارشناسی صحیح نیست بازگشت کار شما یک متاعی .است منتها چون نتیجه کارتان درست نبود ذات اقدس الهی فرمود که محصول کار شما یک سلسله درآمد مادی است تقویت نظام نخواهد شد تقویت نظام آن است که در شرایط کنونی آن سران ستم اعدام بشوند بعد هم از اینها تعهد گرفته بشود ﴿تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللّهُ یُریدُ اْلآخِرَةَ﴾ ولی خب باز در موقع عمل همین طور شد یعنی به استثنای دو نفر بقیه اسرا بالأخره آزاد شدند منتها برخی نظیر عباس و نوفل و عقیل اینها آمدند در مدینه به قسمت مهم برگشتند اینها وجوهی است که می‌تواند سبب این عتاب اولی به دومی قرار بگیرد یعنی هم عتاب در آیه ﴿ما کانَ لِنَبِیِّ أَنْ یَکُونَ لَهُ أَسْری﴾ هم عتاب در آیه ﴿لَمَسَّکُمْ فیما أَخَذْتُمْ عَذابٌ عَظیمٌ﴾ اهل بدر تقریباً سیصد و اندی بودند قسمت مهم مسلمین در مدینه بودند زن و مرد کودک و اینها البته مرد کم بود آن عذاب عمومی که می‌آید ﴿سَخَّرَها عَلَیْهِمْ سَبْعَ لَیالٍ وَ ثَمانِیَةَ أَیّامٍ﴾ آن گونه از تعذیبها با وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) پدید نمی‌آید
پرسش: ...
پاسخ: عذاب مقطعی که خیلی‌ها معذب می‌شوند یک گروه خاصی خب از اینکه فرمود ﴿فَکُلُوا مِمّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَیِّبًا﴾ معلوم می‌شود به اینکه یک حلیتی را ذات اقدس الهی برای اینها در نظر گرفت دیگر نفرمود «و کلوا» فرمود «فکلوا» این «فکلوا» که تفریق است معلوم می‌شود آن مطلبی که جزء مکتوبها است و ذات اقدس الهی تدوین کرد ﴿مِنَ اللّهِ سَبَقَ﴾ همان تحلیل این فدا است لذا با فای تفریع ذکر فرمود پس مصرف بکنید و اگر چنان چه آن حکم قبلی حلیت نبود ابتدائاً می‌خواست بداند آن کار حلال است می‌فرماید ﴿فَکُلُوا مِمّا غَنِمْتُمْ﴾ مگر اینکه مسئله فدا جزء غنیمت نباشد در حالی که هست این ﴿فَکُلُوا مِمّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَیِّبًا﴾ چون شامل فدا هم می‌شود معلوم می‌شود که از جمله قبل حلیت فدا و دریافت فدیه از اسیر استفاده خواهد شد ﴿فَکُلُوا مِمّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَیِّبًا﴾.
در نوبت دیروز اشاره شد که این از سنخ انسان فروشی نیست این از سنخ دریافت بعضی از غنائم جنگی است این همه غرائمی و غرامتهایی که در مسلمین تحمیل شده است بخشی از آن به وسیله آزاد سازی عده‌ای از اسرا تأمین می‌شود این از سنخ انسان فروشی نیست.
مطلب بعدی آن است که اینکه فرمود ﴿وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ﴾ یعنی هم از حرام بپرهیزید هم از کار بی‌اذن مشورت بپرهیزید این گروه در مسائل مالی گاهی به مشکل برخورد می‌کردند در همین جریان جنگ بدر بود که قصه انفال مطرح شد اول آیه سوره انفال این بود که ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ اْلأَنْفالِ قُلِ اْلأَنْفالُ لِلّهِ وَ الرَّسُولِ﴾ در آیه 5 و 6 همین این سورهٴ مبارکهٴ این بود که شما دلتان می‌خواست و ﴿وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَةِ تَکُونُ لَکُمْ﴾ ولی ﴿وَ یُریدُ اللّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرینَ﴾ شما دلتان می‌خواست به آن کالای تجاری برخورد کنید این اموالی که از شما گرفته بودند به عنوان قصاص مصادره کنید ولی ذات اقدس الهی چنین اراده کرده است که شما وارد صحنه نبرد و جهاد بشوید و جنگ بدر تشکیل بشود پس از همانجا معلوم می‌شود که آنچه که مطلوب توده مسلمانها در صدر اسلام بود همین ﴿وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَةِ تَکُونُ لَکُمْ﴾ ولی ﴿وَ یُریدُ اللّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرینَ﴾ همان معنا که شما می‌خواهید یک درآمدی داشته باشید ولی شوکت جنگ را شوکت همان اصل‌اش از شوق و آن خار و تیغ آن درخت پر تیغ است که گفتند شوق اشواک هم یعنی همان خارها غیر ذات الشوکة یعنی آن جمعیتی که بالأخره تیغی به شما نرسد زخمی نشوید و خدای سبحان می‌خواست صحنه جنگ پدید بیاید که با آن کار حق را زنده کند و ریشه کافران را بردارد ﴿وَ یَقْطَعَ دابِرَ﴾ و اصل کافران را قطع کند چون اصل کافران هنوز قطع نشده است اسیر گیری در این عصرها روا نیست در آیه محل بحث یعنی 67 و 68 سورهٴ مبارکهٴ انفال فرمود شما باز همان منهج قبلی ﴿تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللّهُ یُریدُ اْلآخِرَةَ﴾ این آخره‌اش هم همین است که ﴿وَ یُریدُ اللّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرینَ﴾ که این هم اخروی است این امر فقط می‌ماند بین شما آخرت نه یعنی ببینید بعد بروید راحت بشوید یعنی کار حق کاری که برای اسلام است کار آخرت است ﴿وَ یُریدُ اللّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرینَ﴾ ﴿دابِرَ الْکافِرینَ﴾ این می‌شود آخرت شمایی که غیر ذات شوکت می‌طلبید یا دریافت فدیه در مقابل آزادسازی اسرا را می‌طلبید این می‌شود متاع دنیایی قبل از جنگ دنیا طلب بودید بعد از جنگ هم باز دنیا طلبید قبل از جنگ ﴿وَ تَوَدُّونَ أَنَّ غَیْرَ ذاتِ الشَّوْکَةِ تَکُونُ لَکُمْ﴾ بعد از جنگ فوراً اسیر گرفتید که از آزاد کردن اسراء مالی گیرتان بیاید ﴿تُریدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا﴾ این روحیه را باید اصلاح کنید ﴿وَ اتَّقُوا اللّهَ إِنَّ اللّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ﴾ بعد به وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود به اینکه منظور از جنگ همان ﴿وَ یُریدُ اللّهُ أَنْ یُحِقَّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ یَقْطَعَ دابِرَ الْکافِرینَ﴾ است وگرنه کشور گشایی و کشور گیری و امثال ذلک که هدف انبیاء نیست قسمت مهم همان ﴿یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ یُزَکِّیهِمْ﴾ است حالا اینهایی که در تحت اسارت شما هستند زیر دست شما هستند با اینها چه بکنیم با اسرا چه بکنیم؟ وظیفه مسلمانها در اردوگاههای اسیر چیست فرمود اینها را موعظه کنید استدلال کنید هدایت کنید راهنمایی کنید حرفهای حق برای اینها بازگو کنید بگذارید آنجا یک مدرسه‌ای باشد ﴿یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِمَنْ فی أَیْدیکُمْ مِنَ اْلأَسْری﴾ به اینها بگویید ﴿إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فی قُلُوبِکُمْ خَیْرًا﴾ اگر واقعاً مؤمن شدید اصلاح شدید دست از این کارها برداشتید شما دیدید تهاجم از طرف شما تحمیل شده ما که سیزده سال به تعبیر بعضی از آقایان فقط اهل خورد بودیم نه زد و خورد یعنی 13 سال مکه به زد و خورد که نگذشت به خورد گذشت اینها همه‌اش می‌خوردند این زد و خورد تازه در مدینه شروع شد ﴿أُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا﴾ خب این همه کارها را کردید الآن هم شما تهاجم کردید اگر برای شما روشن بشود چون الآن برای شما روشن شده خب چطور برای عباس روشن شده ایمان آورده زمخشری نقل می‌کند که عباس که ایمان آورد گفت که من شبانه از مکه بیرون آمدم و این حرف را فی سواد الیل به همسرم گفتم گفتم اگر یک حادثه‌ای پیش آمد من مردم این طلا را صرف خودت و بچه‌هایم می‌کنی از آنجا که تا اینجا که کسی نبود فوراً به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) خبر بده من هم «و قد دفعته الیها فی سواد الیل» و تو پیغمبر از کجا می‌دانی گفت ذات اقدس الهی به من گفته وحی هم گفته از آنجا ایمان آورد گرچه زمخشری نقل می‌کند که عباس گفته است که «لقد کنت مسلماً و لکنهم استکرهونی» من مسلمان بودم ولی مرا به اجبار کشاندند آوردند منتها این درست نیست خب این بر فرض هم اگر مسلمان بودید ظاهر کارت که در جبهه آنها شرکت کردید و علیه ما می‌جنگیدید که علیه ما است بعد هم گفتند که اگر هزینه بعضی از غذاهای این ارتش جرار حجاز را همین این عباس می‌داد ولی وقتی که این معجزه را از وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) دید فوراً اسلام آورد «و قد دفعته الیها فی سواد الیل» به هیچ کس هم که نگفتم من در تاریکی شب به او یاد دادم و بعد آمدم ذات اقدس الهی فرمود به اینها بگو شما این همه معجزات را دیدید کرامات را در مکه دیدید اینجا دیدید براهین را دارید می‌بینید ﴿إِنْ یَعْلَمِ اللّهُ فی قُلُوبِکُمْ خَیْرًا﴾ اگر در نهان شما نیت پاکی اسلامی ایمانی توبه‌ای باشد چند تا برکت دارد یک ﴿یُؤْتِکُمْ خَیْرًا مِمّا أُخِذَ مِنْکُمْ﴾ بیش از آن مقدار هزینه‌ای که شما در این جنگها صرف کردید یا فدیه‌هایی که دادید بهره شما می‌شود دو ﴿وَ یَغْفِرْ لَکُمْ﴾ این ﴿وَ یَغْفِرْ لَکُمْ﴾ ناظر به ایمان است چون اگر فقط یک حسن مردمی باشد و حسن دنیایی باشد و شرک باقی باشد هرگز ذات اقدس الهی به پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) نمی‌فرماید به اینها وعده آمرزش بده که خدا می‌آمرزد چون خدای سبحان ﴿لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ﴾ پس اینکه فرمود ﴿وَ یَغْفِرْ لَکُمْ﴾ نشانه آن است که منظور از آن خیر ایمان است ﴿وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ﴾ می‌ماند مسئله توطئه بعدی که ان‌شاء‌الله در نوبت بعد مطالعه می‌شود.
«و الحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 32:50

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی