- 7857
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 48 سوره بقره
سخنرانی حجتالاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره بقره - آیهی48
در این آیه به برخی باورهای غلط و امیدهای نابجای یهود، اشاره شده است. آنان گمان میکردند که در روز قیامت اجدادشان، شفیع آنان خواهد شد. چنانکه بتپرستان، بتها را شفیع خود میپنداشتند. برخی از آنان قربانی کردن را کفّاره ی گناهان دانسته و اگر پول نداشتند، یک جفت کبوتر را سر میبریدند. گروهی از آنان به همراه مرده، طلا و زیورآلات دفن میکردند تا مرده به عنوان جریمهی گناهانش بپردازد.
غافل از آنکه قیامت بر خلاف دنیاست، که برخی با پول و پارتی و یا حمایت گرفتن از قدرتها، بر مشکلاتشان پیروز میشوند.
در روز قیامت، تمام سببها قطع؛ «تقطّعت بهم الأسباب» و نسبتها محو؛ «فلا أنساب بینهم» و زبان عذرخواهی بسته میشود؛ «فلا یؤذن لهم فیعتذرون» مال و فرزند کارآیی ندارند؛ «لا ینفع مالٌ و لا بنون» و خویشاوندی نیز ثمری ندارد؛ «لن تنفعکم أرحامکم» قدرتها پوچ میشوند؛ «هلک عنّی سلطانیه» و شفاعت بدون اذن خداوند پذیرفته نمیشود؛ «و لا یشفعون الاّ لمن ارتضی» و فدیه پذیرفته نمیشود. «لایؤخذ منکم فدیه»
بحثی درباره شفاعت
شفاعت از کلمه «شفع» به معنای جفت است، یعنی افرادی که مایه ای از ایمان و تقوی و عمل داشته و در آن روز کمبودی دارند، لطفی به آن مایهها اضافه میشود و در اثر جفت و همراه شدن با لطف اولیای الهی، از قهر خداوند نجات مییابند. بنابراین شفاعت، تنها شامل کسانی میشود که تلاشگرند، ولی در راه مانده اند و نیاز به قدرتی دارند که در کنار آنان باشد.
حدود سی آیه از قرآن مربوط به شفاعت است که به چند دسته تقسیم میشوند:
1- آیاتی که شفاعت را نفی میکنند، مانند: «یومٌ لا بیعٌ فیه ولا خلّةٌ ولا شفاعةٌ» ، روزی که معامله و دوستی و شفاعت در آن نیست.
2- آیاتی که شفاعت را مخصوص خداوند میدانند، مانند: «مالکم من دونه من ولّی ولا شفیع»، غیر از او هیچ یاور و شفاعت کنندهای نیست.
3- آیاتی که از شفاعت دیگران با اذن خداوند یاد میکنند، مانند: «من ذا الذّی یشفع عنده الاّ باذنه» ، چه کسی در نزد او (خداوند) شفاعت میکند مگر به اذنش؟
4- آیاتی که شرایط شفاعت شوندگان را بیان میکنند، مانند:
الف: شفاعت برای کسی است که مورد رضایت خدا باشد. «ولا یشفعون الا لمن ارتضی»
ب: برای ظالمان، دوستدار و شفیعی نیست. «ما للظّالمین من حمیم ولا شفیع»
ج: فرشتگان برای کسانی که ایمان آورده اند، دعا و استغفار میکنند. «ویستغفرون للّذین آمنوا»
با توجّه به آیات فوق، معلوم میشود که شفاعت بی قید و شرط نیست و شفاعت به اجازه و اذن خداست و شفاعت شونده، باید واجد شرایطی باشد و اگر کسی شرایط شفاعت را دارا نباشد، هر چند همسر پیامبر خدا باشد، مورد شفاعت قرار نمی گیرد. چنانکه همسر نوح و لوط علیهما السلام به علّت فسق، مشمول شفاعت نشدند. «فخانتا هما فلم یغنیا عنهما من اللّه شیئاً و قیل ادخلا الّنار مع الدّاخلین»
بنابراین شفاعتی سازنده است که انسان را با اولیای خدا پیوند دهد و مانع یأس او شود. ولی اگر ایمان به شفاعت سبب جرأت بر گناه گردد، همانگونه که مسیحیان عقیده دارند که عیسی فدا شد تا گناهان ما بخشیده شود، هرگز قابل قبول نیست.
سؤال: آیا شفاعتِ اولیای خدا، به معنای ایستادن در برابر ارادهی خدا نیست؟ کسی را که خدا اراده کرده عذاب کند، پیامبر با شفاعت خود جلو آن اراده را نمیگیرد؟
پاسخ: هم کیفر بدکاران و هم اجازه شفاعت به اولیای خود، اراده و خواست اوست. بنابراین شفاعت اولیای خدا، چیزی در برابر ارادهی الهی نیست.
سؤال: آیا شفاعت اولیای خدا به این معناست که رحم آنان از خدا بیشتر است. زیرا خدا میخواهد عذاب کند و اولیای او شفاعت میکنند؟
پاسخ: هم وجود رحم در اولیای خدا و هم اجازه ی استفاده از آن، از طرف خداست. بنابراین اوست که با رحم و لطف خود، اجازهی شفاعت می دهد.
سؤال: آیا شفاعت، اراده ی خدا را تغییر می دهد؟
پاسخ: اراده ی خداوند در شرائط مختلف یک نوع نیست. اراده خدا بر کیفر گناهکار است، ولی اگر او توبه کند، قهرش را برمی دارد. زیرا شرائط انسان گناهکار با انسان توبه کار فرق دارد. انسانی بخاطر محبّت و ارادت و اطاعت از اولیای خدا در دنیا، مشمول شفاعت آنان میشود و دیگری که مخالف آنان بوده، مشمول نمیشود.
اسباب بخشش گناهان در دنیا سه چیز است:
1- توبه. «الاّ الّذین تابوا واصلحوا وبیّنوا فاولئک اتوب علیهم وأنا التّواب الرّحیم»
2- ترک گناهان کبیره. «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفّر عنکم سیّئاتکم»
3- حسنات و کارهای نیک. «انّ الحسنات یُذهبنَ السیّئات»
ولی در آخرت، راه بخشش فقط شفاعت است.
پیام:
1- ترس از حضور در دادگاه الهی،بدون وجود هرگونه وکیل یا شفیعی، زمینه ی تقویت تقوای الهی است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً»
2-در برابر عقاید خرافی و باطل، با قاطعیّت برخورد کنید. «لا یُقْبَلُ، لا یُؤْخَذُ»
منبع: پایگاه درسهایی از قرآن
در این آیه به برخی باورهای غلط و امیدهای نابجای یهود، اشاره شده است. آنان گمان میکردند که در روز قیامت اجدادشان، شفیع آنان خواهد شد. چنانکه بتپرستان، بتها را شفیع خود میپنداشتند. برخی از آنان قربانی کردن را کفّاره ی گناهان دانسته و اگر پول نداشتند، یک جفت کبوتر را سر میبریدند. گروهی از آنان به همراه مرده، طلا و زیورآلات دفن میکردند تا مرده به عنوان جریمهی گناهانش بپردازد.
غافل از آنکه قیامت بر خلاف دنیاست، که برخی با پول و پارتی و یا حمایت گرفتن از قدرتها، بر مشکلاتشان پیروز میشوند.
در روز قیامت، تمام سببها قطع؛ «تقطّعت بهم الأسباب» و نسبتها محو؛ «فلا أنساب بینهم» و زبان عذرخواهی بسته میشود؛ «فلا یؤذن لهم فیعتذرون» مال و فرزند کارآیی ندارند؛ «لا ینفع مالٌ و لا بنون» و خویشاوندی نیز ثمری ندارد؛ «لن تنفعکم أرحامکم» قدرتها پوچ میشوند؛ «هلک عنّی سلطانیه» و شفاعت بدون اذن خداوند پذیرفته نمیشود؛ «و لا یشفعون الاّ لمن ارتضی» و فدیه پذیرفته نمیشود. «لایؤخذ منکم فدیه»
بحثی درباره شفاعت
شفاعت از کلمه «شفع» به معنای جفت است، یعنی افرادی که مایه ای از ایمان و تقوی و عمل داشته و در آن روز کمبودی دارند، لطفی به آن مایهها اضافه میشود و در اثر جفت و همراه شدن با لطف اولیای الهی، از قهر خداوند نجات مییابند. بنابراین شفاعت، تنها شامل کسانی میشود که تلاشگرند، ولی در راه مانده اند و نیاز به قدرتی دارند که در کنار آنان باشد.
حدود سی آیه از قرآن مربوط به شفاعت است که به چند دسته تقسیم میشوند:
1- آیاتی که شفاعت را نفی میکنند، مانند: «یومٌ لا بیعٌ فیه ولا خلّةٌ ولا شفاعةٌ» ، روزی که معامله و دوستی و شفاعت در آن نیست.
2- آیاتی که شفاعت را مخصوص خداوند میدانند، مانند: «مالکم من دونه من ولّی ولا شفیع»، غیر از او هیچ یاور و شفاعت کنندهای نیست.
3- آیاتی که از شفاعت دیگران با اذن خداوند یاد میکنند، مانند: «من ذا الذّی یشفع عنده الاّ باذنه» ، چه کسی در نزد او (خداوند) شفاعت میکند مگر به اذنش؟
4- آیاتی که شرایط شفاعت شوندگان را بیان میکنند، مانند:
الف: شفاعت برای کسی است که مورد رضایت خدا باشد. «ولا یشفعون الا لمن ارتضی»
ب: برای ظالمان، دوستدار و شفیعی نیست. «ما للظّالمین من حمیم ولا شفیع»
ج: فرشتگان برای کسانی که ایمان آورده اند، دعا و استغفار میکنند. «ویستغفرون للّذین آمنوا»
با توجّه به آیات فوق، معلوم میشود که شفاعت بی قید و شرط نیست و شفاعت به اجازه و اذن خداست و شفاعت شونده، باید واجد شرایطی باشد و اگر کسی شرایط شفاعت را دارا نباشد، هر چند همسر پیامبر خدا باشد، مورد شفاعت قرار نمی گیرد. چنانکه همسر نوح و لوط علیهما السلام به علّت فسق، مشمول شفاعت نشدند. «فخانتا هما فلم یغنیا عنهما من اللّه شیئاً و قیل ادخلا الّنار مع الدّاخلین»
بنابراین شفاعتی سازنده است که انسان را با اولیای خدا پیوند دهد و مانع یأس او شود. ولی اگر ایمان به شفاعت سبب جرأت بر گناه گردد، همانگونه که مسیحیان عقیده دارند که عیسی فدا شد تا گناهان ما بخشیده شود، هرگز قابل قبول نیست.
سؤال: آیا شفاعتِ اولیای خدا، به معنای ایستادن در برابر ارادهی خدا نیست؟ کسی را که خدا اراده کرده عذاب کند، پیامبر با شفاعت خود جلو آن اراده را نمیگیرد؟
پاسخ: هم کیفر بدکاران و هم اجازه شفاعت به اولیای خود، اراده و خواست اوست. بنابراین شفاعت اولیای خدا، چیزی در برابر ارادهی الهی نیست.
سؤال: آیا شفاعت اولیای خدا به این معناست که رحم آنان از خدا بیشتر است. زیرا خدا میخواهد عذاب کند و اولیای او شفاعت میکنند؟
پاسخ: هم وجود رحم در اولیای خدا و هم اجازه ی استفاده از آن، از طرف خداست. بنابراین اوست که با رحم و لطف خود، اجازهی شفاعت می دهد.
سؤال: آیا شفاعت، اراده ی خدا را تغییر می دهد؟
پاسخ: اراده ی خداوند در شرائط مختلف یک نوع نیست. اراده خدا بر کیفر گناهکار است، ولی اگر او توبه کند، قهرش را برمی دارد. زیرا شرائط انسان گناهکار با انسان توبه کار فرق دارد. انسانی بخاطر محبّت و ارادت و اطاعت از اولیای خدا در دنیا، مشمول شفاعت آنان میشود و دیگری که مخالف آنان بوده، مشمول نمیشود.
اسباب بخشش گناهان در دنیا سه چیز است:
1- توبه. «الاّ الّذین تابوا واصلحوا وبیّنوا فاولئک اتوب علیهم وأنا التّواب الرّحیم»
2- ترک گناهان کبیره. «ان تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفّر عنکم سیّئاتکم»
3- حسنات و کارهای نیک. «انّ الحسنات یُذهبنَ السیّئات»
ولی در آخرت، راه بخشش فقط شفاعت است.
پیام:
1- ترس از حضور در دادگاه الهی،بدون وجود هرگونه وکیل یا شفیعی، زمینه ی تقویت تقوای الهی است. «وَ اتَّقُوا یَوْماً»
2-در برابر عقاید خرافی و باطل، با قاطعیّت برخورد کنید. «لا یُقْبَلُ، لا یُؤْخَذُ»
منبع: پایگاه درسهایی از قرآن
کاربر مهمان
کاربر مهمان