- 220
- 1000
- 1000
- 1000
کدام حسین؛ کدام کربلا، فصل چهارم، جلسه سی و هشتم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «کدام حسین؛ کدام کربلا»، فصل چهارم، جلسه سی و هشتم، سال 1403
سخن گفتن راجع به سیّدالشّهداء علیه الصلاة و السلام خیلی مشکل است، یکی از جهات مشکل بودن و صعوبت این امر، سهل ممتنع بودن این امر است. از یک جهت آنقدر عمومی و در دسترس همه در هر سطحی است، که شاید ما هیچ منسک و عبادت و موضوع دینی را نداشته باشیم که این طیف سنّی با آن درگیر باشند، درگیریای که فقط درگیری ذهنی نیست، بلکه وجدانی و یافتنی و چشیدنی است. از یک طرف بالاترین معارف ولایی و توحیدی هم در این امر موجود است.
رعایت انصاف در بحث خیلی سخت است؛ عالیترین معارف از یک جهت به کَرَمِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، زمینیترین معارف هم شده است. این موضوع کار را خیلی سخت میکند.
بحثی به نام «کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟» ان شاء الله این بحث را میخواهیم از این زاویه نگاه کنیم که «کربلا بین اسطوره و حقیقت» است.
مباحث مهمی در این موضوع هست، هم از جهاتی کاربردی است، هم معرفتی است، و میتواند کمک کند که بشود ببینیم چطور میتوانیم این کربلا را در دنیا معرّفی کنیم.
ما شیعیان مکتب خیلی منسجمی هستیم، یعنی شعارهای اعتقادی ما، احساساتی که درگیر میشود، و مبانی معرفتی ما، هزار و چهارصد سال است که به فضل الهی کمترین دستخوردگی را دارد و جابجایی جدّی نداشته است، اینها هم علامتِ حقّانیّتِ یک فکر است.
نمیخواهم بگویم ما خیلی خوب هستیم و خطا نداریم و تودهی ما خطا ندارد، اما در آن ارکان و معالم اصلی خود، الحمدلله اشکال ما زیاد نیست، و این یک ویژگی مهم است.
الحمدلله بنده به خیلی چیزها معتقد هستم و باور دارم، نماز را معراج مؤمن میدانم، قربان کلّ تقی میدانم، یعنی مایهی تقرّب به خداست، معراج است، ضمن اینکه یقین دارم کسی در این جمع منکر این موضوع نیست، اما سطح شما خیلی بالاتر است، من خودم را عرض میکنم، تمام آیات قرآن راجع به نماز را قبول دارم، روایات راجع به نماز هم که فرمودهاند را قبول دارم، «إِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا» را هم قبول دارم، اما همین امشب که من نماز مغرب و عشاء را خواندهام و به جلسه وارد شدهام، هرچه فکر میکنم آن حال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که میفرمود «أَرِحْنَا یَا بِلاَل» را در نماز خود پیدا نمیکنم.
این موضوع را قبول دارم، ان شاء الله نماز هم اقامه میکنم، ان شاء الله خدا مرا جزو مصلین قرار بدهد، اما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اوقاتی که گرفتاریهای اجتماعی نداشته است، یا امام سجّاد علیه السلام هزار رکعت نماز مودّع میخوانده است، و هر مرتبه انگار که این دو رکعت، دو رکعتِ پایانی است، و در این نماز عشق میکرد و میسوخت و پرواز میکرد… اگر بخواهم خیلی ناشکری نکنم باید بگویم من خیلی کمبهره هستم.
سخن گفتن راجع به سیّدالشّهداء علیه الصلاة و السلام خیلی مشکل است، یکی از جهات مشکل بودن و صعوبت این امر، سهل ممتنع بودن این امر است. از یک جهت آنقدر عمومی و در دسترس همه در هر سطحی است، که شاید ما هیچ منسک و عبادت و موضوع دینی را نداشته باشیم که این طیف سنّی با آن درگیر باشند، درگیریای که فقط درگیری ذهنی نیست، بلکه وجدانی و یافتنی و چشیدنی است. از یک طرف بالاترین معارف ولایی و توحیدی هم در این امر موجود است.
رعایت انصاف در بحث خیلی سخت است؛ عالیترین معارف از یک جهت به کَرَمِ سیّدالشّهداء صلوات الله علیه، زمینیترین معارف هم شده است. این موضوع کار را خیلی سخت میکند.
بحثی به نام «کدام حسین علیه السلام؟ کدام کربلا؟» ان شاء الله این بحث را میخواهیم از این زاویه نگاه کنیم که «کربلا بین اسطوره و حقیقت» است.
مباحث مهمی در این موضوع هست، هم از جهاتی کاربردی است، هم معرفتی است، و میتواند کمک کند که بشود ببینیم چطور میتوانیم این کربلا را در دنیا معرّفی کنیم.
ما شیعیان مکتب خیلی منسجمی هستیم، یعنی شعارهای اعتقادی ما، احساساتی که درگیر میشود، و مبانی معرفتی ما، هزار و چهارصد سال است که به فضل الهی کمترین دستخوردگی را دارد و جابجایی جدّی نداشته است، اینها هم علامتِ حقّانیّتِ یک فکر است.
نمیخواهم بگویم ما خیلی خوب هستیم و خطا نداریم و تودهی ما خطا ندارد، اما در آن ارکان و معالم اصلی خود، الحمدلله اشکال ما زیاد نیست، و این یک ویژگی مهم است.
الحمدلله بنده به خیلی چیزها معتقد هستم و باور دارم، نماز را معراج مؤمن میدانم، قربان کلّ تقی میدانم، یعنی مایهی تقرّب به خداست، معراج است، ضمن اینکه یقین دارم کسی در این جمع منکر این موضوع نیست، اما سطح شما خیلی بالاتر است، من خودم را عرض میکنم، تمام آیات قرآن راجع به نماز را قبول دارم، روایات راجع به نماز هم که فرمودهاند را قبول دارم، «إِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ مَا سِوَاهَا» را هم قبول دارم، اما همین امشب که من نماز مغرب و عشاء را خواندهام و به جلسه وارد شدهام، هرچه فکر میکنم آن حال پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم که میفرمود «أَرِحْنَا یَا بِلاَل» را در نماز خود پیدا نمیکنم.
این موضوع را قبول دارم، ان شاء الله نماز هم اقامه میکنم، ان شاء الله خدا مرا جزو مصلین قرار بدهد، اما امیرالمؤمنین صلوات الله علیه اوقاتی که گرفتاریهای اجتماعی نداشته است، یا امام سجّاد علیه السلام هزار رکعت نماز مودّع میخوانده است، و هر مرتبه انگار که این دو رکعت، دو رکعتِ پایانی است، و در این نماز عشق میکرد و میسوخت و پرواز میکرد… اگر بخواهم خیلی ناشکری نکنم باید بگویم من خیلی کمبهره هستم.
تاکنون نظری ثبت نشده است