- 1078
- 1000
- 1000
- 1000
موانع شادی و آرامش در زندگی، جلسه چهارم
سخنرانی استاد محمد شجاعی با موضوع "موانع شادی و آرامش در زندگی"، جلسه چهارم، سال 1397
بحثمان در رابطه با موانع شادی بود، گفتیم یکی از کلیدیترین موانع شادی، خودشیفتگی است. به این معنی که انسان یک من بزرگی را تشکیل میدهد و در این من بزرگ آسیب زیاد است. بحث توهم و حقیقت را مطرح کردیم. منشأ بسیاری از غمها، افسردگیها و حسادتها حاکمیت قوه واهمه بر انسان است. انسان دچار توهم میشود و تمام این بیماریها غمها و کاستیها به سراغش میآید. توهم، یعنی اینکه انسان یک تفسیر و یک نگاه غلط نسبت به خودش داشته باشد. شما تا زمانی که خودت را یک زن میدانی یا یک مرد میدانی دچار توهم هستی. شما زمانی از توهم از بیرون میآیی و به کانون شادی میرسی که به این باور برسی که تو یک انسانی و مراد از زن بودن و مرد بودن و جنسیت، بخش حیوانی وجود شماست. بخش حیوانی یک بخش متوسط از وجود هر انسانی است. شما زمانی به یک شادی مستمر میرسی که یاد بگیرید شما چیزی فراتر و برتر از جنسیت خودتان هستید، یعنی انسان هستید و در این مرحله شما درگیر یک حقیقت میشوید. در رحم دنیا هدف از خلقت انسان این است که ما شبیه خدا شویم، انسان زندگی کنیم و انسان باشیم. اهل بیت خانواده آسمانی ما هستند و ما باید در دنیا شبیه خانواده آسمانیمان شویم. هر چقدر ما به خانواده آسمانی مان شبیهتر باشیم، شادی و آرامش بیشتری را تجربه میکنیم. اگر این من حقیقی را بزرگ نکنیم به آرامش شادی نخواهیم رسید. پس برای رسیدن به شادی باید خودشیفتگی را از بین ببریم که منشا سایر رفتارها و موانع است. خودشیفتگی خودش چندین نوع دارد. انسانی که خودشیفته است، اسیر و عبد است و آزادی ندارد و انسانی که اسیر و ذلیل است شادی ندارد. امام سجاد یک فرمولی دادند و فرمودند: اگر میخواهی عذاب نکشی همه آدمها را مانند خانواده خودت دوست داشته باش. تمام رمز شادی این است که تو آدمهای اطراف خودت را بیشتر از خودت دوست داشته باشی. خودشیفتگی همیشه باعث تنهایی انسان میشود و به انسان صدمه میزند. خودشیفتگی و خود برتر بینی اصلاً خوب نیست. انسان اگر شخصیت بهشتی و اهل بیتیاش را دوست داشته باشد، دیگر آسیب نمیبیند و به غنای شخصیتی میرسد.
بحثمان در رابطه با موانع شادی بود، گفتیم یکی از کلیدیترین موانع شادی، خودشیفتگی است. به این معنی که انسان یک من بزرگی را تشکیل میدهد و در این من بزرگ آسیب زیاد است. بحث توهم و حقیقت را مطرح کردیم. منشأ بسیاری از غمها، افسردگیها و حسادتها حاکمیت قوه واهمه بر انسان است. انسان دچار توهم میشود و تمام این بیماریها غمها و کاستیها به سراغش میآید. توهم، یعنی اینکه انسان یک تفسیر و یک نگاه غلط نسبت به خودش داشته باشد. شما تا زمانی که خودت را یک زن میدانی یا یک مرد میدانی دچار توهم هستی. شما زمانی از توهم از بیرون میآیی و به کانون شادی میرسی که به این باور برسی که تو یک انسانی و مراد از زن بودن و مرد بودن و جنسیت، بخش حیوانی وجود شماست. بخش حیوانی یک بخش متوسط از وجود هر انسانی است. شما زمانی به یک شادی مستمر میرسی که یاد بگیرید شما چیزی فراتر و برتر از جنسیت خودتان هستید، یعنی انسان هستید و در این مرحله شما درگیر یک حقیقت میشوید. در رحم دنیا هدف از خلقت انسان این است که ما شبیه خدا شویم، انسان زندگی کنیم و انسان باشیم. اهل بیت خانواده آسمانی ما هستند و ما باید در دنیا شبیه خانواده آسمانیمان شویم. هر چقدر ما به خانواده آسمانی مان شبیهتر باشیم، شادی و آرامش بیشتری را تجربه میکنیم. اگر این من حقیقی را بزرگ نکنیم به آرامش شادی نخواهیم رسید. پس برای رسیدن به شادی باید خودشیفتگی را از بین ببریم که منشا سایر رفتارها و موانع است. خودشیفتگی خودش چندین نوع دارد. انسانی که خودشیفته است، اسیر و عبد است و آزادی ندارد و انسانی که اسیر و ذلیل است شادی ندارد. امام سجاد یک فرمولی دادند و فرمودند: اگر میخواهی عذاب نکشی همه آدمها را مانند خانواده خودت دوست داشته باش. تمام رمز شادی این است که تو آدمهای اطراف خودت را بیشتر از خودت دوست داشته باشی. خودشیفتگی همیشه باعث تنهایی انسان میشود و به انسان صدمه میزند. خودشیفتگی و خود برتر بینی اصلاً خوب نیست. انسان اگر شخصیت بهشتی و اهل بیتیاش را دوست داشته باشد، دیگر آسیب نمیبیند و به غنای شخصیتی میرسد.
کاربر مهمان