- 421
- 1000
- 1000
- 1000
تاریخ تحلیلی اسلام، جلسه دهم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «تاریخ تحلیلی اسلام»، جلسه دهم، سال 1401
ممکن است خیلی از افراد از نظر شخصی، انگیزای برای دینداری نداشته باشند. انگیزۀ فردیِ دینداری یعنی انسان جدای از زندگی حداقلی دنیا، این نیّت را داشته باشد که به خدا نزدیک بشود و با خدا ارتباط خوب و عمیق برقرار کند و از خداپرستی بهره ببرد. چون ممکن است خیلی از افراد نخواهند عمیقاً با خدا ارتباط برقرار کنند، به همین دلیل با پیامبران الهی هم زیاد کار نداشته باشند و به دین جذب نشوند. چنین چیزی در هر محیطی امکان دارد، چه در محیطی که پیامبراکرم(ص) در گذشته در مدینه درست کرد و چه در محیطی که امامزمان(ارواحنا له الفداء) در آینده در جهان درست خواهد کرد، چون دینداری اجباری نیست.
اگرچه ممکن است کسی بگوید «من نمیخواهم با خدا ارتباط برقرار کنم و همین زندگی حداقلی و بهرههای حداقلی از حیات برای من کافی است» امّا اکثر انسانها انگیزههای اجتماعی دین و دینداری را میپسندند. دین دو کار میکند؛ یکی اینکه میخواهد ارتباط شما را با خدا برقرار بکند، دیگر اینکه میخواهد در جامعه وضعیتی ایجاد کند که به شما ظلم نشود و آزاد باشید؛ چنین چیزی را همه میپسندند. ممکن است انسان نخواهد دیندار بشود، دوست نداشته باشد نماز بخواند و اصلاً نخواهد نورانی بشود، امّا دوست دارد راحت زندگی کند، کسی او را غارت نکند و دیگران او را آزاد بگذارند. دین این کار را خیلی خوب انجام میدهد. دین، انسانها را از ظلم و جامعه را از طغیان آزاد میکند برای اینکه آدمها به خدا برسند.
ممکن است کسانی بگویند: یا رسولالله(ص)، تو جامعه را آزاد کن تا ما در آنجا راحت زندگی کنیم، امّا بقیهاش به خودمان مربوط است که میخواهیم به خدا برسیم یا نمیخواهیم به خدا برسیم. بر این اساس، بسیاری از کسانی که از نظر فردی دوست ندارند دینداری کنند، از نظر اجتماعی دین را میپسندند، یعنی اگر دین بهدرستی معرفی شود علیالقاعده آن را میپسندند.
ممکن است خیلی از افراد از نظر شخصی، انگیزای برای دینداری نداشته باشند. انگیزۀ فردیِ دینداری یعنی انسان جدای از زندگی حداقلی دنیا، این نیّت را داشته باشد که به خدا نزدیک بشود و با خدا ارتباط خوب و عمیق برقرار کند و از خداپرستی بهره ببرد. چون ممکن است خیلی از افراد نخواهند عمیقاً با خدا ارتباط برقرار کنند، به همین دلیل با پیامبران الهی هم زیاد کار نداشته باشند و به دین جذب نشوند. چنین چیزی در هر محیطی امکان دارد، چه در محیطی که پیامبراکرم(ص) در گذشته در مدینه درست کرد و چه در محیطی که امامزمان(ارواحنا له الفداء) در آینده در جهان درست خواهد کرد، چون دینداری اجباری نیست.
اگرچه ممکن است کسی بگوید «من نمیخواهم با خدا ارتباط برقرار کنم و همین زندگی حداقلی و بهرههای حداقلی از حیات برای من کافی است» امّا اکثر انسانها انگیزههای اجتماعی دین و دینداری را میپسندند. دین دو کار میکند؛ یکی اینکه میخواهد ارتباط شما را با خدا برقرار بکند، دیگر اینکه میخواهد در جامعه وضعیتی ایجاد کند که به شما ظلم نشود و آزاد باشید؛ چنین چیزی را همه میپسندند. ممکن است انسان نخواهد دیندار بشود، دوست نداشته باشد نماز بخواند و اصلاً نخواهد نورانی بشود، امّا دوست دارد راحت زندگی کند، کسی او را غارت نکند و دیگران او را آزاد بگذارند. دین این کار را خیلی خوب انجام میدهد. دین، انسانها را از ظلم و جامعه را از طغیان آزاد میکند برای اینکه آدمها به خدا برسند.
ممکن است کسانی بگویند: یا رسولالله(ص)، تو جامعه را آزاد کن تا ما در آنجا راحت زندگی کنیم، امّا بقیهاش به خودمان مربوط است که میخواهیم به خدا برسیم یا نمیخواهیم به خدا برسیم. بر این اساس، بسیاری از کسانی که از نظر فردی دوست ندارند دینداری کنند، از نظر اجتماعی دین را میپسندند، یعنی اگر دین بهدرستی معرفی شود علیالقاعده آن را میپسندند.
تاکنون نظری ثبت نشده است