- 53
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 78 و 79 سوره اسراء _ بخش دوم
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 78 و 79 سوره اسراء_ بخش دوم"
برای اهتمام به جریان نماز صبح از او به ﴿قُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ یاد کرده است
ماهیّات گسیخته و گسستهاند و هر ماهیّتی از ماهیّت دیگر جداست.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً ﴿78﴾ وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً ﴿79﴾
برای تأمین آن اصول اعتقادی و اخلاقی یاد شده جریان نماز را که ستون دین است مطرح فرمود و اوقات پنجگانهٴ نماز و نمازهای پنجگانه را هم اشاره فرمود که ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ که اگر منظور از این دلوک شمس, زوال شمس باشد ظهرین و مغربین با ﴿دُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ تأمین است و نماز صبح با ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ تأمین است میشود نمازهای پنجگانه.
برای اهتمام به جریان نماز صبح از او به ﴿قُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ یاد کرده است اولاً و ثانیاً همین مطلب را با اسم ظاهر ذکر فرمود با اینکه ضمیر ممکن بود ثانیاً, برای اینکه فرمود: ﴿وَقُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ یعنی «أقم قرآن الفجر» اگر میفرمود «إنّه کان مشهودا» مطلب فهمیده میشد زیرا ضمیر بالأخره به همین قرآنِ فجر رجوع میکند لکن با امکان ضمیر اسمِ ظاهر را تکرار فرمودند تا به اهمیّت مطلب عنایت بشود ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾. اگر منظور از این مشهود این باشد که «تَشهَده ملائکة اللیل و ملائکة النهار» که در روایت تطبیق شده است این در نماز عصر هم هست اگر نماز عصر در پایان وقت خوانده بشود هم ملائکةالنهار او را ضبط میکنند, هم ملائکةاللیل اما چه خصیصهای برای قرآن الفجر است که فرمود: ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ باید جستجو کرد معلوم میشود غیر از حضور این دو صنف از ملائکه یک مطلب دیگری هم در ﴿قُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ هست که در نماز عصر نیست وگرنه صرف شهود صنفین از ملائکه باشد این در نماز عصر اگر در آخر وقت خوانده بشود هست در حالی که آخر وقت فقط غفرانالله است فضیلتی را به همراه ندارد لذا برخیها گفتند ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ یعنی ناظر به این است که این شأنیت آن را دارد که جمعیتی زیادی آنجا حضور پیدا کنند و شهود داشته باشند برای اینکه در نمازهای دیگر شهودشان آسان نیست ولی شهودِ جمعیّت زیاد در نماز صبح سخت است برای اینکه صبح کسی بیدار بشود و در نماز جماعت شرکت کند کار آسانی نیست اگر به این معنا باشد که ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ این جملهٴ خبریه باشد در مقام انشا وصف باشد در مقام دستور یعنی جمعیت کثیری باید در نماز جماعت صبح حضور پیدا کنند این میشود مختصّ نماز صبح دیگر نماز عصر را شامل نمیشود برای اینکه حضور مردم در نماز جماعت عصر خیلی سخت نیست اما در نماز صبح مهم است و دشوار برای اینکه ﴿نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ دنبالهٴ لیل که صلات صبح است مشمول او خواهد بود ﴿وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾.
آنگاه فرمود: ﴿وَمِنَ الَّیْلِ﴾ که این «مِن» برای تبعیض است یعنی بعضی از شب را به پا خیز و بیدار شو تا نافلهٴ شب را اقامه کنی ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ یعنی به همین قرآن ﴿نَافِلَةً لَّکَ﴾ با اینکه از نظر زمان نماز شب مقدّم بر نماز صبح است ولی بعد از نماز ذکر فرمود لوجهین یکی اینکه نماز صبح واجب است در ردیف نمازهای واجب ذکر شد و مقدّم ذکر شد و نماز شب مستحب است, یکی اینکه نماز صبح عمومی است نظیر نمازهای دیگر و نماز شب وجوبش مخصوص وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است شاید وجوه دیگری هم داشته باشد ولی به این مناسبتها نماز شب با اینکه زماناً مقدّم بر نماز صبح است ولی ذکراً و ترتیباً بعد از نماز صبح ذکر شده است ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾.
هر نمازی خصیصهای دارد یک خصیصهٴ مشترک که اثر مشترک همان نمازهاست که خب «قُربان کلّ تقی» است «قُربان» یعنی «ما یتقرّب به العبد مِن المولیٰ» آن هم البته باید روشن بشود این در عهدهٴ فقه و حدیث نیست ما فقط اجمالاً میگوییم منظور از قُرب, قُرب معنوی است یعنی انسان زماناً یا مکاناً به خدا نزدیک نمیشود چون او ﴿أَیْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾ و او ﴿أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ﴾ است میگویید قرب, قرب معنوی است اما این قرب معنوی یعنی چه؟ این را با یک علم دیگر تعیین کنند حقیقت این مطالب که با فهم و علمِ حصولی حاصل نمیشود ولی بالأخره یک توجیه فنّی دارد عناوین اعتباری بین ما و خدا نیست که ما این عناوین را بگذرانیم به خدا نزدیک بشویم, مفاهیم ذهنی بین ما و خدا نیست که تا با درک مفاهیم به خدا نزدیک بشویم بنا بر اینکه ماهیّت اصیل باشد راهی با خدا نداریم برای اینکه ماهیّات گسیخته و گسستهاند راه نیست هر ماهیّتی از ماهیّت دیگر جداست, هر مفهومی از مفهوم دیگر جداست چیزی باید باشد که مستقیم باشد, متّصل باشد, ناگسیخته باشد, ناگسستنی باشد که آن چیز دیگر است خب بالأخره علمی هست که بشر را توجیه میکند که بین ما و خدا این امور فاصله است اینها را باید طی کرد حالا آن از بحث فقهی بیرون است. این اثر مشترک است که «الصلاة قُربان کلّ تقی» که «ما یتقرّب به العبد علی المولیٰ» مستحضرید هر عمل عبادی قُربان است این دیگر قربانی اختصاصی به اُضحیه روز دهم ذیحجّه ندارد و اختصاصی به نماز هم ندارد که «الصلاةُ قُربان کلّ تقی» در بیانات نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) درباره زکات هم آمده است که زکات هم «قُربان کلّ تقی» این بیان نهجالبلاغه هم دربارهٴ نماز است, هم دربارهٴ زکات «کلّ» نه «کلّما» «کلّ ما یتقرّب به العبد إلی المولیٰ فهو قربان» این قربانی است نماز قربانی است, روزه قربانی است, زکات قربانی است, حج قربانی است و درس و بحث قربانی است و مانند آن این اثر مشترک, اثر بعضی از نمازها شاید مشترک هم باشد اما ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ اثر برخی از نمازها دعوت به اتحاد است گذشته از اینکه «قربان کلّ تقی» است, گذشته از اینکه ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ است این نماز دعوت به اتحاد است مثل نماز جمعه, نماز جمعه وجوباً, نماز جماعت نَدباً «تدعوا الی الوحدة» مهمتر از همه همان نماز جمعه است برای اینکه این نماز جمعه مشروط به جماعت است اصلاً فُرادا صحیح نیست ولو حالا امام معصوم, امام معصوم(سلام الله علیه) بخواهد نماز جمعه را روز جمعه تنها بخواند این مشروع نیست همانطوری که «لا صلاة الاّ بطهور» , «لا صلاة الاّ بفاتحة الکتاب» , «لا جُمعة بالجماعة» شرط صحّت او جماعت است لذا آن آقایانی که مأموم مسبوقاند در رکعت دوم نماز جمعه میرسند مشکل دارند در نمازهای عادی اگر کسی مأمومِ مسبوق بود رکعت دوم امام رسید در نماز صبح مثلاً یا رکعت آخر امام رسید در نماز مغربین یا ظهرین خب این رکعت را به جماعت میخواند وقتی امام سلامش را داد این جماعتش به فُرادا عدول پیدا میکند و حالا یا قَهری یا قصدی بالأخره بقیه نماز را میخواند چون نمازهای دیگر هم به جماعت صحیح است هم به فرادا اما نماز جمعه به فرادا صحیح نیست این رکعت دوم را چه کار میخواهد بکند؟ این است که این آقایان مشکل دارند که اگر کسی در رکعت دوم امام رسید وقتی امام سلامِ نماز را داد این شخص دیگر نمازش میشود فرادا نماز جمعه هم که به فرادا صحیح نیست آیا با یک رکعت به جماعت خواندن بقیه تصحیح میشود یا نه؟ «فیه مطلبٌ آخر» غرض آن است که نماز جمعه اصلاً مشروط به جماعت است چیزی که متقوّم به جماعت است, مشروط به جماعت است یقیناً «تدعوا الی الوحدة و تنهیٰ عن الاختلاف» آن نمازهای دیگر ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ نماز جمعه گذشته از اینکه ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ «تنهیٰ عن الاختلاف» منتها وجوباً, نماز جماعت گذشته از اینکه ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ «تنهیٰ عن الاختلاف» چون به جماعت است تا اتّصال صفوف نباشد, تا احکام دیگر جماعت نباشد این جماعت منعقد نیست مستحضرید که نماز جماعت مستحب نیست آنکه مستحب است نافله است نماز جماعت «أفضل فَردیِ الواجب» است نه نافله باشد و مستحب, مستحب آن است که ترکش «لا الی بدل» جایز است اما نماز جماعت که ترکش «لا الی بدل» جایز نیست اگر نماز جماعت نشد باید فرادا باشد نماز جماعت «أفضل فَردیِ الواجب» است مثل نماز اول وقت, نماز اول وقت که مستحب نیست «أفضل فردیِ الواجب» است بالأخره این نماز جماعت که «أفضل فردیِ الواجب» است ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ چون صلات است, «تنهیٰ عن الاختلاف والتنازع» چون جماعت است مهمتر از همه نماز جمعه است که مشروط به جماعت است, خب.
اینها خصیصهٴ نمازهای معمولی اما دربارهٴ نماز شب خصیصهٴ او این نماز شب گذشته از اینکه ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ است, گذشته از اینکه «قُربان کلّ تقی» است این زمینهٴ مبعوث شدن به مقام محمود است مقام محمود جای برتر و بَرین است که انسان برانگیخته میشود به آنجا میرسد انسان متحرّک است و محرّک میخواهد, انسان مُنبعث است, انسان مبعوث است یک باعث میخواهد اینچنین نیست که حالا اگر کسی نماز شب خوانده خود به خود برسد نظیر اینکه پلّهها را طی کند برود بالا اگر هم نماز شب خوانده است کسی که دست او را میگیرد قدم به قدم بالا میبرد ذات اقدس الهی است ﴿عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾ آن مقام محمود که کشّاف و دیگران نقل کردند که «یَحمده الأولون والآخرون» همه همانطوری که در سورهٴ مبارکهٴ «واقعه» آمده است که ﴿إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالآخِرِینَ ٭ لَمَجْمُوعُونَ إِلَی مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ﴾ در آن صحنهای که روز قیامت برابر سورهٴ «واقعه» اوّلین و آخرین هستند همه در زیر پرجم وجود مبارک رسول گرامیاند که فرمود: «آدم و مَن دونه تحت لِوائی» این «یحمده الأولون والآخرون» این شفاعت کبراست این برای وجود مبارک پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است و دیگر عَدیل ندارد حالا اهل بیت که نور واحدند حسابشان جداست دیگران اگر بر اساس ﴿قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ اهل نماز شب هم بودند آنها هم در حدّ خود به این مقام میرسند حالا به دیگران میگویند که وارد بهشت میشوید ﴿سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ﴾ اما به فقها, به علما, به کسانی که مردم را هدایت کردند چنین مستقیم بگویند ﴿سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ﴾ اینچنین نیست به اینها فرشتهها میگویند «قِفْ تَشفَع» تشریف داشته باشید شفاعت کنید شفاعتتان مقبول است عدهای را هم به همراه ببرید شما که در دنیا عدهای را نجات دادید الآن هم عدهای را به همراه ببرید شما مجازید, خب به دیگران به افراد عادی میگویند ﴿سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ﴾ اما به عالِمان دین میگویند به هر یک از اینها «قِفْ» بایستید تشریف داشته باشید «تَشْفَع» برای اینکه شفاعت بکنید «تُشَفَّع» مُشفَّعی یعنی مقبولالشفاعهای خب اینها هستند این میشود مقام محمود منتها این آقایان حمدشان نسبی است برای اینکه کمالاتشان هم نسبی بود اما وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که «یَحمده الأوّلون والآخرون» اینچنیناند این هم یک مطلب. در قرآن کریم گذشته از اینکه برای نمازهای دیگر شئونی ذکر کرده, ادلهای ذکر کرده, برکات جداگانه ذکر کرده برای نماز شب یک فرصت جدایی و وقت مغتنمی ارائه کرده است بهترین فرصت را برای نماز شب مقرّر کرده.
پرسش:...
پاسخ: حتمی است, خب بله وقتی که ذات اقدس الهی وعده داد و وجود مبارک پیامبر هم معصومانه به این حُکم عمل کرده است این دیگر ﴿لاَ یُخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعَادَ﴾ منتها مادامی که انسان در دنیا هست با «عسی» و «لیت» و «لعلّ» همراه است چون دنیا نشئهٴ حرکت است یک, هر حرکتی تحوّل و دگرگونی را به همراه دارد دو, بعضیها اُفت و آفت دارند بعضی مصوناند سه, در همهٴ موارد این «لعلّ» گفتنها, «لیت» گفتنها, «عسی» گفتنها برای همین است که اصلاً دنیا جای اُفت و خیز است البته اولیای الهی که مصوناند که «عصمه الله» است حسابشان جداست ولی ﴿کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ﴾ یا ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾ در همهٴ موارد جا برای «لیت» و «لعلّ» هست برای اینکه کسی اطمینان ندارد آینده چه خواهد شد ولی دربارهٴ این ذوات قدسی البته هم اینها معصوماند, هم ذات اقدس الهی ﴿لاَ یُخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعَادَ﴾.
پرسش:...
پاسخ: آن برای وقت است.
پرسش:...
پاسخ: آن قاعدهٴ «مَن أدرک» برای وقت است یعنی اگر کسی در پایان وقت مثلاً نماز عصر یک رکعت مانده به غروب که نماز قضا بشود نماز عصر چهار رکعت است کسی موفق نشد نماز عصر را در وقتش بخواند حالا فقط یک رکعت دارد پنج رکعت فرصت پنج رکعت است تا اینکه مغرب بشود یا غروب بشود این چهار رکعتِ ظهر را خوانده یک رکعت وقت دارد این قاعدهٴ «مَن أدرک» برای آن وقت عصر است «مَن أدرک رکعةً مِن الصلاة فقد أدرک الصلاة» کار به نماز جمعه و جماعت ندارد که آن هم فوت را میگیرد نه تفویت را یعنی کسی خواب مانده بود, معذور بود, مضطر بود, راهی نداشت الآن یک رکعت مانده که وقتش قضا بشود اگر کسی یک رکعت را در وقت درک کرد گویا چهار رکعت را بتمامها در وقت درک کرد اما تفویت را نمیگیرد یعنی کسی عمداً نخواند, نخواند تا بشود یک رکعت بگوید «مَن أدرک رکعةً مِن الصلاة فقد أدرک الصلاة» این قاعدهٴ «مَن أدرک» برای وقت است اولاً, و راجع به فوت است نه تفویت ثانیاً آن وقت از بحث صلات جمعه بیرون است.
اما نسبت به عظمت نماز شب سورهٴ مبارکهٴ «مزمل» ملاحظه فرمودید آیه اولش بعد از «بسم الله» از اینجا شروع میشود ﴿یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ٭ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلاً﴾ اگر توانستید تمام شب را به استثنای یک اندک به پا خیزید حالا یا ﴿نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً ٭ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ﴾ یا نیمی از شب یا کمتر از نیم یا بیشتر از نیم ﴿وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً ٭ إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً﴾ چرا نماز شب را اینقدر گرامی بدار؟ برای اینکه ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ نشئهای است برای خودش همه آراماند تو هستی و خدای تو اما آنقدر بخوری که دیگر سحر بیدار نشوی آن دیگر مطمئن باشید که کسی به جایی نمیرسد بله ممکن است یک آخوند عادی بشود بعد برود جایی کار بکند بخواند عالِم بشود علم نور است آنقدر با جلال و شکوه است, آنقدر غیرتمند است, آنقدر باکبریاست که به هر دلی فرود نمیآید مگر علم از آسمان بالاتر است؟ از زمین بالاتر است؟ از شمس بالاتر است؟ از قمر بالاتر است؟ آنقدر قوی و غنی است که هر جایی مهمان هر کسی نمیشود این حواستان جمع باشد ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ نشئهای است آدم میفهمد دارد چه چیزی میگوید سر و صدایی نیست مگر صدای «یا الله», «یا الله» خود او بیگانهای نیست, مزاحمی نیست نه در درون, نه در بیرون ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ آدم میفهمد دارد چه چیزی میگوید متقوّم است, قوام دارد, قائم است, قیّم است, قیّوم است حرفهایش حسابشده است او هم خوب گوش میدهد هیچ چیزی به عظمت و جلال علم نیست آنقدر کبریایی دارد مگر خانهٴ کسی میرود, سَری به کسی میزند تا کسی طیّب و طاهر نباشد آنجا راه پیدا نمیکند, خب.
﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ﴾ هفتاد درصد, هشتاد درصدش برای همان نماز شب است سی درصدش برای درس و بحث عادی است ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ این یک دلیل, ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحاً طَوِیلاً﴾ این گفتگوها و شنیدنها و دیدنها و خوردنها و مطالعههای عادی و درس و بحث و اینها شناوری است یک حیات شناوری است, یک زندگی شناوری است سَبح طولانی این در روز است با هر که میخواهید حرف بزنید, با هر که میخواهید گفتگو کنید, حرف هر کسی را میخواهید بشنوید اینها در روز است اما شب را بگذارید برای خودتان و خدایتان ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحاً طَوِیلاً﴾ خب این براهین مسئله است خب این براهین را که دربارهٴ مسائل عادی ذکر نمیکند که چند جا ﴿إِنَّ﴾, ﴿إِنَّ﴾, ﴿إِنَّ﴾ تعلیل کند, تبیین کند, تحلیل کند, تحریر کند, تعمیق کند این در احکام عادی نیست کجا شما یک حُکم فقهی دارید که خدا پشتسر هم ﴿إِنَّ﴾, ﴿إِنَّ﴾ دلیل بیاورد برایش, اما این وقتی میخواهد به پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بگوید آماده باش که وحی بگیری سحر را دریاب ما آنوقت ﴿إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً﴾ همین است اگر کسی بخواهد وحی بگیرد میشود پیغمبر, کسی بخواهد وحی را بفهمد میشود امّت او, بالأخره این ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ را به همراه دارد.
در سورهٴ مبارکهٴ «سجده» نه سورهٴ «فصلت» در سورهٴ «سجده» آیه پانزده که سجدهٴ واجب دارد هیچ, بعد از او آیه شانزده این است که مردان الهی کسانیاند که ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً﴾ اینها خیلی به رختخواب نچسبیدند بالأخره مقداری تجافی کردند از رختخواب فاصله گرفتند این حالتی که میگویند مأمومِ مسبوق در تشهّد حالت تجافی داشته باشد یعنی جاخالی بکند این وسطهایش خالی است آمادهٴ برخاستن است این را میگویند تجافی فرمود: ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ﴾ پهلوهای آنها از رختخواب مقداری تجافی کرده اینقدر نچسبیده به رختخواب پُر نخورده یک, دیر نخوابیده دو, همهٴ سریالها را گوش نداده و ندیده سه, یک روحانی بود میخواهد عالِم بشود چهار, خب این اهل سَحر است دیگر ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً﴾ این وقت, وقتِ همین کارهاست دیگر وقت دریافت فیض است دیگر, خب.
این بیانات بعد فرمود: ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ این دیگر اصلاً نه تنها او نمیداند این نکره در سیاق نفی است نه تنها او نمیداند ما برای او در بهشت چه چیزی ذخیره کردیم خیلیها هم نمیدانند این دعاهای ما برابر با معرفت ماست ما هر چه از خدا بخواهیم به اندازهٴ درکمان میخواهیم شاید قبلاً هم این مثال گفته شد ما به اندازهٴ درکمان آرزو داریم آرزوی هر کسی به قلمرو معرفت اوست شما دیدی هیچ کاسبِ گذر, هیچ شاطر نانوا این آرزو داشته باشد ای کاش نسخهٴ خطّی شیخ طوسی را که در فلان رساله نوشته من داشته باشم اصلاً در تمام مدّت عمرش چنین آرزو ندارد او شیخ طوسی را نمیشناسد, او نسخهٴ خطّی شیخ طوسی را نمیداند, آن مطلب خاصّی که شیخ طوسی یا شیخ مفید در آن رساله نوشتند نشنیده هرگز آرزو ندارد که ای کاش نسخهٴ خطّی شیخ مفید را در مقالات من داشته باشم برای اینکه آرزوی هر کسی به اندازهٴ درک اوست در اینجا در تمام این ادعیههایی که ماه مبارک رمضان خواندیم و خواندید خیلی از چیزهاست که اصلاً نمیفهمیم آنجا چه چیزی هست تا از خدا بخواهیم فرمود شما نمیدانید آنجا چه خبر است که چه چیزی را میخواهید از ما؟ شما فقط میگویید خدایا به ما خیر بده, سعادت بده, رفاه بده, آسایش بده اینها را بده اینها را شنیدید اما چیزهای دیگر هم هست که ما نگفتیم برای شما گفتنی نیست ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ﴾ این را به نماز شب خوانها میدهند اینکه شب خلوت کرده است برای او چیزی ذخیره میکنند که به ذهن کسی نمیآید اینکه «ما سبعت إلاّ اُذنٌ ولا خطر علی قلب بشر» تبیین همین جمله است که چیزهایی است که اصلاً کسی نشنیده نمونههایش هم در دنیا ندیده, خب.
بنابراین این برکات را ذات اقدس الهی دربارهٴ نماز شب بیان کرد در حدود بیست صفحه از کتاب شریف وسائل مربوط به همین نماز شب است یعنی باب 39 و باب 40 اینها را یک دور مرور بفرمایید این نوزده صفحه است تقریباً در نزدیکیهای بیست صفحه دربارهٴ فضیلت نماز شب که شرفآور است, عزّتآور است, عزّت مرد مؤمن در نماز شب است, شرف او در نماز شب است ما در ماه مبارک رمضان در دعای سحر از ذات اقدس الهی شرف خواستیم «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ شَرَفِکَ بِاَشْرَفِهِ» خب شرف در چه چیزی است؟ در همین وسائل طبع مؤسسه آلالبیت(علیهم السلام) جلد هشت صفحهٴ 145 تا صفحهٴ 164 این نوزده صفحه در طیّ دو باب 39 و 40 مربوط به نماز شب است چندتا روایت را تبرّکاً میخوانیم.
روایت اوّلش که همان وصیّت وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به حضرت امیر(علیه السلام) است که «یا علی! اوصیک فی نفسک بخصالٍ فأحفظها» بعد آن حضرت فرمود: «وعلیک بصلاة اللیل, وعلیک بصلاة اللیل, وعلیک بصلاة اللیل» اینجا سهبار گفته شده و ضبط شده اهمیّت این مسئله است.
روایت دوم که از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) است فرمود: «شرف المؤمن صلاته باللیل» خب ما گفتیم «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ شَرَفِکَ بِاَشْرَفِهِ» شرفش همین است «وعزّ المؤمن کَفّه عن أعراض الناس» کاری به آبروی مردم نداشته باشد بعضی از این روایات ﴿إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ﴾ را به صلات لیل معنا کردند.
روایت پنجم همین باب که هشامبنسالم از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) نقل میکرد این است که «﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ یقول ﴿وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ قیام الرجل عن فراشه یرید به الله عزّ و جل لا یرید به غیره» این نماز شب بخواند.
پرسش:...
پاسخ: بله دیگر این را خصوصیّاتش را روایات مشخص کرده است مثل اوقات نمازهای واجب را که روایات خصوصیّاتش را روایت مشخص کرده است.
روایت هفتم این باب هم باز «شرف المؤمن صلاة اللیل وعزّ المؤمن کفّه الأذیٰ عن الناس» غالب این روایات دربارهٴ عظمت نماز شب و فضیلت نماز شب هست تا به این بخش از حدیث شریف.
روایت هیجده این باب که عبداللهبنسنان از وجود مبارک امام صادق سؤال میکند ﴿سِیَماهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ﴾ چیست؟ فرمود: «هو السَهَر فی الصلاة» سَهر با «سین» و «هاء» هوّز یعنی بیداری این بیداری در نماز است که همان مربوط به نماز شب است.
روایت 26 آن ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ﴾ را معنا فرمود که در سورهٴ مبارکهٴ «سجده» بود. روایت 32 «حمّادبنعیسی عن حریز عن زراره عن أبیجعفر(علیه السلام) قال قلتُ» به حضرت عرض کردند این آیه سورهٴ مبارکهٴ «زمر» یعنی چه؟ ﴿آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ یعنی چه؟ «قال یعنی صلاة اللیل» مستحضرید این جملهٴ معروف ﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ﴾ این تنها یک آیه نیست این ذیل آیه است نه صدر آیه اول آیه همین است که ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ ذیلش این است که ﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ﴾ خب آنکه در سورهٴ «زمر» هست مستقیم نگفت که عالِم بالاتر از غیر عالم است که این یک آیه نیست ﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ﴾ این ذیل آیه است صدرش مربوط به نماز شب است آن عالِم نماز شبخوان البته با دیگری فرق میکند دیگر اول نماز شب بعد سواد, زراره از وجود مبارک ابیجعفرامام باقر(علیه السلام) سؤال میکند که اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «زمر» آمده است ﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ﴾ آیه نُه سورهٴ «زمر» آمده است که صدرش دارد ﴿آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ﴾ این یعنی چه؟ فرمود یعنی صلاتاللیل اول نماز شب خب معلوم است آدمِ نماز شبخوان باسواد با دیگری فرق میکند دیگر درجاتشان فرق میکند, هدایتشان فرق میکند, تأثیرش فرق میکند اول آن است بعد مسئلهٴ سواد است این جریان تقدّم تزکیه بر تعلیم هم سرّش همین است اگر در بعضی از موارد «یُعلّم» بر «یزکّی» مقدّم است برای اینکه تعلیم مقدّمهٴ تزکیه است اما آنجا که تزکیه مقدّم بر تعلیم است برای اینکه تزکیه مقدّم بر تعلیم است نه مقدّمهٴ اوست این آیات دو گونه است دیگر در بخشی از آیات تعلیم بر تزکیه مقدّم است برای اینکه تعلیم مقدّمهٴ تزکیه است در بخش دیگر تزکیه بر تعلیم مقدّم است برای اینکه واقعاً تزکیه مقدّم است دیگر هدف است دیگر در همین آیه 39 سورهٴ مبارکهٴ «زمر» چون تزکیه مقدّم بر تعلیم بود ارزش نماز شب را هم قبل از ارزش علم ذکر فرمود, فرمود: ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ﴾ آن هم کسی که اهل نماز شب است خوفی دارد و رجایی لکن متعلَّق خوف پایان کار خودش است از نتیجهٴ کار خودش میترسد, متعلَّق رجا لطف و عنایت الهی است ﴿یَحْذَرُ الْآخِرَةَ﴾ یعنی «آخرة عمله» ﴿وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ نه اینکه «یرجوا ثمرة عمله» این از پایان کار خود میترسد این میشود خوف, به لطف خدا امیدوار است میشود رجا نه «یحذر ربّه» ﴿یَحْذَرُ الْآخِرَةَ﴾ یعنی «آخرة عمله» ﴿یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ که هم خوف و رجا هست, هم متعلّقشان محفوظ است هم این مجموعه مقدّم بر علم است این را زراره از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) نقل کرده است و توضیح داد.
این باب سی و نهم تقریباً 41 حدیث نورانی دارد اما باب چهلم, باب چهلم که آن هم دارای سیزده روایت است یکی از آن روایاتش این است که وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) به سلیمان دیلمی فرمود: «یا سلیمان لا تدع قیام اللیل» نماز شب را فراموش نکن «فإنّ المغبون مَن حُرِم قیام اللیل» این سورهٴ «تغابن» برای آن است که یکی از اسامی یومالقیامه, یومالتغابن است ﴿یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ﴾ یومالتغابن برای اینکه غَبْنها روشن میشود چه کسی مغبون شد چه کسی مغبون نشد؟ چه کسی بیشتر مغبون شد چه کسی کمتر مغبون شد؟ یومالتغابن است فرمود نماز شب را فراموش نکن که اگر کردی مغبون میشوی.
روایت سوم این باب دارد که وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) طبق این فرمود کسی یک دروغ میگوید از نماز شب محروم میشود اینچنین نیست که این لطف الهی, فیض الهی, نور الهی در هر قلبی بتابد اینطور نیست اگر گفته شد «دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند» این هم اینچنین است اگر گفته شد:
منظر دل نیست جای صحبت اغیار دیو چو بیرون رود فرشته درآید
همین است در آن روایت دارد که فرشتهها داخل نمیشوند خانهای که «فیه کلب أو صورة کلب» این روایت که در مکاسب محرّمه خواندید همهتان آنجا که سگ است فرشته نمیآید خب حالا اگر کسی خدای ناکرده اوصاف زشت در او باشد خب آنجا فرشته حضور ندارد که این روایت نورانی را مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) در کتاب شریف توحیدشان نقل کردند مرحوم صاحب وسائل هم(رضوان الله علیه) به عنوان حدیث پنج باب چهل ذکر میکنند و آن روایت این است که «جاء رجلٌ إلی امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(علیه السلام) فقال إنّی قد حُرِمْتُ الصلاة باللیل» من از نماز شب محروم شدم چکار کنم؟ راهش چیست؟ «فقال امیرالمؤمنین(علیه السلام) أنت رجلٌ قد قیّدتک ذنوبک» گفت بیا این دست و پایت را باز کن گناهِ تو, تو را بست در این بحثهای قبل ملاحظه فرمودید که فیالواقع گناه دست و بال آدم را میبندد این تعارف نیست بعضیها میبینید میگوید من هر چه میخواهم چشمم را کنترل کنم یا گوشم را کنترل کنم یا زبانم را کنترل کنم نمیتوانم این بیچاره راست میگوید برای اینکه, اینکه آزاد نیست در دو جای قرآن ذات اقدس الهی این مضمون را فرمود: ﴿کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ﴾ بعضیها مرهوناند, در گِرواند آدم بدهکار باید گِرو بدهد دیگر اگر مال بدهکار بود خب خانه و فرش را گرو میدهد اگر به الله بدهکار بود چه چیزی به الله گرو میدهد؟ خود او را گرو میگیرند دیگر ﴿کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ﴾ این «فعیل» به معنی «مفعول» است دیگر ﴿کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ﴾ یعنی «مرهونة» مرهون یعنی گِرو دیگر خب گرو که آزاد نیست طِلق نیست حالا اصحاب یمین مستثنایاند خب ما میتوانیم اصحاب یمین بشویم؟ فَکّ رهن کنیم دیگر اگر دِیْن را ندادیم همین است که میبینیم اینکه میگوید من هر چه میخواهم چشمم را کنترل کنم راست میگوید بیچاره این وقتی که به بند کشیده شد همین است دیگر یا زبانم را کنترل کنم یا گوشم را کنترل کنم این به بند کشیده شد دیگر اینجا هم حضرت فرمود: «قد قیّدتک ذنوبک» گناه اینچنین نیست که تاریخ مصرفش گذشته باشد که خیر, هست تو را به بند میکشد تو در بندی فکّ رهن کن, استغفار کن, توبه کن «إن انفسکم مرهونة بأعمالکم» که در خطبهٴ وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در آخرین جمعه ماه شعبان فرمود «إن انفسکم مرهونة بأعمالکم ففکّوها باستغفارکم» فکّ رهن کنید دیگر اینجا هم وجود مبارک حضرت امیر فرمود فکّ رهن کنید.
بقیه روایات میماند مخصوصاً آن روایت نورانی که از وجود مبارک امام حسن عسکری است که اگر فردا شد بخوانیم حالا چون بعضی آقایان باید به نماز جماعتشان برسند امام جماعتاند و الآن قبل از دوازده اذان گفته میشود ما بحث را زودتر شروع میکنیم انشاءالله.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
برای اهتمام به جریان نماز صبح از او به ﴿قُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ یاد کرده است
ماهیّات گسیخته و گسستهاند و هر ماهیّتی از ماهیّت دیگر جداست.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً ﴿78﴾ وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً ﴿79﴾
برای تأمین آن اصول اعتقادی و اخلاقی یاد شده جریان نماز را که ستون دین است مطرح فرمود و اوقات پنجگانهٴ نماز و نمازهای پنجگانه را هم اشاره فرمود که ﴿أَقِمِ الصَّلاَةَ لِدُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ که اگر منظور از این دلوک شمس, زوال شمس باشد ظهرین و مغربین با ﴿دُلُوکِ الشَّمْسِ إِلَی غَسَقِ اللَّیْلِ﴾ تأمین است و نماز صبح با ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ تأمین است میشود نمازهای پنجگانه.
برای اهتمام به جریان نماز صبح از او به ﴿قُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ یاد کرده است اولاً و ثانیاً همین مطلب را با اسم ظاهر ذکر فرمود با اینکه ضمیر ممکن بود ثانیاً, برای اینکه فرمود: ﴿وَقُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ یعنی «أقم قرآن الفجر» اگر میفرمود «إنّه کان مشهودا» مطلب فهمیده میشد زیرا ضمیر بالأخره به همین قرآنِ فجر رجوع میکند لکن با امکان ضمیر اسمِ ظاهر را تکرار فرمودند تا به اهمیّت مطلب عنایت بشود ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾. اگر منظور از این مشهود این باشد که «تَشهَده ملائکة اللیل و ملائکة النهار» که در روایت تطبیق شده است این در نماز عصر هم هست اگر نماز عصر در پایان وقت خوانده بشود هم ملائکةالنهار او را ضبط میکنند, هم ملائکةاللیل اما چه خصیصهای برای قرآن الفجر است که فرمود: ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ باید جستجو کرد معلوم میشود غیر از حضور این دو صنف از ملائکه یک مطلب دیگری هم در ﴿قُرْآنَ الْفَجْرِ﴾ هست که در نماز عصر نیست وگرنه صرف شهود صنفین از ملائکه باشد این در نماز عصر اگر در آخر وقت خوانده بشود هست در حالی که آخر وقت فقط غفرانالله است فضیلتی را به همراه ندارد لذا برخیها گفتند ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ یعنی ناظر به این است که این شأنیت آن را دارد که جمعیتی زیادی آنجا حضور پیدا کنند و شهود داشته باشند برای اینکه در نمازهای دیگر شهودشان آسان نیست ولی شهودِ جمعیّت زیاد در نماز صبح سخت است برای اینکه صبح کسی بیدار بشود و در نماز جماعت شرکت کند کار آسانی نیست اگر به این معنا باشد که ﴿إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾ این جملهٴ خبریه باشد در مقام انشا وصف باشد در مقام دستور یعنی جمعیت کثیری باید در نماز جماعت صبح حضور پیدا کنند این میشود مختصّ نماز صبح دیگر نماز عصر را شامل نمیشود برای اینکه حضور مردم در نماز جماعت عصر خیلی سخت نیست اما در نماز صبح مهم است و دشوار برای اینکه ﴿نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ دنبالهٴ لیل که صلات صبح است مشمول او خواهد بود ﴿وَقُرْآنَ الْفَجْرِ إِنَّ قُرْآنَ الْفَجْرِ کَانَ مَشْهُوداً﴾.
آنگاه فرمود: ﴿وَمِنَ الَّیْلِ﴾ که این «مِن» برای تبعیض است یعنی بعضی از شب را به پا خیز و بیدار شو تا نافلهٴ شب را اقامه کنی ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ﴾ یعنی به همین قرآن ﴿نَافِلَةً لَّکَ﴾ با اینکه از نظر زمان نماز شب مقدّم بر نماز صبح است ولی بعد از نماز ذکر فرمود لوجهین یکی اینکه نماز صبح واجب است در ردیف نمازهای واجب ذکر شد و مقدّم ذکر شد و نماز شب مستحب است, یکی اینکه نماز صبح عمومی است نظیر نمازهای دیگر و نماز شب وجوبش مخصوص وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است شاید وجوه دیگری هم داشته باشد ولی به این مناسبتها نماز شب با اینکه زماناً مقدّم بر نماز صبح است ولی ذکراً و ترتیباً بعد از نماز صبح ذکر شده است ﴿وَمِنَ الَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾.
هر نمازی خصیصهای دارد یک خصیصهٴ مشترک که اثر مشترک همان نمازهاست که خب «قُربان کلّ تقی» است «قُربان» یعنی «ما یتقرّب به العبد مِن المولیٰ» آن هم البته باید روشن بشود این در عهدهٴ فقه و حدیث نیست ما فقط اجمالاً میگوییم منظور از قُرب, قُرب معنوی است یعنی انسان زماناً یا مکاناً به خدا نزدیک نمیشود چون او ﴿أَیْنََما تُوَلُّوْا فَثَمَّ وَجْهُ اللّهِ﴾ و او ﴿أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ﴾ است میگویید قرب, قرب معنوی است اما این قرب معنوی یعنی چه؟ این را با یک علم دیگر تعیین کنند حقیقت این مطالب که با فهم و علمِ حصولی حاصل نمیشود ولی بالأخره یک توجیه فنّی دارد عناوین اعتباری بین ما و خدا نیست که ما این عناوین را بگذرانیم به خدا نزدیک بشویم, مفاهیم ذهنی بین ما و خدا نیست که تا با درک مفاهیم به خدا نزدیک بشویم بنا بر اینکه ماهیّت اصیل باشد راهی با خدا نداریم برای اینکه ماهیّات گسیخته و گسستهاند راه نیست هر ماهیّتی از ماهیّت دیگر جداست, هر مفهومی از مفهوم دیگر جداست چیزی باید باشد که مستقیم باشد, متّصل باشد, ناگسیخته باشد, ناگسستنی باشد که آن چیز دیگر است خب بالأخره علمی هست که بشر را توجیه میکند که بین ما و خدا این امور فاصله است اینها را باید طی کرد حالا آن از بحث فقهی بیرون است. این اثر مشترک است که «الصلاة قُربان کلّ تقی» که «ما یتقرّب به العبد علی المولیٰ» مستحضرید هر عمل عبادی قُربان است این دیگر قربانی اختصاصی به اُضحیه روز دهم ذیحجّه ندارد و اختصاصی به نماز هم ندارد که «الصلاةُ قُربان کلّ تقی» در بیانات نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) درباره زکات هم آمده است که زکات هم «قُربان کلّ تقی» این بیان نهجالبلاغه هم دربارهٴ نماز است, هم دربارهٴ زکات «کلّ» نه «کلّما» «کلّ ما یتقرّب به العبد إلی المولیٰ فهو قربان» این قربانی است نماز قربانی است, روزه قربانی است, زکات قربانی است, حج قربانی است و درس و بحث قربانی است و مانند آن این اثر مشترک, اثر بعضی از نمازها شاید مشترک هم باشد اما ﴿إِنَّ الصَّلاَةَ تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ اثر برخی از نمازها دعوت به اتحاد است گذشته از اینکه «قربان کلّ تقی» است, گذشته از اینکه ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ است این نماز دعوت به اتحاد است مثل نماز جمعه, نماز جمعه وجوباً, نماز جماعت نَدباً «تدعوا الی الوحدة» مهمتر از همه همان نماز جمعه است برای اینکه این نماز جمعه مشروط به جماعت است اصلاً فُرادا صحیح نیست ولو حالا امام معصوم, امام معصوم(سلام الله علیه) بخواهد نماز جمعه را روز جمعه تنها بخواند این مشروع نیست همانطوری که «لا صلاة الاّ بطهور» , «لا صلاة الاّ بفاتحة الکتاب» , «لا جُمعة بالجماعة» شرط صحّت او جماعت است لذا آن آقایانی که مأموم مسبوقاند در رکعت دوم نماز جمعه میرسند مشکل دارند در نمازهای عادی اگر کسی مأمومِ مسبوق بود رکعت دوم امام رسید در نماز صبح مثلاً یا رکعت آخر امام رسید در نماز مغربین یا ظهرین خب این رکعت را به جماعت میخواند وقتی امام سلامش را داد این جماعتش به فُرادا عدول پیدا میکند و حالا یا قَهری یا قصدی بالأخره بقیه نماز را میخواند چون نمازهای دیگر هم به جماعت صحیح است هم به فرادا اما نماز جمعه به فرادا صحیح نیست این رکعت دوم را چه کار میخواهد بکند؟ این است که این آقایان مشکل دارند که اگر کسی در رکعت دوم امام رسید وقتی امام سلامِ نماز را داد این شخص دیگر نمازش میشود فرادا نماز جمعه هم که به فرادا صحیح نیست آیا با یک رکعت به جماعت خواندن بقیه تصحیح میشود یا نه؟ «فیه مطلبٌ آخر» غرض آن است که نماز جمعه اصلاً مشروط به جماعت است چیزی که متقوّم به جماعت است, مشروط به جماعت است یقیناً «تدعوا الی الوحدة و تنهیٰ عن الاختلاف» آن نمازهای دیگر ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ نماز جمعه گذشته از اینکه ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ «تنهیٰ عن الاختلاف» منتها وجوباً, نماز جماعت گذشته از اینکه ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ «تنهیٰ عن الاختلاف» چون به جماعت است تا اتّصال صفوف نباشد, تا احکام دیگر جماعت نباشد این جماعت منعقد نیست مستحضرید که نماز جماعت مستحب نیست آنکه مستحب است نافله است نماز جماعت «أفضل فَردیِ الواجب» است نه نافله باشد و مستحب, مستحب آن است که ترکش «لا الی بدل» جایز است اما نماز جماعت که ترکش «لا الی بدل» جایز نیست اگر نماز جماعت نشد باید فرادا باشد نماز جماعت «أفضل فَردیِ الواجب» است مثل نماز اول وقت, نماز اول وقت که مستحب نیست «أفضل فردیِ الواجب» است بالأخره این نماز جماعت که «أفضل فردیِ الواجب» است ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ چون صلات است, «تنهیٰ عن الاختلاف والتنازع» چون جماعت است مهمتر از همه نماز جمعه است که مشروط به جماعت است, خب.
اینها خصیصهٴ نمازهای معمولی اما دربارهٴ نماز شب خصیصهٴ او این نماز شب گذشته از اینکه ﴿تَنْهَی عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ﴾ است, گذشته از اینکه «قُربان کلّ تقی» است این زمینهٴ مبعوث شدن به مقام محمود است مقام محمود جای برتر و بَرین است که انسان برانگیخته میشود به آنجا میرسد انسان متحرّک است و محرّک میخواهد, انسان مُنبعث است, انسان مبعوث است یک باعث میخواهد اینچنین نیست که حالا اگر کسی نماز شب خوانده خود به خود برسد نظیر اینکه پلّهها را طی کند برود بالا اگر هم نماز شب خوانده است کسی که دست او را میگیرد قدم به قدم بالا میبرد ذات اقدس الهی است ﴿عَسَی أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَّحمُوداً﴾ آن مقام محمود که کشّاف و دیگران نقل کردند که «یَحمده الأولون والآخرون» همه همانطوری که در سورهٴ مبارکهٴ «واقعه» آمده است که ﴿إِنَّ الْأَوَّلِینَ وَالآخِرِینَ ٭ لَمَجْمُوعُونَ إِلَی مِیقَاتِ یَوْمٍ مَعْلُومٍ﴾ در آن صحنهای که روز قیامت برابر سورهٴ «واقعه» اوّلین و آخرین هستند همه در زیر پرجم وجود مبارک رسول گرامیاند که فرمود: «آدم و مَن دونه تحت لِوائی» این «یحمده الأولون والآخرون» این شفاعت کبراست این برای وجود مبارک پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است و دیگر عَدیل ندارد حالا اهل بیت که نور واحدند حسابشان جداست دیگران اگر بر اساس ﴿قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ﴾ اهل نماز شب هم بودند آنها هم در حدّ خود به این مقام میرسند حالا به دیگران میگویند که وارد بهشت میشوید ﴿سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ﴾ اما به فقها, به علما, به کسانی که مردم را هدایت کردند چنین مستقیم بگویند ﴿سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ﴾ اینچنین نیست به اینها فرشتهها میگویند «قِفْ تَشفَع» تشریف داشته باشید شفاعت کنید شفاعتتان مقبول است عدهای را هم به همراه ببرید شما که در دنیا عدهای را نجات دادید الآن هم عدهای را به همراه ببرید شما مجازید, خب به دیگران به افراد عادی میگویند ﴿سَلاَمٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ﴾ اما به عالِمان دین میگویند به هر یک از اینها «قِفْ» بایستید تشریف داشته باشید «تَشْفَع» برای اینکه شفاعت بکنید «تُشَفَّع» مُشفَّعی یعنی مقبولالشفاعهای خب اینها هستند این میشود مقام محمود منتها این آقایان حمدشان نسبی است برای اینکه کمالاتشان هم نسبی بود اما وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که «یَحمده الأوّلون والآخرون» اینچنیناند این هم یک مطلب. در قرآن کریم گذشته از اینکه برای نمازهای دیگر شئونی ذکر کرده, ادلهای ذکر کرده, برکات جداگانه ذکر کرده برای نماز شب یک فرصت جدایی و وقت مغتنمی ارائه کرده است بهترین فرصت را برای نماز شب مقرّر کرده.
پرسش:...
پاسخ: حتمی است, خب بله وقتی که ذات اقدس الهی وعده داد و وجود مبارک پیامبر هم معصومانه به این حُکم عمل کرده است این دیگر ﴿لاَ یُخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعَادَ﴾ منتها مادامی که انسان در دنیا هست با «عسی» و «لیت» و «لعلّ» همراه است چون دنیا نشئهٴ حرکت است یک, هر حرکتی تحوّل و دگرگونی را به همراه دارد دو, بعضیها اُفت و آفت دارند بعضی مصوناند سه, در همهٴ موارد این «لعلّ» گفتنها, «لیت» گفتنها, «عسی» گفتنها برای همین است که اصلاً دنیا جای اُفت و خیز است البته اولیای الهی که مصوناند که «عصمه الله» است حسابشان جداست ولی ﴿کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَی الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ﴾ یا ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾ در همهٴ موارد جا برای «لیت» و «لعلّ» هست برای اینکه کسی اطمینان ندارد آینده چه خواهد شد ولی دربارهٴ این ذوات قدسی البته هم اینها معصوماند, هم ذات اقدس الهی ﴿لاَ یُخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعَادَ﴾.
پرسش:...
پاسخ: آن برای وقت است.
پرسش:...
پاسخ: آن قاعدهٴ «مَن أدرک» برای وقت است یعنی اگر کسی در پایان وقت مثلاً نماز عصر یک رکعت مانده به غروب که نماز قضا بشود نماز عصر چهار رکعت است کسی موفق نشد نماز عصر را در وقتش بخواند حالا فقط یک رکعت دارد پنج رکعت فرصت پنج رکعت است تا اینکه مغرب بشود یا غروب بشود این چهار رکعتِ ظهر را خوانده یک رکعت وقت دارد این قاعدهٴ «مَن أدرک» برای آن وقت عصر است «مَن أدرک رکعةً مِن الصلاة فقد أدرک الصلاة» کار به نماز جمعه و جماعت ندارد که آن هم فوت را میگیرد نه تفویت را یعنی کسی خواب مانده بود, معذور بود, مضطر بود, راهی نداشت الآن یک رکعت مانده که وقتش قضا بشود اگر کسی یک رکعت را در وقت درک کرد گویا چهار رکعت را بتمامها در وقت درک کرد اما تفویت را نمیگیرد یعنی کسی عمداً نخواند, نخواند تا بشود یک رکعت بگوید «مَن أدرک رکعةً مِن الصلاة فقد أدرک الصلاة» این قاعدهٴ «مَن أدرک» برای وقت است اولاً, و راجع به فوت است نه تفویت ثانیاً آن وقت از بحث صلات جمعه بیرون است.
اما نسبت به عظمت نماز شب سورهٴ مبارکهٴ «مزمل» ملاحظه فرمودید آیه اولش بعد از «بسم الله» از اینجا شروع میشود ﴿یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ ٭ قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلاً﴾ اگر توانستید تمام شب را به استثنای یک اندک به پا خیزید حالا یا ﴿نِصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً ٭ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ﴾ یا نیمی از شب یا کمتر از نیم یا بیشتر از نیم ﴿وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً ٭ إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً﴾ چرا نماز شب را اینقدر گرامی بدار؟ برای اینکه ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ نشئهای است برای خودش همه آراماند تو هستی و خدای تو اما آنقدر بخوری که دیگر سحر بیدار نشوی آن دیگر مطمئن باشید که کسی به جایی نمیرسد بله ممکن است یک آخوند عادی بشود بعد برود جایی کار بکند بخواند عالِم بشود علم نور است آنقدر با جلال و شکوه است, آنقدر غیرتمند است, آنقدر باکبریاست که به هر دلی فرود نمیآید مگر علم از آسمان بالاتر است؟ از زمین بالاتر است؟ از شمس بالاتر است؟ از قمر بالاتر است؟ آنقدر قوی و غنی است که هر جایی مهمان هر کسی نمیشود این حواستان جمع باشد ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ نشئهای است آدم میفهمد دارد چه چیزی میگوید سر و صدایی نیست مگر صدای «یا الله», «یا الله» خود او بیگانهای نیست, مزاحمی نیست نه در درون, نه در بیرون ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ آدم میفهمد دارد چه چیزی میگوید متقوّم است, قوام دارد, قائم است, قیّم است, قیّوم است حرفهایش حسابشده است او هم خوب گوش میدهد هیچ چیزی به عظمت و جلال علم نیست آنقدر کبریایی دارد مگر خانهٴ کسی میرود, سَری به کسی میزند تا کسی طیّب و طاهر نباشد آنجا راه پیدا نمیکند, خب.
﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ﴾ هفتاد درصد, هشتاد درصدش برای همان نماز شب است سی درصدش برای درس و بحث عادی است ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ این یک دلیل, ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحاً طَوِیلاً﴾ این گفتگوها و شنیدنها و دیدنها و خوردنها و مطالعههای عادی و درس و بحث و اینها شناوری است یک حیات شناوری است, یک زندگی شناوری است سَبح طولانی این در روز است با هر که میخواهید حرف بزنید, با هر که میخواهید گفتگو کنید, حرف هر کسی را میخواهید بشنوید اینها در روز است اما شب را بگذارید برای خودتان و خدایتان ﴿إِنَّ لَکَ فِی النَّهَارِ سَبْحاً طَوِیلاً﴾ خب این براهین مسئله است خب این براهین را که دربارهٴ مسائل عادی ذکر نمیکند که چند جا ﴿إِنَّ﴾, ﴿إِنَّ﴾, ﴿إِنَّ﴾ تعلیل کند, تبیین کند, تحلیل کند, تحریر کند, تعمیق کند این در احکام عادی نیست کجا شما یک حُکم فقهی دارید که خدا پشتسر هم ﴿إِنَّ﴾, ﴿إِنَّ﴾ دلیل بیاورد برایش, اما این وقتی میخواهد به پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بگوید آماده باش که وحی بگیری سحر را دریاب ما آنوقت ﴿إِنَّا سَنُلْقِی عَلَیْکَ قَوْلاً ثَقِیلاً﴾ همین است اگر کسی بخواهد وحی بگیرد میشود پیغمبر, کسی بخواهد وحی را بفهمد میشود امّت او, بالأخره این ﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ را به همراه دارد.
در سورهٴ مبارکهٴ «سجده» نه سورهٴ «فصلت» در سورهٴ «سجده» آیه پانزده که سجدهٴ واجب دارد هیچ, بعد از او آیه شانزده این است که مردان الهی کسانیاند که ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً﴾ اینها خیلی به رختخواب نچسبیدند بالأخره مقداری تجافی کردند از رختخواب فاصله گرفتند این حالتی که میگویند مأمومِ مسبوق در تشهّد حالت تجافی داشته باشد یعنی جاخالی بکند این وسطهایش خالی است آمادهٴ برخاستن است این را میگویند تجافی فرمود: ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ﴾ پهلوهای آنها از رختخواب مقداری تجافی کرده اینقدر نچسبیده به رختخواب پُر نخورده یک, دیر نخوابیده دو, همهٴ سریالها را گوش نداده و ندیده سه, یک روحانی بود میخواهد عالِم بشود چهار, خب این اهل سَحر است دیگر ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ یَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَطَمَعاً﴾ این وقت, وقتِ همین کارهاست دیگر وقت دریافت فیض است دیگر, خب.
این بیانات بعد فرمود: ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ﴾ این دیگر اصلاً نه تنها او نمیداند این نکره در سیاق نفی است نه تنها او نمیداند ما برای او در بهشت چه چیزی ذخیره کردیم خیلیها هم نمیدانند این دعاهای ما برابر با معرفت ماست ما هر چه از خدا بخواهیم به اندازهٴ درکمان میخواهیم شاید قبلاً هم این مثال گفته شد ما به اندازهٴ درکمان آرزو داریم آرزوی هر کسی به قلمرو معرفت اوست شما دیدی هیچ کاسبِ گذر, هیچ شاطر نانوا این آرزو داشته باشد ای کاش نسخهٴ خطّی شیخ طوسی را که در فلان رساله نوشته من داشته باشم اصلاً در تمام مدّت عمرش چنین آرزو ندارد او شیخ طوسی را نمیشناسد, او نسخهٴ خطّی شیخ طوسی را نمیداند, آن مطلب خاصّی که شیخ طوسی یا شیخ مفید در آن رساله نوشتند نشنیده هرگز آرزو ندارد که ای کاش نسخهٴ خطّی شیخ مفید را در مقالات من داشته باشم برای اینکه آرزوی هر کسی به اندازهٴ درک اوست در اینجا در تمام این ادعیههایی که ماه مبارک رمضان خواندیم و خواندید خیلی از چیزهاست که اصلاً نمیفهمیم آنجا چه چیزی هست تا از خدا بخواهیم فرمود شما نمیدانید آنجا چه خبر است که چه چیزی را میخواهید از ما؟ شما فقط میگویید خدایا به ما خیر بده, سعادت بده, رفاه بده, آسایش بده اینها را بده اینها را شنیدید اما چیزهای دیگر هم هست که ما نگفتیم برای شما گفتنی نیست ﴿فَلاَ تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِیَ لَهُم مِن قُرَّةٍ أَعْیُنٍ﴾ این را به نماز شب خوانها میدهند اینکه شب خلوت کرده است برای او چیزی ذخیره میکنند که به ذهن کسی نمیآید اینکه «ما سبعت إلاّ اُذنٌ ولا خطر علی قلب بشر» تبیین همین جمله است که چیزهایی است که اصلاً کسی نشنیده نمونههایش هم در دنیا ندیده, خب.
بنابراین این برکات را ذات اقدس الهی دربارهٴ نماز شب بیان کرد در حدود بیست صفحه از کتاب شریف وسائل مربوط به همین نماز شب است یعنی باب 39 و باب 40 اینها را یک دور مرور بفرمایید این نوزده صفحه است تقریباً در نزدیکیهای بیست صفحه دربارهٴ فضیلت نماز شب که شرفآور است, عزّتآور است, عزّت مرد مؤمن در نماز شب است, شرف او در نماز شب است ما در ماه مبارک رمضان در دعای سحر از ذات اقدس الهی شرف خواستیم «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ شَرَفِکَ بِاَشْرَفِهِ» خب شرف در چه چیزی است؟ در همین وسائل طبع مؤسسه آلالبیت(علیهم السلام) جلد هشت صفحهٴ 145 تا صفحهٴ 164 این نوزده صفحه در طیّ دو باب 39 و 40 مربوط به نماز شب است چندتا روایت را تبرّکاً میخوانیم.
روایت اوّلش که همان وصیّت وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) به حضرت امیر(علیه السلام) است که «یا علی! اوصیک فی نفسک بخصالٍ فأحفظها» بعد آن حضرت فرمود: «وعلیک بصلاة اللیل, وعلیک بصلاة اللیل, وعلیک بصلاة اللیل» اینجا سهبار گفته شده و ضبط شده اهمیّت این مسئله است.
روایت دوم که از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) است فرمود: «شرف المؤمن صلاته باللیل» خب ما گفتیم «اَللّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ مِنْ شَرَفِکَ بِاَشْرَفِهِ» شرفش همین است «وعزّ المؤمن کَفّه عن أعراض الناس» کاری به آبروی مردم نداشته باشد بعضی از این روایات ﴿إِنَّ الْحَسَنَاتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ﴾ را به صلات لیل معنا کردند.
روایت پنجم همین باب که هشامبنسالم از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) نقل میکرد این است که «﴿إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّیْلِ هِیَ أَشَدُّ وَطْأً وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ یقول ﴿وَأَقْوَمُ قِیلاً﴾ قیام الرجل عن فراشه یرید به الله عزّ و جل لا یرید به غیره» این نماز شب بخواند.
پرسش:...
پاسخ: بله دیگر این را خصوصیّاتش را روایات مشخص کرده است مثل اوقات نمازهای واجب را که روایات خصوصیّاتش را روایت مشخص کرده است.
روایت هفتم این باب هم باز «شرف المؤمن صلاة اللیل وعزّ المؤمن کفّه الأذیٰ عن الناس» غالب این روایات دربارهٴ عظمت نماز شب و فضیلت نماز شب هست تا به این بخش از حدیث شریف.
روایت هیجده این باب که عبداللهبنسنان از وجود مبارک امام صادق سؤال میکند ﴿سِیَماهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ﴾ چیست؟ فرمود: «هو السَهَر فی الصلاة» سَهر با «سین» و «هاء» هوّز یعنی بیداری این بیداری در نماز است که همان مربوط به نماز شب است.
روایت 26 آن ﴿تَتَجَافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضَاجِعِ﴾ را معنا فرمود که در سورهٴ مبارکهٴ «سجده» بود. روایت 32 «حمّادبنعیسی عن حریز عن زراره عن أبیجعفر(علیه السلام) قال قلتُ» به حضرت عرض کردند این آیه سورهٴ مبارکهٴ «زمر» یعنی چه؟ ﴿آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ یعنی چه؟ «قال یعنی صلاة اللیل» مستحضرید این جملهٴ معروف ﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ﴾ این تنها یک آیه نیست این ذیل آیه است نه صدر آیه اول آیه همین است که ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ ذیلش این است که ﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ﴾ خب آنکه در سورهٴ «زمر» هست مستقیم نگفت که عالِم بالاتر از غیر عالم است که این یک آیه نیست ﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ﴾ این ذیل آیه است صدرش مربوط به نماز شب است آن عالِم نماز شبخوان البته با دیگری فرق میکند دیگر اول نماز شب بعد سواد, زراره از وجود مبارک ابیجعفرامام باقر(علیه السلام) سؤال میکند که اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «زمر» آمده است ﴿هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ﴾ آیه نُه سورهٴ «زمر» آمده است که صدرش دارد ﴿آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ﴾ این یعنی چه؟ فرمود یعنی صلاتاللیل اول نماز شب خب معلوم است آدمِ نماز شبخوان باسواد با دیگری فرق میکند دیگر درجاتشان فرق میکند, هدایتشان فرق میکند, تأثیرش فرق میکند اول آن است بعد مسئلهٴ سواد است این جریان تقدّم تزکیه بر تعلیم هم سرّش همین است اگر در بعضی از موارد «یُعلّم» بر «یزکّی» مقدّم است برای اینکه تعلیم مقدّمهٴ تزکیه است اما آنجا که تزکیه مقدّم بر تعلیم است برای اینکه تزکیه مقدّم بر تعلیم است نه مقدّمهٴ اوست این آیات دو گونه است دیگر در بخشی از آیات تعلیم بر تزکیه مقدّم است برای اینکه تعلیم مقدّمهٴ تزکیه است در بخش دیگر تزکیه بر تعلیم مقدّم است برای اینکه واقعاً تزکیه مقدّم است دیگر هدف است دیگر در همین آیه 39 سورهٴ مبارکهٴ «زمر» چون تزکیه مقدّم بر تعلیم بود ارزش نماز شب را هم قبل از ارزش علم ذکر فرمود, فرمود: ﴿أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِداً وَقَائِماً یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَالَّذِینَ لَا یَعْلَمُونَ﴾ آن هم کسی که اهل نماز شب است خوفی دارد و رجایی لکن متعلَّق خوف پایان کار خودش است از نتیجهٴ کار خودش میترسد, متعلَّق رجا لطف و عنایت الهی است ﴿یَحْذَرُ الْآخِرَةَ﴾ یعنی «آخرة عمله» ﴿وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ نه اینکه «یرجوا ثمرة عمله» این از پایان کار خود میترسد این میشود خوف, به لطف خدا امیدوار است میشود رجا نه «یحذر ربّه» ﴿یَحْذَرُ الْآخِرَةَ﴾ یعنی «آخرة عمله» ﴿یَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَیَرْجُوا رَحْمَةَ رَبِّهِ﴾ که هم خوف و رجا هست, هم متعلّقشان محفوظ است هم این مجموعه مقدّم بر علم است این را زراره از وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) نقل کرده است و توضیح داد.
این باب سی و نهم تقریباً 41 حدیث نورانی دارد اما باب چهلم, باب چهلم که آن هم دارای سیزده روایت است یکی از آن روایاتش این است که وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) به سلیمان دیلمی فرمود: «یا سلیمان لا تدع قیام اللیل» نماز شب را فراموش نکن «فإنّ المغبون مَن حُرِم قیام اللیل» این سورهٴ «تغابن» برای آن است که یکی از اسامی یومالقیامه, یومالتغابن است ﴿یَوْمَ یَجْمَعُکُمْ لِیَوْمِ الْجَمْعِ ذلِکَ یَوْمُ التَّغَابُنِ﴾ یومالتغابن برای اینکه غَبْنها روشن میشود چه کسی مغبون شد چه کسی مغبون نشد؟ چه کسی بیشتر مغبون شد چه کسی کمتر مغبون شد؟ یومالتغابن است فرمود نماز شب را فراموش نکن که اگر کردی مغبون میشوی.
روایت سوم این باب دارد که وجود مبارک امام صادق(سلام الله علیه) طبق این فرمود کسی یک دروغ میگوید از نماز شب محروم میشود اینچنین نیست که این لطف الهی, فیض الهی, نور الهی در هر قلبی بتابد اینطور نیست اگر گفته شد «دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانند» این هم اینچنین است اگر گفته شد:
منظر دل نیست جای صحبت اغیار دیو چو بیرون رود فرشته درآید
همین است در آن روایت دارد که فرشتهها داخل نمیشوند خانهای که «فیه کلب أو صورة کلب» این روایت که در مکاسب محرّمه خواندید همهتان آنجا که سگ است فرشته نمیآید خب حالا اگر کسی خدای ناکرده اوصاف زشت در او باشد خب آنجا فرشته حضور ندارد که این روایت نورانی را مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) در کتاب شریف توحیدشان نقل کردند مرحوم صاحب وسائل هم(رضوان الله علیه) به عنوان حدیث پنج باب چهل ذکر میکنند و آن روایت این است که «جاء رجلٌ إلی امیرالمؤمنین علیبنابیطالب(علیه السلام) فقال إنّی قد حُرِمْتُ الصلاة باللیل» من از نماز شب محروم شدم چکار کنم؟ راهش چیست؟ «فقال امیرالمؤمنین(علیه السلام) أنت رجلٌ قد قیّدتک ذنوبک» گفت بیا این دست و پایت را باز کن گناهِ تو, تو را بست در این بحثهای قبل ملاحظه فرمودید که فیالواقع گناه دست و بال آدم را میبندد این تعارف نیست بعضیها میبینید میگوید من هر چه میخواهم چشمم را کنترل کنم یا گوشم را کنترل کنم یا زبانم را کنترل کنم نمیتوانم این بیچاره راست میگوید برای اینکه, اینکه آزاد نیست در دو جای قرآن ذات اقدس الهی این مضمون را فرمود: ﴿کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ﴾ بعضیها مرهوناند, در گِرواند آدم بدهکار باید گِرو بدهد دیگر اگر مال بدهکار بود خب خانه و فرش را گرو میدهد اگر به الله بدهکار بود چه چیزی به الله گرو میدهد؟ خود او را گرو میگیرند دیگر ﴿کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ﴾ این «فعیل» به معنی «مفعول» است دیگر ﴿کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ﴾ یعنی «مرهونة» مرهون یعنی گِرو دیگر خب گرو که آزاد نیست طِلق نیست حالا اصحاب یمین مستثنایاند خب ما میتوانیم اصحاب یمین بشویم؟ فَکّ رهن کنیم دیگر اگر دِیْن را ندادیم همین است که میبینیم اینکه میگوید من هر چه میخواهم چشمم را کنترل کنم راست میگوید بیچاره این وقتی که به بند کشیده شد همین است دیگر یا زبانم را کنترل کنم یا گوشم را کنترل کنم این به بند کشیده شد دیگر اینجا هم حضرت فرمود: «قد قیّدتک ذنوبک» گناه اینچنین نیست که تاریخ مصرفش گذشته باشد که خیر, هست تو را به بند میکشد تو در بندی فکّ رهن کن, استغفار کن, توبه کن «إن انفسکم مرهونة بأعمالکم» که در خطبهٴ وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در آخرین جمعه ماه شعبان فرمود «إن انفسکم مرهونة بأعمالکم ففکّوها باستغفارکم» فکّ رهن کنید دیگر اینجا هم وجود مبارک حضرت امیر فرمود فکّ رهن کنید.
بقیه روایات میماند مخصوصاً آن روایت نورانی که از وجود مبارک امام حسن عسکری است که اگر فردا شد بخوانیم حالا چون بعضی آقایان باید به نماز جماعتشان برسند امام جماعتاند و الآن قبل از دوازده اذان گفته میشود ما بحث را زودتر شروع میکنیم انشاءالله.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
تاکنون نظری ثبت نشده است