- 559
- 1000
- 1000
- 1000
تاریخ بعثت و عصر ظهور، جلسه سی و ششم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «تاریخ بعثت و عصر ظهور»، جلسه سی و ششم، سال 1401
اشارهای کردیم به کتاب «الإسلام یَقودُ الحیاة» یعنی «اسلام راهبر زندگی» یعنی راهنما و برنامۀ زندگی که اثر شهید محمدباقر صدر است. شهید صدر در جامعۀ ما هنوز غریب است و باید دیدگاههای ایشان مطالعه بشود. ایشان در این کتاب در واقع میخواهند اسلام را از یک امر صرفاً قدسی و معنوی و مرتبط به آخرت خارج کنند و به مفاهیمی برای زندگی جاری بشر تبدیل بکنند. ایشان میخواهند اسلام را در قالب ساختارهای اجتماعی بیان کنند چون زندگی بدون حکومت، بدون تمدن و بدون ساختارهای اجتماعی شکل نمیگیرد.
ایشان در مقدمه این کتاب میفرماید: «وقتی با این ملت بزرگ (یعنی ملت بزرگ مسلمان ایران) که با جهاد، خون و قهرمانی بینظیرش تاریخ اسلام را از نو نوشت و نمونهای گویا و زنده از روزگار نخستین اسلام در تمامی عرصههای شجاعت و ایمان و حماسه به جهان ارائه داد سخن میگویم احساس غروری بزرگ مرا فرا میگیرد.» ایشان چند جملۀ بعد میفرماید: «طرح شعار جمهوری اسلامی از جانب امام خمینی(ره) چیزی جز تداوم دعوت انبیاء و ادامۀ نقش محمّد و علیّ (صلواتاللهعلیهماجمعین) در برپایی حکومت خدا بر روی زمین نمیباشد.»
ما باید عظمت شهید صدر را جا بیندازیم؛ مثلاً در روز شهادت شهید صدر، صداوسیما حداقل سه چهار تا برنامه قوی داشته باشد و عدهای از علماء جاافتاده و بزرگ کتاب «فدک در تاریخ» شهید صدر را به دست بگیرند و بگویند ایشان این کتاب را در سیزده سالگی نوشته است. ایشان در این کتاب، نظریاتی داده است که برخی از دیدگاههای اصولی و فقهی را در مباحث دینی و مباحث رایج در حوزه جابهجا میکند. تازه ایشان در این کتاب به یکی دو کتاب دیگر خودش استناد میکند و میگوید «ما این بحث را قبلاً در فلان کتاب گفتهایم...» یعنی آن کتابها را در یازده دوازده سالگی نوشته است. یکی از بزرگان زمان ایشان وقتی که این کتاب را میبینند میگویند هر کسی این کتاب را نوشته مجتهد است.
حضرت آیتالله العظمی خوئی در طول عمر شریفشان به چهار نفر اجازۀ اجتهاد دادند؛ یکی از آنها شهید صدر است که آیتالله العظمی خوئی از سنّ چهارده سالگی میفرمودند «ایشان مجتهد است» تا اینکه وقتی آیتالله صدر به شانزده سالگی میرسد، آیتالله العظمی خوئی برای ایشان اجازۀ اجتهاد را مینویسند. ایشان چنین شخصیت نابغه و باعظمتی است که از نظر علمی در عرصههای مختلف فقه و اصول، تاریخ، تفسیر، منطق، فلسفه، اقتصاد و... دیدگاههای بسیار بینظیر، نظاممند و جامع دارند. ایشان خودشان را برای انقلاب اسلامی ایران فدا میکنند و میفرمایند «در امام خمینی(ره) ذوب بشوید»
شهید صدر در کتاب «الإسلامُ یَقودُ الحیاة» چند نکتۀ خیلی جالب بیان میکنند؛ مثلاً اینکه میفرمایند انقلابی که در بعثت نبوی رخ داد این نبود که سیستمهای قبلی استثمار مردم را کنار بزند و یک سیستم استثمار اسلامی بیاورد، مثل اتفاقی که در غرب افتاد. در غرب دیکتاتورها را کنار زدند و سرمایهداران بزرگ را جای آنها گذاشتند، یعنی شیوه دیکتاتوری مستقیم را به دیکتاتوری غیرمستقیم تبدیل کردند.
ایشان میفرماید: اسلام با عنصر امر به معروف و نهی از منکر و مشارکتدادن مردم در ادارۀ امور خودشان اساساً زمینه استثمار و بهرهکشی انسانها را از بین میبرد. ایشان در جای دیگری میفرماید اسلام با امر به معروف و نهی از منکر به مسلمانها میگوید اینطور نیست که وظیفه شما فقط این باشد که خودتان را نجات بدهید و خودتان را اداره بکنید، شما باید با عنصر امر به معروف و نهی از منکر، جهان را نجات بدهید و یک تمدن جهانی پیریزی بکنید.
ایشان بر اساس آیات قرآن بیان میکنند که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفۀ شخصی و حتی یک وظیفۀ محدود به جامعۀ اسلامی نیست. قرآن میفرماید: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه» شما امّتی هستید که برای ناس یعنی عموم مردم جهان باید یک وظیفهای را انجام بدهید. در این آیه میبینیم که امر به معروف و نهی از منکر حتی بر ایمان به خدا هم مقدم میشود، در برخی آیات بر خواندن نماز و دادن زکات مقدم هم میشود. شهید صدر با توجه به آیه فوق میفرماید: قرآن امر به معروف و نهی از منکر را مقدم بر ایمان به خدا آورده است یعنی شما باید در جامعه، سیستم امر به معروف و نهی از منکر را برقرار بکنید تا ایمان به خدا فراگیر بشود.
وقتی کارها به مردم سپرده بشود و ظلمی در جامعه صورت نگیرد و شیوۀ کنترل ظلم هم صرفاً به عهدۀ چند نفر مسئول یا چند نفر آدم خوب نباشد، بلکه از راه تکثیر قدرت و ثروت بین مردم، ظلم توسط مردم از بین برود، آنوقت ایمان به خدا و مسلمانی در جامعه افزایش و رواج پیدا خواهد کرد.
اشارهای کردیم به کتاب «الإسلام یَقودُ الحیاة» یعنی «اسلام راهبر زندگی» یعنی راهنما و برنامۀ زندگی که اثر شهید محمدباقر صدر است. شهید صدر در جامعۀ ما هنوز غریب است و باید دیدگاههای ایشان مطالعه بشود. ایشان در این کتاب در واقع میخواهند اسلام را از یک امر صرفاً قدسی و معنوی و مرتبط به آخرت خارج کنند و به مفاهیمی برای زندگی جاری بشر تبدیل بکنند. ایشان میخواهند اسلام را در قالب ساختارهای اجتماعی بیان کنند چون زندگی بدون حکومت، بدون تمدن و بدون ساختارهای اجتماعی شکل نمیگیرد.
ایشان در مقدمه این کتاب میفرماید: «وقتی با این ملت بزرگ (یعنی ملت بزرگ مسلمان ایران) که با جهاد، خون و قهرمانی بینظیرش تاریخ اسلام را از نو نوشت و نمونهای گویا و زنده از روزگار نخستین اسلام در تمامی عرصههای شجاعت و ایمان و حماسه به جهان ارائه داد سخن میگویم احساس غروری بزرگ مرا فرا میگیرد.» ایشان چند جملۀ بعد میفرماید: «طرح شعار جمهوری اسلامی از جانب امام خمینی(ره) چیزی جز تداوم دعوت انبیاء و ادامۀ نقش محمّد و علیّ (صلواتاللهعلیهماجمعین) در برپایی حکومت خدا بر روی زمین نمیباشد.»
ما باید عظمت شهید صدر را جا بیندازیم؛ مثلاً در روز شهادت شهید صدر، صداوسیما حداقل سه چهار تا برنامه قوی داشته باشد و عدهای از علماء جاافتاده و بزرگ کتاب «فدک در تاریخ» شهید صدر را به دست بگیرند و بگویند ایشان این کتاب را در سیزده سالگی نوشته است. ایشان در این کتاب، نظریاتی داده است که برخی از دیدگاههای اصولی و فقهی را در مباحث دینی و مباحث رایج در حوزه جابهجا میکند. تازه ایشان در این کتاب به یکی دو کتاب دیگر خودش استناد میکند و میگوید «ما این بحث را قبلاً در فلان کتاب گفتهایم...» یعنی آن کتابها را در یازده دوازده سالگی نوشته است. یکی از بزرگان زمان ایشان وقتی که این کتاب را میبینند میگویند هر کسی این کتاب را نوشته مجتهد است.
حضرت آیتالله العظمی خوئی در طول عمر شریفشان به چهار نفر اجازۀ اجتهاد دادند؛ یکی از آنها شهید صدر است که آیتالله العظمی خوئی از سنّ چهارده سالگی میفرمودند «ایشان مجتهد است» تا اینکه وقتی آیتالله صدر به شانزده سالگی میرسد، آیتالله العظمی خوئی برای ایشان اجازۀ اجتهاد را مینویسند. ایشان چنین شخصیت نابغه و باعظمتی است که از نظر علمی در عرصههای مختلف فقه و اصول، تاریخ، تفسیر، منطق، فلسفه، اقتصاد و... دیدگاههای بسیار بینظیر، نظاممند و جامع دارند. ایشان خودشان را برای انقلاب اسلامی ایران فدا میکنند و میفرمایند «در امام خمینی(ره) ذوب بشوید»
شهید صدر در کتاب «الإسلامُ یَقودُ الحیاة» چند نکتۀ خیلی جالب بیان میکنند؛ مثلاً اینکه میفرمایند انقلابی که در بعثت نبوی رخ داد این نبود که سیستمهای قبلی استثمار مردم را کنار بزند و یک سیستم استثمار اسلامی بیاورد، مثل اتفاقی که در غرب افتاد. در غرب دیکتاتورها را کنار زدند و سرمایهداران بزرگ را جای آنها گذاشتند، یعنی شیوه دیکتاتوری مستقیم را به دیکتاتوری غیرمستقیم تبدیل کردند.
ایشان میفرماید: اسلام با عنصر امر به معروف و نهی از منکر و مشارکتدادن مردم در ادارۀ امور خودشان اساساً زمینه استثمار و بهرهکشی انسانها را از بین میبرد. ایشان در جای دیگری میفرماید اسلام با امر به معروف و نهی از منکر به مسلمانها میگوید اینطور نیست که وظیفه شما فقط این باشد که خودتان را نجات بدهید و خودتان را اداره بکنید، شما باید با عنصر امر به معروف و نهی از منکر، جهان را نجات بدهید و یک تمدن جهانی پیریزی بکنید.
ایشان بر اساس آیات قرآن بیان میکنند که امر به معروف و نهی از منکر یک وظیفۀ شخصی و حتی یک وظیفۀ محدود به جامعۀ اسلامی نیست. قرآن میفرماید: «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِاللَّه» شما امّتی هستید که برای ناس یعنی عموم مردم جهان باید یک وظیفهای را انجام بدهید. در این آیه میبینیم که امر به معروف و نهی از منکر حتی بر ایمان به خدا هم مقدم میشود، در برخی آیات بر خواندن نماز و دادن زکات مقدم هم میشود. شهید صدر با توجه به آیه فوق میفرماید: قرآن امر به معروف و نهی از منکر را مقدم بر ایمان به خدا آورده است یعنی شما باید در جامعه، سیستم امر به معروف و نهی از منکر را برقرار بکنید تا ایمان به خدا فراگیر بشود.
وقتی کارها به مردم سپرده بشود و ظلمی در جامعه صورت نگیرد و شیوۀ کنترل ظلم هم صرفاً به عهدۀ چند نفر مسئول یا چند نفر آدم خوب نباشد، بلکه از راه تکثیر قدرت و ثروت بین مردم، ظلم توسط مردم از بین برود، آنوقت ایمان به خدا و مسلمانی در جامعه افزایش و رواج پیدا خواهد کرد.
تاکنون نظری ثبت نشده است