- 880
- 1000
- 1000
- 1000
حالات انسان در قرآن، جلسه هشتم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "حالات انسان در قرآن"، جلسه هشتم، سال 1398
آیاتی از قرآن کریم هستند که به بیان حالات انسان می پردازند که غالب انسان ها درگیر این حالات هستند. مانند آیاتی که به حرص و بی تابی انسان اشاره می کنند. خداوند متعال می فرماید: اصلا انسان اینگونه آفریده شده که بشدت حریص است و برای حرص خودش بی تابی هم می کند. این انسان وقتی یک بدی بهش می رسد، شروع به جزع و فزع میکند و همین انسانی که خیلی حریص و بی تاب است. وقتی خیری به او میرسد استنکاف میکند که این خیر را با دیگران تقسیم کند. این سه حالت یعنی حرص و جزع و خساست در کنار هم در قرآن اینگونه ذکر شده است که انسان به شدت آزمند و حریص آفریده شده و هنگامی که شری به او می رسد، جزع و فزع میکند و هنگامی که خیری به او می رسد، این خیر را به دیگران نمی دهد. این که این سه در کنار هم آمده خیلی قابل تأمل است. عموم انسانها این حالات را دارند ولی هر کسی به نوعی بروز می دهد. نقدهایی بر روابط مالی و اقتصادی مومنین وارد است. مومنین به دلیل ترس از ضرر و طمع به منفعت بیشتر ترجیح می دهند که تنها کار کنند. این هم نوعی خساست است. تلاش برای کسب مال بیشتر مصداق حرص است. طمع انسان ها را دچار اشتباه در محاسبه و برنامهریزی میکند و سختی کار آنجاییست انسان میخواهد تشخیص مصداق بدهد بین حرص و طمع. به طور کلی حرص بد است و اینکه حرص چیست تا حدی بستگی به تشخیص قلبی ما دارد. تلاش برای دنیا و معاش، نباید مانع تکلیف شرعی دیگری شود. البته برای تشخیص مصداق فقط دل فقط کافی نیست، شاخصههای دیگری هم به انسان کمک می کنند. مانند زمان هایی که برای دعا مناسب تر است. انجام دادن کار به خاطر خدا، راه دیگری برای تشخیص مصداق است. انسان حریص دو علامت دارد؛ یک، به هنگام سختی و بدی جزع و فزع میکند. دو، اگر خیری به او برسد، خسیس می شود.
نماز مانع حرص است و نماز خوان ها حرص شان از بین میرود. طبع نماز اینگونه است که آثار بسیار با عظمتی دارد و حالات انسان را تغییر می دهد.
آیاتی از قرآن کریم هستند که به بیان حالات انسان می پردازند که غالب انسان ها درگیر این حالات هستند. مانند آیاتی که به حرص و بی تابی انسان اشاره می کنند. خداوند متعال می فرماید: اصلا انسان اینگونه آفریده شده که بشدت حریص است و برای حرص خودش بی تابی هم می کند. این انسان وقتی یک بدی بهش می رسد، شروع به جزع و فزع میکند و همین انسانی که خیلی حریص و بی تاب است. وقتی خیری به او میرسد استنکاف میکند که این خیر را با دیگران تقسیم کند. این سه حالت یعنی حرص و جزع و خساست در کنار هم در قرآن اینگونه ذکر شده است که انسان به شدت آزمند و حریص آفریده شده و هنگامی که شری به او می رسد، جزع و فزع میکند و هنگامی که خیری به او می رسد، این خیر را به دیگران نمی دهد. این که این سه در کنار هم آمده خیلی قابل تأمل است. عموم انسانها این حالات را دارند ولی هر کسی به نوعی بروز می دهد. نقدهایی بر روابط مالی و اقتصادی مومنین وارد است. مومنین به دلیل ترس از ضرر و طمع به منفعت بیشتر ترجیح می دهند که تنها کار کنند. این هم نوعی خساست است. تلاش برای کسب مال بیشتر مصداق حرص است. طمع انسان ها را دچار اشتباه در محاسبه و برنامهریزی میکند و سختی کار آنجاییست انسان میخواهد تشخیص مصداق بدهد بین حرص و طمع. به طور کلی حرص بد است و اینکه حرص چیست تا حدی بستگی به تشخیص قلبی ما دارد. تلاش برای دنیا و معاش، نباید مانع تکلیف شرعی دیگری شود. البته برای تشخیص مصداق فقط دل فقط کافی نیست، شاخصههای دیگری هم به انسان کمک می کنند. مانند زمان هایی که برای دعا مناسب تر است. انجام دادن کار به خاطر خدا، راه دیگری برای تشخیص مصداق است. انسان حریص دو علامت دارد؛ یک، به هنگام سختی و بدی جزع و فزع میکند. دو، اگر خیری به او برسد، خسیس می شود.
نماز مانع حرص است و نماز خوان ها حرص شان از بین میرود. طبع نماز اینگونه است که آثار بسیار با عظمتی دارد و حالات انسان را تغییر می دهد.
تاکنون نظری ثبت نشده است