سخنرانی از حجت الاسلام سیدرضا تقوی با موضوع «مسئولیت خواص در حمایت از حق و نظام اسلامی»، سال 1400
ایامی که به نام حضرت فاطمه سلام الله علیها نام گذاری شده است پیامهای انسانی، عرفانی، سیاسی و اجتماعی دارد زیرا مکتب فاطمه سلام الله علیها مکتبی جامع، به جامعیت اسلام است.
شهید سلیمانی به حضرت زهرا سلام الله علیها عشق میورزید و اسلام را در بعد دیگری به دنیا معرفی کرد؛ حاج قاسم فقط یک مبارز نبود بلکه یک مفسر معارف اسلامی هم بود زیرا هر مجاهدی که قدم به اقلیم عشق میگذارد نگاه، شعور و رفتارش تفسیر کننده بخشی از معارف اسلامی میشود.
حاج قاسم و حاج قاسم ها شاگردان مکتب ولایت و امامت هستند و ما میتوانیم تواناییهای مکتب ولایت فقیه که ریشه در غدیر دارد را در تربیت چنین انسانهایی ببینیم.
حضور مردم در صحنه گرهها را باز، مشکلات را برطرف و بستر را برای مسئولان خدمتگزار فراهم میکند تا خدمت بیشتری به مردم ارائه دهند و دشمن را ناامید کنند.
یکی از سرمایههای ارزشمند هر ملت را تاریخ آن ملت است. تاریخ پلی است که دیروز را به امروز و امروز را به فردا متصل میکند؛ تاریخ معلمی است که درسهای مفیدی را به انسان میآموزد، مشعلی است که مسیر انسان را روشن میکند و رمز پیروزیها و شکستها برای انسان افشا می کند و میتواند ما را موعظه کند به شرطی که چشم بینا و گوش شنوا و هوشیار داشته باشیم.
تاریخ به قدری تأثیرگذار است که خداوند پیامهای خود را در قالب قصص انبیاء گذشته بیان کرده است. قطعه تاریخی بعد از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها درسهای زیادی برای ما دارد که اولین نکته آن از دست دادن پیامبری است که جای خالی او باعث شد دشمنان اسلام که مترصد فرصتی برای ضربه زدن به دین خدا بودند در این برهه حساس تاریخی نقشه های خود را به مرحله اجرا و عمل درآورند.
پیامبر(ص) قرآن کریم و عترت خود را برای ادامه مسیر امت اسلام مشخص کردند ولی یک صدای انحرافی در اینجا بلند شد که قرآن برای ما کافی است و حدود صد سال روی همین شعار تأکید کردند و احادیث، فضائل و معارف پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را به بهانه اینکه ممکن است با قرآن ممزوج شود و قرآن آسیب ببیند نادیده گرفتند.
ظاهر واقعه غدیر قابل انکار نبود ولی در محتوای واقعه غدیر دست بردند و خلافت امیرالمؤمنین(ع) را انکار کردند و به همین خاطرحضرت زهرا سلام الله علیها یادآوری می کردند که آیا واقعه غدیر را فراموش کردید؟
برخی جوان بودن امیرالمؤمنین(ع) را بهانه قرار دادند و خلافت ایشان را نادیده گرفتند. خواص جامعه هم ساکت نشستند و علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها را تنها گذاشتند در حالی که خواص مسئولیت دارند و باید در حمایت از حق و نظام اسلامی پیشگام باشند نه اینکه سر سفره نظام بنشینند و استفاده کنند و در حوادث خود را کنار بکشند.
اینجا بود که حضرت زهرا سلام الله علیها به میدان آمدند، درب خانهها را میزدند، غدیر را به آنها یادآوری میکردند و از آنها کمک می خواستند ولی هیچ کس کاری نمیکرد؛ اینطور بود که جریان نفاق جان گرفت و حضرت زهرا سلام الله علیها به آنها فرمودند شما به دنبال رفاه زندگی تان هستید و نمیتوانید این جریان را پیش ببرید.
گریههای حضرت زهرا سلام الله علیها هم در این برهه تاریخی معنا دارد. حضرت وقتی میخواهند گریه کنند بر سر مزار حمزه سید الشهدا میرفتند تا بگویند که مرقد شهدا باید پایگاه فریاد علیه ظلم و ستم باشد؛ بیت الاحزان درست کردند و در آن گریه می کردند تا راه بازتاب مظلومیت ها را از طریق روضه به ما نشان دهند.
ایامی که به نام حضرت فاطمه سلام الله علیها نام گذاری شده است پیامهای انسانی، عرفانی، سیاسی و اجتماعی دارد زیرا مکتب فاطمه سلام الله علیها مکتبی جامع، به جامعیت اسلام است.
شهید سلیمانی به حضرت زهرا سلام الله علیها عشق میورزید و اسلام را در بعد دیگری به دنیا معرفی کرد؛ حاج قاسم فقط یک مبارز نبود بلکه یک مفسر معارف اسلامی هم بود زیرا هر مجاهدی که قدم به اقلیم عشق میگذارد نگاه، شعور و رفتارش تفسیر کننده بخشی از معارف اسلامی میشود.
حاج قاسم و حاج قاسم ها شاگردان مکتب ولایت و امامت هستند و ما میتوانیم تواناییهای مکتب ولایت فقیه که ریشه در غدیر دارد را در تربیت چنین انسانهایی ببینیم.
حضور مردم در صحنه گرهها را باز، مشکلات را برطرف و بستر را برای مسئولان خدمتگزار فراهم میکند تا خدمت بیشتری به مردم ارائه دهند و دشمن را ناامید کنند.
یکی از سرمایههای ارزشمند هر ملت را تاریخ آن ملت است. تاریخ پلی است که دیروز را به امروز و امروز را به فردا متصل میکند؛ تاریخ معلمی است که درسهای مفیدی را به انسان میآموزد، مشعلی است که مسیر انسان را روشن میکند و رمز پیروزیها و شکستها برای انسان افشا می کند و میتواند ما را موعظه کند به شرطی که چشم بینا و گوش شنوا و هوشیار داشته باشیم.
تاریخ به قدری تأثیرگذار است که خداوند پیامهای خود را در قالب قصص انبیاء گذشته بیان کرده است. قطعه تاریخی بعد از رحلت پیامبر(ص) تا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها درسهای زیادی برای ما دارد که اولین نکته آن از دست دادن پیامبری است که جای خالی او باعث شد دشمنان اسلام که مترصد فرصتی برای ضربه زدن به دین خدا بودند در این برهه حساس تاریخی نقشه های خود را به مرحله اجرا و عمل درآورند.
پیامبر(ص) قرآن کریم و عترت خود را برای ادامه مسیر امت اسلام مشخص کردند ولی یک صدای انحرافی در اینجا بلند شد که قرآن برای ما کافی است و حدود صد سال روی همین شعار تأکید کردند و احادیث، فضائل و معارف پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را به بهانه اینکه ممکن است با قرآن ممزوج شود و قرآن آسیب ببیند نادیده گرفتند.
ظاهر واقعه غدیر قابل انکار نبود ولی در محتوای واقعه غدیر دست بردند و خلافت امیرالمؤمنین(ع) را انکار کردند و به همین خاطرحضرت زهرا سلام الله علیها یادآوری می کردند که آیا واقعه غدیر را فراموش کردید؟
برخی جوان بودن امیرالمؤمنین(ع) را بهانه قرار دادند و خلافت ایشان را نادیده گرفتند. خواص جامعه هم ساکت نشستند و علی علیه السلام و فاطمه سلام الله علیها را تنها گذاشتند در حالی که خواص مسئولیت دارند و باید در حمایت از حق و نظام اسلامی پیشگام باشند نه اینکه سر سفره نظام بنشینند و استفاده کنند و در حوادث خود را کنار بکشند.
اینجا بود که حضرت زهرا سلام الله علیها به میدان آمدند، درب خانهها را میزدند، غدیر را به آنها یادآوری میکردند و از آنها کمک می خواستند ولی هیچ کس کاری نمیکرد؛ اینطور بود که جریان نفاق جان گرفت و حضرت زهرا سلام الله علیها به آنها فرمودند شما به دنبال رفاه زندگی تان هستید و نمیتوانید این جریان را پیش ببرید.
گریههای حضرت زهرا سلام الله علیها هم در این برهه تاریخی معنا دارد. حضرت وقتی میخواهند گریه کنند بر سر مزار حمزه سید الشهدا میرفتند تا بگویند که مرقد شهدا باید پایگاه فریاد علیه ظلم و ستم باشد؛ بیت الاحزان درست کردند و در آن گریه می کردند تا راه بازتاب مظلومیت ها را از طریق روضه به ما نشان دهند.
تاکنون نظری ثبت نشده است