- 5596
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 93 سوره بقره
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره بقره - آیه 93
وَ إِذْ أَخَذْنَا مِیثَقَکُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا ءَاتَیْنَکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُواْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ عَصَیْنَا وَ أُشْرِبُواْ فِى قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمَنُکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
ترجمه
و (یاد کنید) آنگاه که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم (و گفتیم:) دستوراتى که به شما داده ایم، محکم بگیرید و گوش دهید (و عمل کنید. امّا آنان) گفتند: شنیدیم و نافرمانى کردیم، و به سبب کفرشان به (پرستش) گوساله دلباختند. بگو اگر ادّعاى ایمان دارید، (بدانید که) ایمانتان شما را به بد چیزى فرمان مىدهد.
آخرین حرف یهودیان این بود که اگر پیامبرى از بنىاسرائیل نباشد، به او ایمان نمىآوریم و تنها کتابى را که بر خودمان نازل شده باشد، قبول داریم.
قرآن چند نمونه از دروغهاى آنها را بیان مىکند: نمونه اوّل در آیه قبل بود که فرمود: شما اگر در این ادّعا راستگو هستید، پس چرا به موسى پشت کرده و به سراغ گوساله پرستى رفتید؟! نمونه دوّم همین آیه است که مىفرماید: از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالاى سر شما قرار دادیم و گفتیم: با کمال قدرت قوانین آسمانى تورات را بگیرید و گوش داده و عمل کنید، امّا شما گفتید: ما قوانین را مىشنویم، ولى عمل نمىکنیم. حال اگر به قرآن و پیامبر اسلام ایمان نمىآورید به این بهانه که محمد (ص) از ما نیست و قرآن بر بنىاسرائیل نازل نشده است، پس چرا با موسى و تورات او آنچنان برخورد کردید؟!
قرآن راز این عدم اعتقاد را چنین بیان مىکند: آنها به خاطر کفرشان، دلهایشان از علاقه به گوساله سیراب شده و جایى براى تفکّر و ایمان نمانده بود. اگر بنىاسرائیل در ادّعایشان صادق هستند که هر چه بر ما نازل شود به آن ایمان مىآوریم، پس این جنایت را که در پروندهى آنان هست، چگونه توجیه مىکنند؟ آیا گوساله پرستى، پیامبرکشى و پیمانشکنى، جزء ایمان است؟!
پیام ها:
1- میثاق گرفتن، یکى از عوامل و انگیزه هاى عمل است. «اخذنا میثاقکم»
2- حفظ دستآوردهاى انقلاب الهى، هر چند به قیمت تهدید باشد، لازم است. «رفعنا فوقکم»
3- انجام احکام و دستورات الهى، نیازمند قدرت، جدّیّت، عشق و تصمیم است و با شوخى و تشریفات، سازگارى ندارد. دیندارى، با ضعف و مسامحه و سازشکارى سازگار نیست. «خذوا ما آتیناکم بقوة»
4- عشق و علاقه مُفرِط، خطرناک است. اگر دل انسان از علاقه به چیزى پر شود، حاضر نمى شود حقایق را بپذیرد. «اشربوا فى قلوبهم العجل»
5 - رفتار، بهترین بیانگر افکار و عقاید انسان است. «بئسما یأمرکم به ایمانکم»
چنانکه گفتهاند: »حبّ الشىء یعمى و یصمّ« دوستدارى چیزى، انسان را کور و کر مى کند. یعنى انسان دیگر حاضر نیست عیبهاى آنرا ببیند و یا بشنود.
منبع: پایگاه درسهایی از قرآن
وَ إِذْ أَخَذْنَا مِیثَقَکُمْ وَ رَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُواْ مَا ءَاتَیْنَکُمْ بِقُوَّةٍ وَ اسْمَعُواْ قَالُواْ سَمِعْنَا وَ عَصَیْنَا وَ أُشْرِبُواْ فِى قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِکُفْرِهِمْ قُلْ بِئْسَمَا یَأْمُرُکُمْ بِهِ إِیمَنُکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ
ترجمه
و (یاد کنید) آنگاه که از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بر فراز شما بالا بردیم (و گفتیم:) دستوراتى که به شما داده ایم، محکم بگیرید و گوش دهید (و عمل کنید. امّا آنان) گفتند: شنیدیم و نافرمانى کردیم، و به سبب کفرشان به (پرستش) گوساله دلباختند. بگو اگر ادّعاى ایمان دارید، (بدانید که) ایمانتان شما را به بد چیزى فرمان مىدهد.
آخرین حرف یهودیان این بود که اگر پیامبرى از بنىاسرائیل نباشد، به او ایمان نمىآوریم و تنها کتابى را که بر خودمان نازل شده باشد، قبول داریم.
قرآن چند نمونه از دروغهاى آنها را بیان مىکند: نمونه اوّل در آیه قبل بود که فرمود: شما اگر در این ادّعا راستگو هستید، پس چرا به موسى پشت کرده و به سراغ گوساله پرستى رفتید؟! نمونه دوّم همین آیه است که مىفرماید: از شما پیمان گرفتیم و کوه طور را بالاى سر شما قرار دادیم و گفتیم: با کمال قدرت قوانین آسمانى تورات را بگیرید و گوش داده و عمل کنید، امّا شما گفتید: ما قوانین را مىشنویم، ولى عمل نمىکنیم. حال اگر به قرآن و پیامبر اسلام ایمان نمىآورید به این بهانه که محمد (ص) از ما نیست و قرآن بر بنىاسرائیل نازل نشده است، پس چرا با موسى و تورات او آنچنان برخورد کردید؟!
قرآن راز این عدم اعتقاد را چنین بیان مىکند: آنها به خاطر کفرشان، دلهایشان از علاقه به گوساله سیراب شده و جایى براى تفکّر و ایمان نمانده بود. اگر بنىاسرائیل در ادّعایشان صادق هستند که هر چه بر ما نازل شود به آن ایمان مىآوریم، پس این جنایت را که در پروندهى آنان هست، چگونه توجیه مىکنند؟ آیا گوساله پرستى، پیامبرکشى و پیمانشکنى، جزء ایمان است؟!
پیام ها:
1- میثاق گرفتن، یکى از عوامل و انگیزه هاى عمل است. «اخذنا میثاقکم»
2- حفظ دستآوردهاى انقلاب الهى، هر چند به قیمت تهدید باشد، لازم است. «رفعنا فوقکم»
3- انجام احکام و دستورات الهى، نیازمند قدرت، جدّیّت، عشق و تصمیم است و با شوخى و تشریفات، سازگارى ندارد. دیندارى، با ضعف و مسامحه و سازشکارى سازگار نیست. «خذوا ما آتیناکم بقوة»
4- عشق و علاقه مُفرِط، خطرناک است. اگر دل انسان از علاقه به چیزى پر شود، حاضر نمى شود حقایق را بپذیرد. «اشربوا فى قلوبهم العجل»
5 - رفتار، بهترین بیانگر افکار و عقاید انسان است. «بئسما یأمرکم به ایمانکم»
چنانکه گفتهاند: »حبّ الشىء یعمى و یصمّ« دوستدارى چیزى، انسان را کور و کر مى کند. یعنى انسان دیگر حاضر نیست عیبهاى آنرا ببیند و یا بشنود.
منبع: پایگاه درسهایی از قرآن
کاربر مهمان
کاربر مهمان