display result search
منو
تفسیر آیه 187 سوره اعراف بخش چهارم

تفسیر آیه 187 سوره اعراف بخش چهارم

  • 1 تعداد قطعات
  • 27 دقیقه مدت قطعه
  • 54 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیه 187 سوره اعراف بخش چهارم"
- ساعت به معنای: قیامت صغرا و زمان مرگ افراد و هم ظهور ولی عصر (ارواحنا فداه)، و هم قیامت کبرا
- قیامت یک حقیقتی است موجود و این حقیقت موجود در تلاطم هست.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السَّاعَةِ أَیَّانَ مُرْسَاهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّی لاَ یُجَلِّیهَا لِوَقْتِهَا إِلاَّ هُوَ ثَقُلَتْ فِی السَّماوَاتِ وَالأَرْضِ لاَتأْتِیکُمْ إِلاَّ بَغْتَةً یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیٌّ عَنْهَا قُلْ إِنَّمَا عِلْمُهَا عِنْدَ اللّهِ وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَیَعْلَمُونَ﴾

چون قبلاً به کفار هشدار داد فرمود که ﴿وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَاْلإِنْسِ﴾ یعنی در آیه 179 همین سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» بعداً هم فرمود که ﴿أَوَلَمْ یَنْظُرُوا فی مَلَکُوتِ السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ وَما خَلَقَ اللّهُ مِنْ شَیْ‏ءٍ وَأَنْ عَسی أَنْ یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ﴾ که درباره مرگ و همچنین درباره جهنم هشدار داد آن‌گاه این زمینه آماده شد برای سؤال از مسئله ساعت لذا سؤال کردند ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها﴾

مطلب دوم این است که گرچه ساعت در زبان ما امامیه هم ساعت به معنای قیامت صغرا و زمان مرگ افراد است و هم به معنای ظهور ولی عصر (ارواحنا فداه) است هم به معنای قیامت کبرا است سه مصداق دارد لکن مسئله ظهور حضرت (سلام الله علیه) در صدر اسلام برای کفار و ملحدین مطرح نبود که آنها محور سؤال قرار بدهند و جریان مرگ افراد هم خب از نزدیک می‌دیدند که هر کسی که در یک وقتی که پیش بینی نمی‌کرد گاهی ممکن است بمیرد بعضی در دوران کودکی بعضی در دوران نوجوانی بعضی در دوران جوانی بعضی در دوران کهولت بعضی هم در دوران کهنسالی می‌میرند مشکل آنها جریان ساعت به معنای ظهور ولی عصر (ارواحنا فداه) نبود این یک، مشکل آنها هم تعیین وقت مرگ کل واحد واحد هم نبود چون آن هم می‌دیدند مختلف است دو، عمده آن قیامت کبرا است که جهنم و سایر عقبات کعود در آنجا مطرح است ظاهراً منظور از این ساعت همان قیامت کبرا است ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها﴾ این تعبیر که تعبیری بسیار لطیفی آنها در سؤال به کار بردند که در طلیعه امر بازگو شد این تعبیر را جناب صاحب المنار هم دارند این تعبیر همیشه در ذهن ما به عظمت ظهور می‌کرد یعنی هر وقت ما این آیه ﴿أَیّانَ مُرْساها﴾ در ذهن ما خیلی به عظمت جلوه می‌کرد که چه کسی یادشان داده این‌طور سؤال بکنند چون حسن السؤال نصف العلم این ﴿أَیّانَ مُرْساها﴾ نشانه این است که آن سائل می‌داند قیامت یک حقیقتی است موجود یک، و در تلاطم و طوفان است دو، یک وقتی هم لنگر می‌اندازد سه، الآن سؤال می‌کند که چه وقت لنگر می‌اندازد به هر راهی باشد این سؤال کننده‌ها بالأخره از یک حقیقتی باخبر بودند همیشه این آیه برای ذهن ما با عظمت ظهور می‌کرد من دیدم الآن این را امروز دیدم که جناب صاحب المنار هم این حرف را دارد که این سؤال یک سؤال فنی نیست لم یعهد مثلها این یک، و تعبیری است که تعبیر بلیغی است که اصلاً نظیر ندارد در کلام عرب این دو، هر چه آدم درباره این سؤال بکند جستجو بکند بحث بکند جا دارد معلوم می‌شود که بالأخره اینها متوجه شدند که پیام دین این است قیامت یک حقیقتی است موجود و این حقیقت موجود در تلاطم هست و یک وقتی هم ظهور می‌کند و آرام می‌نشیند البته آن‌طوری جناب صاحب المنار بیان کرده است ایشان درباره همین جریان عالم طبیعت طرح کردند به آن عمق راه نیافتند باز که این نشئه چه وقت لنگر می‌اندازد البته این نظام کیهانی در حرکت هست در تلاطم هست ﴿وَالشَّمْسُ تَجْری لِمُسْتَقَرِّ لَها﴾ و کل مجموعه در حرکت هستند جه وقت این متحرک آرام می‌شود این قیامت نیست این معنای این است که چه وقت اشراط ساعت ظهور می‌کند جه وقت این عالم حرکتش تمام می‌شود که قیامت آغاز بشود تقریباً آن‌طوری که صاحب المنار بیان کردند تعلیق حکم از باب وصف به حال متعلق موصوف درمی‌آید اما وقتی از وصف به حال خود موصوف باشد لطیف‌تر است و آن این است که خود ساعت جه وقت لنگر می‌اندازد نه این عالم متحرک جه وقت لنگر می‌اندازد تا ساعت ظهور کند این‌طور نیست خب به هر تقدیر به هر راهی بود اینها از جایی فهمیدند که این کشتی الآن موجود است و متلاطم است و یک وقتی هم لنگر می‌اندازد ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها﴾ و وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم فرمود که «انا والساعة کهاتین» آنها هم در تفسیرهایشان دارند که دو تا انگشت مبارکشان را یعنی سبابه و وسطی را کنار هم ذکر کردند فرمودند من و قیامت این‌چنینیم.
‌پرسش ...
پاسخ: بالأخره باید آیات دیگر تلاطم او را روشن کند اگر قیامت باطن همین دنیاست ﴿یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ عَنِ اْلآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ﴾ این هم روی آن بحثهای کلیدی حل می‌شود این کریمه‌ای که فرمود: ﴿یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ عَنِ اْلآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ﴾ این هم از همان قسم تربیع است در نوبتهای قبل اشاره شد که گاهی ذات اقدس الهی برای اینکه چهار مطلب را به عبارت کوتاه به ما بفهماند آن هر کدامی که مقابل دارد یکی از این مقابلها را انتخاب می‌کند در بین امور چهارگانه دو امر را ذکر می‌کند تا ما با تدبر بفهمیم که اینجا چهار امر موجود است یک، دو به دو مقابل هم‌اند این دو، یکی از دو مقابلها از این طرف ذکر شد یکی از دو مقابلها از آن طرف این سه، نظیر همان سورهٴ مبارکهٴ «یس» که فرمود این وحی برای این است که ﴿لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیّاً وَیَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرینَ﴾ اینجا چهار امر است دیگر برای اینکه انسان یا زنده است یا مرده این دو، آن زنده یا مؤمن است یا کافر این می‌شود چهار، نفرمود که «لینذر من کان مؤمناً و یحق القول علی الکافرین» چون اگر این‌طور می‌فرمود که لطیفه‌ای به همراه نداشت قرآن دو مطلب را می‌خواهد بگوید یکی اینکه آن کسی که پذیراست و حسن قبول دارد از قرآن مدد می‌گیرد یک، دوم اینکه چنین شخصی زنده است در فرهنگ ما این دو، آن ‌که حسن را قبول ندارد قرآن را ﴿فَنَبَذُوهُ وَرَاءَ ظُهُورِهِم﴾ یک، و چنین شخصی در فرهنگ ما مرده است این دو، به جای اینکه به صورت ساده چهار مطلب را جدای هم ذکر بکند دو امر از آن امور چهارگانه‌ای که به حسب ظاهر نابرابرند و نامقابل ذکر می‌کند تا ما به آن عمق پی ببریم فرمود این وحی برای آن است که تا زنده‌ها را بترساند و عذاب خدا برای کافرها باشد یعنی انسان یا زنده است یا کافر یعنی مؤمن زنده است و کافر مرده است از این بحثهای کلیدی در قرآن کریم فراوان است که بخشی از آنها در همین سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» است این کریمه‌ای که فرمود: ﴿یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ عَنِ اْلآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ﴾ هم از همین قبیل است برای اینکه شیء یا در دنیاست یا در آخرت شیء یا ظاهر است یا باطن، باطن در مقابل ظاهر است آخرت در مقابل دنیا یکی از این طرف انتخاب فرمود یکی هم از آن طرف که نابرابرند تا ثابت بکند که دنیا ظاهر است آخرت باطن فرمود ﴿یَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَهُمْ عَنِ اْلآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ﴾ یعنی آخرت باطن همین دنیاست نه جای دیگر باطن همین است خب اگر آخرت باطن همین است و دنیا موجود است باطنش هم موجود است دیگر اینکه وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) فرمود اگر پرده کنار برود برای من بی‌تفاوت است «لو کشف الغطاء ماأزدتُ یقیناً» این ارشاد به نفی موضوع است نه اینکه واقعاً پرده‌ای هست بین من و بین قیامت اگر پرده کنار برود برای من بی‌تفاوت است خب اگر پرده هست یقیناً اگر کنار رفت تفاوت دارد این ارشاد به نفی قطاء است ارشاد به نفی موضوع است یعنی این قیامتی که جلوی چشم خیلیها پرده انداخت و نمی‌بینند برای من بی‌پرده معلوم است برای اینکه من مبدأش را بی‌پرده دیدم «ما کنت أعبد ربا لم أره» قیامت که ظهور اوست خب این‌چنین نیست که بین چشم حضرت امیر (سلام الله علیه) و صحنه قیامت یک پرده‌ای باشد آن وقت این پرده کنار می‌رود ولی برای حضرت هیچ تفاوتی نیست خب اگر پرده هست واقعاً تفاوت است فرمود این پرده‌ای که جلوی چشم شماست قیامت الآن موجود است بین شما و آنها پرده است این پرده را خودتان بافتید خودتان جلوی چشمتان انداختید وگرنه بعضیها کم و بیش می‌بینند آن که می‌گوید «اصبحت یا رسول الله موقناً» و نشانه یقین من این است که «کأنی انظر الی عرش ربی» گویا جهنم و آوای اهل جهنم را می‌شنوم گویا بهشت و لذتهای بهشتیان را می‌شنوم همین است دیگر در این خطبه تقوایی که وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) به همام فرمود درباره متقیان راستین همین است «هم والجنه کمن قد رآها» اگر یک مقدار ترقی کنند این کان می‌شود انّ.
‌پرسش ...
پاسخ: مسئله معراج هم قبلاً اشاره شد به اینکه وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) با بدنشان همه این مراحل را طی کردند دیگر خب.
بنابراین اگر چنانچه حضرت فرمود: «لو کشف الغطاء ما أزدتُ یقیناً» یعنی من پرده‌ای بین خودم و بین قیامت نینداختم و نیاویختم نبافتم و الآن موجود است خب اگر الآن موجود است این حقیقتی که یک طرفش به سوی ماست ما این را می‌بینیم پشتش به نام قیامت است و نمی‌بینیم این چه وقت لنگر می‌اندازد نه اینکه این لنگر می‌اندازد و قیامت تازه شروع می‌شود که آن باطن این نباشد یک عالمی باشد جدا و گسیخته از این عالم مطلب بعدی آن است که پس ظاهر از این ساعت همان قیامت کبرا است چون اینها نمی‌خواستند بفهمند که هر کسی وقت مرگش چه وقت است چون آن را خب می‌دیدند که مرگها متفاوت است و عمرها و سنین متفاوت است از اینکه تکرار فرمود ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ﴾ این تکرار روی چند جهت است یا برای تأکید مطلب است که یک جواب نقد است یا برای آن است که وقتی تتمه مطلب مانده است و در اثنای مطلب یک جمله معترضه‌ای یاد شده است روی قانون ادبی اصل سؤال تکرار می‌شود پس مسئول‌عنه یک مطلب است ولی چون در اثنای پاسخ جمله معترضه‌ای آمده و مقداری فاصله شده همان سؤال تکرار شده است که ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبّی﴾ این برای علمش درباره عین وقوع خارجی‌اش هم فرمود: ﴿لا یُجَلّیها لِوَقْتِها إِلاّ هُوَ﴾ تنها کسی که عالم به قیامت است خداست تنها کسی که قیامت را علنی می‌کند و از پشت پرده غیب بیرون می‌آورد و ظاهرش می‌کند وجود خارجی‌اش را خداست یک بیان نورانی حضرت امام سجاد (سلام الله علیه) دارد در صحیفه‌سجادیه به عنوان دعای ختم‌القرآن این دعای ختم‌القرآن چند مطلب مربوط به مر و قیامت آنجا آمده مسئله تجسم اعمال به خوبی از این دعای ختم‌القرآن صحیفه سجادیه استفاده می‌شود که «صارت الاعمال قلائد فی الاعناق» خود عمل غل می‌شود عمل یک ظاهری دارد به نام ربا، رشوه، غیبت، تهمت، دروغ این ظاهرش یک باطنی دارد به عنوان زنجیر و غل این باطنش آن روز ظهور می‌کند «وصارت الاعمال قلائد فی الاعناق» اگر گفته می‌شود ﴿خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ٭ ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ﴾ این غل هست این سلسله و زنجیر هست اما این همان عقاید و اخلاق و اعمال محرم است که به صورت غل در می‌آید «وصارت الاعمال قلائد فی الاعناق» بعد در جریان مرگ هم فرمود که «تجلی ملک الموت لقبضها من حجب الغیوب» یعنی این خود ملک‌الموت حضرت عزرائیل (سلام الله علیه) موجود خارجی است زیر مجموعه او هم فرشتگان خارجی‌اند (علیهم السلام) پشت پرده غیب موجودند و از پشت پرده غیب تجلی می‌کنند آن وقت انسان اینها را می‌بیند باید جان را تسلیم اینها بکند «تجلی ملک الموت لقبضها من حجب الغیوب» خب حالا این حجاب چیست دیگر سنگ و گل و مس و بتون که نیست که اگر کسی جلوی خودش حجاب نبافت خب الآن هم آنها را می‌بیند اگر خودش اینها را به صورت حجاب ساخته است بافته است خب نمی‌بیند در اینکه فرمود: ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها﴾ بعد فرمود: ﴿یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیُّ عَنْها﴾ سر تکرار گفته شد چند چیز است یکی اهمیت مطلب است برای تأکید دوم اینکه چون پاسخ کامل نشد و در اثنایش که جمله معترضه‌ای آمده است قاعده ادبی اقتضا می‌کند که برای تسلیم جواب عین آن سؤال تکرار بشود نکته سوم این بود که نه اصلاً مسئول‌عنه دو چیز است یکی سؤال از زمان است یکی سؤال از کیفیت و ماهیت و اصل ساعت این سه نکته بود در تکرار ﴿یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبّی﴾ این یک مطلب، این ﴿لا یُجَلّیها لِوَقْتِها إِلاّ هُوَ﴾ یک جمله معترضه است آنها سؤال از علم کردند نه سؤال از عین ﴿ثَقُلَتْ فِی السَّماواتِ وَاْلأَرْضِ﴾ یک جمله معترضه است ﴿لا تَأْتیکُمْ إِلاّ بَغْتَةً﴾ جمله معترضه است اینها را که آنها سؤال نکردند که اینها از زمانش سؤال کردند چه کسی آنها را چه کسی او را می‌آورد یک، ثقیل است یا خفیف دو، تدریجی است یا دفعی سه، این سه مطلب اضافه‌ای است ذات اقدس الهی بیان فرمود این سه تا جمله سه تا مطلب اضافه آمده شده جمله معترضه چون این‌چنین است هنوز آن پاسخ نهایی داده نشده سه مطلب بیان شده لذا برای تتمیم نهایی آن جواب نهایی این سؤال تکرار شده ﴿یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیُّ عَنْها﴾ آنها از تو سؤال می‌کنند گویا تو خودت پرس و جو کردی آگاهی یا خبیری یا با آنها مثلاً قوم و خویشی داری بر و لطیفی نسبت به آنها مهربانی لذا به آنها پاسخ می‌دهی.
‌پرسش ...
پاسخ: بله حذف می‌کند ولی نه برخی از خصوصیات سؤال را حذف می‌کنند برای اینکه از نحوه جواب معلوم می‌شود اما اینجا خصوصیات سؤال حذف نشده جواب نهایی نیامده ﴿یَسْئَلُونَکَ کَأَنَّکَ حَفِیُّ عَنْها﴾ این ﴿کَأَنَّکَ حَفِیُّ عَنْها﴾ باید آنجا می‌آمد و نیامده.
‌پرسش ...
پاسخ: بله اصلاً این منشأ سؤال دو قسم بود یا یهودیهای عنود این را دسیسه کردند ترفندی قرار دادند گفتند این در نبوت او شبهه است اگر او پاسخ بدهد برای اینکه مسئله ساعت را غیر از خدا کسی نمی‌داند شما بروید از پیغمبرتان سؤال بکنید اگر در جریان قیامت یک خبری به شما داد _معاذالله_ بفهمید که او پیغمبر نیست اگر گفت من نمی‌دانم معلوم می‌شود پیغمبر است این دسیسه‌ای بود که آنها کردند که در طلیعه بحث به عنوان شأن نزول ذکر شده است چون این ﴿کَأَنَّکَ حَفِیُّ عَنْها﴾ در آن بالا نیامده لذا این تکرار شده لکی این قسمت مهم آن نکته سوم مهم است و آن این است که واقعاً مسئول عنها دو چیز است ظاهراً یکی از ظرف قیامت سؤال می‌کنند یکی از حقیقت قیامت یا کیفیت قیامت و مانند آن سؤال می‌کنند لذا پاسخها هم فرق کرده فرمود: ﴿إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ اللّهِ﴾ این الله با مهامت هست چون اسم اعظم است جمیع اسما زیر مجموعه اوست و آن قیامتی که ﴿إِنَّ زَلْزَلَةَ السّاعَةِ شَیْ‏ءٌ عَظیمٌ﴾ ﴿وَتَرَی النّاسَ سُکاری وَما هُمْ بِسُکاری وَلکِنَّ عَذابَ اللّهِ شَدیدٌ﴾ آن می‌خورد و مناسب هست با تجلی الله اما آن ربی این خصوصیات را نمی‌فهماند ظاهراً چون مسئول عنه‌شان تکرار شده است لذا سؤال را تکرار کردند و لکن اکثر مردم نمی‌دانند که این در تحت تدبیر ذات اقدس الهی است بالخصوص در بحثهای قبل مطلبی بود که این سؤال پدید آمد که اگر امام آخر (سلام الله علیه) می‌داند که بعد از او امام دیگری نیست طبق آن اشکالی که آلوسی در تفسیر خودش نقل کرده بر رافضه وارد است که ظاهر آیه این است که قیامت را هیچ کس نمی‌داند ولی بنا بر حرف رافضه امام آخر باید بداند برای اینکه به نظر اینها ائمه (علیهم السلام) منصوص‌اند و منصوب و امام آخر می‌داند که دیگر بعد از او امامی نخواهد آمد پس امام آخر باید بداند که بعد از او قیامت هست و این با آیه سازگار نیست این توهم رد شده است به اینکه اولاً هیچ دلیلی نیست به اینکه ذات اقدس الهی مسئله قیامت را به انسان کامل تعلیم نکند یک، ثانیاً اگر هم بر فرض انسان کامل نداند که قیامت چه وقت قیام می‌کند منافات ندارد که بداند که بعد از او امام دیگری نخواهد آمد یعنی بعد از او امام دیگر نخواهد آمد و بعد از او عالم منقرض می‌شود و قیامت ظهور می‌کند اما تا چه زمانی چه وقت ظهور می‌کند آنکه دیگر معلوم نیست که بنابراین لازمی در کار نیست اما جریان رجعت، رجعت همزمان با ظهور حضرت است دیگر و اگر بر فرض بعد از شهادت حضرت امامی بخواهد راه را ادامه بدهد دیگر امام سیزدهم نیست همان امام قبلی است که بقیه راههای نرفته را دارد ادامه می‌دهد یعنی راههایی که دیگران به همراه او اطاعت نکردند وگرنه یک امام بعدی که نیست که بنابراین رجعت منافات ندارد با اینکه امامی بعد از وجود مبارک حضرت نخواهد آمد آنها امام جدید نیستند همان امامت قبلی خودشان را ادامه می‌دهند مطلب مهم این است که الآن بحث نهایی این نیست که انسان کامل جریان معاد را می‌داند یا نه الآن برای اینکه آن شدّت و حدّت و سهولت بحث بشکند از همان جریان سورهٴ مبارکهٴ «جن» یک مقدار باز بار دیگر باید تکرار بشود که احتمالاً انسان کامل از جریان قیامت باخبر است چون در آن سوره «جن» از آیه چهارده به بعد جریان جهنم و اینها بازگو شد ﴿وَأَمَّا الْقاسِطُونَ فَکانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَباً﴾ و در آیه 22 هم این است که ﴿قُلْ إِنّی لَنْ یُجیرَنی مِنَ اللّهِ أَحَدٌ وَلَنْ أَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَداً﴾ در آیه 23 هم این است که ﴿إِلاّ بَلاغاً مِنَ اللّهِ وَرِسالاتِهِ وَمَنْ یَعْصِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَإِنَّ لَهُ نارَ جَهَنَّمَ خالِدینَ فیها أَبَداً﴾ پس محور اساسی این قسمت وعید بالنار است و جهنم است در قیامت آن‌گاه فرمود که ﴿حَتّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ﴾ خب در طی این آیات ذات اقدس الهی اینها را به آتش جهنم وعید داد فرمود: ﴿حَتّی إِذا رَأَوْا ما یُوعَدُونَ فَسَیَعْلَمُونَ مَنْ أَضْعَفُ ناصِراً وَأَقَلُّ عَدَداً﴾ آن‌گاه می‌فرماید: ﴿قُلْ إِنْ أَدْری﴾ این نافیه است یعنی «لا ادری» ﴿أَقَریبٌ ما تُوعَدُونَ أَمْ یَجْعَلُ لَهُ رَبّی أَمَداً﴾ بگو من نمی‌دانم که این وعید الهی یعنی جریان جهنم نزدیک است یا دور بعد فرمود: ﴿عالِمُ الْغَیْبِ﴾ ذات اقدس الهی عالم غیب است ﴿فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ أَحَداً ٭ إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ﴾ خب این ﴿الْغَیْبِ﴾ اگر الف لامش جنس باشد یا الف لام استغراق باشد که همه اقسام غیب را شامل بشود یقیناً جریان معاد مندرج است به دو دلیل یکی اینکه خب مطلق است جنس است استغراق است همه غیوب را شامل می‌شود این هم از مصادیق آنهاست دوم اینکه سیاق سیاق قیامت است و اگر عهد باشد یقیناً عهد ذکری همین است عهد لفظی همین است سابقه ذهنی و ذکری همین است پس درباره معاد قدر متیقن است که ذات اقدس الهی عالم، الغیب است ﴿عالِمُ الْغَیْبِ﴾ است ﴿فَلا یُظْهِرُ عَلی غَیْبِهِ﴾ که قدر متیقن همین غیب محل بحث است ﴿أَحَداً ٭ إِلاّ مَنِ ارْتَضی﴾ پس اگر آن رسولی مرتضای او باشد کسی که دارای نفس مطمئنه است ﴿رَاضِیَةً مَرْضِیَّةً﴾ است کسی که دینش مرتضا و مرضی خداست یعنی دینش خدا‌پسند است آن دین خدا‌پسند همان دین است که ﴿رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِیناً﴾ دین خدا‌پسند همان اسلام واقعی است و اینها که مسلمان واقعی‌اند خب ﴿إِلاّ مَنِ ارْتَضی مِنْ رَسُولٍ﴾ به اینها اعلام می‌کند و برای اینها اظهار می‌کند و ائمه (علیهم السلام) هم فرمودند ما هم جزء کسانی هستیم که دین ما مرتضای خداست پس می‌شود از قرآن کمک گرفت که ذات اقدس الهی جریان معاد را به مرتضاهای خود یعنی انسانهای کامل مثل اهل بیت (علیهم السلام) اعلام بکند آن‌گاه جمعش با آن آیاتی که ظاهرش این است که جریان ساعت نزد خداست علم قیامت نزد خداست یعنی بالذات نزد خداست اینها بالعرض است بالاصاله نزد خداست اینها بالطبع است بالحقیقه نزد خداست اینها بالمجاز است حالا انسان تا چه اندازه این راه را بتواند طی کند اگر متکلم باشد یک طور می‌فهمد اگر حکیم باشد طور دیگر می‌فهمد اگر عارف باشد طور دیگر می‌فهمد بالأخره اینها می‌فهمند یعنی بالأخره انسان کامل از جریان معاد باخبرند.
‌پرسش ...
پاسخ: بله دیگر بله نمی‌شود بله فقط برای این اهل بیت است دیگر اما اینکه گفته شد متکلم باشد می‌فهمد حکیم باشد می‌فهمد عارف باشد می‌فهمد یعنی می‌فهمد که بالذات برای خداست و بالعرض برای اینهاست این را اینها می‌فهمند بالاصاله برای خداست و بالطبع برای اینهاست این را اینها می‌فهمند بالحقیقه برای خداست و بالمجاز مال اینهاست این را عرفا می‌فرمایند این را اینها می‌فهمند و بین این سه، سه مکتب است دیگر فرق است متکلم یک طور معنا می‌کند حکیم یک طور معنا می‌کند عارف طور دیگر معنا می‌کند ولی بالأخره اینها می‌فهمند اینها برهان عقلی‌اش همین است به کمک نقل برای اینکه بالأخره قیامت فعل خداست ذات خدا که نیست و این فعل یا صادر اول است یا زیر مجموعه صادر اول و اگر انسان کاملی بر اساس آن روایات که «اول ما خلق الله نور نبینا (صلّی الله علیه و آله و سلّم)» یا حضرت فرمود: «اول ما خلق الله نور جدی» این اولین صادر است به زبان حکیم و اولین ظاهر است به زبان عارف دیگر هر چه هست از این به بعد است دیگر یا همتای اینهاست یا از این به بعد است در قوس صعود البته اینها با افراد دیگر دارند کم کم یکی پس از دیگری این مراحل را طی می‌کنند اما آن که مرحوم مفید (رضوان الله علیه) در کتاب شریف خودش نقل کرده است که در جریان ﴿أَلَسْتُ بِرَبِّکُم﴾ همه انبیاء همه اولیا همه انسانهای کامل و غیر کامل حضور داشتند اول کسی که گفت بلی وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بود همین است دیگر اگر کسی می‌گوید آنها عالم‌اند روی آن جنبه ملکوتی‌شان می‌گوید دیگر در این جنبه ملکی‌شان البته به تدریج باید این مسائل را یکی پس از دیگری یاد بگیرند.
‌پرسش ...
پاسخ: بله دیگر چون للمتکلم ان یلحق بکلامه ماشاء ذات اقدس الهی فرمود تو بالذات این هستی مثل اینکه درباره ایمان و خطوط کلی بحث فرمود: ﴿ما کُنْتَ تَدْری مَا الْکِتابُ وَلاَ اْلإیمانُ﴾ آنجا آیات فراوانی آدرس نداد ﴿ما کُنْتَ ثاوِیاً فی أَهْلِ مَدْیَنَ﴾ ، ﴿ما کُنْتَ بِجانِبِ الطُّورِ﴾ ٴٴ، ﴿ما کُنْتَ لَدَیْهِمْ إِذْ یُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَیُّهُمْ یَکْفُلُ مَرْیَمَ﴾ تمام آن آیات قدم به قدم می‌گوید تو نبودی تو آنجا نبودی تو آنجا نبودی من دارم برایت می‌گویم مگر وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در هنگام تکفل زکریا بود یا در جانب طور بود یا در جانب مدین بود اینکه نبود که ولی خدا می‌فرماید تو در مدین نبودی ولی جریان این است تو در کوه طور نبودی ولی جریان این است تو در جریان کفالت مریم نبودی ولی جریان این است خب اینکه قدم به قدم آدرس می‌دهد می‌گوید تو آنجا نبودی ولی ماوقع این است همین است دیگر اینجا می‌فرماید که ﴿ما کُنْتَ تَدْری مَا الْکِتابُ وَلاَ اْلإیمانُ وَلکِنْ﴾ ما یادت دادیم اینجا می‌فرماید: ﴿وَإِنْ أَدْرِی أَقَرِیبٌ أَم بَعِیدٌ﴾ ولکن ما به تو یاد می‌دهیم برای چه کسی هم بگو را به تو می‌گوییم چه قدرش را هم بگو به تو می‌گوییم و وجود مبارک امام صادق (سلام الله علیه) طبق نقل مرحوم کلینی نقل می‌کند که وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در تمام مدت عمر با هیچ کسی به اندازه فهم خود حرف نزد «ما کلم رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) العباد بکنه عقله قط» در تمام این 63 سال به اندازه فهم خودش با هیچ کس حرف نزد «ما کلم رسول الله (صلّی الله علیه و آله و سلّم) العباد بکنه عقله قط» آن وقت شارحان اصول کافی اهل بیت (علیهم السلام) را استثنا کرده‌اند که با اهل بیت به کنه عقل خود حرف می‌زد اینها می‌فهمیدند بنابراین فرمود که ما با اینکه خدا فرمود این هیچ چیز را کتمان نکرده ﴿وَما هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنینٍ﴾ فرمود او ضنت نورزید بخل نورزید ما هر چه گفتیم او گفت اما مخاطبین فرق می‌کنند اگر مخاطب بالاتر بیاید یک گوش بهتری داشته باشد حرف تازه‌تری می‌شنود او که کتمان نکرده هر چه ما گفتیم او گفت نه اینکه _معاذالله_ بعضی را کتمان کرده باشد بعضی را نگفته باشد فرمود: ﴿وَما هُوَ عَلَی الْغَیْبِ بِضَنینٍ﴾ ضنت نورزید بخل نورزید هر چه شنید گفت اما مخاطبان درک نمی‌کنند شارحان اصول کافی مخصوصاً مرحوم صدرالمتالهین اهل بیت را کاملاً استثنا می‌کنند که حضرت برای اهل بیت به کنه عقل خود حرف می‌زد و آنها هم می‌فهمیدند خب.
‌پرسش ...
پاسخ: لا یظهر نه اراده که استثنا نکرده فرمود این کار را نمی‌کند مگر نسبت به ﴿مَنِ ارْتَضی﴾ یعنی نسبت به ﴿مَنِ ارْتَضی﴾ یظهر نه «ان شاء او اراد ان یظهر یظهر» فرمود این کار را نمی‌کند مگر نسبت به این.
‌پرسش ...
پاسخ: دیگر نکرده نیست اگر بفرماید که «لا یعطی الا» نسبت به زید یعنی نسبت به زید اعطی اگر بگویند این سر را لایتکلم الا مع زید یعنی یتکلم مع زید اما اگر بفرماید که «لایظهر الا اذا اراد او شاء» بله می‌گوییم به اینکه این مقید به مشیت و اراده است و شاید مشیت نداشته باشد ظاهر آیه این است که این را اظهار نمی‌کند مگر نسبت به مرتضاها یعنی نسبت به مرتضیها یظهر خب.
‌پرسش ...
پاسخ: نه منظور آن است که از آیه سورهٴ مبارکهٴ «جن» معلوم می‌شود که جریان معاد را ذات اقدس الهی به انسان کامل اظهار می‌کند آن وقت این می‌شود مطلق و مقید اینکه می‌فرماید: ﴿إِنَّمَا عِلْمُهَا عِندَ رَبِّی﴾ البته یعنی بالذات ذات اقدس الهی می‌داند به هیچ کس اعلام نمی‌کند این به نحو عموم یا اطلاق است بالأخره قابل تخصیص است تخصیص‌اش این است غرض طرح مسئله علم به معاد جایش اینجا نیست ولی منظور آن است که از آن صولت بحث و حدت بحث شکسته بشود که مثلاً بگوییم آنها اگر بدانند چه می‌شود نه آنها اگر بدانند هیچ محذوری ندارد یک، و ظاهر آیات قرآنی هم این است که آنها را می‌دانند و تتمه بحث و استیفای بحث مربوط به هر چیزی جای خودش را دارد ولی الآن برای اینکه آن شدت بحث کاسته بشود بعضی از.
‌پرسش ...
پاسخ: بله بالذات این است یعنی این چیزها بالاصاله نزد خداست دیگر.
‌پرسش ...
پاسخ: قابل تخصیص است دیگر.
‌پرسش ...
پاسخ: نه آنها مظنه دارند در بسیاری از موارد است که اینها بر خلاف درمی‌آید اینها در این کامپیوترشان ٰر رایانه‌شان با همه تلاش و کوشش که کردند درباره دوهزار ماندند لحظه به لحظه اینها در معرض جهل‌اند البته در حد یک مظنه‌اند اما علم جزمی و علم قطعی که هیچ خلاف‌بردار نباشد برای خداست و همان علم را به انسان کامل عطا می‌کند البته در سورهٴ مبارکهٴ «شوری» آیه سه جریان ساعت در او تکرار شده و فرمود که مؤمنین بهره‌شان از ساعت به یک معناست کفار و منافقین یک منظری دارند آیه هیجده سوره مبارکه «شوری» این است که ﴿یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِها﴾ آنهایی که به قیامت عقیده ندارند مدام سراسیمه هستند می‌گویند چه وقت قیامت قیام می‌کند اما ﴿وَالَّذینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها﴾ از او هراسناک‌اند این مؤمن می‌گوید من کار ندارم چه وقت می‌آید آخر این چه معمایی است که انسان بخواهد حل کند چه علم چه ولع بی‌جایی است مثل اینکه تمام تلاش و کوشش یک عده صرف این بشود که بالأخره مار و عقرب قبر چطور است این یک ولع بی‌جایی است عمده آن است که انسان حسابی بکند که گرفتار مار و عقرب نشود در اینکه مار هست در اینکه عقرب هست در اینکه بدن هست در اینکه جسم هست در اینکه عذاب هست اینها ما لا ریب فیه است مشکلمان را از این راه حل کنیم حالا آن مار و عقرب از هر راهی هست آن اشکال راه علمی است که ثمره علمی هم دارد خدا رحمت کند سیدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبایی ایشان نقل می‌کردند مرحوم حاج شیخ محمد حسین از استادشان هم نقل می‌کردند (رضوان الله علیه) او یک قصه دیگر نقل می‌کردند آنکه مرحوم آقای طباطبایی (رضوان الله علیه) نقل می‌کردند می‌گفتند یک کسی که بالأخره می‌دانستند این چشم ملکوتی دارد عصر پنج شنبه به زیارت وادی السلام می‌رفتند دیگر رسم بود دیگر الآن متأسفانه کم شد زیارت قبور عصر پنج شنبه معمولاً می‌رفتند به زیارت وادی السلام ایشان هم می‌فرمودند که کسی از دور وارد نجف بشود یعنی پشت نجف را نگاه کند این قبرستان وادی السلام یک قبرستان وسیعی است پیشاپیش همه قبور قبر مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) است و همه مؤمنین به او اقتدا کرده‌اند پشت سر او آرمیده‌اند چون قبرستان وادی السلام پشت شهر نجف است یکی از کسانی که چشم ملکوتی داشت و معروف بود نزد خواص ایشان عصر پنج شنبه رفته بود زیارت اهل قبور در وادی السلام و برگشت عده‌ای از این علما عازم زیارت اهل قبور بودند در همان وادی السلام دیدند این بزرگوار از زیارت قبور وادی السلام برگشت چون می‌دانستند او یک آدم عادی نیست از ایشان سؤال کردند که چه آوردی چه دیدی؟ گفت هیچ چیزی رفتیم زیارتی کردیم و قرائت قرآنی و برگشتیم اینها اصرار کردند که بالأخره چه دیدی؟ فرمود که چون در آن قسمتها جاهای عمومی مثل بهشت زهرای ایران همیشه چند تا قبر آماده است در جاهایی که اموات زیاد منتقل می‌شود قبور آماده دارند بعضی از قسمتها هم که چون شنی است این خاکهای قبر فروکش کرده فرو ریخته و حفره‌ای پیدا شده گفت من همان قبرهای تازه هم قبرهای قدیمی اینها که فروکش کرده ریخته خیلی از جاها را سری زدم سری کشیدم نگاه کردم در آن هیچ ماری ندیدم عقربی ندیدم همین قبرهایی که آماده کردند در آن مار و عقرب نبود و آن قبرهایی که فروکش کرده ریخته آنها را هم نگاه کردم در آنها مار و عقرب نبود از این قبرها سؤال کردم که اینها خطاب کرد به علما اینها یعنی این آقایان به ما می‌گویند که در قبر مار هست عقرب هست ولی من هر چه نگاه می‌کنم اینجا مار و عقربی نیست این قبور به من گفتند که ما مار و عقرب نداریم هر کس می‌آید با خودش می‌آورد خب این حرف خیلی معنا دارد بالأخره آدم باید آن مشکل را حل کند چیزی با خودش نبرد حالا هر چه شد البته یک آثار علمی ظریفی برای اهل فن خواهد داشت لذا در این کریمه فرمود حالا شما چه کار دارید که چه زمانی قیامت قیام می‌کند شما چه برای او فراهم کردید اینکه وجود مبارک پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) آماده بودند برای نماز یک کسی از راه رسیده به حضرت عرض کرد که ساعت و قیامت چه وقت قیام می‌کند؟ همین که سؤال آن شخص تمام شد موقع نماز ظهر فرا رسید حضرت دیگر همین که موقع نماز ظهر فرا می‌رسید به هیچ چیزی نمی‌پرداختند این نماز اول وقت را رها نمی‌کردند نماز اول وقت بود شروع کردند به نماز بعد از اینکه نمازشان تمام شد فرمودند که «این السائل عن الساعه» آن شخصی که از قیامت سؤال می‌کرد کجاست؟ آن جلو آمد و فرمود که سؤالت چیست؟ عرض کرد که من می‌خواستم «متی قیام الساعة» قیامت چه وقت قیام می‌کند فرمود: «ما اعددت لها» تو برای قیامت چه آماده کردی حالا چه کار داری چه وقت قیامت قیام می‌کند آن یک ولع بی‌جایی است مثل طلبه‌ای که مطالعه نمی‌کند فکر حل جدول است آخر جدول مشکل علمی شما را حل نمی‌کند اگر توانستی یک شبهه‌ای را شناسایی کنی و حل کردید آن راه وجود مبارک حضرت را طی کردن است آدم بنشیند جدول حل بکند عمودین دیوار چه نمی‌دانم قلم این مشکلی حل نمی‌کند این ارضای واهمه است یک ارضای کاذب خب این علم نیست اگر آزمایش است اگر تجهیز اذهان است خب انسان برای شبه‌شناسی حل شبهه و مانند آن حل کند این درون که اعدا عدو ماست این تلفیق می‌کند این دشمن درون هم دوست نادان ماست هم دشمن دانای ماست یک عفریتی است این نفس اما آن که دشمن داناست دیگر دوست نادان نیست آن که دوست نادان است دشمن دانا نیست این برای ما هم دوست نادان است هم دشمن دانا یک چنین عفریتی در درون ما هست که همیشه مزاحم ماست فرمود که ﴿یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِها وَالَّذینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَیَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ﴾ حالا شما چه کار دارید چه وقت قیامت قیام می‌کند ﴿أَلا إِنَّ الَّذینَ یُمارُونَ فِی السّاعَةِ لَفی ضَلالٍ بَعیدٍ﴾ در بعضی از آیات بین این دو ساعت جمع شده است نظیر آیه 55 سورهٴ مبارکهٴ «روم» که فرمود ﴿وَیَوْمَ تَقُومُ السّاعَةُ﴾ یعنی قیامت ﴿یُقْسِمُ الْمُجْرِمُونَ ما لَبِثُوا غَیْرَ ساعَةٍ﴾ در طلیعه بحث اشاره شده که ساعت به معنی لحظه جزئی از زمان و مانند آن است در این آیه بین هر دو معنا جمع شده روزی که قیامت قیام می‌کند مجرمون می‌گویند که ما فقط یک لحظه در برزخ بودیم چون نسبت به قیامت کبرا آدم وقتی که وارد می‌شود زمین را دنیا را یا برزخ را مدت کم می‌بیند.
و الحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 27:22

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی