display result search
منو
تفسیر آیات  136 و 137 سوره اعراف

تفسیر آیات 136 و 137 سوره اعراف

  • 1 تعداد قطعات
  • 39 دقیقه مدت قطعه
  • 58 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 136 و 137 سوره اعراف"

بعد از قیام موسای کلیم(سلام الله علیه) مردم مصر به چهار گروه تقسیم شدند
این سرزمینی که بنی‌اسرائیل به ارث برده‌اند کدام سرزمین است؟

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِی الْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَ کانُوا عَنْها غافِلینَ ٭ وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذینَ کانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ اْلأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتی بارَکْنا فیها وَ تَمَّتْ کَلِمَتُ رَبِّکَ الْحُسْنى عَلی بَنی‌إِسْرائیلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما کانُوا یَعْرِشُونَ﴾

تاکنون ثابت شد که بعد از قیام موسای کلیم(سلام الله علیه) مردم مصر به چهار گروه تقسیم شدند گروه اول درباریان فرعون بودند یعنی خود فرعون و مشاوران سیاسی و امنیتی او و سایر درباریان او که اینها به لجاج و عنادشان ادامه دادند تا پایان امر گروه دوم در همان آل‌فرعون کسانی بودند که ایمان آوردند ولی روی ترس تقیه می‌کردند که فرمود: ﴿وَ قالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إیمانَهُ﴾ اینها گروه دوم بودند گروه سوم ساحران پیرو فرعون بودند که در آن مبارزه معجزه را از سِحر تشخیص دادند و جدا کردند و ایمان علنی ارائه کردند و هر گونه خطر و تهدید را هم استقبال کردند گفتند: ﴿فَاقْضِ مَا أَنتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِی هذِهِ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا﴾ گروه چهارم بنی‌اسرائیل بودند که در مصر زندگی می‌کردند و به وجود مبارک موسای کلیم(سلام الله علیه) ایمان آوردند ولی عملاً بردگان آل‌فرعون بودند بارهای سنگین مصر به دوش این بنی‌اسرائیل بود این اهرام مصر را خُب بعضیها شاید از قبل هم بود این سنگهای عظیم را از نقاط خیلی دور این کارگرها به دوش می‌کشیدند یعنی به طناب می‌بستند و این سنگهای سنگین را از راه دور با طناب حمل می‌کردند تا خود مصر کارهای سنگین بی‌اجر را به‌ این بنی‌اسرائیل می‌دادند که اینها بردگان غبطیها و فرعونیها بودند و وجود مبارک موسای کلیم اولین پیشنهادش بعد از توحید آزادسازی این بردگان بود که فرمود: ﴿فَأَرْسِلْ مَعِیَ بَنِی إِسْرَائِیلَ﴾ این از نظر دسته‌بندی مردم مصر اعم از قبطی و نبطی اعم از آل فرعون و آل‌اسحاق.
مطلب دوم آن است که فرعون که غرق شد آیا در آن دریای سرخ غرق شد؟ یا در همین رود نیل غرق شد؟ ظاهرش این است که در همین رود نیل غرق شد چون ذات اقدس الهی وقتی قصه غرق فرعون را بازگو می‌کند چه در سورهٴ مبارکهٴ «طه» چه در سورهٴ مبارکهٴ «قصص» به دنبال جریان کودکی موسای کلیم(سلام الله علیه) ذکر می‌کند می‌فرماید ما به مادر موسی(علیهم السلام) وحی فرستادیم که این کودک را در جعبه‌ای بگذار و به یم بینداز ﴿فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوُّ لی وَ عَدُوُّ لَهُ﴾ آن‌گاه قصه یم را بازگو می‌کند و به دنبال همین جریان یم رشد موسای کلیم و رفتنش به مدین و برگشتش به مصر و اینها را ذکر می‌کند بعد در پایان همین جمع‌بندی که اولش یم و دوران کودکی و خردسالی موسای کلیم(سلام الله علیه) بود در پایانش هم می‌فرماید که ما فرعون و قومش را گرفتیم و گذاشتیم در یم ﴿فَأَخَذْنَاهُ وَجُنُودَهُ فَنَبَذْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ﴾ این یک مجموعه داستانی که اول، یمی است که وجود مبارک موسای کلیم در یک جعبه‌ای در همین یم انداخته شد پایان همین قصه هم غرق فرعون در یم است این نشان می‌دهد که هر دو در جریان نیل بود اینها را الآن از روی آیات بخوانیم تا برسیم به آن مسایل بعدی که این سرزمینی که بنی‌اسرائیل به ارث برده‌اند کدام سرزمین است؟ آیا شام و فلسطین و آن منطقه است یا خصوص مصر است؟ آیاتی که جریان یم را بازگو می‌کند اول در سورهٴ مبارکهٴ «طه» است در سورهٴ «طه» آیهٴ 36 به این صورت است می‌فرماید که 36 به بعد، بعد از اینکه موسای کلیم از خدا شرح صدر طلب کرد و خواسته‌های دیگر هم ارائه کرد ذات اقدس الهی فرمود: ﴿قَدْ أُوتیِتَ سُؤْلَکَ یَامُوسَیٰ﴾ بعد می‌فرماید این اولین بار نیست که ما نسبت به تو محبت کرده‌ایم بلکه ﴿وَ لَقَدْ مَنَنّا عَلَیْکَ مَرَّةً أُخْریٰ﴾ ما قبلاً هم نسبت به شما احسان داشتیم و آن احسان قبلی این است که ﴿أَوْحَیْنَا إِلَی أُمِّکَ مَا یُوحَی ٭ أَنِ اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسَّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّی وَعَدُوٌّ لَهُ﴾ ما در گذشته هم نسبت به شما مهربان بودیم و آن این است که به مادرت(سلام الله علیهما) وحی فرستادیم که این کودک را در جعبه‌ای بگذار بعد از اینکه درِ جعبه را محکم بستی او را در یم بینداز این یم هم موظف است که او را در یک کرانه و کناره‌ای که خشکی است بگذارد و آن هم در دسترس فرعون باشد کنار دست فرعون ببرد فرعونی که هم دشمن ماست هم دشمن اوست بگیرد ولی قلب فرعون و درباریان او در اختیار من است من محبت تو را در دلهای آنها القا کردم که آنها با اینکه فرزندان زیادی را می‌کشتند وقتی تو را دیدند نسبت به تو مهربان شدند ﴿وَاَلْقَیْتُ عَلَیْکَ مَحَبَّةً مِنِّی وَلِتُصْنَعَ عَلَی عَیْنِی﴾ تو در جلوی چشم ما یا به عون و کمک ما و در مشهد و محضر ما صنیع و دست‌پرورده خود ما باشی این قسمت را نقل می‌کند که جریان یم است در پایان همین قسمت یعنی در سورهٴ مبارکهٴ «طه» می‌فرماید: ﴿وَ لَقَدْ أَوْحَیْنا إِلى مُوسی أَنْ أَسْرِ بِعِبادی فَاضْرِبْ لَهُمْ طَریقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لا تَخافُ دَرَکًا وَ لا تَخْشی ٭ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ بِجُنُودِهِ فَغَشِیَهُمْ مِنَ الْیَمِّ ما غَشِیَهُمْ﴾ طلیعه این جریان که از آیهٴ 38 شروع می‌شود یم است پایان این جریان هم یم است طلیعه‌اش مربوط به دوران کودکی موسی(سلام الله علیه) است پایانش هم ناظر به غرق فرعون در یم است و ظاهرش این است این دو تا یم یکی است و هر دو همان رود نیل است شاهد دیگر جریان سورهٴ مبارکهٴ «قصص» است که در آنجا هم به این صورت آمده در سورهٴ مبارکهٴ «قصص» آیهٴ هفت این است ﴿وَأَوْحَیْنَا إِلَی أُمِّ مُوسَی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ﴾ در سورهٴ «طه» جریان جعبه را ذکر می‌فرماید که او در جعبه بگذار و در دریا بینداز ولی در سورهٴ «قصص» سخن از جعبه مطرح نیست فرمود: او را به دریا بینداز چون روشن است به کمک آیه سورهٴ «طه» یعنی او را در جعبه بگذار و در دریا بینداز فرمود: ﴿فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلاَ تَخَافِی وَلاَ تَحْزَنِی إِنَّا رَادُّوهُ إِلَیْکِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ﴾ این طلیعه این جریان است بعد در پایان همین بخش در سورهٴ مبارکهٴ «قصص» می‌فرماید آیهٴ چهل سورهٴ مبارکهٴ «قصص» دارد که ﴿فَأَخَذْناهُ وَ جُنُودَهُ فَنَبَذْناهُمْ فِی الْیَمِّ فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظّالِمینَ﴾ خُب صدر جریان از یمی سخن به میان می‌آید که ذیل همین جریان به یم ختم می‌شود و ظاهرش این است که این یمها یکی هستند و همان رود نیل است این هم مطلب دوم پس مطلب اول آن است که بعد از آمدن موسای کلیم(سلام الله علیه) طبق آیات چهارگانه مردم مصر هم به چهار دسته تقسیم شدند از قطبی و نبطی مطلب دوم آن است که ظاهراً فرعون در همان نیل غرق شده است اینکه فرمود ما به آب دستور دادیم ﴿فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً﴾ یعنی همان نیلی می‌برد این بدن را در یک گوشه‌ای انداخت اگر نیل است حرف خدای نیل را گوش می‌دهد ولاغیر گاهی دستور می‌دهد بدن دوست مرا یک جای معین ببر گاهی دستور می‌دهد بدن دشمن مرا یک جای معین ببر این‌طور نیست که این ذاتاً متحرک باشد که اینها متحرکاتی هستند که به رهبری آن محرک غیبی حرکت می‌کنند فرمود من می‌گویم این بچه را یک جای دیگر ببر می‌گوید چشم فرمود من می‌گویم این دشمن را جای مشخص ببر می‌گوید چشم اگر آب می‌برد به اذن حق می‌برد آن روزی که این بچه را برد فرمود: ﴿فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوُّ لی وَ عَدُوُّ لَهُ﴾ این یم هم گفت چشم فرمود: ﴿فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً﴾ تو حق نداری این بدن را مثل ابدان دیگر ببری این بدن را باید در یک ساحلی بگذاری تا عبرت بشود می‌گوید چشم این‌طور نیست که این جهان ذاتاً حرکت کند اینها یک راهنمایی دارند، محرکی دارند، مدبری دارند.
پرسش ...
پاسخ: برای اینکه آنها روی شدت لجاجتی که داشت و طمأنینه‌ای که داشت غالب بود آخر آنها چیزی نداشتند اگر در سران اقوام و ملل ما می‌بینیم آنها خودشان نمی‌آیند برای اینکه مطمئن نیستند در میدان جنگ آسیب نمی‌بینند اما اینجا یک مشت بنی‌اسرائیل گرسنه‌ای بودند و ابزار نظامی نداشتند وجود مبارک موسای کلیم یک مشت افراد مستضعفی را به همراه داشت فرعون مسلّم بود برای او که شکست نمی‌خورد لذا خودشان حرکت کردند خُب.
این هم دو مطلب که در آن یمی غرق شده است که وجود مبارک موسای کلیم در همان یم نجات پیدا کرده است در همان یم گفتیم ﴿فَلْیُلْقِهِ الْیَمُّ بِالسّاحِلِ یَأْخُذْهُ عَدُوُّ لی وَ عَدُوُّ لَهُ﴾ و بدن نحس فرعون به دستور خدا با حرکت یم به گوشه‌ای رفت که تا عبرت باشد بدنش شریف موسای کلیم به دستور خدا به وسیله یم به جایی رفت که طلیعه سقوط آل‌فرعون را فراهم کند.
مطلب بعدی آن است که این جریان ارضی که ذات اقدس الهی به اینها وعده داد کدام ارض است اولاً به کدام ارض وعده داد یک، آیا به آب و به آن سرزمین رسیدند یا نه این دو، ارضی که وعده داد در بخشهای دیگر آیاتی هست که سرزمین بیت المقدس و اینها را خدا به اینها وعده داد ارض موعود و موعد اینها همین است که ﴿ادْخُلُوا اْلأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتی کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ﴾ اینها وارد سرزمین بیت المقدس شدند اما بعد از اینکه آنجا هم انبیای الهی را شهید کردند یا مبارزات انبیا را بی‌اثر گذاشتند ذات اقدس الهی دیگر تعهدی نسپرد به اینها وعده نداد که اگر شما علیه رهبران دینیتان قیام کردید و دینتان را از بین بردید کتابتان را تحریف کردید باز ما به شما وعده می‌دهیم که شما در فلسطین و مانند آن نگهداری کنیم از آن به بعد ﴿ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِنَ اللّه﴾ از آن به بعد سخن از ﴿کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ﴾ است دیگر سخن از ﴿ادْخُلُوا اْلأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتی کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ﴾ نیست اینها وارد آن سرزمین شدند و خدا آنها را به آن سرزمین وارد کرد به وعده‌اش هم وفا کرد بعد وقتی اینها دست به این انحراف و فساد زدند، کتاب آسمانی را تحریف کردند از یک سو ﴿یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقّ﴾ از سوی دیگر ﴿وَقَتْلَهُمُ الأنْبِیَاءَ﴾ از سوی دیگر ﴿وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا﴾ از سوی دیگر از آن به بعد ﴿ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَة﴾ آنگاه که دیگر ذات اقدس الهی زمین بیت المقدس را به اینها وعده نداد خُب الآن مطلب مهم این است که از آیه چه برمی‌آید یک، آیا شواهد تاریخی برخلاف آیه است یا نه؟ ما شواهد تاریخی برخلاف آیه‌ای نیافتیم ظاهر آیه این است که سرزمین مصر را ذات اقدس الهی به موسای کلیم و مؤمنین به موسای کلیم وعده داد و آنها را هم اسکان داد در آیه محل بحث یعنی همین سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» این چنین تا کنون گذشت آیه‌ای که قبلاً بحثش در همین سورهٴ «اعراف» گذشت این بود آیه 129 بود موسای کلیم در آیه 128 و 129 به این صورت فرمود: ﴿اسْتَعِینُوا بِاللّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الأرْضَ لِلّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ﴾ ظاهر این ارض همان است که اینها در همان جا بودند و فرعون بر آنجا سلطه داشت چون فرعون گفته بود که ﴿إِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُون﴾ موسای کلیم فرمود نه این چنین نیست زمین که برای فرعون نیست برای خداست به هر که بخواهد ارث می‌دهد بعد هم در آیهٴ 129 فرمود: ﴿عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَیَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الأرْضِ﴾ ﴿وَیَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الأرْضِ﴾ یعنی شما را خلیفه عدو الله قرار بدهد ﴿عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ﴾ یک، ﴿وَیَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الأرْضِ﴾ یعنی دشمن شما را ببرد و شما را خلیفه او قرار بدهد در خلف و پشت سر او بیاورد این دو، معنایش این نیست که دشمن شما که فرعون است او در مصر حکومت می‌کند او را از بین ببرد بعد شما را در بیت المقدس جا بدهد گرچه فلسطین و شام همه اینها زیر مجموعه سیاستهای مصری بودند حکومت مصر آنجا هم نفوذ و حضور داشت ولی ظاهرش این است که فرمود دشمن شما را می‌برد و شما را خلیفه قرار می‌دهد یعنی خلیفه فرعون قرار می‌دهد بعد از او شما را حاکم می‌کند ﴿عَسَی رَبُّکُمْ أَنْ یُهْلِکَ عَدُوَّکُمْ وَیَسْتَخْلِفَکُمْ فِی الأرْضِ فَیَنْظُرَ کَیْفَ تَعْمَلُونَ﴾ آن‌گاه در آیهٴ 137 همین سورهٴ مبارکهٴ «اعراف» که محل بحث است فرمود ما فرعون را غرق کرده‌ایم ﴿وَأَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِینَ کَانُوا یُسْتَضْعَفُونَ مَشَارِقَ الأرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ خُب آنجا موسای کلیم فرمود که امید هست که خدا دشمن شما را از بین ببرد و شما را جانشین او قرار بدهد برای اینکه زمین برای خداست خدا حالا دارد به وعده‌اش وفا می‌کند فرمود ما فرعون را از بین بردیم و زمین را به بنی‌اسرائیل ارث دادیم خُب ظاهرش این است که همان سرزمین مصر دیگر و اگر کسی بگوید این زمین مقیّد است به برکت ﴿مَشَارِقَ الأرْضِ وَمَغَارِبَهَا الَّتِی بَارَکْنَا فِیهَا﴾ و این مخصوص سرزمین شام و کنعان و آن منطقه است این تام نیست برای اینکه گرچه آنجا یک سرزمین پربرکت است به شهادت همان آیاتی که قبلاً خوانده شد ﴿سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الأقْصَی الَّذِی بَارَکْنَا﴾ گرچه آن سرزمین را خدا سرزمین مبارک می‌داند ولی برکت اختصاصی به آن سرزمین ندارد اولاً در سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» برکتهای فراوانی را از مصر یاد می‌کند می‌فرماید آیهٴ 57 به بعد سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» این است که ﴿فَأَخْرَجْنَاهُم﴾ یعنی بعد از اینکه فرمود فرعون قوم خودش را بسیج کرد ﴿فَأَرْسَلَ فِرْعَوْنُ فِی الْمَدَائِنِ حَاشِرِینَ﴾ فرمود: ﴿فَأَخْرَجْنَاهُم مِّن جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ٭ وَکُنُوزٍ وَمَقَامٍ کَرِیم ٭ کَذلِکَ وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِی إِسْرَائِیلَ﴾ ما آنها را از جای پربرکت بیرون راندیم و بنی‌اسرائیل را وارث اینها کردیم خُب این ظاهرش این نیست که بنی‌اسرائیل وارث مصر شدند ﴿فَأَخْرَجْنَاهُم﴾ یعنی آل‌فرعون را ﴿مِن جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ﴾ از سرزمینی که باغهای فراوان داشت، چشمه‌های فراوان داشت و گنجهای فراوان داشت و جای با کرامت ظاهری بود ﴿وَأَوْرَثْنَاهَا بَنِی إِسْرَائِیلَ﴾ معلوم می‌شود بنی‌اسرائیل وارث همان سرزمینی بودند که فرعون در آنجا متنعم بود چه اینکه مشابه آیات سورهٴ مبارکهٴ «شعراء» در سورهٴ «ذاریات» به این صورت یاد شده است آیهٴ 24 به بعد سورهٴ مبارکهٴ «ذاریات» این است که ﴿فَأَسْرِ بِعِبَادِی لَیْلاً إِنَّکُم مُتَّبَعُون ٭ وَاتْرُکِ الْبَحْرَ رَهْواً إِنَّهُمْ جُندٌ مُغْرَقُون ٭ کَمْ تَرَکُوا مِن جَنَّاتٍ وَعُیُون ٭ وَزُرُوعٍ وَمَقَامٍ کَرِیم ٭ وَنَعْمَةٍ کَانُوا فِیهَا فَاکِهِین ٭ کَذلِکَ وَأَوْرَثْنَاهَا قَوْماً آخَرِینَ﴾ قوماً آخرین که همینها بودند دیگر خُب پس ظاهر این آیات آن است سرزمین مصر هم سرزمین پربرکت بود جریان عادی هم مساعد است برای اینکه نه منطقه قطبی است نه خیلی منطقه استوایی است نه کم آب است هم محیط زیستش مناسب است هم آب فراوان دارد خُب منطقه‌ای که هوایش مساعد باشد زمینش هم زرخیز باشد آب فراوانی در اختیار داشته باشد این از هر جهت متنعم است دیگر آن روز که روزگار صنعت نبود برای اینها روزگار کشاورزی و دامداری بود جنات بود عیون بود مقام رفاه بود اینها را داشتند.
پرسش ...
پاسخ: اینها در مصر نبودند آنها در وادی تیه بودند بعد از اینکه به وادی تیه آمدند اینها ﴿أَرْبَعینَ سَنَةً یَتیهُونَ فِی اْلأَرْضِ﴾ آنجا قثّاء و فوم و عدس و بصل طلب می‌کردند نه در مصر خُب
اینها وارد این سرزمین شدند وارث این سرزمین بودند حالا چه وقت وارد این سرزمین شدند و چه وقت از مصر بیرون رفتند و چه وقت به بیت المقدس رسیدند این خصوصیاتی است که قصه است اینها که علم نیست قرآن هم منزه از آن است که کتاب تاریخ باشد قرآن حکمت است در هر جریانی یک قصه است و یک حکمت اصلاً در کدام عصر بود چند سال قبل از میلاد مسیح بود اینها را می‌گویند اطلاعات اینها را می‌گویند تاریخ که علم نیست علم آن است که برهان پذیر باشد یک، بازده تهذیب و تربیت داشته باشد دو، آن کسی که برهان‌پذیر است آنها را یاد می‌کند یک، آن چیزی که بازده تربیتی دارد آنها را ذکر می‌کند دو، اما حالا چند سال قبل از میلاد مسیح بود؟ اصلاً در قرآن نیست در کدام قسمت بود؟ اصلاً در قرآن نیست این سرزمین به صورت باز روشن بشود که آیا اینها دوباره آمدند یا آن‌طوری که بعضی مورخین نقل کردند در جریان مبارزه سِحر و معجزه و پیروزی اعجاز بر سِحر باعث شد که بالأخره از آن به بعد سیزده سال حکمران مصر موسای کلیم(سلام الله علیه) بود یعنی فرعون به حبشه گریخت بعد از آن جریان و مالک رغاب رسمی مصر در طی سیزده وجود مبارک موسای کلیم بود آنها دوباره تجهیز شدند فرعون و پسرش و اقوامش و درباریانش تجهیز شدند نیروها را بسیج کردند از حبشه آمدند مصر و اینها را فراری دادند این جریان غرق برای آن طرف است این را بعضی از مورخین نقل کردند بعضی از مورخین مصر نقل کردند خُب این البته ما دلیلی نداریم که این درست است ولی می‌خواهیم بگوییم که یک هم چنین تاریخی هم هست که وجود مبارک موسای کلیم سیزده سال در همان مصر حکومت می‌کرد اگر یک چنین تاریخی باشد مؤید آیه است مخالف آیه نیست و قرآن مشخص نفرمود که اینها چه وقت حرکت کردند یک مدتی در مصر بودند بعد هم آنها تجهیز شدند آمدند اینها را از مصر بیرون بکنند اینها دستور رسید که ﴿أَنْ أَسْرِ بِعِبادی إِنَّکُمْ مُتَّبَعُونَ فَاضْرِبْ لَهُمْ طَریقًا فِی الْبَحْرِ یَبَسًا لا تَخافُ دَرَکًا وَ لا تَخْشی﴾ بدان که آنها شما را ادراک نمی‌کنند یعنی نمی‌رسند به شما بعد هم اینها رفتند و از نیل گذشتند و آنها آمدند و غرق شدند حالا از آن به بعد وجود مبارک موسای کلیم فرمود: ﴿ادْخُلُوا اْلأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتی کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ﴾ بعد وقتی هم بخواهید وارد بشوید می‌گویند یک کار آسانی نیست یک مبارزه‌ای هم لازم است اینها گفتند: ﴿فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلاَ إِنَّا هَا هُنَا قَاعِدُونَ﴾ تو و خدایتان بروید بجنگید وقتی امنیت برقرار شد [ما هم] می‌آییم ایشان ذات اقدس الهی به موسای کلیم(سلام الله علیه) فرمود بدون مبارزه که نمی‌شود اصلاً عالم، عالم مبارزه است من اگر بخواهم دینم را خودم یاری می‌کنم دیگر احتیاجی به شما نیست آن وقت شما به کمال نمی‌رسید اینها را در سورهٴ مبارکهٴ 47 که به نام مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است فرمود به مردم بگو من دین را می‌خواهم به دست شما یاری کنم چون من دین را برای شما می‌خواهم وگرنه همه مردم عالم کافر باشند که به من آسیبی نمی‌رسانند حالا اگر ـ معاذالله ـ سازمان ملل تصمیم گرفت این بیش از پنج میلیارد همه لائیک بشوند خُب بشوند ﴿إِن تَکْفُرُوا أَنتُمْ وَمَن فِی الأرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ﴾ فرمود اگر من گفتم: ﴿مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلاّ لِیَعْبُدُون﴾ این غایت مخلوق است نهغایت خالق نه یعنی منِ خدا نیازمندم به یک کمالی برسم یک، و راه وصول من به کمال عبادت شماست دو، هر دو محال است چون او کمال محض است وقتی به یک ادیب بدهید قبلاً هم به عرضتان رسید اگر به مغنی خوانده بدهید بگویید به اینکه ﴿مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلاّ لِیَعْبُدُون﴾ را ترکیب کن می‌گوید این ﴿لِیَعْبُدُونِ﴾ حرف جر است این متعلق باشد ﴿خَلَقْتَ﴾ ولی وقتی به حکیم بگویی این را معنا کن که این طور معنا نمی‌کند که می‌گوید این «لام» برای خلق نیست برای (ت) ﴿خَلَقْتَ﴾ هم نیست برای خلق به معنی مخلوق است متعلق است به آن خلق به معنی مخلوق یعنی مخلوق برای عبادت پدید آمد نه خالق برای عبادت خلق کرد که حالا اگر مردم عبادت نکنند ذات اقدس الهی ـ معاذالله ـ ناقص خواهد بود این را در سورهٴ مبارکهٴ «ابراهیم» فرمود همه شما کافر باشید برای من یکسان است چه اینکه همه شما مؤمن باشید این هم برای من یکسان است ﴿إِن تَکْفُرُوا أَنتُمْ وَمَن فِی الأرْضِ جَمِیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمِیدٌ﴾ اصلاً معنای خدا همین است وقتی او کمال مطلق بود که نیازی ندارد که بنابراین در سوره مبارکه‌ای که به نام پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است فرمود که ﴿لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لاَنتَصَرَ مِنْهُم﴾ خدا اگر بخواهد که می‌تواند انتصار کند الانتصار هو الانتقام فرمود من اگر بخواهم می‌توانم انتصار کنم انتقام بگیرم غالب بشوم، پیروز بشوم همه اینها را بریزم در دریا ولی من می‌خواهم شما کامل بشوید ﴿وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ﴾ ببینیم اهل جهاد هستید یا نه من اگر به فکر دین خودم هستم برای اینکه شما کامل بشوید ﴿لَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لاَنتَصَرَ مِنْهُم﴾ یعنی «وانتقم منهم» ﴿وَ لکِنْ لِیَبْلُوَا بَعْضَکُمْ بِبَعْضٍ﴾ ببینیم شما در برابر ظالمین می‌ایستید یا نه البته اگر شما یک قدم جلوتر بروید ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ ده تا کمک ما به شما می‌کنیم شما ده قدم بروید ما صد تا کمک به شما می‌کنیم این حداقلش است ﴿مَن جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا﴾ خُب حالا اگر ملتی نخواست کمک بکند زیر سلطه برود می‌شود ﴿ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَة﴾ اینکه به پیغمبرش بگوید، ﴿فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلاَ إِنَّا هَا هُنَا قَاعِدُونَ﴾ ذات اقدس الهی هم به اینها تشر می‌زند ﴿قِیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقَاعِدِین﴾ فرمود من دینم را یاری می‌کنم اما نه به دست شما یک تشری می‌زند منافقین را تثبیط می‌کند تثبیط با تاء مولف اخت و ذا یعنی اینها را سر جایشان می‌نشاند مؤمنین را تثبیت می‌کند با تای منقوت ﴿یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا﴾ نثبیط فضیلت الهی است که با بهره (نوار افتادگی دارد) تایافت و ذا این رذیلتی است که دامنگیر کفار و منافقین می‌شود ﴿ثبّتهم الله﴾ تثبیط با طاء این سر جا نشاندن، اینها را تشر زدن اینها را منزوی کردن که دامنگیر کفار و منافقین می‌شود فرمود ما اینها را تثبیط کردیم اینها را سر جایشان نشاندیم حیف آن نیست که به دست آنها یاری بشود اما مؤمنین را ﴿الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلاَئِکَةُ﴾ اینها را تثبیط می‌کند ﴿یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ﴾ بنابراین یک قدم انسان باید جلو برود ده قدم لطف خدا را دریافت بکند این چنین نیست که به پیغمبرش و به رهبران الهی بگوید: ﴿فَاذْهَبْ أَنْتَ وَرَبُّکَ فَقَاتِلاَ إِنَّا هَا هُنَا قَاعِدُونَ﴾ اصلاً نظام بر این نیست چنین ملتی وقتی که به آن صورت درآمدند ﴿أَرْبَعینَ سَنَةً یَتیهُونَ فِی اْلأَرْضِ﴾ در دو جای سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» فرمود که کار ما حسابی دارد ﴿إِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا﴾ ، ﴿إِن تَعُودُوا نَعُد﴾ در دو جا این دو قانون اساسی ذکر کرده فرمود شما برگردید لطف الهی برمی‌گردد شما اعاده کنید لطف ما اعاده می‌کند نظام بر این است ما مُفت به کسی چیزی نمی‌دهیم خودمان هم دین خودمان را یاری نمی‌کنیم دل ما برای دینمان نسوخت دل ما برای شما می‌سوزد وقتی خود شما حاضر نیستید خُب هیچ چیز ما دین یک سلسله قوانینی است برای جامعه بشری حالا اگر یک عده خواستند ﴿کَالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾ زندگی کنند بکنند این‌طور نیست که حالا اگر ﴿أَنتُمْ وَمَن فِی الأرْضِ جَمِیعاً﴾ کفار شدند عالم تمام بشود نه ﴿إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ﴾ بعد هم اعلان خطر کرد فرمود شما نشد، دیگری ﴿إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ﴾ فرمود دیر بجنبید همه‌تان را می‌ریزیم در دریا یک عده دیگر آدم خوب می‌آوریم شما نشد، دیگری ﴿إِنْ تَتَوَلَّوْا یَسْتَبْدِلْ قَوْمًا غَیْرَکُمْ ثُمَّ لا یَکُونُوا أَمْثالَکُمْ﴾ خُب بنابراین این بنی‌اسرائیل این چنین دردانه الهی که نبودند همینهایی که ذات اقدس الهی نسبت به اینها منت گذاشت همه اینها بر اساس ﴿إِنْ عُدتُّمْ عُدْنَ﴾ ﴿إِن تَعُودُوا نَعُد﴾ شدند ﴿ضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَ الْمَسْکَنَةُ﴾ شدند ﴿کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ﴾ همینها بودند دیگر ذات اقدس الهی که قوم و خویشی و هواده با کسی ندارد که نه با فراعنه نه با بنی‌اسرائیل خُب منظور آن است که این سرزمین پربرکت می‌تواند خود مصر هم باشد حالا ملاحظه فرمودید آیه سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» چه شهادت خوبی می‌دهد آیه سورهٴ «اسراء» این است در بخش پایانی سورهٴ مبارکهٴ «اسراء» آیه 103 و 104 این است فرمود: ﴿فَأَرادَ أَنْ یَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ اْلأَرْضِ﴾ فرعون خواست اینها را ریشه‌کن کند ﴿مِنَ الأرْضِ﴾ یعنی از مصر دیگر فرعون خواست موسای کلیم و مؤمنین به موسی را از مصر ریشه‌کن کند ﴿فَأَرادَ أَنْ یَسْتَفِزَّهُمْ مِنَ اْلأَرْضِ﴾ این ارض همان سرزمین مصر است ﴿فَأَغْرَقْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ جَمیعًا ٭ وَ قُلْنا مِنْ بَعْدِهِ لِبَنی إِسْرائیلَ اسْکُنُوا اْلأَرْضَ﴾ ما فرعون و قومش را هلاک کردیم در دریا ریخیتم بعد به بنی‌اسرائیل گفتیم شما حالا ساکن ارض باشید نه یعنی فرعون خواست اینها را از مصر بیرون کند ما فرعون را غرق کردیم بنی‌اسرائیل در بیت المقدس و فلسطین جا دادیم آخر این با ظاهر آیه هماهنگ نیست ظاهر این آیه این است که در همان مصر اینها حاکم شدند ﴿وَقُلْنَا مِن بَعْدِهِ لِبَنِی إِسْرائِیلَ اسْکُنُوا الأرْضَ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ جِئْنَا بِکُمْ لَفِیفاً﴾ بعد هم ذات اقدس الهی بنی‌اسماعیل را بر بنی‌اسرائیل مقدم داشت به وسیله پیغمبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) که اینها بنی‌اسماعیل بودند بر بنی‌اسرائیل مقدم داشت اسرائیل لقب یعقوب است یعقوب پسر اسحاق است(سلام الله علیهما) اینها بنی‌یعقوب‌اند چون بنی‌اسرائیل‌اند و یعقوب فرزند اسحاق است اینها بنی‌اسحاق‌اند آل‌اسحاق‌اند پیغمبر اسلام و اهل‌بیت(علیهم السلام) اینها بنی‌اسماعیل‌اند این بنی‌اسماعیل را بر بنی‌اسحاق مقدم داشت.
پرسش ...
پاسخ: آن هم همین می‌گویدت دیگر سیزده سال اینها بودند دیگر بعد از غرق شدن در همان جا بودند آن تاریخ هم این است که بعد از اینکه فرعون غرق شد اینها آنکه نقل می‌کند بعد از جریان شکست فرعون است بعد از آن مثل اینکه در جریان سورهٴ «قصص» و سورهٴ «طه» آن قصه وسط را نقل نفرمود به کمک سورهٴ «طه» ما آن حلقه مفقوده را درک می‌کنیم در سورهٴ «قصص» با سورهٴ «طه» فرق جریان دریا انداختن موسای کلیم این است در یک جا می‌فرماید ما به مادر موسای کلیم(سلام الله علیها) گفتیم ﴿فَأَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ﴾ در سورهٴ «طه» فرمود ما به او گفتیم که ﴿اقْذِفِیهِ فِی التَّابُوتِ فَاقْذِفِیهِ فِی الْیَمِّ﴾ این حلقه مفقوده در سورهٴ مبارکهٴ «طه» مشخص می‌شود چیست در یک جا فرمود ما به مادر موسی گفتیم این کودک را بینداز در دریا در جای دیگر فرمود ما به او گفتیم بینداز در جعبه، جعبه را بینداز در دریا به کمک آن ما می‌فهمیم یک حلقه مفقوده این وسط هست به کمک همان آیات دیگر می‌شود فهمید به اینکه ما آنها را هلاک کردیم یا آنها را مثلاً ﴿دَمَّرْنَا مَاکَانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَقَوْمُهُ وَمَا کَانُوا یَعْرِشُون﴾ آنها را از بین بردیم ﴿وَأَوْرَثْنَا بَنِی‌إِسْرَائِیلَ﴾ آیه محل بحث در سورهٴ «اعراف» این است که ﴿دَمَّرْنا ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما کانُوا یَعْرِشُونَ﴾ ما آن ساختار نظام فرعونی را به هم زدیم و زمین را ارث موسی و مؤمنین به موسی قرار دادیم این می‌سازد به اینکه اینها را دور انداختند بعد سرزمین مصر را در اختیار موسی قرار دادند یک چند سالی که مورخ مصری نقل می‌کند بعد از غرق هم دوباره البته آمدند آن دیگر شاید طول بکشد آن یک تاریخ دیگری می‌طلبد که بعد از غرق آماده باشند اما اینکه فرمود: ﴿دَمَّرْنا ما کانَ یَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ﴾ آنها چندین کار را می‌کردند یک سلسله کارهای تبلیغاتی داشتند که سِحر و امثال ذلک بود ما گفتیم که ﴿تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا کَیْدُ سَاحِرٍ﴾ یک، یک سلسله کارهای اتعباد و استعمار و استضعاف و اینها را هم برداشت دو، یک سلسله کارهای دیگری بود که فرعون به هامان گفت: ﴿یا هامانُ عَلَی الطِّینِ فَاجْعَلْ لی صَرْحًا لَعَلّی أَطَّلِعُ إِلى إِلهِ مُوسی﴾ آن گونه از رصدخانه‌ها یا کاخهایی را که در جنبه ضد دینی به کار می‌رفت آنها را هم تدمیر کردند سه، آن بناهایش هم که ﴿أَخَذْنا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنینَ وَ نَقْصٍ مِنَ الثَّمَراتِ﴾ از بین برد چهار، تدمیر یعنی دمار را در وسط چیزی راه دادن دمار یعنی هلاک تدمیر یعنی هلاکت را در این دستگاه راه انداختن فرمود ما آنچه را که اینها داشتند اینها را به وسیله نفوذ دمار و هلاک از بین بردیم آن‌گاه این سرزمین را در اختیار محرومان و مستضعفان قرار دادیم غرض این است که قرآن مخالف با تاریخ نخواهد بود.
«والحمدلله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 39:40

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی