display result search
منو
آمادگی برای اجابت دعوت سید الشهداء درعاشورا، جلسه پنجم

آمادگی برای اجابت دعوت سید الشهداء درعاشورا، جلسه پنجم

  • 1 تعداد قطعات
  • 54 دقیقه مدت قطعه
  • 46 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "آمادگی برای اجابت دعوت سید الشهداء درعاشورا"، جلسه پنجم، سال 1393

ما در زیارت نامه های اصحاب سیدالشهداء تعابیر خاصی در باب ایشان موجود است. مثلا در کتاب مزار شهید آمده است که: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَنْصَارَ اللَّهِ وَ أَنْصَارَ رَسُولِهِ وَ أَنْصَارَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ عَلَیْهِ السَّلَامُ وَ أَنْصَارَ فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ وَ أَنْصَارَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ وَ أَنْصَارَ الْإِسْلَام» و یا می خوانیم: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ أَیُّهَا الذَّابُّونَ عَنْ تَوْحِیدِ اللَّه» اگر ما دوست داریم که از یاران امام زمان علیه السلام باشیم باید این صفات یاران امام حسین علیه السلام را تحصیل کنیم. یکی از آن صفات، «نصرت خدای متعال» است. آن چنان که در زیارت توضیح داده اند این نصرت همان نصرت پیامبر اکرم و امیر المومنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام است.
جان و مالتان را خرج ثبات قدم خود کنید برای اینکه خودتان بمانید. کسی که در کشتی است در زمان طوفان، سرمایه و مالش را به دریا می اندازد تا خودش بماند. ولی این جا در دریا انداختنی نیست بلکه معامله با خدای متعال است. ما باید بدانیم که نمی توانیم چیزی را نگه داریم. ما خودمان فانی هستیم پس چطور می خواهیم جان یا مالمان را نگه داریم؟ ولی خدای متعال که باقی است و سرچشمه بقاست هر چه به او برسد را به بقاء می رساند. هرچه در دست ما بماند فانی است. امامان که «شفعاء دار البقاء» هستند ما را از «دارالفناء» به «دارالبقاء» می برند و فانی را باقی می کنند چون امام همان وجه الهی است که باقی است. معنی «ان تنصروا الله ...» این نیست که ما خدای متعال را یاری می کنیم و بعد او به ما مزد یاری شدنش را می دهد.

خداوند متعال از روی کرم و برای تشویق ما خود را وامدار ما خوانده است. با اینکه چیزی که در دستان ماست هم مال اوست. چیزی که در دستان انسان است نازله خزائن الهی است: «وَ إِنْ مِنْ شَیْ‏ءٍ إِلاَّ عِنْدَنا خَزائِنُهُ وَ ما نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَعْلُوم‏»(حجر/21) این نازله هم برای اوست. غایت این نصرت هم جُود بر خودمان است. راه خرج کردن برای خود، برگرداندن امکانات به خدای متعال است و الا امکانات را خرج دشمن خود و نفس وشیطان می کنیم.
او که همه جنود عالم از اوست احتیاجی به نصرت ما ندارد. او «جود» ما به خودمان را نصرت خود به حساب آورده است. «وَ إِنَّمَا أَرَادَ أَنْ یَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلا». این جنگها، ابتلای شماست تا «احسن عملا» بشوید.

ولی الله، داعی و دلیل به سوی خدای متعال است. هم شروع دعوت از اوست و هم راهنمایی در طول راه. نباید گمان کنیم این ماییم که سیر به سمت خدای متعال و ولی الله را شروع می کنیم. بلکه با دعوت او شروع می شود. وقتی امام صادق علیه السلام به این جا می رسند که او «داعی الی الله» و دلیل علی الله است این آیه را تلاوت می کنند: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ قَالَ إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ» و می فرمایند که این یک قاعده کلی است: «فَکُلُّ هَذَا وَ شِبْهُهُ عَلَى مَا ذَکَرْتُ لَک‏» در صله یا نصرت امام هم، باید دانست که امام، محتاج مال یا جان او نیست. لذا در روایت است که اگر کسی به امام صله ای برساند ولی گمان کند که امام محتاج صله او بوده «مشرک» است. اگر امام صله ما را می گیرد به خاطر خود ماست. امام، معدن طهارت و قدس است بنابراین قبول صدقه توسط امام موجب تزکیه می شود. بعد از پذیرش صدقات نیز خدای متعال می فرماید: «بر آنها صلوات بفرست تا به سکینه برسند» چون در حال عطای مالشان ممکن است دچار اضطراب شوند. صلوات تو باعث می شود که آنها به سکون نفس و مقام جُود و سخا برسند و با طمأنینه اموالشان را بدهند.

لذا امام اولا، مال یا جان را می پذیرد و شخص را تطهیر می کند و آنچه را گرفته به بقاء می رساند و وارد «دار البقاء» می نماید. امام با پذیرش جان، جان را به حیات نزد ربّ می رساند «احیاء عند ربهم یرزقون» و با صلوات خود به انسان، «سکون، اطمینان نفس و سخاوت» می بخشد. اگر اصحاب سید الشهدا که خودشان را وقف یاری امام خود کرده اند «الذابون عن توحید الله» خوانده شده اند به این دلیل است که ائمه علهم السلام، ارکان توحید و دعائم دینند. در دعای ماه رجب آمده است: «َبِهِمْ مَلَأْتَ سَمَاءَکَ وَ أَرْضَکَ حَتَّى ظَهَرَ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْت‏» وقتی سماء و ارض از نور اهل بیت علیهم السلام پر شد حقیقت لا اله الا الله در عالم ظاهر شد. چون ایشان «داعی الی الله» اند و تا دعوت ایشان در عالم تجلی نکند توحید در عالم ظاهر نمی شود و تا نور ایشان که «مَثَل نور الهی» است نتابد کسی به توحید نمی رسد. لذا ذبّ و دفاع از چنین شخصیتی، «الذب عن توحید الله» است.

کلمه توحید، امام است و شجره طیبه که شجره توحید است، اصلش امام است و فرعش شیعیان. یعنی دیگران با فرع امام شدن به توحید می رسند. همه «اصول و فروع دین» و «توحید و خیرات» به امام برمی گردد. لذا دفاع از نماز، روزه و فروع هم وقتی دفاع از امام باشد، دفاع از توحید است. و الا اگر آنها را از امام جدا کنیم دیگر دفاع از توحید نیست. استخفاف به نماز و روزه و فروع هم استخفاف به امام است چون این مناسک از فروع امامند. لذا دفاع از امام هم مانند دفاع از توحید شئون گسترده و عرضی عریض دارد. اگر فقیه حصن الاسلام است به خاطر این است که در یک حیطه، از ولایت امام دفاع می کند. مجاهد میدان نبرد نیز در حیطه ای دیگر فلذا آن ها هم «الذابون عن الله» اند.

نکته قابل توجه این است که اصحاب امام حسین علیه السلام در مقامی هستند که وقتی از سید الشهداء دفاع می کنند عملشان را دفاع از خدای متعال و یاری او می دانند و در این یاری، نصرت نسبت به پیامبر اکرم و امیر المومنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام را نیز می بینند و در همه این میدانها، همزمان حاضرند. یعنی در دفاع از امام، از توحید غافل نیستند. دفاع از امام اگر در قالب دفاع از توحید نباشد حتی دفاع از امام هم نیست. موحّد کسی است که معرفت الله را با معرفت امام قصد می کند. اگر کسی به سمت معرفت الله رفت بدون معرفت امام به توحید نمی رسد و اگر هم به سمت معرفت امام برود بدون قصد معرفت الله از شرک سر در می آورد. انصار به گونه ای امام را شناختند و از او دفاع کردند که «الذابون عن توحید الله» شدند.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 54:43

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی