display result search
منو
مسیر فتح و پیروزی نبی اکرم(ص)، جلسه چهارم

مسیر فتح و پیروزی نبی اکرم(ص)، جلسه چهارم

  • 1 تعداد قطعات
  • 46 دقیقه مدت قطعه
  • 42 دریافت شده
سخنرانی از آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «مسیر فتح و پیروزی نبی اکرم(ص)»، جلسه چهارم، سال 1398

نکاتی را پیرامون سوره مبارکه فتح تقدیم کردیم و اجمالا عرض کردیم که مسیری که حضرت امت خودشان را در آن مسیر به حرکت در آوردند مسیر فتح هست و حضرت چون سنت های الهی را در فتح و در دستیابی به این پیروزی می دانند امت شان را در وزان این سنن و متناسب با این سنن پیش می برند. و این فتحی است که تمام جنود سماوات و ارض و لشکر الهی نبی اکرم را در این فتح همراهی می کند. خب بعضی از مختصات این فتح و تکالیفی که ما به عهده داریم برای این که بتوانیم ما هم در این فتح حاضر باشیم و به غنایم این فتح و برکات و آثار این فتح برسیم عرض شد حالا نکات دیگری را به اندازه ای که فرصت این جلسه اقتضاء می کند از این سوره تقدیم می کنم. یکی این که این فتحی که خدای متعال رقم زده فتحی است که همراه با تقوا و ملازمت با تقواست کسانی که در این مسیر قدم برمیدارند باید ملازم با تقوای الهی باشند نباید هیجاناتی که دشمن ایجاد می کند در مسیر موجب بشود آنها از مسیر تقوا فاصله بگیرند. نمونه ای که قرآن برای ما ذکر می کند در همان دا ستان صلح حدیبیه است که آنها خشم و غضب را به اصطلاح براساس همیت های جاهلی بر علیه حضرت اعمال کردند ولی قرآن می فرماید وجود مقدس نبی اکرم اقدام متقابل با آنها انجام ندادند. بلکه براساس تقوا تحمل کردند تا این صحنه بگذرد. حالا اجازه بدهید من سریع آیه را بخوانم که براساس آیات قرآن عرض بکنم مسئله را، می فرماید که هم الذین کفروا و سدوکم عن المسجد الحرام والهدیه [:] ان یبلغ [] اینها ممانعت کردند از این که شما سفر حج را انجام بدهید عرض کردم داستان صلح حدیبیه است و حضرت به سمت مکه آمدند همراه با قربانی هایی که برای اعمال حج با خودشان همراه فرمودند می فرماید که اینها مانع شدند که شما بیایید وارد مکه بشوید ولولا رجال مومنون و نساء مومنات اگر در بین مردم مکه یک زن و مرد مومنی نبودند جمعیتی از مردان و زنان مومن نبودند لم تعلموهم [] و تصیبهم منکم و :[] غیر علم که شما از سر ناآگاهی ممکن بود آنها را هم هدف قرار بدهید زیر دست و پای شما از دست بروند و شما گرفتار رنج بشوید از این نظر اگر این نبود لعذبنا الذین حالا یک قطعه ای هم وسط دارد لیدخل الله فی رحمته من یشاء خدای متعال مانع شد که شما درگیر بشوید اگر درگیر می شدید این مومنینی که شناخته نشده بودند در این درگیری لطمه می دیدند خدای متعال می خواهد آن کسانی که دوست می دارد وارد محیط رحمت خودش کند لذا دست شما را بست و شما را حفظ کرد متعرض نشدید تا آن مومنین محفوظ بمانند و بعد می فرماید لو تزیلوا لعذبنا الذین کفروا ولهم عذابا الیما اگر این مومنین از کفار صفشان جدا می شد ما این کفار را عذاب می کردیم. مجازاتشان می کردیم ولی چون امیخته بودند ما عذاب آنها را به تأخیر انداختیم تا این صف جدا بشود. بعد در آیه ب عد یک نکته ای را می فرماید اذ جعل الذین کفروا فی قلوبهم الحمیه الجاهلیه آنهایی که در دل خودشان خصم و غضب های جاهلی را برافروختند رفتاری کردند که قاعدتا باید مقابله به مثل می شد ولی فانزل الله سکینه علی رسوله و علی المومنین و الزمهم کلمه التقوی خدای متعال آن آرامش و سکونت را بر قلب رسول گرامی اسلام و مومنین نازل کرد و آنها را ملازم با کلمه تقوا کرد. یعنی مومنین دچار هیجاناتی که کفار برایشان ایجاد می کنند نمی شوند. لذا دچار شتاب و عجله هم نمی شوند. در این مسیر فتح حضرت دچار شتاب زدگی یا دچار عکس العمل های انفعالی نمی شوند هیچ وقت بله برخورد آنها برخورد جاهلانه بود خشم و غضب ناروا ولی حضرت همراه با آرامش و تقوا مسیر را اداره کردند یکی از نکات مهم مومنین آنهایی که در جبهه حضرت هستند و در مسیر فتح حضرت قدم برمی دارند اینها در مقابل تحریکاتی که دشمن می کند و صحنه هایی که ایجاد می کند که قاعدتا نیاز به این دارد که یک پاسخ و عکس العمل مناسبی در مقابلش نشان داده بشود اینها هیجان زده نمی شوند اینها به دولت مستعجل فکر نمی کنند. با شتاب و عجله کار نمی کنند بلکه با شرح صدر و حوصله این کار را می کنند. که قرآن وقتی این سنت را می خواهد بیان کند عرض کردم یک نکته این است که در مقابل آن رفتار جاهلانه آنها و آن حمیت های جاهلانه آنها خدای متعال سکینه و تقوا را نصیب جبهه حضرت می کنند که همراه با آرامش و بر مدار تقوا عمل بکنند اگر یک مومنی ممکن است زیر دست و پا لطمه بخورد اینها مراعات آن یک دانه مومن را هم می کنند بعد تعبیر می فرماید تعبیر پیشینش این است دیگر لو تزیلوا لعذبنا الذین کفروا منهم عذابا الیما اگر اینها از هم جدا می شدند صفها جدا می شد ما کفار را عذاب می کردیم. که این داستان بسیار مهمی است. ظاهرش در مثلا فتح مکه است در صلح حدیبیه است. هم در صلح حدیبیه هم در فتح مکه اگر نبی اکرم وارد درگیری می شد با اینها ممکن بود مومنینی زیر دست و پا از دست بروند مومنینی که در مکه بودند و ناشناخته بودند ممکن بود آنها از دست بروند برای این که آنها محفوظ بمانند حضرت کار را با مدارا جلو بردند. فتح قطعی است عرض کردم خدای متعال در همین سوره مبارکه می فرماید وقتی بیعت رضوان انجام گرفت و مسلمان ها با شما بیعت کردند که تا پای جانشان بایستند و شما را تنها نگذارند پیروزی بر آنها نوشته شد. اگر در همان حال دشمن با شما درگیر می شد قطعا شکست می خورد. سنت الله سنت الهی این بود ه شما باید پیروز بشوید سنت الله علی التی قد خلت من قبل و لن تجد لسنت الله تبدیلا، بنابراین آنجایی که مومنین با شما بیعت کردند پیروزی شان به نحو قطع نوشته شد. منتها خدای متعال این پیروزی را با یک فاصله با یک نقشه و تدبیری پیش می برد که همراه با تقواست و هیچ مومنی اینجا صدمه نمی خورد لو تزیلوا لعذبنا الذین کفروا شما پیروزی به دست آوردید ولی پیروزی با یک طرحی با یک نقشه ای با یک پیچ و تاب هایی که در این پیروزی مومنین ناشناخته هم لطمه نبینند . هیچ مومنی صدمه نبیند . آن وقت روایاتی ذیل این آیه است که خیلی عجیب است دیگر، لو تزیلوا لعذبنا الذین کفروا که یک سنت هست در این مسیر فتح نبی اکرم که یک مسیر قطعی است و تردیدی هم در فتح حضرت نیست که حالا آیات بعدی هم تقدیم می کنم بعضی هایش را در این مسیر یک سنتی است که سنت تزایل است. یعنی باید صف ها از هم جدا بشوند یعنی مومنین از کفار جدا بشوند. نمی شود بدون جدا شدن درگیر شوی به طوری که در این درگیری مومنی زیر دست و پا از دست برود. ان تطعوهم فتصیبتکم [::] بغیر علم زیر دست و پای مومن آنها از دست بروند بعد مومنین دچار پشیمانی و رنج بشوند مسیر حضرت یک مسیر استعجال نیست مسیر تزایل است روایات متعددی ذیل این آیه آمده که از حضرت سوال کردند مگر امیرالمومنین ارواحنا فداه توانایی نداشت که بساط اینها را جمع بکند. چرا بساط اینها را جمع نکرد. واقعا هم حضرت می توانستند از هر نظر می توانستند دیگر، هم ظاهرا و هم باطنا، خاطر مبارکتان هست این حدیث را عرض کردم خواندنش هم دشوار است چون جناب سلمان سلام الله علیه محل بحث هست در ماجرای احراق بیت در روایات متعددی در رجال کشی هست که وقع فی قلب سلمان شیء، جناب سلمان سلام الله علیه یک امری در قلبش وارد شد که حضرت فرمودند سلمان بیعتت را تجدید کن، می دانید سلمان جزء آن سه نفری است که ارتد الناس بعد رسول الله همه برگشتند از مسیر ولایت الا سه نفر، حتی در یک نقلی هست که به امام ص ادق عرض کرد که آقا عمار چطور حضرت فرمودند بله مسیرش خیر است در صفین به شهادت رسیده می دانید دیگر جزو اصحاب فوق العاده امیرالمومنین است. ولی بعد فرمودند گمان نکنید عمار در رتبه آنهاست. آن سه نفر چیز دیگری بودند. سلمان و ابوذر و مقداد، آن وقت از یک نظر در آن جمع سلمان محور است. در بعضی روایات البته در آن صحنه مقداد را خیلی تمجید می کند که مثل پاره آهن بود قلبش هیچ درش واقع نشد ولی از یک نظر محور همان جمع هم سلمان است ولی در عین حال هم همین جناب سلمان فرمود وقع فی قلبه شیء، حضرت فرمودند سلمان بیعتت را تجدید کن، در روایت دارد که جناب سلمان در دلشان همین گذشت که امیرالمومنین زمام کائنات در دستشان است همینطور هم هست دیگر، اگر ار اده کنند کار تمام است. می توانند همه چیز را تغییر بدهند. خدای متعال عالم را در اختیار آنها قرار د اده چرا این کار را نمی کنند حضرت، چیزی گویا در ذهن، حالا من که نمی فهمم جناب سلمان در آن صحنه اگر ازش می خواستند ده ها بار به شهادت برسد برایش کار آسان بود مهم نبود. خودش را سپر کند به شهادت برسد. ولی مأمور به سکوت و صبر بودند و برای ایشان گویا این نکته سنگین بود که این اتفاقی که افتاده دیگر سخت ترین اتفاق است دیگر، احراق بیت و داستان هتک امیرالمومنین و حشر [] من الاعراب و بقای الا[:] الی بیت النبوه والرساله و دار سلطان الولایه بعد هم امیرالمومنین هتک بشود و هم صدیقه طاهره بعد برای ایشان خیلی سخت بود که حضرت از این قدرتشان چرا استفاده نمی کنند که مسیر را تغییر بدهند کنترل کنند. حضرت فرمودند بیعت تان را تجدید کنید. بعد در این روایت سوال کرده آقا مگر حضرت نمی توانستند کار را تمام بکنند. حضرت فرمودند بله می توانستند تمام بکنند. در یک روایتی که من تقدیم کردم مکرر آنجا به امیرالمومنین عرض کرد آقا شما چرا بساط معاویه را جمع نمی کنید حضرت در بعضی روایاتش دارند من اراده کنم اورا از تخت پایین می کشم. در بعضی روایات دارد من دعا کنم بی تردید مستجاب است دعا کنم الان بساط جمع می شود. ولکن الله خزان علم الله عذر می خواهم ولکن خزان الله نحن خزان الله ما خزینه دار خدا هستیم آن هم نه خزینه دار طلا و نقره لا علی زهب ولا فزه بلعلی اسرار تدبیر الله ما اسرار تدبیر خدا را می دانیم می دانیم دستگاه معاویه چرا باید و بنی امیه هزار ماه دوام پیدا کند ما می دانیم. ولذا فرمود عباد مکرمون لا یسبقون بالقول سبقت بر قول هم نداریم دعا هم نمی کنیم تا خدا نخواهد. عنایت فرمودید پس این یک نکته است. در این روایات یک سر دیگری را توضیح داده که حالا آن نکته چیست چرا امیرالمومنین اقدام نمی کنند چرا بساط را جمع نمی کنند البته یک نکته کار هست در این روایات از حضرت سوال کرد آقا اگر از امیرالمومنین نمی توانند بساط را جمع کنند مگر نمی توانند تصرف کنند روشن است دیگر اینها که برای ما ها واضح است احتیاج به بحث ندارد بعد از هزار و چهار صد سال معارف اهل بیت اینها واضح است در این روایات متعدد حضرت فرمودند که یک ایه هست که آن آیه قرآن دست حضرت را بسته، حالا من یک حدیثش را بخوانم که مرحوم صدوق نقل کردند در کمال الدین از امام صادق علیه السلام البته از مرسلات [:] است دیگر، عن [:] عن ابی عبدالله علیه السلام قال قلت له ما وال امیرالمومنین لم یقاتل فلانا و فلانا چرا با آنها مقاتله نکرد کارشان را تمام نکرد قال الآیه فی کتاب الله عزوجل لو تزیلوا [:] منهم عذابا الیما می گوید به حضرت عرض کردم معنی تزایل چی است این که باید جدا بشوند تا حضرت کار را تمام کند فرمود ودائع مومنون فی اصلاب قوم کافرون یک ودائع مومنینی هستند که در صلب کافران هستند باید اینها خارج بشوند تا حضرت اقدام کنند. عنایت کردید. بعد فرمود و کذلک وجود مقدس امام زمان علیه السلام لن یظهر ابدا حتی تخرج ودائع الله عزوجل ظهور حضرت بعد از خروج این ودائع و امانت الهی است وقتی آن نسل های مومن از صلب کافر بیرون آمدند جدا شدند صثف ها فاذا خرجت ظهر علی من ظهرت اعداء الله عزوجل دیگر وقتی حضرت خروج می کنند و قیام می فرمایند دیگر دوران غلبه است باید تزایل انجام شده باشد. پس یکی از سنت های الهی حالا روایت در این زمینه متعدد است ملاحظه بفرمایید مرحوم صدوق در کمال الدین نقل کردند و بقیه مجامع روایی هم نقل کردند این رو ایات را، که یکی از سنت هایی که در درگیری جبهه حق و باطل هست د رمسیر فتح هست سنت تزایل است. نباید شتاب کنند نباید عجله کنند لذا خدای متعال در جبهه مومنین سکونت و سکینه و تقوا را نازل می کند قلبشان را ملازم تقوا قرار میدهد تا استعجال در راه نداشته باشند در این زمینه دچار خطا نشوند جبهه مومنین اسیب نپذیرد الزمهم کلمه التقوا کلمه تقوا وجود مقدس امیرالمومنین اند در تعبیر قرآن دیگر، و ملازمت کلمه تقوا لذا در روایت دارد یعنی ولایت امیرالمومنین ما اینها را تحت محیط ولایت قرار می دهیم آرامش برایشان نازل می کنیم که جبهه مومنین با آرامش و شرح صدر و حوصله و بدون عجله و شتاب کارشان را انجام بدهند. فتح هست اما فتح از یک مسیری عبور می کند که حتی ودایع مومنین نباید آسیب ببیند لذا امیرالمومنین تحمل می کنند یکی از اسرارش است. یکی از اسرار که در این سوره مبارکه بیان شده این است که مسیر فتح نبی اکرم چه در صلح حدیبیه چه در فتح مکه چه در سایر فتوحاتی که در طول تاریخ رقم می خورد برای حضرت که یکیش داستان درگیری امیرالمومنین با جبهه کفر و نفاق هست و یکی درگیری وجود مقدس امام زمان علیه السلام همراه با سنت تزایل است. و در مقابل آن حمیت های جاهلی و تحریکات و خشم و غضب های جاهلانه آنها این طرف خدای متعال آرامش و سکینه و کلمه تقوا را ملازم با جبهه ایمان قرار داده که این جبهه ایمانی دستخوش اضطراب ها و استعجال هایی که آنها ایجاد می کنند نشوند مسیر فتح صحیح طی بشود. عنایت فرمودید. این هم یکی از نکاتی است که در باب فتح حضرت هست خدای متعال پیروزی را شامل حال اینها کرد در صلح حدیبیه اما با یک پیچ جلوی درگیری را گرفت دو سال به تأخیر افتاد بعد برگشتند فاتحانه به مکه برگشتند بدون این که خون از بینی کسی بریزد مسیر را فتح کردند. این احتیاج این مسیر فتح نیاز به آرامش و تقوا دارد. نباید مومنینی که در مسیر فتح حرکت می کنند از مومن دیگری که ممکن است آسیب ببیند در این مسیر غافل بشوند بعد طرح به یک شکلی پیش برود که این ودایع مومنین محفوظ بماند این یکی از سنت های مسیر فتح حضرت هست که حالا عرض کردم ملاحظه بفرمایید دیگر در نقل دارد لذا حضرت درگیری را تأخیر انداخت درگیری افتاد به داستان مقاتله با محصول این جریان که ناکثین و قاسطین و مارقین بودند خروجی این داستان را امیرالمومنین با او درگیر شدند و این فتنه را به تعبیر خود حضرت فقعت عین الفتنه کور کردند دیگر با چشم روشن در عالم راه نمی رود. تمام شده است این فتنه، عنایت می کنید نقشه هایشان دیگر در روشنی اتفاق نمی افتد. حالا این یک دا ستانی است دیگر، و این تحمل حضرت این صبوری حضرت نکته اش همین است که لو تزیلوا لعذبنا الذین کفروا این یکی از سنن این مسیر فتح نبی اکرم است. و آن وقت این مسیر فتح ادامه پیدا می کند تا اینجا، که خدای متعال در یک آیه به آخر حالا ملاحظه بفرمایید بشارت عصر ظهور را می دهد هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و کفا بالله شهیدا مسیر فتح حضرت که از صلح حدیبیه براساس آیات مبارکات سوره فتح نازل شده ادامه پیدا می کند تا دوره ظهور خدای متعال اوست که رسولش را فرستاده ارسله رسوله بالهدی و دین الحق، یک چراغ هدایتی یک جریان هدایتی را با حضرت همراه کرده یک دین حقی را هم همراه حضرت کرده و حکمت الهی هدف الهی اراده الهی این است که این دین بر همه ادیان غالب بشود. در روایت کافی خاطرتان هست حضرت وقتی دین الحق را معنا می کنند می فرمایند امر رسوله بالوصایه لعلی بن ابیطالب و هی دین الحق خدای متعال حضرت را فرستاده همراه با حقیقت ولایت امیرالمومنین که نوری است که انزل معه و بناست این ولایت بر همه عالم غلبه کند. این تقدیر الهی است. پایان این مسیر فتح حاکمیت دین الهی و غلبه ولایت امیرالمومنین بر ولایت ب اطل است که البته عنایت دارید این ولایت همان ولایت نبی اکرم و همان ولایت الله است. پس بنابراین پایان این مسیر غلبه ولایت حق هست. لیظهره علی الدین کله، غلبه دین الهی است بر همه ادیان، مسیر فتح به اینجا ختم می شود منتها عرض کردم از یک فراز و فرودی می گذرد که در مسیرش داستان عاشورا هست حوادث سنگین دیگری هست و مسیر مسیری است که بدون شتاب و عجله باید پیش برود اینطور نیست که با عجله بشود کار را ختم کرد لو تزیلوا لعذبنا الذین کفروا باید از مسیر عرض کنم امتحان های سنگینی که برای امت پیش آمده عبور کند تا برسیم به آن نقطه غلبه لیظهره علی الدین کله ولو حالا تعبیر ولو کره المشرکون اینجا ندارد و کفا بالله شهیدا، که در روایات ملاحظه فرمودید بخصوص ذیل آیات دیگر مثل آیه مبارکه سوره توبه لیظهره علی الدین کله ولو کره المشرکون آنجا دارد مرحله ظهور این ولایت مرحله ظهور امام زمان علیه السلام هست. چون می دانید عامه درست نمی توانند آیات را معنا کنن می گویند واقع شده این مرحله مرحله غلبه، ولی در روایات ما مکرر آمده مرحله ظهور غلبه دین حق عصر ظهور هست آنجاست که خدای متعال این وعده را عمل می کند و مسیر فتح حضرت نقشه فتح حضرت طرح فتحی که وجود مقدس نبی اکرم دنبال می کند یک طرحی است که منتهی به ظهور و غلبه کلی و ظهور ولایت حقه می شود اصلا معنی ظهور هم همین است دیگر، لیظهره علی الدین کله، این حقیقت ولایتی که خدای مت عال همراه با نبی اکرم نازل فرموده این حقیقت غلبه بر ولایت باطل می کند بساط ولایت ب اطل جمع می شود و عالم نورانی میشود به ولایت حق، لذا در بعضی روایات دیگر تعبیر به اتمام نور شده، یریدون لیطفئوا نورالله بافوائهم والله متمه نوره فرمود متم نوره بالمهدی علیه السلام. نکته دیگر هم عرض بکنم امشب یک کمی شاید زودتر بحث را تمام کنیم برای عرض ادب به ساحت مقدس حضرت معصومه ان شاء الله برویم عرض ادب کنیم نکته ای که به عنوان نکته پایانی عرض می کنم البته معارف این سوره بسیار فراوان است و مفسرین خیلی بحث کردند ولی این هم به عنوان نکته پایانی عرض می کنم که وجود مقدس نبی اکرم این رسولی که از طرف خدای متعال آمده و در مسیر فتح آمده ما را همراه کند برساند به فتح که از خصوصیات این فتح عرض کردم که آدم هایی می خواهد درست کند در مسیر فتح که لیومنوا لا یتومنوا بالله و رسوله و تعزروه و توقروه و تصبحوا بکره و اصیلا مسیر فتح حضرت یک همچین آدم هایی تربیت می کند این وجود مقدس در مسیر رسالت خودش یک همراهانی را تربیت می کند. جبهه همراهان حضرت آن کسی که در مسیر فتح همراه می شوند با حضرت جلو نمی افتند. از حضرت عقب نمی افتند همراه با حضرت حرکت می کنند آنها کسانی هستند که خصوصیاتی درشان پیدا می شود همه این خصوصیات خصوصیات همراهی با حضرت است. کسی اگر با حضرت همراه شد ثمرات معیت با حضرت این است. و خود این بزرگترین فتح است. عرض کردم حضرت در مسیری که دارند راه می روند امدند ما هم با خودشان همراه کنند. همراهانی برای حضرت در این مسیر فتح شکل می گیرد که محمد رسول الله. باز تأکید می شود روی داستان رسالت حضرت، حضرت با یک طرح الهی آمدند از طرف خودشان قدم نگذاشتند در این میدان، یک مصلح اجتماعی نیستند که خودشان نگران اند و می خواهند جامعه را اصلاح کنند اصلا اینطوری نیست. با یک مأموریت الهی با یک رسالت الهی با یک برنامه و طرح الهی آمدند و یک کاری در عالم می خواهند بکنند آن وقت یک عده ای را با خودشان همراه می کنند. آنهایی که تحمل می کنند و در این مسیر با حضرت همراه می شوند. دست آوردهایشان اینهاست والذین معه شش هفت تا خصوصیت بیان کرده پنج تای اولش این است والذین معه اشداء علی الکفار رحماء بینهم تراهم رکعا سجدا سیماهم فی وجوهم [:] السجود یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم فی وجو:[] فرمود خصوصیت این هایی که با حضرت همراه می شوند و به معیت حضرت می رسند که عرض کردیم این معیت صرفا معیت ظاهری نیست ها یعنی با همه قوا باید بیایند کنار حضرت قرار بگیرند. از قلبشان و سرشان تا امکانات ظاهری شان باید در مسیر طرح حضرت حرکت بکنند. این معیت یعنی این یعنی در نقشه حضرت راه بروند. هرکجا حضرت قدم گذاشتند اینها هم بی درنگ قدم بگذارند امکانات خودشان را امکانات ظاهری و باطنی شان را بیاورند در مسیر حضرت، پس در مسیر فتحی که خدای متعال برای نبی اکرم قدم زدند این رسولی که با یک طرح آمده یک همراهانی درست می کند برای خودش این همراهانی که در کمار حضرت تربیت می شوند به شدت و رحمت و رکوع و سجود و ابتغاء فضل می رسند و پایانش می شود سیماهم فی وجوههم [] السجود یعنی این عنایت بکنید در دو مستوا قابل معنا کردن است در دو سطح، یکی این که ما بگوییم ناظر به اشخاص است. تک تک آدم هایی که با حضرت همراه می شوند خصوصیاتی که پیدا می کنند یکی خصوصیت شدت و دوم خصوصیت رحمت است. این دو خصوصیت خود حضرت است دیگر، عرض کردیم تمام خیرات برای حضرت قرار داده شده، اگر کسی به معیت حضرت رسید آن خیرات ان صفات در آدم ظهور پیدا می کند از صفات خود حضرت این است رأفت بالمومنین غرضت علی الکافرین حضرت در عین این که نسبت به جبهه مومنین رأفت دارند نسبت به جبهه کفار هم یک غلضت و خشونتی دارند یک غضبی دارند. جبهه ای که همراه با حضرت می شوند این صفات درشان ظهور پیدا می کند نسبت به مومنین مودت و رحمت پیدا می کنند که در روایات خیلی روی این صفت تأکید شده ذیل همین ایات ملاحظه بفرمایید فرمود مومنین برادر پدر و مادری هستند. و لذا یک نوعی رأفت و رحمتی بینشان هست. آنهایی که با حضرت همراه می شوند یک خصوصیتشان این است اشداء علی الکفار نسبت به جبهه کافر مومن دارند بی تفاوت نیستند صلح کلی نیستند همینطوری که خود حضرت اینطوری نیستند نسبت به جبهه کفاری که پای کفرشان می ایستند بی تفاوت نیستند. آنهایی که در کنار حضرت قرار می گیرند در این مسیر به معیت حضرت می رسند که عرض کردم این معیت به معنی هجرت از خود هست هجرت از غیر هست باید از طرح و برنامه خود و شیاطین و اولیاء طاغوت بیرون بیایند فاصله بگیرند از ولایت آنها بیرون بیایند از ولایت نفس بیرون بیایند تا به همراهی حضرت برسند. اگر به همراهی حضرت رسیدند این صفات حضرت درشان ظهور پیدا می کند. اشداء علی الکفار می شوند. رحماء بینهم می شوند. که این را عرض کردم می توانید در مقیاس فرد معنا کنید می شود در مستوای جامعه مومنین معنا کنید. یک جمعی شکل می گیرند که این جمع روابط بین خودشان روابط رحمت است این جمع مستحکم نسبت به بیرون شدت و عرض کنم حدت دارند. اینطور نیسنت که در مقابل آنها هم بی تفاوت اند. یا نسبت به آنها لینت و مدارا دارند. اشداء علی الکفار رحماء بینهم. جبهه مومنین همراهان حضرت جمعی که در تاریخ با حضرت شکل می گیرند امت حضرت امتی که همراه حضرت دارند در مسیر فتح حرکت می کنند امتی هستند که به شدت و رحمت می رسند. شدت نسبت به جبهه بیرون و رحامت و محبت و رأفت نسبت به جبهه درون، این دو تا خصوصیت اینهاست که بسیار مهم است. بعد می فرماید این جبهه ای که شکل می گیرند تراهم رکعا سجدا، اهل رکوع و سجودند. دائما در حال رکوع و سجودند. که یک معنایش همین رکوع و سجود در نماز است دوم این که نه دائما در حال رکوع و سجودند دیگر، دائما در حال خشوع و تواضع نسبت به خدای متعال هستند. یبتغون فضلا من الله و رضوانا، به یک مقامی می رسند که می توانند فضل الهی را مشاهده کنند و دنبال به دست آوردن فضل و رضوان اند. یعنی جمعی حضرت تربیت می کنند در همراهان حضرت که رو به فضل الهی دارند چون می دانید این خیلی نکته مهمی است تمام خیراتی که به دست انسان می آید با فضل به دست می آید دیگر. ملاحظه کردید در روایات در ادعیه، آنجا مکرر دارد که حضرت فرمودند شما در رسیدن به درجات بهشت هم به عمل خودتان تکیه نکنید عمل شما از توش بهشت در نمی اید. گفت آقا پس چه کار کنیم فرمود حسن ظن به خدای متعال داشته باشید. امیدوار به خدای متعال باشید. حالا فراوان است روایات از این مضمون خاطر مبارکتان هست در دعای مبارک کمیل یک بیانی هست اواخر دعا واجعلنی من احسن عبیدک نصیرا عندک خدایا من را از ان بندگانی قرار بده که بهره شان در محضر تو بهترین بهره هاست. اقربهم منزلتا منک نزدیکترین هستند در منزلت به تو، منزلی که برایشان قرار داده شده نزدیکترین منازل به قرب حق است. و اقربهم منزلتا منک و اخصهم زلفه لدیک بعد می فرماید حضرت به ما اینطوری تعلیم فرمودند فانه لا ینال الظالمین سوال این است شدنی است؟ واقعا من هم طمع بکنم که مثل سلمان باشم. معنای این جملات همین است دیگر، وجعلن من احسن عبیدک عرض کنم نصیبا عندک اقربهم منزلتا منه و اخصهم زلفه لدیک و انه لا ینال ذلک این دست یافتنی نیست خیلی هم روشن است این مقام اولیاء خاص است. لا ینال ذلک الا بفضلک یک الا مگر از طریق فضل الهی حرکت بکند. بله در کسانی که دل به فضل خدا بستند می توانند به این مقام دست پیدا کنند. حضرت یک جمعی را همراه خودشان به حرکت در می آورند آنهایی که به معیت حضرت می رسند انسانهایی هستند که جمعشان بر مدار شدت و رحمت شکل می گیرد بر مدار رکوع و سجود شکل می گیرد و با همه این اوصافی که دارند بتغون فضلا من الله و رضوانه، به مرحله ای می رسند که ابتغاء فضل و رضوان را دارند. امیدوار به فضل و رضوان اند دنبال فضل و رضوان الهی هستند. و این مقام مهمی است دیگر، انسان باید به یک نقطه ای برسد که بتواند شهود فضل کند. اگر کسی فضل الهی را دید امیدوار می شود. انسانهایی که مأیوس می شوند انسانهایی هستند که راهشان به سوی مشاهده فضل بسته می شود. انسان اگر جریان فضل الهی را در عالم دید که بی حساب و کتاب می بخشد و عطا می کند صاحب فضل است آن وقت امیدوار می شود که به مقام رضوان برسد. یبتغون فضلا من الله و رضوانا یک همچین جمعی بر محور نبی اکرم شکل می گیرند در مسیر فتح همراهان فتح در پایان کار اینها هستند حضرت وقتی مسیر فتح را طی می کنند غلبه می کنند یک چنین جمعی برای همراهی حضرت در این مسیر به سمت خدا شکل می گیرند که تراهم رکعا سجدا یبتغون فضلا من الله و رضوانا سیماهم من وجوههم :[] السجود می فرماید در اثر سجود در مقابل خدای متعال این سجده در چهره شان آشکار است آثارش، سیماهم فی وجوههم من اثر السجود که در روایات ملاحظه کردید این را معنا کردند. فرمودند سیماهم فی وجوههم من اثر السجود یعنی در اثر شب زنده داری، اینها در اثر شب زنده داری به یک نقطه ای می رسند همراهان حضرت اهل شب زنده داری اند. که آثار این شب زنده داری در چهره آنها آَشکار است. در سوره مبارکه مزمل خاطر مبارکتان هست خدای متعال اول دستور می دهد یا ایها المزمل قم اللیل الا قلیلا نصفه اونقص منه قلیلا او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا پیغمبر ما نیمی از شب کمی بیشتر کمی کمتر را بیدار باش. عرض کردم گفتند این تابع عرض کنم احوال شخص هست یا نه اصلا شب و روز متفاوت اند دیگر، بعضی وقت ها شب و روز طولانی ترند بعضی وقتها کوتاه تر، در شبهای طولانی تر خب نصفه نیمی از شب کمی بیش از نیمی از شب در شبهای کوتاه تر نصفه یا کمی کمتر از نصف، نصفه اونقص منه قلیلا اوزد علیهم ورتل القرآن ترتیلا، و در این بیداری در شب به تلاوت قرآن مشغول باش. بعد در آیه پایانی می فرماید ان ربک یعلم انک تقوم ادنی من ثلثه اللیل و نصفه و ثلثه پروردگار تو می داند که دو ثلث شب نیمی از شب و ثلثی از شب را شما بیدارید. عرض کردم متناسب با احوال و متناسب با زمان های متفاوت این سنت شماست ان ربک یعلم انک تقوم ادنا من ثلثه اللیل و نصفه و ثلثه، همان دستور اولی که خدایم تعال در اغاز سوره داده می فرماید پروردگار تو می داند که شما اهل عمل به آن هستید دو ثلث شب نیمی از شب ثلثی از شب بیدار هستید و مشغول به ترتیل هستیدحالا این ترتیل یا ترتیل مقصود نافله شب است یا نه ترتیل اعم از ترتیل در ن افله یا بیرون از نافله شب، بعد به دنبالش می فرماید و طائفه من الذین یک طائفه ای از آن کسانی که به همراهی شما رسیدند انهایی که به معیت شما رسیدند این صفت درشان ظهور پیدا می کند آنها هم در واقع دو ثلث شب نیمی از شب یک ثلث شب را بیدارند و مشغول به عبادت همراهان حضرت اینطوری می شوند و طائفه من الذین معک این فیض بزرگی که امثال بنده از آن محرومیم این خصوصیت همراهان حضرت است. اگر کسی در این مسیر با حضرت همراه شد عنایت دارید در اغاز هم دستور میدهد خدای متعال وقتی می فرماید قم اللیل الا قلیلا نصفه اونقص منه قلیلا او زد علیه و رتل القرآن ترتیلا می فرماید انا سنلقی علیک قولا ثقیلا، ان ناشئه اللیل هی اشد [:] ان لک فی النهار صبحا قلیلا آن کاری که در روز روی دوش شماست آن مأموریت با این شب زنده داری به انجام می رسد آنهایی که در کنار حضرت می خواهند حرکت کنند در مسیر حضرت به آن مأموریت های خودشان را در کنار حضرت خوب انجام بدهند و در کنار حضرت و در مسیر فتح حضرت قرار بگیرند آنها صفتشان این است سیماهم فی وجوههم من اثر السجود فرمود اثر سجود فرمود اثر سجود یعنی اثر شب زنده داری آنهایی که کنار حضرت هستند آنقدر شب زنده داری دارند که این شب زنده داری شان این خلوتشان با خدای متعال در سیمای آنها آشکار است. حالا البته این سیما چی است مقصود همین سیمای ظاهری است ممکن است همین باشد در روایات دیدید فرمود کسی نافله شب می خواند و با خدای متعال خلوت می کند اثر این خلوت در چهره اش آشکار می شود. ممکن هم هست یک پرده باطنی است سیمای آنها وقتی مواجه می شوند از یک چنین موقفی مواجه می شوند با عالم و با مأموریت هایشان ولی معلوم نیست همه بتوانند این سیما را ببینند متبسمین هستند که می فهمند و این سیما را تشخیص می دهند والا اینطور نیست که هرکسی بیدار بود جزو این دسته باشد. خاطر مبارکتان هست در صفین بود ظاهرا حضرت با کمیل می رفتند یک کسی قرآن می خواند صدای قرآن خواندنش نیمه شب می رسید کمیل را میخ کوب کرد به تعبیر من، خیلی جالب بود برای جناب کمیل، رفتند بعد در جنگ با ظاهرا نهروان بود با خوارج حضرت عبور می کردند رسیدند به یک کسی از کشته های نهروان حضرت فرمودند این همانی بود که قرآن تلاوت می کرد. اینطور نیست که هرکسی هم بیدار باشد به مقصد برسد آنهایی که با حضرت هستند آنها یک خصوصیاتی پیدا می کنند دیگر ،همراهی با حضرت در این مسیری که حضرت طی می کنند به سمت خدای متعال آنهایی که در این هجرت الی الله در این مهاجرت الی الله در این سفر به سمت خدای متعال که عرض کردم خروجیش این است لتومنوا بالله و رسوله و تعذروه و توقروه و تسبحوه آنهایی که در این رسالت با حضرت همراه می شوند این خصوصیات حضرت درشان ظهور پیدا می کنند اشداء علی الکفار رحماء بینهم تراهم رکعا سجدا یبتغون فضلا و رضوانا سیماهم فی وجوهم فی اثر السجود ذلک رضوانا فی التورات والانجیل کمثل عرض کنم ذرع اخرج شتئه و آذره واستغلض [] بین الکفار جبهه همراهان حضرت داستانشان این است. مثل بذری که در زمین جوانه زده کم کم تقویت شده به استغلاظ و استواری رسیده روی پای خودش ایستاده، به طوری که کشاورزی که این بذر را کاشته یعجب الزراع لیغیض بهم الکفار این جبهه همراهان حضرت کشت حضرتند. حاصل زرع حضرتند. حضرت است که با این بذرها کار کرده اینها را رویانده تا به مرحله استغلاظ رسانده و به یک نقطه ای رسیدند که وقتی نبی اکرم به اینها نگاه می کند یعجب الزراع، یغیض بهم الکفار همراهان حضرت آن جبهه ای که به همراهی حضرت می رسند حضرت آنها را اینطوری پرورش داده در دست و بال خودشان در روایات دیدید ملاحظه کردید در رواتی که از امام رضا علیه السلام نقل شده روایت معروفی که کافی نقل کرده عیون اخبار الرضا دیگران نقل کرده اند حضرت آنجا امامت را وقتی توضیح می دهند و امام را معرفی می فرمایند یک بیانات فوق العاده ای دارند گاهی جلوه جلال امام را توضیح می دهند گاهی هم جمال امام را انجایی که از جمال امام صحبت می کنند ملاحظه فرمودید فرمود همه حیران امام اند. هیچ کس نمی تواند امام را، یک صفت از صفات امام را توصیف کند الامام واحد دهره لا یدانیه احد احدی نمی تواند به او نزدیک بشود احدی نمی تواند اوراتوصیف کند همه عاجزند حکما و بلغاء و شعرا یک وصف امام را هم نمی توانند بگویند. ولی یک جایی هم که از جمال امام صحبت می کند می فرماید که الامام الارض البسیطه امام سرزمین واسعی است که کانه زیر پای شماست. بی ادبی نباشد این تعبیر الامام السماء الظلیله آسمانی است که بر سر شما سایه افکنده الامام الصحاب الماتر وال[:] امام ابر بارنده و باران نافع هست. کانه بذر وجود انسان وقتی که در محیط ولایت امام قرار میگیرد هم امام ارض بسیطه هست هم سماء ظلیله است هم باران ابر بارنده است هم باران نافع است هم امام کاشمس الطالعه المجلله بنوره العالم خورشیدی است که می تابد و نورش عالم را روشن کرده در پرتو این شمس و این زمین بارور و عرض کنم این آسمانی که این سایه می افکند و این ابر و باران بذر وجود انسان رشد می کند در محیط ولایت امام، لذا آنهایی که همراه می شوند مثالشان در کتب آسمانی این است در تورات و انجیل یا در انجیل، حالا اختلاف در تفسیر این آیه است دیگر، کمثل زرع و مثل فی التورات والانجیل حالا آیه را غلط نخوانم می فرماید که ذلک مثلهم فی التورات و مثلهم فی الانجیل کزرع ذلک مثلهم فی التورات و مثلهم فی الانجیل کزرعه آخر شطئه فآذره مثل بذری است جوانه زده بعد تقویت شده فاستغلظ فاستوی علی سوقه یعجب الزراع یعنی وقتی امیرالمومنین که در دامن خود حضرت در دامن خودشان مالک اشتر را تربیت کردند نگاه می کنند به مالک اشتر یعجب الزراع و لیغیضهم الکفار وقتی وجود مقدس سیدالشهداء نگاه می کنند به این کشتی که حضرت در محیط ولایت خودشان کردند و در دامن وجود مقدسشان مثل قمر بنی هاشم رشد کرده یعجب الزراع لیغیض واقعا مایه چشم روشنی هستند دیگر، سیدالشهداء وقتی نگاه می کنند به وجود مقدس قمر بنی هاشم اصحابشان جناب علی اکبر و بقیه و بعد اصحابی که دور و بر خودشان آوردند حبیب و [: ] و بریر یعجب الزراع که خدایم تعال چطوری این کار وجود مقدس سیدالشهداء را بهش برکت داده و در دامن سیدالشهداء چه بذری شکوفا شده و چطوری به مرحله استغلاظ رسیدند و این داستان همراهان حضرت است حالا پایان سوره هم یک نکته لطیفی است وعد الله الذین آمنوا و عملوا الصالحات منهم مغفره و اجرا عظیما پایان راه این جمع هم مغفرت و اجر عظیم است که وعده قطعی الهی و تخلف ناپذیر است آن مغفرت و اجر هم باید معنا کرد دیگر، چون می دانید در هر جایی این کلمات باید در وزان آیه و سوره معنا بشود اینطوری نیست اجر عظیم در قرآن همه جا به یک معناست. مغفرت درقرآن به یک معناست بستگی دارد مغفرت به چه کسانی باشد و پاداش چه عملی باشد در هر صورت فرودگاه آیه فرودگاه سوره همین مغفرت و اجر عظیم الهی است که این جبهه همراهان حضرت را در فتح عرض کنم فرا می گیرد. این بعضی از خصوصیات همراهان حضرت است که در این سوره آمده و عرض کردم این غنایم همراهی همین هاست. همراهی حضرت کسی که هجرت می کند از خودش از طرح خودش از نقشه خودش همه قوا و امکاناتش را قلبش را فکرش را عقلش را محاسباتش را ظاهر و باطنش را می اورد در خدمت حضرت در کنار حضرت یک جبهه ای شکل می گیرند یک جمعی شکل می گیرند یک جامعه ای شکل می گیرند که این خصوصیات انهاست این پنج شش تا خصوصیتی که عرض شد شدت و رحمت و رکوع و سجود و ابتغاء فضل و سیماهم فی وجوههم من اثر السجود شب زنده داری و ظهور این عبادات و شب زنده داری ها در چهره ظاهری این شخص و ظهورش در حیات ظاهری آن یک امر باطنی است ظهور پیدا می کند در حیات ظاهری شان و سیمایشان سیمای عرض کنم شب زنده داران و سیمای کسانی می شود که همراه حضرت هستند. سیمای همراهان حضرت هست این در قرآن ذلک مثلهم فی التورات مثلشان در تورات این است و مثلهم فی الانجیل کزرع یا نه ذلک مثلهم فی التورات و مثلهم فی الانجیل مثل اینها در تورات و انجیل یک چنین مثلی است بعد می فرماید د رپایان اینها کشتی هستند که در دامن نبی اکرم رشد کردند به نقطه استغلاظ رسیدند به طوری که وجود مقدس نبی اکرم وقتی نگاه می کند به این عرض کنم همراهان خودش یعجب الزراع لیغیض بهم الکفار حضرت به واسطه این جمع کفار را به غیض و غضب می آورد یعنی این جمعی که کنار حضرت هستند وقتی حضرت نگاه می کنند شگفت زده شان می شوند وقتی دشمن نگاه می کند که حضرت چه نیروهایی کنار خودش تربیت کردند نقطه مقابل این هست.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 46:32

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی