display result search
منو
مسیر فتح و پیروزی نبی اکرم(ص)، جلسه سوم

مسیر فتح و پیروزی نبی اکرم(ص)، جلسه سوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 49 دقیقه مدت قطعه
  • 50 دریافت شده
سخنرانی از آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «مسیر فتح و پیروزی نبی اکرم(ص)»، جلسه سوم، سال 1398

عرایض ما در این جلسات در باب فتحی بود که خدای متعال و پیروزی ای بود که برای وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله وسلم رقم زدند حضرت حق مقدر فرموده و از خصوصیات این فتح به ویژه بر محور سوره مبارکه فتح گفتگو می کردیم چون در جاهای دیگر هم از این فتح صحبت شده مثل سوره نصر، عرض کردیم که این فتح فتح آشکار و مبینی است که خدای متعال برای حضرت کردند و غنایم و برکات این فتح اولا چهار چیز هست که در آغاز سوره از آن گفتگو شده یکی مغفرت هست اتمام نعمت هست هدایت به صراط مستقیم و نصر عزیز اینها را یک کمی ترجمه کردیم. عرض کردیم که قوایی که در این فتح حضرت را همراهی می کنند و للله جنود السماوات والارض تمام لشکر آسمان و زمین همراه وجود مقدس نبی اکرم هستند و حضرت را یاری می کنند و اشاره کردیم که دامنه این فتح هم تا دامنه قیامت ادامه دارد از همین دنیا این قوا برای حضرت کار می کنند تفکیک اتفاق می افتد بین جبهه حق و جبهه باطل تا جبهه حق مخلد در جنت می شوند و جبهه باطل هم در جهنم و نار، این مسیر فتحی است که خدای متعال برای حضرت رقم زده این را هم اشاره کردیم که حضرت مشرف به این مسیر فتح هستند و سنن الهی ای که در این مسیر وجود دارد حضرت کاملا می دانند و امت خودشان را در مسیر این فتح و در وزان این سنن الهی پیش می برند در وزان این سنت های الهی امت را به سمت فتح پیش می برند. و آن کسانی که مسیر فتح را نمی بینند و با این سنن آشنا نیستند اینها طبیعتا در سختی های راه تسلیم می شوند به جای این که در کنار حضرت حرکت بکنند تسلیم می شوند مسیر را جدا می کنند راه تسلیم به شیطان را جبهه مقابل را طی می کنند عرض کردیم که همراهی با حضرت در این فتح و فهم این فتح متوقف بر یک نکاتی است منوط به یک نکاتی است بعضی هایش را اشاره کردیم. یکی این بود که این فتح از جنس حیات الدنیا نیست. یعنی کسی که می خواهد با حضرت حرکت کند و فتوحات حضرت را دریابد تلقیش نباید این باشد که حضرت هم فتوحاتی از جنس امپراتوری های مادی می کنند و فتحشان از آن جنس هست. این نکته اول بود که اشاره کردیم این یک رهزن است. آنهایی که دنبال یک چنین فتحی هستند زود مأیوس می شوند احساس می کنند حضرت در مسیر فتح حرکت نمی کنند. نکته دومی که قابل توجه هست این است که مسیر فتحی که حضرت امت خودشان را می برند مسیر ابتلائات و امتحانات سنگین هست. این ابتلائات هست که موجب جدا شدن صف حق و باطل یک، موجب خالص شدن جبهه حق و رشد باطنی جبهه حق می شود عرض کردیم در مثل جنگ احد که خیلی کار سخت شد خدای متعال می فرماید گاهی برای هدف جنگ می فرماید برای این که صف مومن و منافق از هم جدا بشوند و لیعلم الذین منافقون گاهی می فرماید نه این جنگ سخت برای این بود و لیبتلی الله ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم باید قلبتان خالص بشود. ما فی الصدورتان آن چه در سینه های شماست تمحیص و خالص سازی بشود. پس محیط ابتلاء گاهی قلب انسان است قلب انسان ها مورد امتحان قرار می گیرد. گاهی چشم و گوش و زبان و اعضاء و جوارح دائما در مسیر امتحان هستیم و هرچه هم جلو برویم این امتحان دشوارتر می شود. همراه با عسرت و سختی است. اما فان مع العسر یسری، آنهایی که خیال می کنند مسیر فتح نبی اکرم مسیر آسانی و عرض کنم مسیر خوشگذرانی حالا به تعبیر من مسیر عیش دنیایی است اینها تردید می کنند در حقانیت حضرت حتی تردید می کنند در این که خدای متعال نکند غضب کرده باشد بر حضرت، ذیل سوره ضحی این را توضیح دادیم پس این هم یکی از آن مختصات این فتح است این فتح فتح در دل دشواری ها و سختی هاست. دائما امت در مسیر امتحانات سنگین قرار می گیرند تا این فتح حاصل بشود. و طبیعتاً همراهی با حضرت و فهم اسرار این فتح نیاز به ایمان به حضرت دارد. اگر انسان ایمان به حضرت نداشته باشد تردید کند به حقانیت حضرت نمی تواند همراه حضرت بشود دیگر ،در سختی ها و گردنه های صعب العبور این فتح مسیرش را جدا می کند تردید می کند مخلف می شود جامانده از مسیر فتح می شود اینها را نکاتی بود که توضیح دادیم و بعضی نکات دیگر، حالا چند تا نکته دیگر را هم اشاره می کنم در ذیل این فتحی که خدای متعال برای حضرت رقم زدند حضرت در این مسیر فتحی که برای ایشان رقم خورده و ما اگر بخواهیم به غنائم این فتح برکات این فتح و فواید این فتح برسیم باید در مسیر فتح با حضرت همراه باشیم. تا غنایمش هم به دست بیاید. امتحانات سخت این راه را اگر در کنار حضرت دادیم غنایم فتح هم حاصل می شود برای ما، حضرت برای این که ما را همراه کنند رسالت د ارند. یعنی از پیش خودشان نیامدند ما را ببرند. سوره مبارکه فتح را ملاحظه فرمودید بعد از این که عرض کردم هفت هشت آیه اول این فتح را غنایم فتح را مختصات فتح دامنه فتح را قوایی که حضرت را یاری می کنند توضیح می دهد بلافاصله در آیه بعد خدای متعال می فرماید که پیامبر ما انا ارسلناک شاهدا و مبشرا و نذیرا لتومنوا بالله و رسوله و تعذره و تسبحوا و توقروا و تسبحوه بکره و اصیلا، آیه هشتم و نهم، می فرماید پیامبر ما ما شما را فرستادیم. این طور نیست که این پیامبر گرامی اگر آمده و ما را دعوت می کند می خواهد همراه خودش ببرد حالا به قول امروزی ها یک مصلح اجتماعی است که از درون خودش می جوشد و به اصطلاح دنبال اصلاح جامعه است اینطوری نیست انا ارسلناک، یک رسالتی روی دوش این پیامبر است با یک رسالت الهی با یک برنامه الهی آمده این رسولی که یک رسالت دارد انا ارسلناک وقتی اورا می فرستند شاهدا می فرستندش، او شاهد است می بیند. مسیر را می بیند امت را می بیند اینطور نیست که فرض کنید که اگر خواب بردارند با خودشان ببرند مومنین را به سمتن مکه برای حج این یک خواب است نه این می بیند مسیر را دیده این پیامبر، در ابهام حرکت نمی کند انا ارسلناک شاهدا، شما را شاهد فرستاده هم اول رسولید دوم رسولی هستید که شاهدید رسالتش همراه با شهود است و مبشرا و نذیرا این پیامبر پیامبری است که بشارت می دهد انذار می کند یعنی یک خطراتی پیش روی ما هست و یک مسیر خیر و صلاحی پیش روی ما هست یک بشارت هایی هست این پیامبر این بشارت ها را دیده خودش اول انذار شده اول خودش این بشارت ها را تلقی کرده و الا یک آدمی که سری از این بشارت ها در نمی آورد سری از این انذارها در نمی آورد مبشر و نذیر نیست. نذیر آن کسی است که مخاطرات پیش رو را می بیند احساس خطر می کند برای امت بعد هشدار می دهد به امت، آن کسی است که ان مسیر روشن را می بیند و بعد برای امتش پرده برداری می کند بشارت می دهد بنابراین تمام ان چیزی که ما به سوی او حرکت می کنیم همین است دیگر، انگیزه های انسان عواملی که در درون انسان قرار داده و یک جامعه را یک امت را یک انسان را به حرکت در می اورد یا نگرانی های اوست می خواهد از آن مخاطرات نجات پیدا کند یا نقطه های قوت و مثبتی است که می خواهد به آنها دست پیدا بکند. و این پیامبر گرامی تمام مخاطراتی که ما را تهدید می کند و تمام خیراتی که در انتظار ماست دیده آنها را تجربه کرده حالا آمده ما را انذار و تبشیر می کند پس اولا رسول است در مسیر این فتح یک رسالتی دارد آمده ما را ببرد در مسیر فتح با مأموریت الهی و شاهد است اینطور نیست که چشم بسته آمده مثل ما که چشم بسته ایم او هم چشم بسته است روایات متعدد دیدید در باب ائمه علیهم السلام گاهی حضرت می گویند امامی که نداند ما فی السماوات و ما فی الارض گذشته و آینده را که امام نیست این چطوری می تواند امامت کند امامی که چشمش مثل من بسته است یک قدم ان طرف تر را نمی بیند امام نیست که، امام باید به اسرار عالم اسرار این جمعی که می خواهد آنها را حرکت بدهد آشنا باشد. در روایات دیدید امام وقتی به امامت می رسند غیر از علومی که از قبل از بدو تولد به امام عطا می شود فرمود عمودی از نور بین امام و حضرت حق قرار می گیرد در این عمود نور تمام اسرار امت را می بینند. احوال امت را می بیند. نمی تواند امام شاهد نباشد. لذا این رسول رسول شاهد است. رسولی است که تمام تلخ کامی هایی که ممکن است ما به او مبتلا بشویم تمام عذاب ها و رنج ها تمام ناکامی ها و از ان طرف تمام نقطه امیدها و نقطه های قوت و آن چیزهایی که مایه خیر و صلاح هست تمام آن ها را دیده تجربه کرده این پیامبر را که فرستادند اولا انا ارسنلناک با پای خودت نیامدی ثانیا شاهدا و مبشرا و نذیرا، حالا اگر همراه با این رسالت شدیم و انذار و بشارت ها را دریافت کردیم نتیجه اش چی است نتیجه اش این چهار چیز است لتومنوا بالله و رسوله یا در بعضی قرائت ها لیئمنوا بالله و رسوله برای این که این امت در اثر رسالت تو به دنبال رسالت تو ایمان به خدا و رسول بیاورند ما در، این نکته را عنایت بکنید هیچ وقت ما در سیر به وادی ایمان آغاز کننده نیستیم از آن طرف شروع می شود. رسولی می آید ما را دعوت به ایمان می کند ما اجابت می کنیم. اگر خیلی سبک بار و سبک بال باشیم انا سمعنا منادیا ینادی للایمان آمنوا بربکم فآمنوا اگر اهل سمع باشیم اهل استماع باشیم ندای آن رسول را می شنویم حالا باید اجابت کنیم بنابراین ایمان ما به خدا و رسول این که ما خدا را باور کنیم رسول را باور کنیم از پرده این عالم دنیا بیرون برویم و وعده های خدا و رسول را باور کنیم از آن طرف شروع می شود دوستان را می فرستند او دعوت می کند او شاهد و مبشر و نذیر است پایان راه این است اگر ما استماع کنیم همراه بشویم به ایمان به خدا و رسول می رسیم لتئمنوا بالله ورسوله و تعذروهوا و توقروهه و تسبحوهه قدرت و اصیلا این تعذیر و توقیر و تصدیع وقتی انسان ایمان به نبی گرامی اسلام اورد حاصلش این است که حالا می تواند امکانات خودش را در راه خدا به حرکت در بیاورد دین خدا را نصرت کند. خدای متعال را نصرت بکند. می تواند به توقیر و تعظیم خدا برسد. می تواند به تسبیح دائمی خدای متعال برسد. تسبحوه یا یسبحوه بکره و اصیلا البته قرائت مشهور با طاست لتئمنوا بالله ورسوله و تعذروه و توقروه و تسبحوه بکره و اصیلا یعنی دستاورد این رسالت نبی اکرم چی است امت می توانند به ایمان ایمان بالله و ایمان بالرسول و در نتیجه به تعذیر و توقیر و تسبیح خدای متعال برسند. حاصل دستگاه شیطان و اولیاء طاغوت در طول تاریخ این بوده، جلوه های دنیا را مقابل چشم انسان به نمایش می گذاشتند. آنهایی که با دستگاه باطل حرکت می کنند آنهایی که محیط ولایتشان حیات دنیاست. حاصل عمرشان این خواهد شد. در سوره مبارکه حدید تقدیم کردم انما الحیاه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد، این دستاورد تمام ولات جور اولیاء طاغوت فراعنه در طول تاریخ از این پنج تا خارج نیست. چه در گذشته چه در الآن و چه در آینده ای اگر داشته باشیم. تمام دستاوردهایشان همان پنج چیز است خارج از این پنج تا نیست. بعد می فرماید کمثل غی[:] اعجب الکفار نباته. مثل یک بارانی که می بارد یک رویشی دارد این کفار عرض کردم دو احتمال دادند یک احتمال این است که مقصود از کافر اینجا واقعا کافر باشد. آنهایی که کافر بالله اند آنهایی که مومن بالله نیستند وقتی این رویش دنیایی را می بینند معجب می شوند شگفت زده می شوند کمثل [] اعجب الکفار نباته تمام جلوه های دنیا را خدا می فرماید مثل یک بارانی است که می بارد یک رویشی در بهار د ارد این انسان کافر که چشمش بسته است این رویش چشمش را پر می کند اعجب الکفار دلش را پر می کند به شگفتی می افتد از زیبایی های دنیا، آنهایی که کنار حضرت حرکت نمی کنند همین است وقتی نگاه می کند شکوه تمدن مادی را می بیند به تعبیر قرآن زهره الحیاه الدنیا را می بیند این شکوفه های دنیایی که خدای متعال برای دیگران قرار داده می بیند شگفت زده نسبت به آنها می شود فریفته می شود مسحور میشود. تمام حیات دنیا این است ولی آن کسی که همراه دعوت نبی اکرم می شود همراه این رسالت می شود خاصیتش این است تعذروه و توقروه و تسبحوه به مرحله تعظیم خدای متعال می رسد تمام دنیا با شکوهش در چشم او کوچک می شود از چشم او می افتد خدای متعال در دل او عظمت پیدا می کند. این حاصل کار نبی اکرم است. انبیاء وقتی می آیند شکوه دنیا را از چشم مومنین می اندازند. همینطوری که امیرالمومنین فرمودند عظم الخالق فی انفسهم فصغر مادونه فی اعینهم این خیلی سیر مهمی است. حاصل مسیر در حرکت دنیا همین است که انسان آخر مرحله این است شگفت زده شکوه دنیای مادی ای می شود که محیط ولایت ائمه نار است. حیات دنیا دیگر، این جلوه های حیات دنیا چشم سر و دل انسان را با خودش می برد. انبیاء اول قدم می گویند لا تمدن عینیک الا ما متعنا به ازواجا منهم زهره الحیاه الدنیا لنفتنهم فیه و رزق ربک خیر، این شکوفه های متنوعی که در دامن اهل دنیا برای آنها قرار گرفته داده شده جلوه کرده این شکوفه ها چشم شما را به دنبال خودش نکشد لا تمدن عینیک امتداد ندهید نگاه سر و نگاه دلتان را این برای انهاست محیط فتنه و امتحان آنهاست و محیط رنجشان هم هست و رزق ربک خیر، خدای متعال یک رزق بهتری برای شما در نظر گرفته، شرطش این است چشمتان را از این سفره ای که برای کفار بیرون کرده بدوزید بردارید. دلتان را بردارید اگر چشم و دلتان را برداشتید آن وقت ان رزق بهتر برای دلتان جلوه می کند آن رزق بهتر همین است. اگر کسی با این وصایت همراه شد این رسول آمده شما را به این نقطه برساند. لتعذروه و توقروه و تسبحوه این که انسان امکاناتش را بخواهد به جای این که بریزد در این چاه ویل دنیا در این وادی تیه و سرگردانی دنیا به جای این که خرج دنیا بکند این امکانات را بیاورد در مسیر خدا تعذروه در مسیر نصرت دین خدا قرار بدهد. دین خدا را نصرت بکند خدای متعال را نصرت بکند ان تنصرالله ینصرکم این حاصل همراهی با نبی اکرم است. امکانات ظاهری و باطنی انسان رفعت پیدا می کند می آید خرج دستگاه الهی می شود.و بعد خدای متعال در چشم دل انسان و چشم سر انسان عظمت پیدا می کند توقروه این پیامبر آمده خدای متعال را در دل ما جلوه بدهد. عظمت اورا در دل ما بنشاند. غیر خدا را در دل ما کوچک کند. آمده ما را به یک نقطه ای برساند که تسبحوه هرچه در عالم می بینیم موجب می شود خدا را بیشتر تسبیح بکنیم. تسبحوه بکره اصیلا حاصل دستگاه مادی تعظیم دنیا در نگاه انسان است. توقیر انسان در نگاه و طبیعتا مصروف شدن همه امکانات انسان در وادی حیات دنیاست. نابود شدن امکانات انسان در وادی حیات دنیاست کمثل [::] کعجب الکفار نباته ثم یهیج فتراه :[] خس و خاشاک زیر دست و پا می شود. این خاصیت دنیا محیط ولایت دستگاه شیطان طواغیت فراعنه به تعبیر قرآن اولیاء طاغوت است. دنیا را در چشم انسان جلوه می دهند امکانات انسان را خرج دنیا می کنند و بعد هم دنیایی پر از عیب و ایراد به هر طرفش نگاه می کنی پر از نقص است. انسانی که چشم دلش به سوی حضرت حق باز نشده و نمی تواند ا زمنظر الهی به عالم نگاه کند سراسر عالم را پر از عیب می بیند. نگاه م یکند سختی ها رنج ها اولینش این است آدم باید در دل این رنج ها به دنیا بیاید بعد هم با رنج ها دست و پنجه نرم کند دنیا را وداع کند برود این چه دنیایی است. این پوچی ای که دنیای غرب بهش مبتلا شده حاصل تفکر فلسفی غرب است. حاصل عقلانیت فلسفی غرب است. واقعا آن فلاسفه انسان را می رسانند به پوچی، اول می رسانند به جلوه دنیا بعد می روی در دل این جلوه ها با رنج هایش دست و پنجه نرم می کنی می بینی هیچ راه نجاتی هم نیست اولش دنیا را جلوه می دهند ولی وقتی رفتی وسط وادی دنیا به این همه رنج و غصه و پیری و بیماری و ظلم و ستم چه کار می کنی، آدم به پوچی می رساند. ولی انسانی که با نبی اکرم حرکت می کند همراه می شود به یک نقطه ای می رسد که هر چه در عالم بیشتر می بیند بیشتر به تسبیح خدا می رسد. تسبحوه بکره و اسیرا، آدم اگر از آن منظر به عالم نگاه کند سراسر عالم آنجا که صنع خداست زیبایی است. البته عنایت بکنید معنایش این نیست که زشتی در عالم نیست زشتی ها به حضرت حق برنمیگردد. عنایت بکنید در دستگاه مادیی شما دچار یک زشتی ها و کج تابی هایی هستید یک ناروایی هایی هستید که هیچ کاری هم نمی شود در مقابلش کرد یک عالم کر و کور بی شعور آدم در مقابل چوگانش قرار گرفته بشریت در مقابل چوگان این عالم ماده این نظام کیهانی کر و کور قرار گرفته این همه فساد آخر کار برمیگردد به این دستگاه مادی هیچ کارش هم نمی شود کرد. ولی حضرت ما را می خواهد از این حجاب عبور بدهد اگر با حضرت حرکت کردیم به تعظیم حضرت حق می رسیم عظمت حضرت حق در دل ما جلوه می کند بعد یک نقطه ای می رسیم که از منظر الهی به عالم نگاه می کنیم اگر از منظر الهی به عالم نگاه کردید سراسر صنع الهی زیباست. این آیات آخر سوره مبارکه اعراف در خاطر مبارکتان هست خدای متعال دستور ذکر می هد می فرماید واذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه پروردگار خودت را در باطن خودت با حالت تضرع و پنهانی یاد کن بالغدو والاصال صبح گاهان و شام گاهان ولاتکن من الغافلین از این ذکر غفلت نکنید. اثر این ذکر که ذکر تام هم هنوز نیست این مقام مقام ذکر تام نیست واذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه و دون الجهر من القول بالغدو والاصال ولا تکن من الغافلین این بیان مرحوم علامه طباطبایی است در تفسیر المیزان می فرمایند که نتیجه این ذکر این است. ان الذین عند ربک کسی مداومت بر این ذکر کند بتواند این ذکر را حفظ بکند به مقام عند الرب می رسد پرده ها کنار می روند در محضر حضرت حق قرار می گیرد. آن وقت از آن زاویه وقتی به عالم نگاه کردی ان الذین عند ربک لا یستکبرون عن عباده دیگر مقام خشوع و تواضع پیدا می کند آن استکباری که در نفس انسان هست نمی خواهد زیر بار بندگی خدای متعال برود ازش برداشته می شود. ویسبحونه دائما اورا تسبیح می کند. از ان منظر قتی نگاه می کنی همه چیز در صنع الهی سرجای خودش هست. بله عیب هست نقص هست تمام عیوب و نقایص برمیگردد به ما بنده ها، انجایی که خدای متعال به ما اختیار داده آنجا هست که شرور و بدی ها پیدا می شود. ناشی از سوء اختیار ماست والا در تدبیر او جز زیبایی نیست حتی آنجایی که حضرت حق دستگاه شیطان را هم امدادمی کند در امداد الهی جز زیبایی نیست. بالاخره قضیه عاشورا درست است یک طرفش دستگاه بنی امیه است ولی دستگاه بنی امیه هم که بدون امداد خدای متعال کاری نمی توانند کنند. خدای متعال امدادشان می کند آنا فآنا اگر امدادش را بردارد هیچ حرکتی در عالم اتفاق نمی افتد. برگی از درختی نمی افتد. کلا نمد هولاء و هولاء این امداد الهی هم نسبت به دستگاه شیطان حتی در روز عاشورا زیباست. لذا وقتی صحبت از صنع خدا می شود زینب کبری می فرماید ما رأیت الا جمیلا، این معنایش این نیست در روز عاشورا زشتی نبوده زشتی بوده بدترین زشتی ها هم بوده آن زشتی ها کار دشمن است کار دستگاه شیطان است. کار دستگاه سقیفه است. اگر کسی در مقام عند الرب قرار نگرفت وقتی این زشتی ها را می بیند همه اینها را اگر معتقد به خدا باشد پای خدای متعال می نویسد. عنایت می فرمایید. بعد می خواهد اینها را به زور زیبا جلوه بدهد. می گوید این کار یزید هم زیبا بود. کار یزید که زیبا نیست که، کجای کار یزید زیباست. این سوء اختیار است این بزرگترین طغیان است. بزرگترین عصیان است فسادش بر و بحر را می گیرد. پس عنایت بکنید اگر انسان با انبیاء الهی حرکت نکند با این رسول الهی حرکت نکند یا می رسد به یک دنیای کر و کور پر از شر و شور یا می رسد به پوچی، یا حداکثر اگر به یک خدایی هم برسد یک خدایی که در صنع او پر از عیب و ایراد و نقص است. وقتی با این رسول همراه می شویم اولا عظمت خدا را در دل ما جلوه می دهد همه را از چشم ما می اندازد آن دنیایی که دیگران برایش سر و دست می شکنند و جان می دهند و سرش دعوا می کنند و نزاع و جنگ می کنند صدها میلیون کشته می دهند کل این دنیا از چشم انسان می افتد. دنبال یک چیز دیگری است رزق ربک خیر، کل این حیاه الدنیا شکوهش از چشم انسان می افتد. انسان مومن هیچ وقت به این رویشی که برای اهل دنیا خدای متعال قرار می دهد که کمثل غیص اعجب الکفار نباته هیچ وقت معجب این رویش نمی شود. تمام شکوه دنیایی که برای دیگران هست ذره ای چشم دل مومن را نمی گیرد. عرض کردم آن روایت سلام بن مستمیع را، حمران بن اعین آمد محضر امام صادق سوال هایش را پرسید پیداست حالش خیلی سر حال آمد محضر امام صادق عرض کرد آقا ما محضر شما می آییم همه دنیا از یادمان می رود دنیای دیگران در نگاه ما کوچک می شود این خاصیت همراهی با امام است. البته ادامه حدیث الان مقصودم نیست عرض کرد وقتی هم می رویم کم کم برمیگردیم سر پله اولمان چه کار باید کرد راه حل از حضرت می خواست اگر کسی همراه شد با این وجود مقدس اولا خدای متعال در نگاه او عظمت پیدا می کند خیلی مهم است. ما باید این نظام کیهانی در نظرمان بزرگ باشد تا این رسول نیاید و ما دستمان را در دست این رسول الهی نگذاریم صلی الله علیه و آله و سلم هرچه هم تلاش کنیم عقل خودمان را به کار بگیریم شهود خودمان را به کار بگیریم نمی توانیم از حجاب ها عبور کنیم. اوست که ما را عبور می دهد و عظمت الهی را در دل ما می نشاند. و تعذروه و توقروه و [:] بعد هم یک جوری حضرت حق را مقام قدوسیت حضرت حق را و قدس الهی را در نگاه و دل ما جلوه می دهد که صبح و شب کارمان می شود تسبیح، جز زیبایی در کار او نمی بینیم مرتب اورا تسبیح می کنیم به هر طرف عالم نگاه می کنیم خدا را تقدیس می کنیم. مقام قدس الهی و قدوسیت حضرت حق را مشاهده می کنیم که این خاصیت همراهی با حضرت است. پس بنابراین یک مسیر فتحی است برای حضرت حضرت با یک رسالتی آمده اند که ما را در این مسیر فتح ببرند ما را از این محیط حیات الدنیا عبور بدهند ما را با حضرت حق مأنوس کنند عظمت ارا در دل ما بنشانند ما را به مقام تسبیح او برسانند تسبحوه بکره و اصیلا و تمام امکانات ما را بیاورند در مسیر خدای متعال و تعزروه ما را مومن بالله کنند به جای مومن بودن به نظام کیهانی و عالم طبیعت و مومن بودن به اولیاء طاغوت و دل به آنها بستن حرف آنها را باور کردن مار ا اول کافر نسبت به همه اینها می کنند و من یکفر بالطاغوت باور ما را نسبت ب همه اینها از بین می برند اگر گفتند روز است آدم می گوید شب است. جوری آدم را رشد می دهند که می فهمد در دستگاه آنها هیچ حرف صدقی نیست. صدق به معنی قرآنیش هیچ صدقی در کلام آنها نیست باید به آنها کفر ورزید. به تمام حرف هایشان، به هیچ حرفشان نمی شود باور کرد صدقی در دستگاه آنها نیست این خاصیت حرکت با حضرت است. ما را به مرحله ایمان بالله می رسانند بعد ما را به مرحله درک عظمت الهی و شهود عظمت الهی و جلال و جمال الهی و بعد هم شاید توقروه ناظر به آن جنبه عرض کنم جلال الهی است و تسبحوه ناظر به جنبه جمال، حالا من این معانی را دیگر نمی خواهم داخل در قرآن کنم، توقروه و تعزروه تعزروه یعنی امکانات انسان را فعال می کنند در مسیر خدای متعال از هدر رفتن امکانات انسان جلو گیری می کنند ما عندکم ینفع و ما عندالله باب. خب پس این مسیری است که وجود مقدس نبی اکرم می خواهند ما را اینطوری وارد وادی فتح کنند. حالا اگر ما بخواهیم در این مسیر فتح همراه حضرت بشویم چه کار باید بکنیم. خب می دانید دستورات متعددی در قرآن آمده که وظایف ما را نسبت به این نبی اکرم معین می کند از مقام طوع و طاعت که باید مطیع حضرت باشیم که طاعت می دانید یعنی تبعیت از سر اشتیاق و محبت. مقام تسلیم نسبت به حضرت است که باید همه قوای ما از قوای ظاهری تا قوای باطنی مان تسلیم حضرت باشد فلا و ربک لا یومنون حتی یحکموک فیما شجر بینهم ثم لا یجدوا فی انفسهم حرج مما قضیت و یسلموا تسلیما، پیامبر گرامی ما اگر بخواهند اینها ایمان بیاورند باید تسلیم ما بشوند در هر منازعه ای شما را حکم قرار بدهند بعد در مقابل حکم شما دلشان هم تسلیم باشد در دلشان هم احساس دلتنگی نکنند. شأن نزولش خاطر مبارکتان هست زبیر که پسر عمه حضرت بودند و بعد در جنگ جمل مقابل امیرالمومنین قرار گرفت با یک کسی نزاع داشت سر آبیاری زمین، زمین او جلوتر بود به ورودی آب آن زمین دیگری متأخر حضرت حکم کردند که اول زبیر آبیاری کند بعد ،وقتی آمد بیرون گفت به نفع قوم و خویش خودشان کرده، عنایت می کنید قرآن می فرماید فلا و ربک لا یومنون اینها وارد وادی ایمان نمی شوند الا این که تورا حکم قرار بدهند نه فقط در تقسیم آب در تقسیم کائنات در تقسیم عالم به حق و باطل تو معیاری و حکمی بعد در دلشان هم احساس حرج و دلتنگی نکنند اگر در مقابل حکم تو در دلشان احساس دلتنگی کردند به روح ایمان به قله ایمان نمی رسند و یسلموا تسلیما باید به امکانات شان تمام قوایشان تسلیم محض باشند. تازه این اول راه است پایان راه نیست. اینطور نیست اگر کسی تسلیم شد رسیده اگر تسلیم شد حالا سیرش می دهند تا تسلیم نشده با آن که تسلیم نیست کاری نمی شود کرد. آدم وقتی خودش را به طبیب می سپارد تازه طبیب شروع می کند درمان را والا قبلش که درمانی نیست که، از آنجا تازه آغاز راه ماست با حضرت مقام طوع است مقام تسلیم است و خیلی از تکالیفی که قرآن روی دوش ما گذاشته نسبت به این پیامبر که اینجا اشاره کنم یکی از تکالیف استثنایی ای که خدای متعال نسبت به این حضرت از ما خواسته راجع به هیچ پیغمبری در قرآن ازش صحبت نیست نمی دانم در کتب آسمانی هم شاید نباشد این است ان الله و ملائکه یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما این تکلیف اختصاصی است. حالا عنایت دارید این صلوات نسبت به رسول یعنی اقرار نسبت به مقامات حضرت یعنی تجدید به عهد تجدید بیعت دائمی که عامل تطهیر ماست. این صلوات جعل صلاتنا علیکم و ما خصنا به من ولایتکم طیبا لخلقنا و طهاره لانفسنا و تزکیه لنا و کفاره لذنوبنا این صلوات آن عهدی است که ما با رسول تجدید می کنیم دائما تعظیم و توقیری است که از حضرت در دل ما می نشیند دائما حضرت را تعظیم می کنیم تواضع می کنیم خشوع می کنیم تجدید عهد می کنیم این صلوات ماست. علی ای حال خدای متعال تکالیف متعددی را در کتابش از ما نسبت به وجود مقدس نبی اکرم خواسته، اما در این سوره که داستان فتح حضرت و سیر با حضرت در مسیر فتح هست آنی که خدای متعال در این سوره از ما با قاطعیت می خواهد بیعت است. عرض کردم اول از مختصات فتح حضرت فی الجمله بحث می شود بعد از رسالت حضرت که این رسول است با رسالت آمده شاهد است مبشر است نذیر است می خواهد شما را به مقام ایمان بالله و تعزیر و توقیر و تسبیح برساند. بلافاصله می فرماید ان الذین یبایعونک ما در این مسیر باید با پیغمبر بیعت کنیم. بیعت یعنی چی یعنی همه امکانات خودمان را در اختیار حضرت قرار بدهیم خلاصه بیعت همین است دیگر، یعنی دست در دست حضرت قرار بدهیم که ما با همه امکانات در محضر حضرت باشیم با حضرت حرکت کنیم. همه قوای ما تحت قوای حضرت باشد این مفاد بیعت ماست. بیعت یعنی تمام امکانات من تمام اختیاری که خدای متعال به من داده که حوزه مسئولیت ما هم همینجاست تمام این امکانات را بسپرند به حضرت و با اراده حضرت در عالم راه بروند این مفاد بیعت ماست. قلب ماسر ما باطن ما قوای ظاهری ما امکانات بیرونی ای که برای ما فارهم شده همه این امکانات را بیاوریم در خدمت حضرت قرار بدهیم تسلیم حضرت بکنیم. و سالم ماندن اراده ما هم همین است ها خدای متعال به ما یک قدرتی داده در مدار قدرت خودمان مسئولیت داریم. وقتی این مسئولیت ایفا می شود که این امکان را بسپریم دست رسول خدا، اگر واقعا سپردیم و با فرمان او راه رفتیم کما این که او ید الله هست عین الله هست اذن الله هست ما هم نسبت به حضرت می شویم ید حضرت چشم حضرت گوش حضرت قوای ما در اختیار حضرت قرار می گیرد سلمان اینطوری است دیگر کما این که امیرالمومنین ید الله هست سلمان ید امیرالمومنین در عالم است. بیعت یعنی همین یعنی ما به حضرت دست می دهیم همه امکانات خودمان را با حضرت معامله می کنیم در اختیار حضرت قرار می دهیم حضرت هم در مقابل یک قولی به ما می دهند دیگر، شاید بیعت از ماده بیع باشد یک نکته اش همین است دیگر ما تمام مقدورات خودمان را با حضرت تجارت می کنیم در اختیار حضرت قرار میدهیم حضرت هم در مقابل این امکاناتی که تسلیم حضرت می کنیم یک قرارری با ما می بندند وظیفه ما در مقابل حضرت بیعت است آن وقت قرآن می فرماید این بیعت برد دو سر برای شماست. دو سر برای شما برد است ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله. این پیامبر در یک مقامی است که کسانی که با او بیعت می کنند فقط دارند با خدا بیعت می کنند. بیعت با تو بیعت با خداست. این بیان قرآن را امام رضا توضیح دادند در یک حدیث نورانی ای البته سوال در باب این بیان نبوده از حضرت یک سوال دیگری شد روایت در عیون اخبار الرضاست حضرت این آیه را توضیح دادند به حضرت عرض کرد ظاهرا ابا سلط هست در عیون اخبار الرضا نقل می کند به امام رضا عرض کرد که یابن رسول الله این روایت معنایش چیست. که مومنین در جنت ینظرون الی ربهم من منازلهم در هر منزلی که در بهشت هستند چون منازل بهشت درجات دارد دیگر، در هر مقام و منزلی که هستند از منزل خودشان به رب خودشان نظر می کنند. یا یزورون ربهم من منازلهم. یزورون ربهم من منازلهم از همان منزلگاه خودشان ربشان را زیارت می کنند این معنایش چیست درست است این حدیث، حضرت یک توضیح عجیبی برای این حدیث دادند فرمودند خدای متعال مخلوقی با عظمت تر از وجود مقدس نبی اکرم نیافریده بعد فرمودند طاعت اورا طاعت خودش قرار داده ایشان در یک مقامی است که طاعتش طاعت خداست بیعتش با اوبیعت با خداست زیارت او زیارت خداست. بعد با آیات و روایات حضرت این را تبیین کردند خدای متعال می فرماید من یطع الرسول فقد اطاع الله بعد همین آیه را خواندند ان الذین یبایعونک انما یبایعون دستش دست خداست ید الله فوق ایدیهم البته واضح است این به معنی حلول خدای متعال در مخلوقات نیست. نه اینکه خدای متعال در حضرت حلول کرده یا العیاذ بالله حضرت خدا هستند این نیست ولی حضرت در یک مقامی هستند که طاعتشان طاعت خداست یدشان ید خداست بیعت ایشان بیعت با خدای متعال است. بعد فرمودند خود حضرت فرمود من زارنی فی حیاتی او بعد مماتی فقد زارالله کسی به زیارت حضرت نائل شد به زیارت خدا نائل شده، چه در حیات چه در بعد از موت، بعد فرمودند آخرت هم همین است. ببینید این خیلی بیان عجیبی است حضرت دارند فرمودند در آخرت هم بالاترین مقام مال وجود مقدس نبی اکرم است. زیارت او زیارت خداست. مومنین هرجایی در بهشت هستند از منازل خودشان آن مقام نبی اکرم را زیارت می کنند و این بالاترین نعمت بهشتی است یزورون ربهم من منازلهم حضرت اینطوری معنا کردند یعنی مومن در هر مقامی از مقامات بهشت هست پرده برداشته می شود حجاب برداشته می شود می تواند آن مقام رفیع نبی اکرم را زیارت کند حضرت را در آن مقام ببیند و زیارت حضرت زیارت خداست. قرارداد نکردند که به این بگویند زیارت خدا، واقعا زیارت نبی اکرم زیارت خداست برای اهل بهشت در هر مقامی که هستند سلمان هم در بهشت است ممکن است ان شاء الله امثال من هم در بهشت راهمان بدهند هر مومنی در درجه خودش که هست در درجه یکم ایمان تا بالاترین درجه مهمترین رزق بهشتیش ان است که یزورون ربهم من منازلهم به زیارت جمال نبی اکرم نائل می شود می تواند آن جلوه حقیقی نبی اکرم را ببیند که آن جلوه نبی اکرم در عالم دنیا برای سلمان هم قابل زیارت کردن نیست. می دانید مومنین می شوند انبیاء، انبیاء رزقشان در بهشت این ست که جمال نبی اکرم را مشاهده می کنند آن مشاهده ای که آنجا از جمال پیدا می شود در عالم نیا ممکن نیست واقع بشود. وجود مقدس نبی اکرم در چنین مقامی اند خدای متعال بعد از این که از فتح نبی اکرم و از رسالت نبی اکرم و از برکات وثمرات این فتح و رسالت با ما صحبت می کند این است ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله از ما بیعت تام با حضرت می خواهد. می فرماید خیال نکنید دارید با او بیعت می کنید با من دارید بیعت می کنید. شما با من بیعت کنید من شما را در مسیر فتح می برم. ولی بیعت با من بیعت با رسول است. آنی که از ما در مسیر فتح می خواهند اول بیعت است ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله یدالله فوق ایدیهم بعد در ادامه تکلیف دومی که از ما می خو.اهند این ست که و من نکث فانما ینکث علی نفسه، اگر کسی این بیعت را نقض کرد دیگر بیعت بر علیه خودش دارد کار می کند عرض کردم وقتی بیعت بیعت با خداست و دست در دست خدا می گذاریم دو سر برای ما برد است. لذا نقضش هیچ ضرری برای خدای متعال ندارد این ید ید خداست شما عهدتان را با رسول خدا بشکنید او چه ضرری می کند اگر ما با خدای متعال بیعت کردیم بعد بیعتمان شکستیم خدا ضرر می کند؟ لذا می فرماید ان کسانی که نقض می کنند فمن نکث فانما ینکث علی نفسه و من اوفا بما عاهد علیه الله فسیعطیه اجرا عظیما ولی اگر به آن عهدی که با خدا کرده این بیعتی که با حضرت کرده که در راه همراه حضرت باشد تمام امکاناتش را دنبال حضرت به حرکت در بیاورد خودش برای خودش نقشه ننکشد نکشد بیعت ما همین است مستقل از حضرت در عالم راه نرویم امکانات مان را با طرح خودمان جلو نبریم حضرت رسول است با یک برنامه ای آمده مسیرش مسیر فتح است خودمان را با حضرت همراه کنیم دست روی دست حضرت بگذاریم هر کجا ما را برد با حضرت رویم ما را دعوت کرد به سمت مکه فرمود من خواب دیدم برویم مکه راه بیافتیم. العیاذ بالله نگوییم خواب دیدی خیر باشد. می خواهی ما را ببری در دهان شیر ببینید همین را می گفتند دیگر آنهایی که کارشان به اینجا رسید که مخلف شدند همین را می گفتند حالا خواب دیدی خیر باشد دیگر، چرا یک امت را داری با خواب راه می بری انهایی که بیعت می کنند بیعتشان هم نکث نمی کنند پای عهدشان می ایستند به زودی به اجر عظیم می رسند حالا ببینید خدای متعال تعبیرش این است اجر عظیم، آنهایی که پای عهدشان می ایستند و من اوفا بما عاهد علیه الله عرض کردم این عهد عهد با خداست وفای به حضرت وفای بالله است این را خدای متعال وفای به خودش به حساب اورده اگر به عهد با من وفا کردید فسیعطیه اجرا پاداششان یک اجر عظیم است که حالا در قرآن این اجر عظیم هم به تناسب توضیح داده شده از ما آن چیزی که خواستند این است که ما یک بیعت کنیم با حضرت دوم مراقب باشیم این بیعت نقض نشود نکث نشود شکسته نشود. سختی های راه ابهامی که در راه هست عرضکردم اصلا امتحان خدا همراه با ابهام است. همراه با مجهولات است. این ابهام راه این سختی های راه این که رموز راه برای ما روشن نیست موجب نشود از راه برگردیم. و الا اگر سختی های راه موجب شد برگشتیم فمن ینکث فانما ینکث علی فسه اگر بیعت با حضرت را نشکنیم هرکجایی که راهمان را جدا کردیم بر علیه خودمان داریم کار می کنیم. مسیر فتح عرض کردم مسیر حضرت است حضرت سنن الهی را می دانند ما را در وزان این سنن حرکت می دهند. اگر مومن به حضرت بودیم می توانیم حرکت کنیم سرمایه حرکت چی است عرض کردم این را هم قبلا اشاره کردم دیگر تکرار نمی کنم. ما باید ایمان بیاوریم تا بتوانیم با حضرت راه برویم باورش کنیم این رسول خداست این از طرف خودش نیامده این شاهد است اگر می فرماید من خواب دیدم که می رویم مکه و زیارت می کنیم خانه خدا را اعمال حج را انجام می دهیم این شاهد است با هوس مردم را به حرکت در نمی اورد رسول است با رسالت و نقشه الهی دارد حرکت می کند. اگر این را باور کردیم آن روزی که به ما می گوید من خواب دیدم برویم به طرف مکه بدون نگرانی با حضرت حرکت می کند. اگر این را باور نکردیم ترازوهای خودمان را می گذاریم وسط و حتما ترازوهای ما مارا از پیامبر جدا می کند. دستگاه محاسباتی ما ما را از حضرت جداا می کند نگویید ما باید با عقلمان پیغمبر را اثبات کنیم بله حضرت می آید با عقل ما کار دارد. اولا شروع از آن طرف است عقل ما نیست که می رود پیامبر خدا را پیدا می کند خورشید است که به دانه گیاه می تابد دانه را سبز می کند او می آید سراغ ما طبیب دوار بطبه می آید ما را دعوت می کند به فعلیت می رساند اگر با او همراه شدیم این ترازو و عقل ما رشد می کند این ترازو را به ما ندادند که تا آخر کار با این ترازو راه برویم. اگر می شد تا آخر کار با این ترازو راه بروی که احتیاج به پیامبر خدا نبود. این ترازو را دادند که وقتی پیامبر می آید به سراغ ما این عقل را به کار بگیرد عقل ما را بالفعل کند اگر با حضرت همراه شدیم هرچه با حضرت همراه شدیم عقلمان کامل تر می شود این است که در دوران ظهور وقتی ولایت ظهور پیدا می کند عقول چهل برابر می شود. آنهایی که با امام زمان همراه می شوند عقلشان چهل برابر می شود دستگاهشان رفعت پیدا می کند این عقل مال این نیست که ما پیامبر را باهاش ترازو کنیم دیدید ما قپون داریم باهاش پیاز می کشیم با قپون که طلا نمی کشند طلا می کشند؟ این قپون ما که مال وزن کردن پیغمبر خدا نیست اینها را به ما دادند که ما با حضرت ب توانیم راه برویم رهچه بیشتر راه برویم راه دقیق تر بشود ترازوی ما کامل تر خواهد شد به شرط همراهی با حضرت. اگر با حضرت همراه نشدیم آرام آرام شیطان بر همین عقلی هم که داشتیم تسلط پیدا می کند ولا تجعل للشیطان علی عقلی سبیلا سبیل پیدا می کند. بعد دیگر عقل کار نمی کند آنجا، این که ما خیال کنیم تا آخر هم ما باید عقل را بگذاریم وسط پیامبر خدا را ترازو کنیم خواب دیدم برویم به سمت مکه شروع کنیم ترازو کردن اگر ترازو کردیم تردید نکنید جا می مانیم. این نکته مهمی است. هیچ وقت وقتی ما می خواهیم با امام همراه باشیم دنبال این نباشیم که امام را بگذاریم در ترازوی خودمان، ترازو کنیم ببینیم اگر درست است با امام همراه شویم گار اینطوری شد که امامت هستی و خودتی دیگر امام نیست این که، می خواهی امام را دنبال سر خودت حرکت بدهی، برخورداری از این پیامبر منوط به ایمان به اوست. لذا خدای متعال وقتی صحبت می کند از اینهایی که مخلف شدند جا ماندند می گوید شما ایمان به خدا و رسول نداشتی نکته اش این است. خودتان محاسبه کردید گفتید این پیامبر دارد اشتباه می کند می برد طرفداران خودش را در آیه را بخوانم دیگر عرضم را جمع کنم عنایت کردید دارد طرفداران خودش را می برد در محیط هلاکت عنایت کنید بل ظننتم ان لن یقلب الرسول والمومنون الی اهلیهم ابدا و زین ذلک فی قلوبکم محاسبه کردید گفتید احدی دیگر از اینها زنده به مدینه برنمی گردد اینهایی که دارند می روند به سمت مکه همه شان به دست قریش یا کشته می شوند یا اسیر می شوند درست. هرگز برنخواهند گشت و زین [] کم کم شیطان این را جلوه داد احساس کردید محاسبات خودتان خیلی دقیق تر از محاسبات حضرت است. ما درست می فهمیم محاسبات حضرت دقیق نیست. خب این یک نفر است ما یک جمع عقلا نشستیم داریم محاسبه می کنیم می گوییم این کار غلط است. این یک دانه آدم می گوید درست است. بله این یک دانه آدم رسول است شما رسول نیستید فقرش همین یک کلمه است. او آمده عقول شما را به فعلیت برساند عقل شما با او به فعلیت می رسد. بعد می فرماید که و ظننتم ظن [:]: کم کم گمان بد بردید به حضرت. اولش این است که آقا اشتباه می کند دومش این است اصلا خودش هم نقشه سوء دارد و کنتم قوما بورا و من لم یومن بالله و رسوله نکته همین یک کلمه است. لم یومن بالله و رسوله کسی که مومن به حضرت نیست این حضرت از طرف خودش هم حرف نمی زند رسول خداست. انکار او انکار خداست. و من لم یومن بالله و رسوله انکار او در واقع عدم ایمان به خدای متعال است وقتی ایمان نیاوردند فانا اعتدنا للکافرین سعیرا مسیرشان به طرف سعیر خواهد بود به طرف آتش خواهد بود و الا آنهایی که در وادی ایمان حرکت نمی کنند هم یک عالمی محیا شده عالم آنها عالم جنت و ورحمت نیست پس آنی که از ما خواستند این است که باید بیعت کنیم پای بیعت مان هم بایستیم ولو این که خیلی وقت ها با مجهولات حضرت ما را راه می برد بدانیم یقینا در مسیر فتح است بر اساس رسالت الهی است و این متوقف بر ایمان است. اگر ایمان آوردیم می توانیم در این مسیر با حضرت همگام بشویم. خب عذر می خواهم وقت عزیزان و اساتید و اعزه خودم را گرفتم ببخشید السلام علیک یا علی بن موسی الرضا.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 49:52

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی