display result search
منو
تفسیر آیات 102 و 103 سوره نساء _ بخش دوم

تفسیر آیات 102 و 103 سوره نساء _ بخش دوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 41 دقیقه مدت قطعه
  • 134 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 102 و 103 سوره نساء _ بخش دوم"
- عدم اختصاص اقامهٴ جماعت به رسول الله (ص) در صلوة خوف
- تبیین حکم عقلی در خلال احکام فقهی
- جریان عادی احکام بعد از رفع خوف

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَ إِذا کُنْتَ فیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ فَلْتَقُمْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذا سَجَدُوا فَلْیَکُونُوا مِنْ وَرائِکُمْ وَ لْتَأْتِ طائِفَةٌ أُخْری لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ وَ لْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَ أَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً واحِدَةً وَ لا جُناحَ عَلَیْکُمْ إِنْ کانَ بِکُمْ أَذًی مِنْ مَطَرٍ أَوْ کُنْتُمْ مَرْضی أَنْ تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَ خُذُوا حِذْرَکُمْ إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْکافِرینَ عَذابًا مُهینًا ﴿102﴾ فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلی جُنُوبِکُمْ فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنینَ کِتابًا مَوْقُوتًا﴿103﴾

عدم اختصاص اقامهٴ جماعت به رسول الله (ص) در صلوة خوف
نکات دیگری که در این دو آیه مطرح است عبارت از این است که اینکه بعضیها پنداشتند این حال، مخصوص رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است، برای اینکه فرمود: ﴿وَ إِذا کُنْتَ فیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ﴾ این تام نیست، برای اینکه آیهٴ سورهٴ «توبه» درباره اخذ زکات هم فرمود: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَ تُزَکِّیهِمْ بِها﴾ ، در حالی‌ که اگر رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) رحلت کرده باشد، اخذ زکات و حکم زکات همچنان محفوظ است. پس این‌چنین نیست که ﴿خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ﴾ مخصوص پیغمبر باشد که بعد از رحلت آن حضرت، اخذ زکات از بین رفته باشد.
استعمال سه‌گانهٴ «أخذ» و حکمت هر کدام
ثانیاً اینکه سه بار کلمه اخذ را ذکر فرمود؛ یک‌جا اخذ سلاح است؛ یک‌جا اخذ سلاح و حذر است؛ یک‌جا اخذ حذر، برای آن تعلیلی است که در جمله قبل بیان فرمود و برای همان تعلیلی است که در همین آیه ذکر شد.

ریشهٴ قرآنی تعبیر «الکفر ملةٌ واحدة»
قبلاً در ذیل آیه قبل فرمود: ﴿إِنَّ الْکافِرینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبینًا﴾ و این تعبیری که مرحوم محقق(رضوان الله علیه) در شرایع دارد، دیگران هم دارند که «الکفر ملةٌ واحدة» شاید بتوان ریشه قرآنی این تعبیر را استنباط کرد. در آن بحث قبل فرمود: ﴿إِنَّ الْکافِرینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبینًا﴾ اسم، جمع است و خبر، مفرد. نفرمود کافرین، اعدا هستند [بلکه] فرمود کافرین، عدواند. این نشانه همان است که «الکفر ملة واحدة»، چون همه اینها علیه اسلام تلاش می‌کنند. اگر می‌فرمود «ان الکافرین لکم اعداء» آن مطلب دقیق، تفهیم نمی‌شد. کافر از آن جهت که کافر است دشمن اسلام و مسلمین است؛ با خودشان ممکن است یک ناهماهنگی درونی داشته باشند ولی وقتی نوبت اسلام و مسلمین رسید، اینها یکنواخت علیه اسلام می‌شورند. شاید نکته اینکه خبر، مفرد است و اسم جمع یعنی فرمود کافران دشمن‌اند، نه دشمنان شمایند این باشد و در این آیهٴ محلّ بحث هم فرمود: ﴿وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً واحِدَةً﴾؛ دشمنان شما می‌کوشند که شما را بی‌سلاح ببینند آن‌گاه بتازند. براساس این جهت شما هم باید آن حذرتان و هوشمندی و بیداریتان را حفظ کنید و هم سلاحتان را بگیرید.
اما اینکه فخررازی ذکر کرد که در جمله اول اخذ سلاح قید شده است، در جمله دوم هم اخذ سلاح و هم حذر برای آن است که در جمله اول، راجع به کسانی بود که دارند نماز خوف انجام می‌دهند؛ برای اولین بار است نفرمود هم حذر را بگیرید و هم سلاح را، برای اینکه دشمنها از نزدیک یا دور که می‌دیدند نمی‌فهمیدند اینها دارند چه کار می‌کنند، اینها خیال ‌کردند دارند صف‌ آرایی می‌کنند. وقتی یک نماز تمام شد [و] معلوم شد که یک عده دارند نماز می‌خوانند یک عده فقط سنگردارند، به این فکر می‌افتند که حالا که اینها دارند نماز می‌خوانند پس ما تهاجم را شروع بکنیم. حالا فهمیدند که مسلمین دارند نماز می‌خوانند چون این نماز دوم که رکعت دوم امام است و نماز دوم است برای آن طایفه، چون طایفه اول رفتند طایفه دوم آمدند _گرچه نماز اول هرکدام محسوب می‌شود_ اینجا شاید بخواهند حمله کنند، برای اینکه قبلاً نمی‌فهمیدند که مسلمین دارند چه کار می‌کنند، دیدند صف بستند. بعد وقتی دیدند دارند نماز می‌خوانند و همه‌شان هم در این نماز نیستند، احتمال اینکه در رکعت دوم حمله بکنند هست، لذا فرمود این گروه دوم که می‌آیند هم مسلحانه بیایند هم با هوشمندی بیایند. گروه اول که نمازشان تمام شد رفتند آن سنگر را حفظ می‌کنند آنها آماده باشند؛ گروه اول که نمازشان تمام شد رفتند سنگر را تحویل گرفتند سر پست‌اند، آماده باشند. آنها دیگر لازم نیست به آنها بگویند که «خذوا حذرکم و اسلحتکم» کسی که سر پُست آماده باش است هم مسلح است هم هوشیار؛ اما این گروه دوم که آمدند دارند نماز می‌خوانند، اینها که سَر پُست نیستند، اینها سلاح همراهشان است [و] به فکر نمازشان‌اند. در اینجا فرمود که هم سلاح همراهتان باشد هم به حال آماده باش نماز بخوانید، لذا در جمله اول به گروه اول نفرمود در حال نماز آماده باش داشته باشید، برای اینکه هنوز دشمن نمی‌فهمد شما دارید چه می‌کنید، برای اولین بار است. درباره گروه دوم که اینها فهمیدند شما دارید نماز می‌خوانید یک عده جابه‌جا شدند، درباره گروه دوم است می‌فرماید که در حال نماز هم مسلح باشید هم آماده باش . تعبیر بدی نیست لطیفه بدی نیست؛ اما خب درباره آن گروه اول هم این حالت آماده باش هست، برای اینکه در سرفصل همه این بخشها فرمود: ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا خُذُوا حِذْرَکُمْ﴾ آن را چون قبلاً فرمود.

تبیین حکم عقلی در خلال احکام فقهی
مطلب بعدی آن است که در بسیاری از موارد ملاحظه فرمودید که قرآن کریم بعد از اینکه یک حکم تعبّدی را ذکر فرمود، آن معیارهای عقلی را هم تحلیل می‌کند. گاهی هم در وسط آن حکم تعبّدی آن معیارهای عقلی را تبیین می‌کند، اینجا از آن قبیل است که هنوز حکمهای فقهی تمام نشده آن حکم عقلی را تبیین کرد. فرمود سرّ اینکه ما می‌گوییم مسلح باشید و آماده باش، برای همین است که ﴿وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً واحِدَةً﴾ یک وقت است کسی سلاح به دوش دارد؛ اما غافل است. می‌فرماید نه، صرف برداشتن سلاح کافی نیست آن آماده باش بودن لازم است، برای اینکه ممکن است دشمن از این غفلت شما سوء استفاده کند.

دلگرمی با وعدهٴ پیروزی به مؤمنین
مطلب بعدی آن است که اینکه فرمود شما آماده باش داشته باشید، مسلح باشید، دشمن خواستش این است که شما را در حال غفلت ببیند و تهاجم کند و در قبل هم فرمود: ﴿إِنَّ الْکافِرینَ کانُوا لَکُمْ عَدُوًّا مُبینًا﴾ همه اینها براساس علل عادی است. شما از آن جهت که مؤمنید پیروزید، برای اینکه ﴿إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْکافِرینَ عَذابًا مُهینًا﴾ این مخصوص آخرت نیست [بلکه] این یک دلگرمی به مؤمنین است که شما بدانید که خداوند آنها را خوار خواهد کرد. گاهی هم بالصراحه می‌فرماید که خداوند ﴿قاتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللّهُ بِأَیْدیکُمْ﴾ . مسئله آخرت یک امر قطعی است [که] این با پیروزی دنیایی آنها منافات ندارد. در خلال مسئله جنگ که می‌فرماید: ﴿إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْکافِرینَ عَذابًا مُهینًا﴾ ناظر به آن است که شما اگر این دستورات الهی را فراموش نکنید در متن جنگ در حال خوف هم نماز یادتان نرود، خدا آنها را خوار خواهد کرد و شما را پیروز می‌کند؛ گرچه آنها عدو مبین‌اند از یک طرف، گرچه آنها ﴿وَدَّ الَّذینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَ أَمْتِعَتِکُمْ فَیَمیلُونَ عَلَیْکُمْ مَیْلَةً واحِدَةً﴾ از طرف دیگر ولی ﴿إِنَّ اللّهَ أَعَدَّ لِلْکافِرینَ عَذابًا مُهینًا﴾ این یک دلگرمی به مؤمنین است. کسی مؤمنین را مطمئن می‌کند که آرامش دلها به امید اوست. خب، این تنها یک حکم کلامی را در برندارد که شما بدانید که خداوند در قیامت کافرین را عذاب می‌کند، بلکه آن را شامل می‌شود و مسائل پیروزی مسلمین در دنیا را هم وعده می‌دهد. حالا بعضی از نکات دیگری باز در همین آیه هست، چون هنوز این بحث تمام نشده.

بررسی احتمالات در «فإذا قضیتم»
بعد فرمود: ﴿فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلی جُنُوبِکُمْ﴾، این ﴿فإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ یا به این معناست که وقتی نمازتان تمام شد، این برنامه‌های آینده را انجام بدهید یا معنایش این است که وقتی که می‌خواهید نماز بخوانید ﴿فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ یعنی «اذا اردتم ان تقضوا الصلاة» هر دو تعبیر، در قرآن کریم آمده و برای هر کدام هم حکم خاص است؛ اما اینکه ﴿فإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ یعنی «اذا اردتم ان تصلوا» مشابه‌‌اش در سورهٴ مبارکهٴ «نحل» درباره قرائت قرآن آمده است که فرمود: ﴿فإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ﴾، ﴿إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ﴾ یعنی «اذا اردت ان تقرأ القرآن» آیهٴ 98 سورهٴ «نحل» این است که ﴿فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّیْطانِ الرَّجیمِ﴾ یعنی «اذا اردت ان تقرأ القرآن فاستعذ» که این جزء آداب تلاوت است. پس ﴿إِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ یعنی «اذا اردتم ان تقضوا الصلاه» گاهی ممکن است نه به معنای فراغت از نماز باشد ﴿إِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ یعنی وقتی نمازتان تمام شد،
مشابه آنچه در جریان قضای مناسک حج آمده است، نظیر آیهٴ دویست سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آنجا فرمود: ﴿فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْرًا﴾ که اینجا هم جریان نماز، مثل جریان مناسک حج است. آنجا فرمود وقتی مناسک حجّتان تمام شد، شبها که در منا فراغتی دارید، نظیر دوران جاهلیت به ذکر نیاکان خود نپردازید [بلکه] به ذکر حق باشید یعنی شبها را در منا به یاد حق بگذرانید. این‌چنین نباشد که حالا که از اعمال حج فراغتی پیدا کردید، به بطالت بگذرانید: ﴿فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْرًا﴾ البته اختصاصی هم به منا ندارد ولی خب، چون در منا این‌چنین بود، این مصداق کاملش درباره مناست. آن وقت این آیه هم از همین قبیل باشد که: ﴿فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلی جُنُوبِکُمْ﴾.
اگر این ﴿إِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ که محلّ بحث است _در سورهٴ «نساء»_ نظیر آیهٴ دویست سورهٴ «بقره» باشد که فرمود: ﴿فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللّهَ﴾ که این ناظر به اذکار بعد از عبادت حج است، آن وقت محلّ بحث هم راجع به اذکار بعد نماز خواهد بود و این‌هم مؤیدی دارد و آن آیهٴ سورهٴ «انشراح» است. در آیهٴ سورهٴ «انشراح» آن بخشهای پایانی‌اش یعنی آیهٴ هفت و هشت این است که ﴿فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ٭ وَ إِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ﴾ البته، آنجا دیگر فراغت دیگر خیلی روشن است که یعنی تمام شدن نماز نه یعنی اراده کردی که از نماز فارغ بشوی ﴿فَإِذا فَرَغْتَ﴾ یعنی وقتی از نماز فارغ شدی، دیگر نگو نمازم تمام شده به فکر غفلت و بطالت باشی، بلکه ﴿فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ﴾ یعنی به تلاش و کوشش و رنج، خود را عادت بده [و] به بطالت نگذران ﴿وَ إِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ﴾ . تنها این تقدیم «الی» بر رب برای این نیست که آخر آیه قبلی حرف «باء» داشت، آخر این آیه هم حرف «باء» داشته باشد یعنی آیهٴ قبل فرمود: ﴿فَانْصَبْ﴾ اینجا هم بخواهد بگوید: ﴿فَارْغَبْ﴾ که فواصل آیات رعایت بشود، بلکه نکته مهم، حصر است. وقتی می‌گوید ﴿وَ إِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ﴾ یعنی به غیر خدا رغبت نکن. این تقدیم صله، نشانه حصر است، مثل ﴿إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیّاکَ نَسْتَعینُ﴾ .
خب، در آنجا ناظر به احکام بعد از نماز است یعنی نماز که تمام شد، دیگر به بطالت نگذران به یاد حق سرگرم باش. چه اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «جمعه» هم آمده است که ﴿فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی اْلأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ﴾؛ که وقتی نماز تمام شد بروید به سراغ کسب و کارتان که از مواهب الهی برخوردار بشوید، روزی حلال فراهم بکنید ولو روز جمعه است؛ اما باز به یاد خدا باشید: ﴿یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا نُودِیَ لِلصَّلاةِ مِنْ یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلی ذِکْرِ اللّهِ وَ ذَرُوا الْبَیْعَ ذلِکُمْ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ تَعْلَمُونَ ٭ فَإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِی اْلأَرْضِ وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللّهِ وَ اذْکُرُوا اللّهَ کَثیرًا لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ﴾ یعنی بعد از اینکه نماز ظهر جمعه‌تان تمام شد، به دنبال کارتان بروید و زیاد هم به یاد خدا باشید. مبادا کسی بگوید من که نمازم شد دیگر چه حاجت به یاد خدا. آن نماز، انسان را دائماً به یاد خدا متذکر می‌کند. به هر تقدیر، این آیهٴ مبارکه دوتا احتمال در آن هست: یک احتمال که ﴿فإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ نظیر﴿فاذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ﴾ که در سورهٴ «بقره» است، نظیر ﴿فإِذا قُضِیَتِ الصَّلاةُ﴾ که در سورهٴ «جمعه» هست، نظیر ﴿فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ﴾ که در سورهٴ «شرح» است که این ناظر به دستورالعمل بعد از تمام شدن نماز است؛ احتمال دوم آن است که ﴿فإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ یعنی «اذا اردتم ان تصلوا»؛ وقتی خواستید نماز بخوانید.

نظر مرحوم مقدس اردبیلی در خصوص احتمالات فوق
اگر منظور، قبل از فراغ باشد ناظر به آن است که حالا که می‌خواهید نماز بخوانید در حال خوف، به مقدار خوف کیفیت نمازتان هم عوض می‌شود یا ایستاده است یا نشسته است یا به پهلو آرمیدن است و مانند آن: ﴿إِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلی جُنُوبِکُمْ﴾ که مرحوم مقدس اردبیلی این احتمال را مقدم می‌داند بر احتمال اینکه ﴿فإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ یعنی اذا فرغتم من الصلاة، بلکه می‌خواهد بیان کند که این ﴿فإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ دارد حکم نماز را ذکر می‌کند، چون در حال خوف، نماز که می‌خوانید اگر توانستید ایستاده، نشد نشسته، نشد بر پهلو. حالا تقدیم ایستاده بر نشسته و تقدیم نشسته بر پهلو قرارگرفتن ، این را از تقدیم ذکری استفاده می‌کنند؛ اما در پهلو آیا پهلوی راست مقدم است یا پهلوی چپ مقدم است یا استلقا که آن‌هم مثلاً مصداق جنب باشد مقدم است آن را حرف دیگری دارند یا تخییر یا اگر ترتیب هست باید از نصوص روایی استفاده بشود وگرنه این در حال خوف اول، ایستادن است و بعد نشستن است، بعد به پهلو قرارگرفتن.

شواهد قرآنی دیگر بر احتمال فوق
خب این احتمال، ناظر به آن است. چه اینکه مؤید این احتمال، در سورهٴ مبارکهٴ «آل عمران» گذشت؛ در سورهٴ «آل عمران» آن بخشهای پایانی این بود که: ﴿الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلی جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ اْلأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً﴾ که در اواخر سورهٴ مبارکهٴ «آل عمران» این بحثش گذشت. در تفسیر شریف نورالثقلین، ذیل همان آیات پایانی سورهٴ مبارکهٴ «آل عمران» در جلد اول این تفسیر، صفحه 423 روایتی را از مرحوم کلینی نقل می‌کند که از امام باقر(سلام الله علیه) نقل فرمود که اینکه خداوند فرمود: ﴿الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلی جُنُوبِهِمْ﴾ وجود مبارک امام باقر(سلام الله علیه) طبق این نقل چنین فرمود: «الصحیح یصلی قائماً و قعوداً المریض یصلی جالساً، و علی جنوبهم الذی یکون اضعف من المریض الذی یصلی جالساً» . این حالات گوناگون را بر حالت نماز تطبیق فرمود. لذا مرحوم مقدس اردبیلی دارد که این ﴿فإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ ناظر به حالات گوناگون نماز است . چه اینکه در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» هم قبلاً گذشت که بعد از اینکه فرمود: ﴿حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتینَ﴾، فرمود: ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْبانًا فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْکُرُوا اللّهَ کَما عَلَّمَکُمْ﴾ خب، حالا که باید محافظ نمازها باشید اگر در حال خوف است، ببینید خوفتان تا چه اندازه است. در حال مسافرت و در حال جبهه و جنگ اگر لازم بود پیاده نماز بخوانید، نشد سواره نماز بخوانید خب پیاده مقدم بر سواره است: ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً﴾ یا پیاده ﴿أَوْ رُکْبانًا﴾؛ یا سواره نماز بخوانید. ﴿فَإِذا أَمِنْتُمْ﴾ دیگر حالا خوفتان تمام شد ﴿فَاذْکُرُوا اللّهَ کَما عَلَّمَکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾ آنجا هم این بحث گذشت که آیا این منظور آن است که ذکر عادی داشته باشید یا منظور آن است که وقتی خوفتان برطرف شد، نماز را به حالت عادی برگزار کنید. همین دوتا احتمال در آیهٴ محلّ بحث هم هست که ﴿فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلی جُنُوبِکُمْ﴾، برابر آن روایتی که مرحوم کلینی ذیل آیهٴ سورهٴ «آل عمران» نقل کرد یا برابر همین آیهٴ 239 سورهٴ «بقره» که فرمود: ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاًأَوْ رُکْبانًا﴾. اینها در صورتی است که منظور از ﴿إِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ یعنی «اذا اردتم ان تصلوا» باشد.

بررسی احتمالات در معنای ذکر
اگر منظور این باشد که ﴿فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ یعنی نمازتان تمام شد، نظیر ﴿فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ﴾ که درباره مناسک حج است آنجا سه تا احتمال داده شد. اینکه فرمود: ﴿فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ یعنی وقتی نمازتان تمام شد ﴿فَاذْکُرُوا اللّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلی جُنُوبِکُمْ﴾ این ذکر یا منظور، مطلق اذکار است، نظیر آنچه درباره قضای مناسک حج آمده است: ﴿فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللّهَ کَذِکْرِکُمْ آباءَکُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِکْرًا﴾ یا منظور این ذکر، چون بعد از نماز است ذکر خاص است آن تعقیبات است که اصرار دارند تعقیبات بعد از نماز، مثل حالت نماز باشد یا نه، چون در دنباله بحث مسافرت هست این مطلق ذکر نیست و مطلق تعقیب نیست، بلکه همان تسبیحات مخصوص است که مسافر بعد از فراغت از نماز برای جبران فضیلت از دست رفته، آن اذکار و تعقیبات را می‌خواند. چون مسافر، نماز ظهر و عصر و عشاء آن دو رکعت است. فضیلت آن دو رکعت [دیگر از نماز عصر و عشاء] را از دست داد و این از دست دادن فضیلت دو رکعت هم برای امتنان بود که خداوند در حال سفر، ملاحظه حال مسافر را کرده است. حالا اگر مسافر خواست هم از این سهولت برخوردار باشد هم از آن فیض محروم نماند، دستور آن است که مسافر بعد از اینکه نمازش دو رکعت بود و تمام شد سی بار این تسبیحات اربعه را ذکر بکنند: «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر».
خب پس ﴿فإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلی جُنُوبِکُمْ﴾ سه تا احتمال هست [که] هر کدام از اینها شاهدی هم دارد. اما آن شاهد اول، نظیر همان آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «بقره» است درباره مناسک حج که ﴿فَإِذا قَضَیْتُمْ مَناسِکَکُمْ فَاذْکُرُوا اللّهَ﴾ چه اینکه آیات سورهٴ «انشراح» هم تأیید می‌کند ﴿فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ ٭ وَ إِلی رَبِّکَ فَارْغَبْ﴾ و احتمال دوم را روایات فراوانی که درباره تعقیبات نماز آمده است تأیید می‌کند که دیگر نیازی به خواندن آن روایات ندارد.

شواهد روایی بر احتمال سوم معنای ذکر
احتمال سوم که تقریباً نسبت به افراد دیگر یک مقدار کمتر است آن احتیاج دارد که شاهد روایی‌اش خوانده بشود. مرحوم صاحب وسائل در کتاب شریف وسائل الشیعه در ابواب صلات مسافر، باب 24 این روایات را نقل می‌کند، روایتش هم معمول بهاست. سلیمان بن حفص المروزی می‌گوید: «قال الفقیه العسکری(علیه السلام) یجبُ علی المسافر ان یقول فی دُبُر کل صلاةُ یَقصِّرُ فیها» که تعبیر به وجوب فرمود، معلوم می‌شود که مستحب مؤکّد است؛ واجب است یعنی خیلی ثواب دارد، واجب است بر هر مسافری که نمازش شکسته است بعد از هر نماز بگوید «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر ثلاثین مرة لتمام الصلاة» ؛ که این صلاة برای اینکه متمم آن نماز باشد، چون نمازش قصر است تمام نیست ولی برای جبران فضیلت آن دو رکعت از دست رفته، سی بار این تسبیحات اربعه را ذکر می‌کند. روایت اول که خوانده شد طبق نقل مرحوم شیخ طوسی(رضوان الله علیه) بود.
روایت دوم را مرحوم صدوق(رضوان الله علیه) در کتاب عیون الاخبار نقل کرده است از وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه) که «أنّه صَحِبَه» یعنی این رجاء بن ابی ضحاک در خدمت امام رضا(سلام الله علیه) در یک مسافرتی در خدمت حضرت بود: «فکان یقول بعدَ کل صلاة یَقصُرُها»؛ می‌دید که امام رضا(صلوات الله و سلام علیه) بعد از هر نماز، یک بار و دو بار نفرمود اگر یکبار می‌گفت یا دوبار خب می‌گفتند که این اصل ذکر است جزء مطلق ذکر است و خصوصیتی ندارد؛ اما مسافرتهای آن روز طولانی بود، بعد از هر نماز شکسته مثلاً این ذکر را بعد از نماز صبح و نماز مغرب نمی‌گفت [بلکه] بعد از نماز ظهر و عصر و عشا می‌گفت آن‌هم مرتب در هر نماز شکسته می‌گفت این معلوم می‌شود خصوصیتی دارد، پس اصلاً جزء تعقیبات مطلق نماز نیست «کان یقول بعد کلّ صلاة یَقصُرُها سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر ثلاثین مرةً» خب، بعد از هر نماز قصر می‌گفت _بعد از نماز مغرب و صبح نمی‌گفت_ آن‌هم به صورت مستمر بود آن هم عدد سی، این نشان می‌دهد که یک سنت خاصه است، اینها استنباط از فعل وجود مبارک امام رضا(سلام الله علیه). بعد فرمود: «هذا تمام الصلاة» این دیگر از نظر قول است و مسئله را بازتر می‌کند. می‌فرماید که این نمازهای شکسته با این سی بار «سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اکبر» گفتن، به منزله نماز تمام است.
خب، پس اینکه فرمود: ﴿فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلی جُنُوبِکُمْ﴾ این در دو مقام بحث شده است: یکی اینکه ﴿قَضَیْتُمُ﴾ یعنی اگر خواستید نماز بخوانید، طبق حالات خوف یا ایستاده یا نشسته یا به پهلو که تفسیرش را فقه بیان کرده و اگر منظور این باشد که وقتی نمازتان تمام شد به یاد خدا باشید این سه تا احتمال دارد. این‌چنین نیست که اینها مباین هم باشند، همه اینها در فقه تصویر شده است و تثبیت شده است. یعنی در فقه تثبیت شد که در حال نماز اگر کسی عذر دارد ایستاده، نشد نشسته و نشد به پهلو و باز هم در فقه از نظر سنن اثبات شده است وقتی نماز تمام شده است حالا یا مطلق ذکر یا تعقیبات خاصه یا خصوص این تسبیحات برای نماز مسافر.

جریان عادی احکام بعد از رفع خوف
﴿فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ فَاذْکُرُوا اللّهَ قِیامًا وَ قُعُودًا وَ عَلی جُنُوبِکُمْ﴾ بعد ﴿فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ فَأَقیمُوا الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ کانَتْ عَلَی الْمُؤْمِنینَ کِتابًا مَوْقُوتًا﴾. این ﴿فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ﴾ نظیر آن ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ﴾ است. در سورهٴ مبارکهٴ «بقره»، خوف باعث شد که اینها حالات گوناگون داشته باشند. فرمود: ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْبانًا فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْکُرُوا اللّهَ کَما عَلَّمَکُمْ﴾ بعد از اینکه فرمود: ﴿حافِظُوا عَلَی الصَّلَواتِ وَ الصَّلاةِ الْوُسْطی وَ قُومُوا لِلّهِ قانِتینَ﴾، فرمود: ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْبانًا فَإِذا أَمِنْتُمْ فَاذْکُرُوا اللّهَ کَما عَلَّمَکُمْ ما لَمْ تَکُونُوا تَعْلَمُونَ﴾ ؛ اگر در حال خوف نماز می‌خوانید یا سواره یا پیاده، طبق حالات گوناگون. اگر خوف برطرف شد امنیت آمد، به همان روالی که قبلاً خدا به شما آموخت نماز بخوانید. اینجا هم مشابه آن خواهد بود که ﴿فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ یعنی «اذا اردتم ان تقضوا الصلاه فی حال الخوف» حالا یا قیام یا قعود یا به پهلو ﴿فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ﴾؛ وقتی مطمئن شدید خوفتان زایل شد، دیگر به روال عادی ﴿فَأَقیمُوا الصَّلاةَ﴾؛ این ﴿فَأَقیمُوا الصَّلاةَ﴾ «الف» و «لام‌»اش هم «الف» و «لام» عهد است یعنی همان صلات معهود را اقامه کنید وگرنه اصل صلات که در حال خوف هم بود.
تقابل أمن و خوف با همدیگر
این ﴿فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ﴾ نه یعنی «اذا وصلتم الی اوطانکم»، برای اینکه این لازمه‌اش آن است که در مقابل ﴿وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی اْلأَرْضِ﴾ باشد که در دو آیه قبل قرار گرفت. در اول آیهٴ 101 این است که ﴿وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی اْلأَرْضِ﴾ در اول و صدر آیهٴ 101. الآن ما در آیهٴ 103 هستیم، این ذیل آیهٴ 103 که فرمود: ﴿فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ﴾ به این معنا باشد یعنی «فاذا بلغتم الی وطنکم و وصلتم الی وطنکم» این باید مقابل با ﴿وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی اْلأَرْضِ﴾ باشد که آن در صدر دو آیه قبل است که در آیهٴ 101 این است: ﴿وَ إِذا ضَرَبْتُمْ فِی اْلأَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ أَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ﴾، بعد در آیهٴ 102 می‌فرماید: ﴿وَ إِذا کُنْتَ فیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلاةَ﴾، بعد در آیهٴ 103 می‌فرماید که ﴿فَإِذا قَضَیْتُمُ الصَّلاةَ﴾ کذا و کذا و در ذیل آیهٴ 103 دارد که ﴿فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ﴾؛ این ﴿فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ﴾ اگر در مقابل سفر باشد فاصله خیلی است؛ اما اگر در مقابل خوف باشد این ﴿فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ﴾ یعنی «فاذا زال الخوف». حالا اگر در مسافرت هستید و خوفتان زایل شد، حکم همین است. منظور این نیست که به وطن رسیدید، منظور تقابل سفر و حضر نیست [بلکه] منظور، تقابل امن و خوف است ﴿فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ﴾ یعنی «فاذا زال الخوف»، نه ﴿فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ﴾ یعنی «فاذا وصلت الی مدینتکم». مثل همان آیهٴ سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آنجا دارد که ﴿فَإِنْ خِفْتُمْ فَرِجالاً أَوْ رُکْبانًا فَإِذا أَمِنْتُمْ﴾ این خوف در مقابل امن است، اینجا هم ﴿فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُمْ﴾ یعنی اگر احساس امنیت کردید در مقابل خوف.
«و الحمد لله رب العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 41:27

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی