display result search
منو
عظمت واقعه عظیم عاشورا، جلسه پنجم

عظمت واقعه عظیم عاشورا، جلسه پنجم

  • 1 تعداد قطعات
  • 35 دقیقه مدت قطعه
  • 103 دریافت شده
سخنرانی از آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «عظمت واقعه عظیم عاشورا»، جلسه پنجم، سال 1396

اشهد انک قد امت الصلاه و آتیت الزکات و امرت بالمعروف و نهیت عن المنکر و جاهدت فی الله حق جهاده، گاهی گفته می شود که امام حسین علیه السلام به حسب ظاهر شکست خوردند ولی در واقع پیروز بودند حقیقت این است که سیدالشهداء علیه السلام پیروز مطلق این صحنه بودند. هیچ شکستی در کار سیدالشهداء نیست نه ظاهرا و نه باطنا، درست است دشمن طرح بسیار سنگین و بزرگی داشتند خیلی طرح پیچیده بوده طرحی که بتواند در درگیری بین وجود مقدس سیدالشهداء و یزید و یزد رجل شارب الخمر متهاجر به فسق، کار را به جایی برسانند که سیدالشهداء تنها بشوند با این همه دعوتی که در طول ماه ها فرموده جمعیت اندکی حالا هفتاد و اندی کمی بیشتر برای او یاور نماند و از آن طرف بتوانند با یک گسیل سی هزار نفر را فقط از کوفه بیاورند این پیداست نقشه خیلی پیچیده ای است مسئله صرفا ترس از کشته شدن نیست. مگر جبهه مقابل کشته نمی دهد. پیداست فتنه خیلی سنگین بوده، آن هم در یک چنین درگیری ای که یک طرف سیدالشهداست یک طرف یزید، پیداست خیلی کار پیچیده بوده ولی وجود مقدس سیدالشهداء به هیچ وجه مغلوب دشمن نمی شود همیشه طرح معصوم محیط طرح ابلیس است. ولو این که ابلیس بسیار برنامه اش بزرگ است الان قرن هاست دارد کار می کند و قرن ها، و نقشه کشیده و هزاران هزار را برده، و لقد اضل منکم جبلا کثیرا ولی طرح امام علیه السلام غالب بر اوست به هیچ وجه امام طبق نقشه آنها عمل نمی کند. امام نقشه را معکوس می کند آنها را مجبور می کند به برنامه حضرت، آنها به هیچ وجه نمی خواستند سیدالشهداء اینطوری بشوند به شهادت برسند می خواستند یا بیعت بگیرند یا در مدینه سر از بدن حضرت جدا کنند. حضرت آمدند مکه فرستادند دست حضرت به پرده کعبه هم بود حضرت را بزنند. حضرت بود کار را کشید به کربلا و یک چنین صحنه ای را پیش آورد و دشمن را مجبور کرد که یا عقب نشینی کند یا آن روی سکه خودش را نشان بدهد. و شیطان را که با اغوا طرح خودش را پیش می برد دشمنی را در قالب دوستی طراحی می کند مجبورش کرد که برنامه خودش را اظهار بکند این کار سیدالشهداء بود. حضرت نمی دانست شش ماهه را بیاورند مقابل این لشکر روی دست بگیرند با تیر می زنند قطعا می د انست.ولی آورد که یا عقب نشینی کنند یا آخرین دشمنی های خودشان را هم انجام بدهند آن روی چهره شان پیدا بشود. لذا حضرت در همه امور پیروز بودند. و معنا ندارد که این وجود مقدس مغلوب شیطان و شیاطین بشود درست است شیطان همه قوای ظاهری و باطنی خودش را در کربلا جمع کرده باطن عاشورا یک طرف تمام انبیاء و اولیاء هم یک طرف تمام شیاطین، ولی حضرت آنها را در محاصره قرار داده، یک نقطه ضعف از لشکر حضرت نتوانستند ببینند حالا من بعضی از چهره های این پیروزی را درس پس می دهم عرض می کنم. یکی این که اولا باید توجه داشته باشیم جنگ سیدالشهداء یک جنگی نیست تمام شده باشد. حضرت در روایت هست نامه سر به مهری که برای حضرت آمد دو قسمت د اشت. یک قسمت را حضرت عمل کردند یک قسمت را در دوران رجعت برمیگردند و عمل می کنند. پس اولا اردوگاه حضرت تمام شده نیست و ثانیا اهداف حضرت چه بودند ببینیم حضرت به اهدافشان رسیدند یا به هدفشان نرسیدند. یکی این بوده که بین خودشان و خدای متعال یک عهدی با خدا داشتند که عهد عبودیت و بندگی است. عهد فداکاری در راه خدای متعال هست. آیا شیطان ذره ای توانسته در این عهد حضرت خلل ایجاد بکند یا بندگی را به اوج رسانده. هرچه شیطان و دستگاهش فشار را سنگین تر کردند خضوع حضرت بیشتر شده، این روایت را در مصادق اصلی نیست ولی نقل شده، که ابلیس در روز عاشورا از خدای متعال اجازه گرفت و خواست از خدا، که تابش خورشید بر سیدالشهداء شدید بشود در گودی قتلگاه لذا عطش سیدالشهداء اینی که ما گمان می کنیم نیست. یک بزرگی می فرمود من یک موقعی التماس کردم که آقا به من بفهمانید این عطش چه بوده، مسجد الحرام بودم اصرار کردم قدم می زدم کار به جایی رسید یک قدمی ظرف آب بودم اگر به من آب نمی رساندند تمام کرده بودم. خودم نمی توانستم بروم ظرف آب را بردارم یک جلوه از آن عطش، شیطان هجوم آورد. از خدای متعال خواست نقل این است دعاهای مستجاب خدا چند تا خواسته بهت می دهم در مقابل عباداتت یکیش این بود روز عاشورا عرض کرد بتاب تابید آفتاب نقل این است جبرائیل امد حائل شد. فرمود کی است بین من و حبیبم حائل شده کنار برو. ذره ای نقطه ضعف از سیدالشهداء در بندگی نتوانست بگیرد کنار این بدن های قطعه قطعه شده می آمد این زخم های باز را می دید ولی هرچه به ظهر عاشورا نزدیکتر می شد چهره حضرت برافروخته تر می شد. این جمله حضرت در گودی قتلگاه هست الهی رضا بقضائک می دانید در چه حالی است همه عالم متلاطم است نمی دانم بی ادبی نباشد ام سلمه گفت خواب دیدم وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم تشریف آوردند غبارآلود سر و پای برهنه آشفته عرض کردم یا رسول الله شما را در این حال نبینم چه شده فرمودند حسینم را کشتند. همه عالم متلاطم اند و او در گودی قتلگاه آرام آرام یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه، میخواست نماز یاد خدا را اقامه بکند. همه عالم بشود صلات ذکر دعوای حضرت با ابلیس و شیاطین سر همین هست آنها می خواهند همه عالم میکده باشد و مردم همه مست دنیا سرمست. و حضرت می خواهد همه در حال سجده باشند بازارشان هم مسجد باشد. لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکرالله شیطان نتوانست جلوی حضرت را بگیرد. اقامه صلات کرد آن نمازی که باید بخواند خواند. حضرت می خواست ایتاء زکات کند می دانید زکات سیدالشهداء چی است همین است همین زکات سیدالشهداست. این هدایت ها این اشک ها این دستگیری زکات سیدالشهداست. هرچیزی زکات متناسب خودش را دارد. حضرت مهمان خدای متعال بود. زکات آن مهمانی این سفره ای است که برای همه عالم پهن کرده و همه عالم بر سر این سفره متنعم اند از انبیاء اولوالعزم تا جمادات، این حاصل روایات هست. انبیاء اولوالعزم هم سر سفره سیدالشهداء متنعم اند. پس ببینید در عبودیت خدای متعال که عهد با خدا بود که صد درصد موفق بود هرچه شیطان شیطنتش را بیشتر کرد حضرت خشوعش را بیشتر کرد. یک ترک اولای کوچک در این مسیر از سیدالشهداء سر نزده، یک جا، کمترین ترک اولایی، همه چیز در بهترین شکل انجام گرفته، قدم دوم این بود حضرت می خواست شفاعت کند و دست عالم را بگیرد. در این امر هم حضرت صد درصد موفق بود. شیطان نتوانست راه را بر حضرت ببندد. اولین حلقه ای که حضرت شفاعت کردند اصحاب و اهل بیت خودشان است. یک اصحاب و اهل بیتی تربیت کردند نگفتنی، شما در عاشورا یک نقطه ضعف از اصحاب سیدالشهداء نمی بینید. پاک پاک است. هرچه سخت تر می شده استقامتشان بیشتر می شده، وفایشان بیشتر میشده، اصحاب مجبور نبودند ابتدا بروند تا زنده بودند نگذاشتند یکی از بنی هاشم به میدان برود. چوبه های تیر مسموم را به تن خریده حضرت نماز خواندند. یک بزرگی نقل کرده بود نقل شده بود ازش گفته بودند که من به ذهنم می آمد که آقا این اصحاب سیدالشهداء فوق العادگی نداشتند خب یک طرف یزید بوده یک طرف ابن زیاد خب آدم یک طرف سیدالشهداء یک طرف یزید پیداست آدم می آید طرف سیدالشهداء این که دیگر ابهام ندارد که، چرا حضرت فرمودند انی لا اعلم اصحابا اولا ولا خیرا من اصحابی، چه چیزی در اینها بود. آن طرفی ها بسیار آدم های بدی بودند روی حق واضح پا گذاشتند نقل شده گفتند من خواب بودم در خواب دیدم کربلاست و عاشورا ظهر عاشورا حضرت فرمودند بایست جلو نماز بخوانیم سپر بشو، من سپر حضرت شدم تیر اول آمد ناخودآگاه خودم را کنار کشیدم به حضرت اصابت کرد خودم را گرفتم استغفار کردم از نو تیر دوم سوم حضرت برگشتند یک لبخندی به من زدند فرمودند انی لا اعلم اصحابا اولا ولا خیرا من اصحابی، مگر ساده است آن وقت عرض کردم یک عزیزی می گفت در خواب دیدم اصحاب سیدالشهداء را رفتم سعید بن عبدالله را پیدا کردم سیمای عربی بسیار زیبا، عرض کردم آقاجان چطور شد شما چوبه های تیر را به بدنت خریدی حضرت نماز خواند. اشاره کرد به امام حسین عرض کرد حب الحسین سرمایه من این محبت بود. اینها فداکاری شان در راه امام حسین نه از سر طمع بود نه از سر خوف، از سر طمع در بهشت و خوف در جهنم می شود خدا را عبادت کرد ولی می شود کار عاشورایی کرد همینطوری که خود سیدالشهداء فقط سراسر کارش محبت خدا بود. اصحابش هم همینطور بودند حب الحسین آنها را بی قرار کرده بود والا هفتاد بار کشته شدن و خاکستر ما را به باد بدهند و دوباره زنده بشویم اینها فقط عبادت حبی می تواند باشد. بنابراین یک نقطه ضعف در اصحاب اهل بیت سیدالشهداء نمی بینید نقل نوشتند فرمانده لشکر یزید گزارش می داد پیروزیها را خب پس چرا انقدر متألمی گفت از دست این کاروان هرچه آنها را تحت فشار قرار دادیم بیشتر استقامت کردند یک آخ نگفتند یک جمله نگفتند بوی نارضایتی بدهد. اینها تربیت شده های سیدالشهداء هستند حضرت در تربیت آنها موفق بودیا نبود موفق بود. شیطان تمام قوایش را به کار گرفت اینها یک نقطه ضعف در اصحاب حضرت پیدا بشود حضرت نگذاشتند. خیلیهایشان که انقدر تربیت شده بودند دارد روز عاشورا آنها هرچه به ظهر عاشورا نزدیکتر می شد چهره شان برافروخته ترمی شد. مثل قمر بنی هاشم. ولی بعضی ها هم که گاهی صحنه سخت بود خیلی سخت بود اصلا این سختی هایی که ما می گوییم نیست. یک طرف تمام لشکر ابلیس است قوای باطنی ابلیس است وقتی کار سخت می شد می آمد بالینشان دستشان را می گرفت صبرا بنی الکرام یک قدم بیشتر باقی نمانده مالموت الا قنطره یک پل است این پل هم به عافیت بگذرد. می آمد بالین سرشان سرشان را به دامن می گرفت پروازشان می داد. پس ببینید هیچ نقطه ضعفی هم در اصحاب نیست شفاعت است. حضرت می خواست عبادت کند بهترین عبادت خدا را کرده هیچ کجا به اندازه عاشورا عبادت تجلی ندارد. حضرت می خواستند شفاعت کنند شفاعت همه عوالم را کردند از اصحاب خودشان تا از انبیاء اولوالعزم دستگیری کردند حالا تا من جلوتر نمی روم دیگر، عاشورای سیدالشهداء برای اهل بیت هم ضیافت عظیم هست باطنش، و بعد هم جبهه مومنین حضرت جوری کار را طراحی کردند که شیطان مجبور شد چهره نفاق خودش را رو کند. شیطانی که خودش را دوست انسان محب انسان جلوه می دهد و اینطوری دشمنی می کند مجبور شد نفاق خودش را رو بکند. بنی امیه مجبور شدند نفاق خودشان را آشکار بکنند. بنابراین حضرت کاری کردند که مومنین در طول تاریخ به بصیرت رسیدند. جبهه تاریخی دشمن را شناختند و در مقابل این جبهه صف بندی کردند. می دانید بکاء بر سیدالشهداء مقدمه درک عظمت مصیبت سیدالشهداء است. درک عظمت مصیبت سیدالشهداء مقدمه درک وسعت جبهه دشمن هست. کسی که عاشورا را می بیند می فهمد سیدالشهداء با شمر درگیر نیست. با ابن زیاد هم درگیر نیست. با یزید هم فقط درگیر نیست. یک جبهه بزرگتری است. و بعد به بصیرت می رسد بعد از بصیرت به موضع گیری می رسد فلعن الله امه اسست برئت الی الله و الیکم منهم و من اشیائهم و اتباعهم و اولیائهم بعد عجیب ترش به صف و درگیری و قتال می رسد. حرب لمن حاربکم، به خونخواهی می رسد اینطوری نیست که بماند. پس عاشورای سیدالشهداء صف موحدین را منسجم کرده آنچه لازم داشتند برای استوار شدن این جبهه و درگیری آنچه لازم بود برای سرمایه جبهه امام زمان علیه السلام حضرت مهیا کردند هم امام زمان از نسل ایشان است هم سرمایه لشکر امام زمان از عاشوراست شعارشان یا لثارات الحسین است. بنابراین در این جهت در شفاعت نسبت به امت حضرت صد در صد موفق بودند . در نقل است وقتی حضرت روز عاشورا بساط شفاعتشان را پهن می کنند ابلیس دست خودش را می گزد که هیچی برای من نگذاشته امام حسین هرچه خوب بوده برده، هرچه به درد نخورده که شیطان در جهنم با انها نزاع می کند برای او مانده. در غلبه بر جبهه باطل و امحای جبهه باطل در صلوات امام حسن عسگری سلام الله علیه خوانده اید ان الله تعالی منجز لک ما وعدک من النصر خدای متعال وعده ای که به تو د اده نقد کرده فی هلاک عدوک و اظهار دعوتک. به خاطر عاشورا همه دشمن را خدا هلاک می کند. دعوت امام حسین در عالم اظهار می شود. ما سه روز ایام الله در روایات ملاحظه فرموده اید روزهایی است که خدای متعال عذاب می کند دشمنان را و امثال اینها ولی در روایات ما دارد سه روز ایام الله اصلی اند. ظهور رجعت قیمت و هر سه یوم الحسین اند. هر سه روز روز امام حسین اند. هم یوم الظهور هم یوم الرجعه هم یوم القیامه، لذا اگر کسی وسعت جبهه سیدالشهداء را ببیند و اهداف سیدالشهداء علیه السلام را ببیند می فهمد حضرت صد درصد پیروز شدند و دستگاه شیطان با همه طرح ها کمترین بهره ای از سیدالشهداء نرسیدند. و نتوانسته راه حضرت را به سوی کوچکترین هدفش ببندد. صد در صد هدف حضرت تأمین شده است. البته این پیروزی که یک روی سکه است روی دیگرش بلای عظیم بلایی است که همه را زمین گیر کرده انبیاء گریستند اولیاء گریستند ملائکه الله گریسته اند چهار هزار ملک فرود آمدند از روز عاشورا تا الان مشغول عزاداری اند. امام سجاد سی و پنج سال گریستند. مومنین همینطور، وجود مقدس امام عصر حالا اگر از امام عسگری باشد یا امام عصر فرق نمی کند یا امام هادی فلاندبنک صباحا و مساعا ولابکینک بدل الدموع دما، همه مومنین و موحدین را غصه دار کرده همین حزن بستر عبور از ظلمات شیاطین هست انها را به وادی نور می رساند به حیات طیبه می رساند به طهارت نفس می رساند. لقد عظمت الرضیه و جلت و عظمت المصیبه بک علینا و علی جمیع اهل الاسلام، و جلت و عظمت مصیبتک فی السماوات علی جمیع اهل السماوات بله اشهد انک قد اقمت الصلاه عالم پر از ذکر صلات سیدالشهداست. نورانی به نور صلاتشان است و آتیت الزکات دست همه را گرفته آنها را وارد وادی نور و ذکر و صلات و عبادت خودشان کردند. عالم را نورانی کردند همه را خوب های عالم را بهشتی کردند ولی به قیمت خیلی سنگین. امروز صبح حضرت نماز صبح را با لشکر خودشان خواندند عمر سعد هم خدا لعنتش کند به ظاهر اقامه نماز کرد با لشکر خودش بعد سر صبح دو تا لشکر را آرایش دادند. حضرت هم لشکر خودش را آرایش داد برای لشکرش میمنه میسره فرمانده برای هر کدام معین کرد حبیب زهیر بعد پرچمدار لشکر فرمانده لشکر را هم قمر بنی هاشم قرار داد. قبل از این که جنگ شروع بشود حضرت با اصرار گوش نمی د ادند آرامشان کرد گفت من در میدانم جایی نمی روم گوش بدهید بعداگر خواستید همه قوایتان را بگذارید با من بجنگید. من نمگویم نجنگید من نمی خواهم فرار از جنگ کنم گوش بدهید می خواهم حجت بر شما تمام کنم در هر دو سخنرانی و خطبه بعد از اتمام حجت بهشان تأکید کرد اصلا صلح نیست نگویید ما خیال می کردیم صلح می شود اشتباه شد خون ریخته شد هر کس امروز بماند باید در خون من شریک است. باید با من بجنگند انی لا اعطیکم بیدی اعطاء الذلیل و لا فریر منکم فرار عبید نه مثل برده ها فرار می کنم نه ذلیلانه بیعت می کنم. در خطبه دیگر فرمود علی ان دعی بن الدعی قد رکض بین اثنتین بین الصله والذله هیهات من الذله [] ذلک لنا بهجور [] و طهرت. این ناپاک زاده پسر ناپاک من را بین ذلت و شمشیر مخیر کرده، هیهات من الذله من زیر بار ذلت آنها نمی روم. نه خدا به من اجازه میدهد نه آن دامن پاکی که من بزرگ شدم من و بیعت با یزید و ابن زیاد کار به جنگ می کشد. لشکر حضرت می خواستند آغاز به جنگ کنند فرمود نه شما شروع نکنید ما شروع نمی کنیم جنگ، حجت را تمام کرد خدا لعنت کند عمر سعد را تیر در کمان گذاشت رو به لشکر کار آدم به کجا می کشد گفت لشکر پیش امیر شهادت بدهید اول کسی که تیر به اردوگاه حسین بن علی انداخته من بودم.وقتی او تیر را رها کرد تیر اندازی عمومی از راه دور آغاز شد. نوشتند در این تیراندازی از راه دو یک سوم لشکر سیدالشهداء اصحاب سیدالشهداء روی زمین افتادند. و این هم خیلی عجیب است این اصحاب چه کرده اند که یکی از بنی هاشم تیر نخورد. بعد حمله عمومی شروع شد از میمنه و میسره شمر و قوایش حمله کردند یک جمله ای بعضی از مقاتل نوشتند بعضی از تواریخ سیدالشهداء دیشب در شب عاشورا دستور داد خندق پشت خیمه ها کندند خیمه ها را به هم نزدیک کردند بعد خندق کندند هیزم ریختند صبح این هیزم ها را آتش زدند که دشمن اگر پشت سر نتواند حمله بکند. این هم جزو سختی های روز عاشورا، لذا وقتی بعد از ظهر نزدیک غروب لشکر حمله کرد یک راه بیشتر نبود همین یک راه بود. شمر با لشکرش رفت دور بزند از پشت سر حمله کند دید حضرت راه را بستند یک جمله ای گفت خدا دهانش را گر از آتش کند گفت حسین عجله کردی به آتش آتش جهنم منتظر شماست خدا لعنتت کند. حمله عمومی کردند حضرت وجود مقدس قمر بنی هاشم لشکر را از نو آرایش داد استقامت کردند کار به جنگ تن به تن کشید. رفتند اصحاب یک به یک نوبت به اهل بیت رسید یک به یک رسید. نگاه کرد دید دیگر هیچ کس نماند، کاملا دامنش را تکان داد هرچه داشت. خودش آماده میدان شد. سخت ترین لحظه عاشورا همینجاست همه سصحنه ها سخت است ولی اصل مصیبت از اینجا شروع می شود که امام حسین تنها شده و یک خیمه زن و کودک مانده. وداع سختی کرد. خدا لعنتشان کند اجازه ندادند عزیزانش اورا سیر ببینند این داغ برای همیشه روی دلشان ماند مشغول خدا حافظی بود دستور داد خیمه هایش را تیرباران کند.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 35:47

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخن