- 1202
- 1000
- 1000
- 1000
عظمت واقعه عظیم عاشورا، جلسه اول
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «عظمت واقعه عظیم عاشورا»، جلسه اول، سال 1396
درباره حادثه و واقعه با عظمت عاشورا قرن هاست که گفتگو شده و بزرگان از صاحبان فنون مختلف این حادثه و این واقعه عظیم را مورد توجه و کنکاش و تحلیل قرار دادند مورخین حکما اهل معرفت عرفا فقها سیاسیون هر کدام از زاویه ای تلاش کرده اند این واقعه را مورد بررسی و بازکاوی قرار بدهند و درس هایی که می شود از این واقعه عظیم گرفت به دست بیاورند. ولی حقیقت این است که عظمت این واقعه با آن چه گفته اند قابل مقایسه نیست. تنها در بیانات معصومین علیهم السلام هست که به اندازه ممکن که برای ما قابل بیان بوده ابعاد این حادثه توضیح داده شده، یک مرور کوتاه به روایاتی که از معصومین علیهم السلام رسیده مثل این که انسان فقط کافی است کامل الزیارات را یک مرور کند سر فصل هایش را ببیند گویای این است که واقعه عظیم عاشورا با همه آنچه گفته شده متفاوت است. با همه آنچه گفته شده فرق دارد. واقعه ای است که قبل از وقوع در عالم میثاق عهدش به آن کیفیت گرفته شده، انبیاء اولوالعزم قبل از وقوع واقعه به نحوی در جریان این واقعه قرار گرفته اند و استقامتشان سلوکشان با سیدالشهداء به کمال رسیده حتی ابراهیم خلیل علیه و آله و علیه السلام این روایت در تهذیب هست هر دو هم در باب داستان عیسی بن مریم که در سوره مبارکه مریم آمده که دور شد از بیت المقدس فرمود وارد سرزمین کربلا شد. در آنجا فرزند خود را به دنیا آورد. هم در باب موسای کلیم باز این روایت نورانی در تهذیب هست که آن من وادی من [:] الایمن و فی البقعه المبارکه فرمود جانب راست وادی مقصود فرات هست. بقعه مبارکه کربلاست آنجا که این تجلیات برای موسای کلیم واقع شده، انبیاء اولوالعزم به نحوی قبل از تحقق عاشورا یکایک با این حادثه ارتباط برقرار کردند درس گرفتند و در نقطه اوج سلوک شان مرورشان به عاشورا و گذرشان به عاشورا افتاده، نقل شده است در آن فرصت کوتاهی که جناب خضر آن معلم الهی با موسای کلیم داشتند یکی از اسراری که برای موسای کلیم گفتند و در میان گذاشتند و بار ایشان بسته شده واقعه عظیم عاشوراست. حالا یک به یک انبیاء الهی داستان شان در قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته واقعه عظیم عاشورا واقعه ای است که انبیاء اولوالعزم قبل از وقوع بر آن گریستند. واقعه ای است که همه عوالم خلقت درگیر او هستند. اگر از روایات استفاده می شود که اشک بر سیدالشهداء محیی قلوب هست. لم یمت قلبه یوم تموت القلوب، اگر از معارف اهل بیت علیهم السلام استفاده می شود که اشک بر سیدالشهداء مطهر هست و همه گناهان و شرک های خفی را از انسان پاک می کند ان البکاء علیه یحط الذنوب حتی یحط الذنوب [] گریه بر سیدالشهداء گناهان بزرگ را محو می کند. اگر مطهر قلب هست این فقط اختصاص به عالم انسانی ندارد از معارف استفاده می شود که عوالم گریستند. ما فی السماء ما فی الارض من فی الجنه این خیلی عجیب است من فی النار این من فی النار یعنی چه چطور اهل نار هم گویا اهل نار هم جز یک عده محدودی که در روایات دارد اهل بصره و اهل شام و اهل کوفه که این سه دسته پیداست ناکسین و قاسطین و مارقین اند غیر از این سه دسته اهل نار هم گریستند. یعنی آنها هم با گریه بر سیدالشهداء نجات پیدا می کنند. این سه دسته هستند که می مانند ان تخلد فیها المعاندین. این واقعه عظیم واقعه ای است که به دنبالش حوادثی اتفاق افتاده و واقعه ای در عالم اتفاق افتاده که هر شب جمعه در آن حدیث نورانی است به هر معنایی که باید این حدیث نورانی معنا بشود خدای متعال هبوط می کند به کربلا، صد و بیست و چهار هزار پیامبر و اوصیائشان می آیند انبیاء اعالم دنیا را طی کردند در سماوات هستند و وارد ان عوالم شدند هر شب جمعه از آن سماوات به عالم دنیا می آیند و در کربلا که حالا عالم دنیا هم نیست فوق همه آن عوالم هست هر اتفاقی بنا هست بیافتد انبیاء می آیند وارد کربلا می شوند عجیب این است حضرت از حضرت سوال کرد که شما پس بنابراین صفان جمال تزور للقاء الرب شما هر جمعه می روید کربلا ملاقاتی بین شما و خدای متعال هست فرمودند همینطور است. نعم، یا اگر اینطوری خوانده بشود نزور للقاء الرب ما هم اگر کربلا برویم شب جمعه حاصل رفتن به کربلا این است که یک لقائی بین ما و خدای متعال واقع می شود حضرت فرمودند بله. حرم مطهر حضرت فرمود مختلف الملائکه است. مختلف الانبیاء است فوج ینزل و فوج [:] دائما فوجی از انبیاء دارند هبوط می کنند می آیند ملائکه دائما فوج ینزل و فوج [:] پس این واقعه ای که آثارش این قدر با عظمت است از این تحلیل هایی که شده خیلی متفاوت و جداست. حالا بعضی بیانات از وجود مقدس سیدالشهداء ارواحنا فداه هست که وجود مقدسشان توضیح دادند این اقدام عظیمی که می کنند و اهدافی که حضرت دنبال می کنند از جمله یکی از مهمترینش همان وصیت نامه ای است که نزد محمد بن حنفیه گذاشتند هذا ما اوصی به حسین بن علی بن ابیطالب و اخیه محمد بن حنفیه، انجا حضرت ابتدا می فرمایند ان الحسین علیه السلام یشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمد عبده و رسوله جاء من عند الله بعد می فرمایند ان الجنه حق والنار حق و ان الله یبعث من فی القبور بعد انی لم اخرج بشر و لا [] خیلی وقت ها توضیح دادند گاهی از این مقدمه صرف نظر کردند. ولی این مقدمه نیست. سر همه قیام حضرت همین است اگر توحیدی نیست اگر رسالتی نیست اگر معادی نیست هیچ حق و باطلی نیست. هرکسی هر کاری بکند اشکال ندارد. اگر توحید را برداریم در فضای تاریک الله نورالسماوات والارض همه چیز با هم برابرند . اگر لا اله الا الله وحده لا شریک له اگر نبوت حق است اگر معاد حق است آن وقت حضرت توضیح می دهند می گویند انی لم اخرج بشرا ولا [] و لا مفسدا ولا [] من دنبال این اهدافم، هدف هایی که تمام حرکت های عظیمی که قدرت های بزرگ مادی در عالم انجام می دهند تمام امپراتوری ها بنایش بر همین چهار چیز هست. عشرا [] مفسدا خارج از این نیست. حضرت می فرمایند من برای این کارها اقدام نمی کنم. وجود مقدس حضرت خیلی عظمتشان بیشتر از این است که این چیزها تحولی در حضرت ایجاد کند. و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی من می خواهم اصلاح کنم و مقیاس اصلاحم این است امت تاریخی جدم را می خواهم اصلاح کنم این یک، دو ارید ان آمر بالمعروف می خواهم امر به معروف کنم و عنهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی، از این بیان نورانی استفاده می شود که یک فسادی در امت رخنه کرده که مقیاسش هم امت هست. حضرت می خواهد این فساد را تبدیل به صلاح کنند. خرجت لطلب الاصلاح فساد چطوری اتفاق می افتد فساد در امت چیست. صلاح چیست؟ صلاح این است که یک انسانی یا یک جامعه بر مدار توحید انسان صالح صالحین کسانی هستند که همه شئونشان فانی در بندگی خدای متعال هست. انسان تا موحد کامل نشود صالح نیست. شرک خفی هم خلاف صلاح است. پس بنابراین اصلاح یعنی اقامه توحید، اگر اقامه توحید در وجود یک انسان یا اگر اقامه توحید شد در جامعه ای به طوری که همه شئون این جامعه آهنگ و صبغه توحید دارد و به تعبیر قرآن صبغه الله دارد این جامعه جامعه صالح است. هر کجا بوی غیر خدا بیاید فساد هست. ولو به نحو شرک خفی، خب چطوری اصلاح در یک امت واقع می شود. آیه لطیفی در قرآن هست خدای متعال می فرماید لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها بعد از این که خدای متعال زمین را اصلاح کرد شما فاسدش نکنید. انجا روایت نورانی است لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها بمحمد و علی اقامه توحید کار وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین است چه در نفوس و چه در مقیاس [] چه نفوس بخواهند اصلاح بشوند این کار امام است خدای متعال مصلح هست ولی وقتی می خواهد اصلاح کند به وسیله وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین اصلاح می کند آنها به منزله ید الله هستند. این دست دستی است که و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی، تعبیر تعبیر لطیفی است و ما رمیت، نمی فرماید و ما رمیت ولکن الله رمی، و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی، کسی که در مقامی است که ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم. آن دستی که بالای دست آنها بود دست خدا بود دست تو نبود. کسی که در این مقام هست و اسطه فعل الهی است. اصلاح یک انسان تا اصلاح یک امت این صنع خدای متعال هست. فرمود معرفت صنع احدی نیست الا صنع خدای متعال، منتها خدای متعال وقتی می خواهد کار انجام بدهد به وسیله امیرالمومنین انجام می دهد معنی یدالله همین است. یعنی واسطه تصرف خدای متعال در همه عوالم خلقت است. هر فعل الهی از طریق او واقع می شود. از جمله اصلاح، موحد شدن که بالاترین مقام اصلاح هست تربیت انسان های موحد که صنع خدای متعال هست به وسیله وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین واقع می شود لذا امام علیه السلام هم عناصر الابرارند عناصر وجودی ابرار که انتم نورالاخیار و هدات الابرار ابرار آنهایی هستند که امام هادی آن است چراغ هدایت در دل آنها روشن کرده امام راهبری می کند. عناصر وجودی اینها از ولایت امام ساخته می شود عناصر الابرار شیعه اگر شیعه خالص شد هیچ در او وجود ندارد الا از عناصر وجودی امام شعاع وجود امام هست ان روح المومن اشد اتصالا بروح الله من شعاع الشمس بالشمس، کما این که امام عناصر وجودی مومن و موحد را شکل می دادند صفات مومن تجلی صفات امام است صفات حمیده را فقط به حقیقت وجود مقدس نبی اکرم عطا کرده مفاد حدیث عقل و جهل همین است دیگر. هر کس دیگری صفت حمیده ای دارد تجلی صفت نبی اکرم است.اگر مومن عقلش عقل کاملی است تجلی عقل نبی اکرم است. اگر قلبش قلب زنده ای است تجلی حیات نبی اکرم و وجود مقدس امیرالمومنین است. لذا اگر کسی بخواهد اصلاح بشود باید شعاع وجودی امام در وجود او بیاید اصلا عدل یعنی همین امام کلمه عدل است. تمت کلمه ربک صدقا و عدلا فرمود وقتی امام در رحم مادر است این آیه بر بازوی او هک می شود بر پیشانی او هک می شود. اما کلمه عدل است. امام کلمه حق است. لذا اگر هر جایی بخواهد توحید جاری بشود باید شعاع وجودی امام باشد. این فقط در انسان نیست در جامعه هم همینطور است. ائمه عناصر الابرارند هم ارکان البلادند. آن بلد امینی که بر محور وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم ساخته می شود رکن وجودیش خود حضرتند. آن شهری که شهر خداپرستی است بلد امین هست چون وادی توحید وادی ایمن است دیگر ان بلدی که بلد امن است بلد توحید است. و او خود وجود مقدس نبی اکرم است. لذا به وجود مقدس نبی اکرم قسم می خورند والتین والزیتون و تور سینین و هذا البلد الامین، ولی مکه را می فرماید لا اقسم بهذا البلد و انت [] بهذا البلد شهری که پیامبر ما آنجا حرمت نداشته باشد این ارزش ندارد. بله مکه محترم است ولی همه مقامات مکه معطوف به مقامات وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است. معنی انا مکه و منا هین است دیگر، همه آن مقامات شئون مقام حضرت اند و الا چه امتیازی می تواند داشته باشد یک عرضی به عرض آخر الا به امام، تولد امیرالمومنین در مکه کرامت امیرالمومنین نیست کرامت کعبه است. بانکشفت عن نور ولادته ظلم الاستار و البست به حرمک حلل الانوار، وقتی وجود مقدس نبی اکرم پا در این عالم می گذ ارند قله های نور بر قامت کعبه پوشیده می شود. بر حرم الهی پوشیده می شود حرمت حرم از اوست. بلدی بلد امن است که دین نبی اکرم بر آنجا مأمور باشد. خود وجود مقدس نبی اکرم بر آن مأمور باشد. بلدی که توحید در آن امنیت دارد بلد امین است و این بلد محورش خود امام است. هر کجای این بلد را نگاه می کنید باید صبغه الله داشته باشد. تجلی روح امام باشد. کما این که بلاد کفر تجلی روح اولیاء طاغوت است. می شود ارواح خبیثه آنها و ظلمات آنها را در زوایای این شهر خبیثه دید. بلد الطیب یخرج نباته باذن ربه والذی خبث لا یخرج الا نکدا بنابراین اصلاح یعنی این خدای متعال عالم را و امت را و عرض را اصلاح کرده به وجود مقدس رسول الله و امیرالمومنین هست جریان تنزل نور آنها در عالم جریان ولایت آنها در عالم عالم را اصلاح می کند. نفسی که ولایت امام درش جاری نیست نفس صالح نیست جامعه ای که روح امام در او تجلی نکرده این جامعه صالح نیست. شرایط مناسک اند راه رفتن با امام اند.مناسک سیر و سلوک با امام اند. و اصلا ارزششان به همین است در عرض امام هیچ قیمتی ندارند. نحن اصل کل خیر و من فروعنا کل بر و من البر توحید والصلاه والصیام والحج، مناسک فرع بر امام است اگر در جامعه ای امام تجلی کرد این جامعه جامعه صالح است. البته مناسک هم جاری می شود. ولی مناسک بدون امام یک قدم جامعه را به سمت صلاح نمی برد. پس بنابراین یک فسادی در امت اتفاق افتاده آن فساد چیست خدای متعال امت را به وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین به سمت صلاح برده و بنا بوده آنچه در عصر ظهور واقع می شود در غدیر واقع شود ولی فساد به پا کردند در مقیاس امت، این فساد وقتی است که شما امتی را از مدار توحید مسیرش را تغییر می دهد. همیمن که حضرت در رویای صادقه دیدند بنی تیم و عدی و دیگران بر منبرشان بالا می روند و مردم را به قهقرا برمیگردانند از همین منبر، فساد وقتی است که شما مدار یک امت را از امام برگردانید. دیگر هرچقدر هم در این امت مسجد باشد و نماز بخوانند این جامعه جامعه فاسدی است. نمازش هم بوی دنیا می دهد بوی ائمه جور می دهد این نماز نیست اصلا، نماز از شئون امیرالمومنین است فرمود اگر کسی نماز را تخفیف کند ما را تخفیف کرده، نمازی که معاویه می خواند نماز نیست تلاوت قرآن او که تلاوت قرآن نیست قرآن که از امیرالمومنین جدا نمی شود. کسی که دشمن حضرت است چطوری می تواند قرآن را تلاوت کند. کسی که نقطه تحت باء بسم الله قرآن را نمی فهمد چطوری ورود به قرآن پیدا می کند قرآن می فهمد و سیر با قرآن می کند. بنابراین آن فسادی که اتفاق افتاده در امت این است. فساد فراعنه ای است فرعون هایی است که یک امت را از مدار توحید خارج کردند چطور از مدار امام خارج کرده، وقتی امتی از مدار امام برگشت هر چه بکند فساد است. لذا در سوره فجر که سوره الحسین علیه السلام هست و توضیح داده می شود قیام حضرت و ثمره ای که کائنات دا شته آنجا صحبت از همین است فساد کردند دیگر، فصبح علیهم ربک صوت عذاب حضرت با این فساد درگیر هستند. آن فسادی که به پا شده و یک امت گرفتار شده، نعمت الهی تبدیل به کفر شده، الم تری الی الذین بدلوا نعمه الله کفرا، این نیست که کفران نعمت کردند نه نعمت الله را تبدیل به کفر کردند. نعمه الله فرمود نحن النعمه تبدیل شد به کلمه کفر و فضای امت شد فضای جهنم و احلوا قومهم دارالبوار جهنم. الآن این قوم را وارد جهنم کردند. البته ملاقات جهنم در قیامت چیز دیگری است. و یصلونها و بئس القرار قرارگاه انهاست در جهنم. این فسادی است که در امت اتفاق افتاده، حضرت می خواهند این فساد را برگردانند و البته برگرداندنش به این هست که برگردد به مدار خلافت الهیه، همه جنگ سر همین خلافت است دیگر، ابلیس از آغاز نزاعش با خدای متعال دشمنیش عداوتش بر سر همین خلافت هست. و همینم بود که به ثمر رسید دیگر، در روایت دارد وقتی و صدق علیهم الابلیس ظنه در سه مرحله وقتی غدیر به پا شد فریادی زد همه شیاطین را جمع کرد از دریا و خشکی، گفتند چه شده تا حالا اینطور غصه دار ندیدیمت گفت اگر این کاری که حضرت کردند اگر تمام بشود مطلقا خدا معصیت نمی شود باب شرک و غفلت و معصیت بسته می شود. گفتند مهم نیست و حریف حضرت آدم شدی ما را هم حریفی، آن روزی که حضرت فرمود دوات و قلم بیاورید اینها چشم ها را گرداندند و آن جملات را گفتند صدایشان زد گفت گمان می کنم کار تمام شد اینها اصلا کافر شدند. وقتی داستان پیش رفت در روز سقیفه صدا زد گفت بروید دیگر تاج گذاری کرد بر منبر نشست گفت دیگر بروید جشن بگیرید تا ظهور خبری نیست. این اتفاق افتاد. صدق علیهم الابلیس ظنه، حضرت مقابل این فساد ایستاد. این فساد باید ریشه کن بشود. و این جز با سیدالشهداء شدنی نیست. احدی این کار ازش نمی آید. این عهد سیدالشهداء با خداست این عهد را به انجام رسانید ولی با تحمل مصیبتی بسیار سنگین.
درباره حادثه و واقعه با عظمت عاشورا قرن هاست که گفتگو شده و بزرگان از صاحبان فنون مختلف این حادثه و این واقعه عظیم را مورد توجه و کنکاش و تحلیل قرار دادند مورخین حکما اهل معرفت عرفا فقها سیاسیون هر کدام از زاویه ای تلاش کرده اند این واقعه را مورد بررسی و بازکاوی قرار بدهند و درس هایی که می شود از این واقعه عظیم گرفت به دست بیاورند. ولی حقیقت این است که عظمت این واقعه با آن چه گفته اند قابل مقایسه نیست. تنها در بیانات معصومین علیهم السلام هست که به اندازه ممکن که برای ما قابل بیان بوده ابعاد این حادثه توضیح داده شده، یک مرور کوتاه به روایاتی که از معصومین علیهم السلام رسیده مثل این که انسان فقط کافی است کامل الزیارات را یک مرور کند سر فصل هایش را ببیند گویای این است که واقعه عظیم عاشورا با همه آنچه گفته شده متفاوت است. با همه آنچه گفته شده فرق دارد. واقعه ای است که قبل از وقوع در عالم میثاق عهدش به آن کیفیت گرفته شده، انبیاء اولوالعزم قبل از وقوع واقعه به نحوی در جریان این واقعه قرار گرفته اند و استقامتشان سلوکشان با سیدالشهداء به کمال رسیده حتی ابراهیم خلیل علیه و آله و علیه السلام این روایت در تهذیب هست هر دو هم در باب داستان عیسی بن مریم که در سوره مبارکه مریم آمده که دور شد از بیت المقدس فرمود وارد سرزمین کربلا شد. در آنجا فرزند خود را به دنیا آورد. هم در باب موسای کلیم باز این روایت نورانی در تهذیب هست که آن من وادی من [:] الایمن و فی البقعه المبارکه فرمود جانب راست وادی مقصود فرات هست. بقعه مبارکه کربلاست آنجا که این تجلیات برای موسای کلیم واقع شده، انبیاء اولوالعزم به نحوی قبل از تحقق عاشورا یکایک با این حادثه ارتباط برقرار کردند درس گرفتند و در نقطه اوج سلوک شان مرورشان به عاشورا و گذرشان به عاشورا افتاده، نقل شده است در آن فرصت کوتاهی که جناب خضر آن معلم الهی با موسای کلیم داشتند یکی از اسراری که برای موسای کلیم گفتند و در میان گذاشتند و بار ایشان بسته شده واقعه عظیم عاشوراست. حالا یک به یک انبیاء الهی داستان شان در قرآن و روایات مورد توجه قرار گرفته واقعه عظیم عاشورا واقعه ای است که انبیاء اولوالعزم قبل از وقوع بر آن گریستند. واقعه ای است که همه عوالم خلقت درگیر او هستند. اگر از روایات استفاده می شود که اشک بر سیدالشهداء محیی قلوب هست. لم یمت قلبه یوم تموت القلوب، اگر از معارف اهل بیت علیهم السلام استفاده می شود که اشک بر سیدالشهداء مطهر هست و همه گناهان و شرک های خفی را از انسان پاک می کند ان البکاء علیه یحط الذنوب حتی یحط الذنوب [] گریه بر سیدالشهداء گناهان بزرگ را محو می کند. اگر مطهر قلب هست این فقط اختصاص به عالم انسانی ندارد از معارف استفاده می شود که عوالم گریستند. ما فی السماء ما فی الارض من فی الجنه این خیلی عجیب است من فی النار این من فی النار یعنی چه چطور اهل نار هم گویا اهل نار هم جز یک عده محدودی که در روایات دارد اهل بصره و اهل شام و اهل کوفه که این سه دسته پیداست ناکسین و قاسطین و مارقین اند غیر از این سه دسته اهل نار هم گریستند. یعنی آنها هم با گریه بر سیدالشهداء نجات پیدا می کنند. این سه دسته هستند که می مانند ان تخلد فیها المعاندین. این واقعه عظیم واقعه ای است که به دنبالش حوادثی اتفاق افتاده و واقعه ای در عالم اتفاق افتاده که هر شب جمعه در آن حدیث نورانی است به هر معنایی که باید این حدیث نورانی معنا بشود خدای متعال هبوط می کند به کربلا، صد و بیست و چهار هزار پیامبر و اوصیائشان می آیند انبیاء اعالم دنیا را طی کردند در سماوات هستند و وارد ان عوالم شدند هر شب جمعه از آن سماوات به عالم دنیا می آیند و در کربلا که حالا عالم دنیا هم نیست فوق همه آن عوالم هست هر اتفاقی بنا هست بیافتد انبیاء می آیند وارد کربلا می شوند عجیب این است حضرت از حضرت سوال کرد که شما پس بنابراین صفان جمال تزور للقاء الرب شما هر جمعه می روید کربلا ملاقاتی بین شما و خدای متعال هست فرمودند همینطور است. نعم، یا اگر اینطوری خوانده بشود نزور للقاء الرب ما هم اگر کربلا برویم شب جمعه حاصل رفتن به کربلا این است که یک لقائی بین ما و خدای متعال واقع می شود حضرت فرمودند بله. حرم مطهر حضرت فرمود مختلف الملائکه است. مختلف الانبیاء است فوج ینزل و فوج [:] دائما فوجی از انبیاء دارند هبوط می کنند می آیند ملائکه دائما فوج ینزل و فوج [:] پس این واقعه ای که آثارش این قدر با عظمت است از این تحلیل هایی که شده خیلی متفاوت و جداست. حالا بعضی بیانات از وجود مقدس سیدالشهداء ارواحنا فداه هست که وجود مقدسشان توضیح دادند این اقدام عظیمی که می کنند و اهدافی که حضرت دنبال می کنند از جمله یکی از مهمترینش همان وصیت نامه ای است که نزد محمد بن حنفیه گذاشتند هذا ما اوصی به حسین بن علی بن ابیطالب و اخیه محمد بن حنفیه، انجا حضرت ابتدا می فرمایند ان الحسین علیه السلام یشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و ان محمد عبده و رسوله جاء من عند الله بعد می فرمایند ان الجنه حق والنار حق و ان الله یبعث من فی القبور بعد انی لم اخرج بشر و لا [] خیلی وقت ها توضیح دادند گاهی از این مقدمه صرف نظر کردند. ولی این مقدمه نیست. سر همه قیام حضرت همین است اگر توحیدی نیست اگر رسالتی نیست اگر معادی نیست هیچ حق و باطلی نیست. هرکسی هر کاری بکند اشکال ندارد. اگر توحید را برداریم در فضای تاریک الله نورالسماوات والارض همه چیز با هم برابرند . اگر لا اله الا الله وحده لا شریک له اگر نبوت حق است اگر معاد حق است آن وقت حضرت توضیح می دهند می گویند انی لم اخرج بشرا ولا [] و لا مفسدا ولا [] من دنبال این اهدافم، هدف هایی که تمام حرکت های عظیمی که قدرت های بزرگ مادی در عالم انجام می دهند تمام امپراتوری ها بنایش بر همین چهار چیز هست. عشرا [] مفسدا خارج از این نیست. حضرت می فرمایند من برای این کارها اقدام نمی کنم. وجود مقدس حضرت خیلی عظمتشان بیشتر از این است که این چیزها تحولی در حضرت ایجاد کند. و انما خرجت لطلب الاصلاح فی امت جدی من می خواهم اصلاح کنم و مقیاس اصلاحم این است امت تاریخی جدم را می خواهم اصلاح کنم این یک، دو ارید ان آمر بالمعروف می خواهم امر به معروف کنم و عنهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی، از این بیان نورانی استفاده می شود که یک فسادی در امت رخنه کرده که مقیاسش هم امت هست. حضرت می خواهد این فساد را تبدیل به صلاح کنند. خرجت لطلب الاصلاح فساد چطوری اتفاق می افتد فساد در امت چیست. صلاح چیست؟ صلاح این است که یک انسانی یا یک جامعه بر مدار توحید انسان صالح صالحین کسانی هستند که همه شئونشان فانی در بندگی خدای متعال هست. انسان تا موحد کامل نشود صالح نیست. شرک خفی هم خلاف صلاح است. پس بنابراین اصلاح یعنی اقامه توحید، اگر اقامه توحید در وجود یک انسان یا اگر اقامه توحید شد در جامعه ای به طوری که همه شئون این جامعه آهنگ و صبغه توحید دارد و به تعبیر قرآن صبغه الله دارد این جامعه جامعه صالح است. هر کجا بوی غیر خدا بیاید فساد هست. ولو به نحو شرک خفی، خب چطوری اصلاح در یک امت واقع می شود. آیه لطیفی در قرآن هست خدای متعال می فرماید لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها بعد از این که خدای متعال زمین را اصلاح کرد شما فاسدش نکنید. انجا روایت نورانی است لا تفسدوا فی الارض بعد اصلاحها بمحمد و علی اقامه توحید کار وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین است چه در نفوس و چه در مقیاس [] چه نفوس بخواهند اصلاح بشوند این کار امام است خدای متعال مصلح هست ولی وقتی می خواهد اصلاح کند به وسیله وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین اصلاح می کند آنها به منزله ید الله هستند. این دست دستی است که و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی، تعبیر تعبیر لطیفی است و ما رمیت، نمی فرماید و ما رمیت ولکن الله رمی، و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی، کسی که در مقامی است که ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم. آن دستی که بالای دست آنها بود دست خدا بود دست تو نبود. کسی که در این مقام هست و اسطه فعل الهی است. اصلاح یک انسان تا اصلاح یک امت این صنع خدای متعال هست. فرمود معرفت صنع احدی نیست الا صنع خدای متعال، منتها خدای متعال وقتی می خواهد کار انجام بدهد به وسیله امیرالمومنین انجام می دهد معنی یدالله همین است. یعنی واسطه تصرف خدای متعال در همه عوالم خلقت است. هر فعل الهی از طریق او واقع می شود. از جمله اصلاح، موحد شدن که بالاترین مقام اصلاح هست تربیت انسان های موحد که صنع خدای متعال هست به وسیله وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین واقع می شود لذا امام علیه السلام هم عناصر الابرارند عناصر وجودی ابرار که انتم نورالاخیار و هدات الابرار ابرار آنهایی هستند که امام هادی آن است چراغ هدایت در دل آنها روشن کرده امام راهبری می کند. عناصر وجودی اینها از ولایت امام ساخته می شود عناصر الابرار شیعه اگر شیعه خالص شد هیچ در او وجود ندارد الا از عناصر وجودی امام شعاع وجود امام هست ان روح المومن اشد اتصالا بروح الله من شعاع الشمس بالشمس، کما این که امام عناصر وجودی مومن و موحد را شکل می دادند صفات مومن تجلی صفات امام است صفات حمیده را فقط به حقیقت وجود مقدس نبی اکرم عطا کرده مفاد حدیث عقل و جهل همین است دیگر. هر کس دیگری صفت حمیده ای دارد تجلی صفت نبی اکرم است.اگر مومن عقلش عقل کاملی است تجلی عقل نبی اکرم است. اگر قلبش قلب زنده ای است تجلی حیات نبی اکرم و وجود مقدس امیرالمومنین است. لذا اگر کسی بخواهد اصلاح بشود باید شعاع وجودی امام در وجود او بیاید اصلا عدل یعنی همین امام کلمه عدل است. تمت کلمه ربک صدقا و عدلا فرمود وقتی امام در رحم مادر است این آیه بر بازوی او هک می شود بر پیشانی او هک می شود. اما کلمه عدل است. امام کلمه حق است. لذا اگر هر جایی بخواهد توحید جاری بشود باید شعاع وجودی امام باشد. این فقط در انسان نیست در جامعه هم همینطور است. ائمه عناصر الابرارند هم ارکان البلادند. آن بلد امینی که بر محور وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم ساخته می شود رکن وجودیش خود حضرتند. آن شهری که شهر خداپرستی است بلد امین هست چون وادی توحید وادی ایمن است دیگر ان بلدی که بلد امن است بلد توحید است. و او خود وجود مقدس نبی اکرم است. لذا به وجود مقدس نبی اکرم قسم می خورند والتین والزیتون و تور سینین و هذا البلد الامین، ولی مکه را می فرماید لا اقسم بهذا البلد و انت [] بهذا البلد شهری که پیامبر ما آنجا حرمت نداشته باشد این ارزش ندارد. بله مکه محترم است ولی همه مقامات مکه معطوف به مقامات وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم است. معنی انا مکه و منا هین است دیگر، همه آن مقامات شئون مقام حضرت اند و الا چه امتیازی می تواند داشته باشد یک عرضی به عرض آخر الا به امام، تولد امیرالمومنین در مکه کرامت امیرالمومنین نیست کرامت کعبه است. بانکشفت عن نور ولادته ظلم الاستار و البست به حرمک حلل الانوار، وقتی وجود مقدس نبی اکرم پا در این عالم می گذ ارند قله های نور بر قامت کعبه پوشیده می شود. بر حرم الهی پوشیده می شود حرمت حرم از اوست. بلدی بلد امن است که دین نبی اکرم بر آنجا مأمور باشد. خود وجود مقدس نبی اکرم بر آن مأمور باشد. بلدی که توحید در آن امنیت دارد بلد امین است و این بلد محورش خود امام است. هر کجای این بلد را نگاه می کنید باید صبغه الله داشته باشد. تجلی روح امام باشد. کما این که بلاد کفر تجلی روح اولیاء طاغوت است. می شود ارواح خبیثه آنها و ظلمات آنها را در زوایای این شهر خبیثه دید. بلد الطیب یخرج نباته باذن ربه والذی خبث لا یخرج الا نکدا بنابراین اصلاح یعنی این خدای متعال عالم را و امت را و عرض را اصلاح کرده به وجود مقدس رسول الله و امیرالمومنین هست جریان تنزل نور آنها در عالم جریان ولایت آنها در عالم عالم را اصلاح می کند. نفسی که ولایت امام درش جاری نیست نفس صالح نیست جامعه ای که روح امام در او تجلی نکرده این جامعه صالح نیست. شرایط مناسک اند راه رفتن با امام اند.مناسک سیر و سلوک با امام اند. و اصلا ارزششان به همین است در عرض امام هیچ قیمتی ندارند. نحن اصل کل خیر و من فروعنا کل بر و من البر توحید والصلاه والصیام والحج، مناسک فرع بر امام است اگر در جامعه ای امام تجلی کرد این جامعه جامعه صالح است. البته مناسک هم جاری می شود. ولی مناسک بدون امام یک قدم جامعه را به سمت صلاح نمی برد. پس بنابراین یک فسادی در امت اتفاق افتاده آن فساد چیست خدای متعال امت را به وجود مقدس نبی اکرم و امیرالمومنین به سمت صلاح برده و بنا بوده آنچه در عصر ظهور واقع می شود در غدیر واقع شود ولی فساد به پا کردند در مقیاس امت، این فساد وقتی است که شما امتی را از مدار توحید مسیرش را تغییر می دهد. همیمن که حضرت در رویای صادقه دیدند بنی تیم و عدی و دیگران بر منبرشان بالا می روند و مردم را به قهقرا برمیگردانند از همین منبر، فساد وقتی است که شما مدار یک امت را از امام برگردانید. دیگر هرچقدر هم در این امت مسجد باشد و نماز بخوانند این جامعه جامعه فاسدی است. نمازش هم بوی دنیا می دهد بوی ائمه جور می دهد این نماز نیست اصلا، نماز از شئون امیرالمومنین است فرمود اگر کسی نماز را تخفیف کند ما را تخفیف کرده، نمازی که معاویه می خواند نماز نیست تلاوت قرآن او که تلاوت قرآن نیست قرآن که از امیرالمومنین جدا نمی شود. کسی که دشمن حضرت است چطوری می تواند قرآن را تلاوت کند. کسی که نقطه تحت باء بسم الله قرآن را نمی فهمد چطوری ورود به قرآن پیدا می کند قرآن می فهمد و سیر با قرآن می کند. بنابراین آن فسادی که اتفاق افتاده در امت این است. فساد فراعنه ای است فرعون هایی است که یک امت را از مدار توحید خارج کردند چطور از مدار امام خارج کرده، وقتی امتی از مدار امام برگشت هر چه بکند فساد است. لذا در سوره فجر که سوره الحسین علیه السلام هست و توضیح داده می شود قیام حضرت و ثمره ای که کائنات دا شته آنجا صحبت از همین است فساد کردند دیگر، فصبح علیهم ربک صوت عذاب حضرت با این فساد درگیر هستند. آن فسادی که به پا شده و یک امت گرفتار شده، نعمت الهی تبدیل به کفر شده، الم تری الی الذین بدلوا نعمه الله کفرا، این نیست که کفران نعمت کردند نه نعمت الله را تبدیل به کفر کردند. نعمه الله فرمود نحن النعمه تبدیل شد به کلمه کفر و فضای امت شد فضای جهنم و احلوا قومهم دارالبوار جهنم. الآن این قوم را وارد جهنم کردند. البته ملاقات جهنم در قیامت چیز دیگری است. و یصلونها و بئس القرار قرارگاه انهاست در جهنم. این فسادی است که در امت اتفاق افتاده، حضرت می خواهند این فساد را برگردانند و البته برگرداندنش به این هست که برگردد به مدار خلافت الهیه، همه جنگ سر همین خلافت است دیگر، ابلیس از آغاز نزاعش با خدای متعال دشمنیش عداوتش بر سر همین خلافت هست. و همینم بود که به ثمر رسید دیگر، در روایت دارد وقتی و صدق علیهم الابلیس ظنه در سه مرحله وقتی غدیر به پا شد فریادی زد همه شیاطین را جمع کرد از دریا و خشکی، گفتند چه شده تا حالا اینطور غصه دار ندیدیمت گفت اگر این کاری که حضرت کردند اگر تمام بشود مطلقا خدا معصیت نمی شود باب شرک و غفلت و معصیت بسته می شود. گفتند مهم نیست و حریف حضرت آدم شدی ما را هم حریفی، آن روزی که حضرت فرمود دوات و قلم بیاورید اینها چشم ها را گرداندند و آن جملات را گفتند صدایشان زد گفت گمان می کنم کار تمام شد اینها اصلا کافر شدند. وقتی داستان پیش رفت در روز سقیفه صدا زد گفت بروید دیگر تاج گذاری کرد بر منبر نشست گفت دیگر بروید جشن بگیرید تا ظهور خبری نیست. این اتفاق افتاد. صدق علیهم الابلیس ظنه، حضرت مقابل این فساد ایستاد. این فساد باید ریشه کن بشود. و این جز با سیدالشهداء شدنی نیست. احدی این کار ازش نمی آید. این عهد سیدالشهداء با خداست این عهد را به انجام رسانید ولی با تحمل مصیبتی بسیار سنگین.
تاکنون نظری ثبت نشده است