سخنرانی از آیت الله محمد تقی مصباح یزدی با موضوع «بلوغ، تکلیف و انسانیت»، سال 1397
همه انسانها، ابتدا به صورت جنینی در شکم مادر بودهاند و پس از تولد هم تا مدتی هنوز نمیتوانستند درست بشنوند، ببینند و درک کنند؛ به تدریج اندامهایشان تقویت یافته و راه رفتن، حرف زدن و نظایر آن را آموختند و به عبارت بهتر، با رشد تدریجی، مسیر تکاملی را پیمودند.
به موازات رشد جسمی، به تدریج درک و شناخت انسان نیز کامل میشود و لذا میبینیم که کودکان، سؤالهای زیادی در ذهنشان وجود دارد که گاهی بر زبان میآورند. به مرور و با رشد بیشتر سلسله مفاهیمی برای انسان مطرح میشود که با حواس ظاهری نمیتواند آنها را درک کند. خوب و بد و زشت و زیبا از جمله همین مفاهیم هستند.
همه حیوانات نیز بعد از تولد رشد کرده و بزرگ میشوند؛ اما ارزشیابی کارها و شناخت خوب و بد، تنها از انسان برمیآید؛ از این رو انسان با این درک از حیوانیت فراتر میرود.
انسان میل به کمال دارد و به دنبال یادگیری و فهم است. شما نوجوانان امروز به سنی رسیدهاید که حد نصاب انسانیت را دارا هستید. تا قبل از سن بلوغ، هر چند تا حدی خوب و بد، قابل شناخت است، اما انتظاری نیست که فرد غیربالغ به صورت کامل خوب و بد را درک کرده و بر اساس آن رفتار نماید؛ اما بعد از بلوغ، از انسان توقع میرود که با شناخت خوب و بد، همراه با کسب علم و معرفت برای به دست آوردن خوبیها تلاش کرده و از بدیها اجتناب کند تا به سمت کمال به پیش برود.
همه ما، بیشتر شناخت هایمان را از دیگران آموختهایم. اولین خدمتی که والدین، معلمان، اولیای الهی و انبیا به ما کردهاند، همین است که قدمهای اولیه برای رسیدن به کمال را به ما آموختهاند. خداوند، آگاهانه این سنت تدریح را در عالم قرار داده است تا کمکم از ضعف به قوت از ناآگاهی به آگاهی و از عدم کمال به سمت کمال به پیش رویم.
انسان برای شناخت خوب و بد، افزون بر نیروی درونی عقل، از آموختههای مربیان و انبیا نیز بهره میگیرد. به عبارت بهتر عقل و دین دو منبع مهم شناخت و تکامل هستند که با عمل به آنها میتوان به تکامل رسید؛ البته همه آنچه که انسان امروز با عقلش میفهمد، به صورت یکباره و همیشگی به دست نمیآید؛ گاهی مقدمات آن را از دیگران میآموزد؛ اما مهم آن که انسان هر قدر بهتر و بیشتر دین و قواعدی که خداوند بیان کرده را شناخته و بر اساس آن و آنچه عقل میگوید، عمل کرد، به درجات والای انسانیت و تکامل نزدیک میشود و در مقابل هرچه در این مسیر تنبلی کرده و در صدد شناخت خوبیها و عمل به آن بر نیامد، به همان میزان به درجه حیوانیت نزدیک شده است.
اتفاقا خداوند متعال نیز برخی انسانها را به خاطر نشناختن خوبیها و بدیها و پیروی از هوی نفس، مذمت کرده و آنان را مانند چارپایان، بلکه پستتر از آنان دانسته است. نتیجه آنکه عمل به دین و عقل به معنای پیشرفت در زمینه انسانیت و عمل نکردن به آن به معنای تنزل و سقوط به درجه حیوانیت است.
حال که خداوند این نعمتها را به ما داده است، جا دارد که سعی کنیم انرژی و نیرویمان را در راهی صرف کنیم که رشد و تکاملمان بیشتر شود و به انسانیت برسیم.
شما در این سن قابلیت امر و نهی خدا را پیدا کردهاید؛ عقلی که خداوند به شما داده است – و مرز بین انسانیت و حیوانیت است – شما را به سمت کمال فرا میخواند؛ اما رسیدن به کمال، برنامه میخواهد؛ برنامه همان است که انبیای الهی و جانشینان آنها یعنی ائمه علیهمالسلام و سپس شبیهترین افراد به معصومین یعنی ولی فقیه ارائه میکنند.
هر چند خداوند راه حق و باطل را نشان داده است، اما باز هم انسان مختار است که راه حق و کمال را بپیماید یا راه باطل و ضلالت و سقوط را. راه حق همان است که انبیا، ائمهعلیهمالسلام و جانشینان آنها یعنی ولیفقیه بیان کرده و میکنند. گوش دادن به سخنان آنها و عمل به دستوراتشان حرکت به سمت کمال، و سرپیچی از آنها به معنای سقوط و تنزل به مقام حیوانیت است.
واجب است انسان روزانه - در نماز - چندین بار بر محمدصلیاللهعلیهوآله و خاندانش، درود بفرستد. اگر در راهی که این پیامبر و آلش و بعد جانشینان آنها نشان دادهاند، قدم بگذاریم، قدم در مسیر تکامل گذاشتهایم؛ البته باید مراقب باشیم که طبق فرمایش قرآن، بزرگترین دشمن ما، شیطان است که پیروی از او بدبختی به همراه دارد، در عوض عبادت خدایی که ما را آفریده و ما را دوست دارد، راه سعادت و تکامل است؛ ناگفته پیداست که هر آنچه پیامبر و ائمه و جانشینان آنها میگویند نیز همان دستورات الهی است.
انتخاب دوست خوب را یکی از عوامل مهم در رسیدن به سعادت و منحرف نشدن از مسیر مستقیم است. عامل دیگر نیز راز و نیاز با خدا و توسل به اهل بیتعلیهمالسلام برای شناخت حق و منحرف نشدن از مسیر مستقیم است.
همه انسانها، ابتدا به صورت جنینی در شکم مادر بودهاند و پس از تولد هم تا مدتی هنوز نمیتوانستند درست بشنوند، ببینند و درک کنند؛ به تدریج اندامهایشان تقویت یافته و راه رفتن، حرف زدن و نظایر آن را آموختند و به عبارت بهتر، با رشد تدریجی، مسیر تکاملی را پیمودند.
به موازات رشد جسمی، به تدریج درک و شناخت انسان نیز کامل میشود و لذا میبینیم که کودکان، سؤالهای زیادی در ذهنشان وجود دارد که گاهی بر زبان میآورند. به مرور و با رشد بیشتر سلسله مفاهیمی برای انسان مطرح میشود که با حواس ظاهری نمیتواند آنها را درک کند. خوب و بد و زشت و زیبا از جمله همین مفاهیم هستند.
همه حیوانات نیز بعد از تولد رشد کرده و بزرگ میشوند؛ اما ارزشیابی کارها و شناخت خوب و بد، تنها از انسان برمیآید؛ از این رو انسان با این درک از حیوانیت فراتر میرود.
انسان میل به کمال دارد و به دنبال یادگیری و فهم است. شما نوجوانان امروز به سنی رسیدهاید که حد نصاب انسانیت را دارا هستید. تا قبل از سن بلوغ، هر چند تا حدی خوب و بد، قابل شناخت است، اما انتظاری نیست که فرد غیربالغ به صورت کامل خوب و بد را درک کرده و بر اساس آن رفتار نماید؛ اما بعد از بلوغ، از انسان توقع میرود که با شناخت خوب و بد، همراه با کسب علم و معرفت برای به دست آوردن خوبیها تلاش کرده و از بدیها اجتناب کند تا به سمت کمال به پیش برود.
همه ما، بیشتر شناخت هایمان را از دیگران آموختهایم. اولین خدمتی که والدین، معلمان، اولیای الهی و انبیا به ما کردهاند، همین است که قدمهای اولیه برای رسیدن به کمال را به ما آموختهاند. خداوند، آگاهانه این سنت تدریح را در عالم قرار داده است تا کمکم از ضعف به قوت از ناآگاهی به آگاهی و از عدم کمال به سمت کمال به پیش رویم.
انسان برای شناخت خوب و بد، افزون بر نیروی درونی عقل، از آموختههای مربیان و انبیا نیز بهره میگیرد. به عبارت بهتر عقل و دین دو منبع مهم شناخت و تکامل هستند که با عمل به آنها میتوان به تکامل رسید؛ البته همه آنچه که انسان امروز با عقلش میفهمد، به صورت یکباره و همیشگی به دست نمیآید؛ گاهی مقدمات آن را از دیگران میآموزد؛ اما مهم آن که انسان هر قدر بهتر و بیشتر دین و قواعدی که خداوند بیان کرده را شناخته و بر اساس آن و آنچه عقل میگوید، عمل کرد، به درجات والای انسانیت و تکامل نزدیک میشود و در مقابل هرچه در این مسیر تنبلی کرده و در صدد شناخت خوبیها و عمل به آن بر نیامد، به همان میزان به درجه حیوانیت نزدیک شده است.
اتفاقا خداوند متعال نیز برخی انسانها را به خاطر نشناختن خوبیها و بدیها و پیروی از هوی نفس، مذمت کرده و آنان را مانند چارپایان، بلکه پستتر از آنان دانسته است. نتیجه آنکه عمل به دین و عقل به معنای پیشرفت در زمینه انسانیت و عمل نکردن به آن به معنای تنزل و سقوط به درجه حیوانیت است.
حال که خداوند این نعمتها را به ما داده است، جا دارد که سعی کنیم انرژی و نیرویمان را در راهی صرف کنیم که رشد و تکاملمان بیشتر شود و به انسانیت برسیم.
شما در این سن قابلیت امر و نهی خدا را پیدا کردهاید؛ عقلی که خداوند به شما داده است – و مرز بین انسانیت و حیوانیت است – شما را به سمت کمال فرا میخواند؛ اما رسیدن به کمال، برنامه میخواهد؛ برنامه همان است که انبیای الهی و جانشینان آنها یعنی ائمه علیهمالسلام و سپس شبیهترین افراد به معصومین یعنی ولی فقیه ارائه میکنند.
هر چند خداوند راه حق و باطل را نشان داده است، اما باز هم انسان مختار است که راه حق و کمال را بپیماید یا راه باطل و ضلالت و سقوط را. راه حق همان است که انبیا، ائمهعلیهمالسلام و جانشینان آنها یعنی ولیفقیه بیان کرده و میکنند. گوش دادن به سخنان آنها و عمل به دستوراتشان حرکت به سمت کمال، و سرپیچی از آنها به معنای سقوط و تنزل به مقام حیوانیت است.
واجب است انسان روزانه - در نماز - چندین بار بر محمدصلیاللهعلیهوآله و خاندانش، درود بفرستد. اگر در راهی که این پیامبر و آلش و بعد جانشینان آنها نشان دادهاند، قدم بگذاریم، قدم در مسیر تکامل گذاشتهایم؛ البته باید مراقب باشیم که طبق فرمایش قرآن، بزرگترین دشمن ما، شیطان است که پیروی از او بدبختی به همراه دارد، در عوض عبادت خدایی که ما را آفریده و ما را دوست دارد، راه سعادت و تکامل است؛ ناگفته پیداست که هر آنچه پیامبر و ائمه و جانشینان آنها میگویند نیز همان دستورات الهی است.
انتخاب دوست خوب را یکی از عوامل مهم در رسیدن به سعادت و منحرف نشدن از مسیر مستقیم است. عامل دیگر نیز راز و نیاز با خدا و توسل به اهل بیتعلیهمالسلام برای شناخت حق و منحرف نشدن از مسیر مستقیم است.
کاربر مهمان