- 700
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 37 تا 39 سوره احزاب
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 37 تا 39 سوره احزاب"
- عدم اثبات عصمت بعضی از اقسام ملائکه؛
- استحاله جبر و تفویض حتی در غیر انسان؛
- ادله نقض دو مورد مذکور برای همتایی ادبی با آیهٴ تطهیر.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مِبْدِیهِ وَتَخْشَی النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَی زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لاَ یَکُونَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً (37) مَا کَانَ عَلَی النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیَما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَّقْدُوراً (38) الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَکَفَی بِاللَّهِ حَسِیباً (39)﴾
عدم اثبات عصمت بعضی از اقسام ملائکه
برخی از مطالبی که مربوط به مسائل گذشته است این است که فرشتههایی که مأموران عرش و کرسی و وحی الهی و قضا و قدرند بهشت و جهنم را تدبیر میکنند اینها معصوماند قرآن کریم دارد که ﴿لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ﴾[1] که درباره فرشتههای مسئول جهنم است یقیناً فرشتههای مسئول بهشت که بالاتر از فرشتههای مسئول جهنماند آنها هم مصداق ﴿لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ﴾ هستند و مانند آن. اما ملائکةالأرض آنهایی که طبق تعبیر نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) هر قطره بارانی که میآید مسئولی دارد[2] ملائکهای که کارهای زمینی را به اذن خدا تدبیر میکنند برهان قطعی بر عصمت آنها نیست چون تجرّد قطعی آنها نظیر فرشتههای حامل وحی ثابت نشده بنابراین اگر درباره برخی از فرشتهها سخن از ترک اُولیٰ یا مانند آن مطرح است اگر درباره ملائکةالأرض باشد دلیلی بر نفی آنها نیست.
استحاله جبر و تفویض حتی در غیر انسان
مطلب دیگر این است که جبر مثل تفویض محال است چه درباره انسان چه درباره غیر انسان آنها هم مختارند و از عصمتشان بهره صحیح میبرند هم عصمت علمی دارند از خطای علم محفوظاند هم عصمت عملی دارند از خطیئه عملی محفوظاند. درباره شأن نزول آیه 37 چیزی مرحوم علامه ندارد که ـ معاذ الله ـ وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بدون اطلاع سری به منزل زید زد و همسرش را در آن حالت دید بلکه از برخی از مفسّران نقل میکند که وجود مبارک حضرت علاقهای به آن همسر زید داشت و گفتند آنها امر طبیعی است که ایشان این معنا را رد میکند و نفی میکند.[3]
مطلب بعدی این است که جناب زمخشری در این آیه حرفی برای گفتن نداشت که ما رد کنیم اما این حرف از قدماست مفسّران میانی مثل فخررازی و اینها اگر حرفی داشتند در خلال بحثها رد شد از متأخرین جناب آلوسی دارد دفاع میکند که این آیه تطهیر برای همسران پیامبر است که برخی از شبهات ایشان رد شد برخی از شبهات ایشان هم حالا امروز مطرح میشود.
پرسش: در رابطه با ملائکه در قرآن اطلاق دارد و ایشان نگفته که ملائکه آسمانها باشند.
پاسخ: بله آنهایی که کارشان مشخص است مدبّرات امر,[4] صافات صف[5] و مانند آن درباره ﴿لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ﴾ که صریح در ملائکه مسئول جهنم است فرمود: ﴿عَلَیْهَا مَلاَئِکَةٌ غِلاَظٌ شِدَادٌ لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ﴾ اینها درباره مدبّرات امر است یا درباره حاملان وحی است یا درباره مسئولان بهشت و جهنم است و مانند آن اما آن بیان نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) که هر قطره باران را فرشتهای میآورد یک برهان عقلی برای عصمت اینها اقامه نشده یک برهان نقلیِ قطعی برای عصمت اینها نقل نشده اگر روایتی یا تاریخی داشت که فلان فرشته مثلاً ترک اُولیٰ کرد ما دلیلی بر نفی آنها نداریم ولی درباره فرشتگانی که صریح قرآن این است ﴿لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ﴾ آنها باید توجیه بشود.
پرسش: جریان فطرس ملک چه؟
پاسخ: آن هم همین طور است اولاً در آن دعای سوم شعبان مَلک ندارد, دارد فُطرس, ندارد مَلک بود «عاذ فطرس بمهده»[6] بر فرض هم باشد جزء ملائکةالأرض است.
سرّ برداشت آلوسی از آیهٴ تطهیر بر عصمت همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
اما در جریان حرف جناب آلوسی مستحضرید که خود قرآن کریم با سِباق و سیاقش (یک) و روایات فراوانی که به تعبیر سیدناالاستاد هفتاد روایت از یک طرف و روایات دیگری هم در کنار این هست (دو) شما همه این روایات را گذاشتید کنار دارید از آیه برداشتی میکنید که مخالف با خود آیه است سرّش این است که بعد از رحلت حضرت و ـ متأسفانه ـ تقدیم سقیفه بر غدیر, زُعمای حوزههای علمیه منطقههای اسلامی گروه دیگر بودند آن روز حوزههای علمی در محور تفسیر قرآن بحث میکرد کم کم فقه و اصول و اینها رواج پیدا کرد وگرنه در صدر اسلام حوزه علمی فقط تفسیر بود خب زعیم حوزه علمیه مکه عبدالله بن عباس بود زعیم حوزه علمیه مدینه ابیبنکعب بود زعیم حوزه علمیه عراق عبداللهبنمسعود است خب شما میخواهید آلوسی و امثال آلوسی حرف تازهای داشته باشند و حال اینکه حرفها از آنها نقل شده یا از سدّی نقل شده یا از قتاده نقل شده یا از مجاهد نقل شده که اینها وابستگان به همان گروه صدر اوّلیاند اگر وضع اهل بیت به این صورت در نیامده بود اینها زعیم حوزه علمیه میشدند آن وقت معلوم میشد که از آیات چگونه باید استفاده کرد.
ذکر دو شاهد ادبی آلوسی در دلالت آیهٴ تطهیر بر عصمت همسران
ایشان اصرار دارد که این ضمیر جمع مذکر سالم که دارد ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾[7] این ضمیر جمع مذکر سالم را انسان به اهل میگوید شاهدی اقامه میکند از سورهٴ مبارکهٴ «طه» که در آنجا وجود مبارک موسای کلیم(سلام الله علیه) درباره همسرش و اهلش ضمیر جمع مذکر سالم آورد چون کلمه اهل آمده آیه ده سورهٴ مبارکهٴ «طه» این است ﴿إِذْ رَأی نَاراً فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوْا﴾ خب ضمیر جمع مذکر سالم برای اهل آورده اینجا هم ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ به مناسبت اهل, ضمیر جمع مذکر سالم آمد مثل اینکه وجود مبارک موسای کلیم از اهلش با ضمیر جمع مذکر سالم یاد کرد در سورهٴ مبارکهٴ «هود» هم آنجا ضمیر جمع مذکر سالم آورد با اینکه محور اصلی, امرئه حضرت ابراهیم(سلام الله علیه) بود آیه 69 به بعد سورهٴ «هود» این است ﴿وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیَم بِالْبُشْرَی قَالُوا سَلاَماً قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ ٭ فَلَمَّا رَأی أَیْدِیَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً قَالُوا لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَی قَوْمِ لُوطٍ﴾ آیه 71 به بعد را ملاحظه بفرمایید استشهاد آلوسی این است ﴿وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ ٭ قَالَتْ یَا وَیْلَتَی ءَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهذَا بَعْلِی شَیْخاً إِنَّ هذَا لَشَیءٌ عَجِیبٌ ٭ قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ با اینکه مخاطب, امرئه است معذلک ضمیر جمع مذکر سالم آمده.
ادله نقض دو مورد مذکور برای همتایی ادبی با آیهٴ تطهیر
این ضمیر جمع مذکر سالم در آیات محل بحث نشان آن نیست که به همسران پیامبران توجهی نشده[8] هیچ کدام از این دو شاهد ارتباطی با بحث ندارد اما جریان حضرت موسای کلیم چه در آیه ده سورهٴ مبارکهٴ «طه» چه در آیه 29 سورهٴ مبارکهٴ «قصص» ما نمیدانیم همراهان حضرت موسی چه کسانی بودند خود حضرت موسی آنجا که سخن از اهل نبود، ضمیر جمع مذکر سالم آورد آنجا هم که سخن از اهل است ضمیر جمع مذکر سالم است چه کسی جزء همراهان حضرت بود معلوم نیست در سورهٴ مبارکهٴ «قصص» آیه 29 این است ﴿فَلَمَّا قَضَی مُوسَی الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَاراً قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا﴾ به اینها که همراهان او بودند; همسرش بود چند نفر از یاورانش بودند معلوم نیست که چه کسی همراهش بود اینها اهل او بودند در چنین موردی میشود گفت که تغلیباً للمذکّر علی المؤنث ضمیر جمع مذکر سالم بیاورند ﴿قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَاراً لَعَلِّی آتِیکُم مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ﴾ همه ضمیر جمع مذکر سالم است ما نمیدانیم همراهان او چه کسانی بودند این تمسّک به عموم در شبهه مصداقیه به عهده اوست شما میخواهید ادّعا کنید که زن هست بچهها هم هستند اما چون اهل است برای کلمه اهل, ضمیر جمع مذکر سالم میآورند.
پرسش: قدر متیقّن آن است که همسرش هست.
پاسخ: یکی از آنها آن است اما بقیه چه کسانی هستند ما نمیدانیم ما یقین نداریم همراهان آن حضرت چه کسانی بودند معمولاً در سفر طولانی و دریایی، انسان با یک همسر با یک بچه که حرکت نمیکند شاید همراهانی هم داشته ما از کجا میدانیم که همراهانی نداشته این نظیر تمسّک به عام در شبهه مصداقیه خود عام است اما در جریان سورهٴ «هود» آنجا هم مشخص است قصه حضرت ابراهیم است حضرت اسحاق است حضرت یعقوب, عیال حضرت ابراهیم هم هست خب این همه هستند بعد فرشتهها گفتند: ﴿عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ اگر ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ گفتند, ﴿عَلَیْکُمْ﴾ گفتند بعد از اینکه نام مبارک حضرت ابراهیم گذشت, اسحاق گذشت, یعقوب گذشت, امرئه ابراهیم هم بود در اینجا جا برای تغلیب هست.
ناتوانی امثال آلوسی از آوردن شاهدی با مشخصات ادبی آیهٴ تطهیر
اما شما یک نمونه پیدا کنید که بیش از بیست بار ضمیر جمع مؤنث سالم باشد چند بار هم ضمیر مؤنث به عنوان ﴿نُؤْتِهَا﴾[9] و مانند آن باشد در فضایی که پیچیده است از ضمیر جمع مؤنث سالم یک ضمیر جمع مذکر سالم داشته باشیم آخر یک نمونه شما ندارید بیش از بیست مورد ضمیر جمع مؤنث سالم است چند مورد هم ضمیر مؤنث است مثل ﴿نُؤْتِهَا﴾ و اینها این همه ضمیر جمع مؤنث داریم یک مورد ضمیر جمع مذکر سالم, معلوم میشود آنها, این نیستند این چه تعصّبی است که دارید؟! شما آن قصه سورهٴ «هود» را آوردید خب آنجا سهتا مذکّرند یک مؤنث جا برای تغلیب است جریان سورهٴ «طه» و «قصص» را شاهد میآورید ما که نمیدانیم اهلی که همراهان حضرت موسی بودند از مدین تا مصر سفر دریایی داشتند چند نفر بودند معمولاً هم یک نفر دست زنش را نمیگیرد یا یک بچه کوچک سفر دریایی بکند خب خیلیها معمولاً اینگونه از مسافرتها با عدهای همراهاند چون ما نمیدانیم اهل, چند نفر بودند از کجا احراز بکنیم که فقط به زنش که اهلش بود گفته ﴿لَّعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ﴾ و مانند آن قبلش ضمیر جمع مؤنث سالم بعدش ضمیر جمع مؤنث سالم چند جا ضمیر مؤنث هم ﴿نُؤْتِهَا﴾, ﴿أَجْرَهَا﴾[10] و مانند اینها هم هست دفعتاً آمده فرموده: ﴿عَنکُمُ﴾, این ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ همان اهل بیتی است که در حدیث شریف ثقلین آمده «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی أهل بیتی»[11] این ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ همان است این الف و لامش عوض از آن مضافالیه است این بیت النبوّه است بیت الولایه است بیت الامامه است بیت العصمه است بیت الحجّه است بیت قرابت است این بیت سنگ و گِل نیست که جناب آلوسی میگوید, میگوید این بیت, «بیت الطین و الخَشب»[12] است همین! خب اگر بیت طین و خشب باشد که دیگر در حدیث ثقلین نمیفرمود «أهل بیتی».
علت آوردن ضمیر جمع مذکر سالم در ماجرای ابراهیم(علیه السلام) و فرشتگان
پرسش: ظاهر آیه سور مبارکهٴ «هود» نشان میدهد که....
پاسخ: نه.
پرسش: خطابشان به آن امرئه بود؟
پاسخ: خطاب ﴿تَعْجَبِینَ﴾ به امرئه بود اما خطاب ﴿عَلَیْکُمْ﴾ در حضور حضرت ابراهیم است اینها مهمانان حضرت ابراهیم بودند با او گفتگو داشتند این وسطها تعجب کرد گفت چرا تعجّب میکنید شما جزء اهل بیتی هستید که خدا به شما رحمت داده خب نام ابراهیم(سلام الله علیه) هست نام حضرت اسحاق هست نام حضرت یعقوب(علیهم السلام) هست در چنین فضایی اگر بگوید چه تعجّبی دارید خدا به شما اهل بیت کرامت داد این ضمیر جمع مذکر سالم به جای خودش است.
پرسش: این مؤونه زائده میخواهد.
پاسخ: نه, مخاطب اصلی حضرت ابراهیم بود اینها با حضرت ابراهیم سخن میگفتند. اینها مهمانان حضرت ابراهیم بودند با او گفتگو کردند حضرت ابراهیم فرمود کجا میخواهید بروید فرمودند میخواهیم برویم منطقه قوم لوط را ویران کنیم فرمود که ﴿فِیهَا لُوطاً﴾ فرمودند: ﴿نَحْنُ أَعْلَمُ﴾[13] ما میدانیم در آنجا چه کسانی هستند ولی مأموریتی داریم تمام محورهای اصلی گفتگو حضرت ابراهیم است و ملائکه, این یک گوشه حرف آمده تعجب کرده که مگر میشود من فرزند داشته باشم گفت چه تعجب میکنید در این فضا که حضرت ابراهیم حضور دارد نام مبارک اسحاق و یعقوب هم برده شد فرمود چه تعجب میکنید خدا به این خاندان شما کَرَم داد بنابراین او در حاشیه محاوره است نه در متن, جریان حضرت موسی هم که خب مشخص است این ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ همان اهل بیتی هستند که در حدیث معروف ثقلین آمده است که «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی».
تفسیرهای غیرمحققانه، محصول جدایی حوزههای مکه، مدینه و عراق از اهل بیت(علیهم السلام)
حالا فردا که به مناسبت میلاد حضرت صدیقه کبرا(سلام الله علیها) جشن است که خدمت علما میروید فراغت پیدا کنید این سه زعیم را تثبیت کنید که مسئولیت حوزه علمیه مکه را غیر از عبداللهبنعباس دیگری داشت, مسئولیت حوزه علمیه مدینه را غیر از ابیّبنکعب دیگری داشت, مسئولیت حوزه علمیه عراق را غیر از عبداللهبنمسعود دیگری داشتند حرفها به دست اینهاست خب اگر به دست اینهاست اینها آلوسی میپروراند! حتماً مراجعه کنید. بارها به عرضتان رسید اتلاف عمر حقیقت شرعیه ندارد این تعطیلیِ بیجا یعنی اتلاف عمر, آدم در روز میلاد حضرت چهارتا مطلب علمی درباره اینها نفهمد خب خسارت است خسارت که دیگر حقیقت شرعیه نمیخواهد حقیقت متشرّعه نمیخواهد اتلاف عمر هم که حقیقت شرعیه نمیخواهد حقیقت متشرّعه نمیخواهد تعطیلی هم معنایش همین است که انسان این مسائلی که مطرح میشود بین خود و خدای خود مطالعه و تحقیق کند الآن که وسیله تحقیق اینترنتی فراوان است ببینید این سه حوزه را چه کسی میگرداند برای ما هم باید تثبیت بشود آن فراغتِ مستوعب را نداریم تمام مدرّسهای حوزه علمیه این سه منطقه را بررسی کنیم اینکه نقل کردند همین است خب خروجیاش هم همین سدّی است و قتاده است و مجاهد است و اینها بعد هم به دست زمخشری میرسد بعد هم به دست فخررازی میرسد بعد هم به دست آلوسی این تمام تلاش و کوشش را میخواهد بکند که این حرفها را توجیه کند بنابراین ما یک نمونه در قرآن کریم نداریم که مجموعهای از ضمیر جمع مؤنث سالم باشد وسطهایش یک ضمیر جمع مذکر سالم.
پرسش:... پاسخ: اینجا ضمیر همهاش جمع مؤنث سالم است این وسط معلوم میشود با او نیست.
بررسی ادبی مرجع ضمیر جمع مذکر سالم در آیهٴ تطهیر
پرسش:... پاسخ: پس معلوم میشود که به آنها مربوط نیست اگر اهل بیت همانها باشند دیگر ضمیر جمع مذکر نمیخواهد.
پرسش:... پاسخ: معنا همان است مگر لفظ بیت یا الفاظ دیگر مؤنثاند آن الفاظی که تاکنون در این آیات به کار رفته که مؤنث نبودند, مؤنث بودن برای این است که مخاطب نساء نبی است چون مخاطب نساء نبی است بیت هم بیت نبی است باید ضمیر جمع مؤنث سالم بیاورد از طرف دیگر قبلاً بیوت بود به صورت جمع, بعداً هم بیوت هست به صورت جمع, وسطها این بیتِ مفرد چه کار میکند.
در همین آیه 33 فرمود: ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ﴾ این برای قبل, بعد هم در جریان رعایت بیت نبی آیه 53 فرمود: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ﴾ خب این بیوتالنساء است مسبوق به جمع, ملحوق به جمع, وسطها مفرد این معلوم میشود این بیت غیر از آن بیوتالنبی است بله آنجا که جناب آلوسی میگوید بیت طین و خشب است درست است هم آن بیتی که در ﴿قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ﴾ آمده بیت الطین و الخشب است هم بیتی که در آیه 53 آمده ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ﴾ بیت الطین و الخشب است بله درست است اما اینجا که نه مثل سابق است نه مثل لاحق است مفرد است معلوم میشود بیت نبوت است بیت ولایت است.
پرسش:... پاسخ: غرض آن است که اگر این بیت همان بیوتالنبی باشد که به تعبیر ایشان طین و خشب است باید جمع باشد شما اهل این بیوت هستید اگر قبلاً جمع است بعداً جمع است دیگر جا برای مفرد نیست چون مخاطب همین زنها هستند اگر مخاطب همین نساء نبی هستند خب قبلش ﴿بُیُوتِکُنَّ﴾ بعدش هم ﴿بُیُوتَ النَّبِیِّ﴾ است خب وسطش هم باید بیوت باشد چرا حالا وسط مفرد در میآید.
پرسش: در آیه 34 هم بیوت آمده فرمود: ﴿وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَی فِی بُیُوتِکُنَّ﴾.
پاسخ: آن هم همینطور است که قبل از این است آیه 34 هم باز مربوط به بیوتالنبی است.
علت آمدن آیهٴ تطهیر در آیات مربوط به همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
پرسش: حضرت سؤال اساسی این است چون این آیه را در کنار آن آیات که بیش از بیست ضمیر مؤنث آمده آوردند این مسائل پیدا شده آیا آنها که قرآن را جمعآوری میکردند این فکر را نمیکردند که آمدن این آیه در اینجا مشکلساز میشود؟
پاسخ: حالا اگر این جمله معترضه بود در همینجا هم نازل شد ما اگر یقین داریم این آیه در جای دیگر نازل شد باید بحث کنیم که چرا این آیه را اینجا گذاشتند حالا خود حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دستور داد یا بعد از حضرت در زمان خود حضرت امیر به دستور حضرت امیر که از پیغمبر(علیهما السلام) گرفته دستور داد این بحث خاصّ خودش را دارد اما ما از کجا یقین داریم که این به عنوان یک جمله معترضه حساس در وسط آیه واقع نشده نظیر آیه ﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ﴾ عدم ارتباط, معنایش این نیست که این جای دیگر نازل شده عدم ارتباط میگوید قبل و بعد نقشی در تفسیر این آیه ندارد نه اینکه این در جای دیگر نازل شده این را آوردند اینجا بله, اگر ما یقین داشته باشیم که این آیه جداگانه نازل شده و با قبل و بعد نبود به صورت جمله معترضه نبود بله این سؤال مطرح است که چه کسی این دستور را داده حضرت رسول دستور داده حضرت امیر دستور داده اما اگر ما احتمال میدهیم یک مطلب عمیق و اریقی، حسّاس بود در اثنای این نازل شده مثل اینکه آدم دارد صحبت میکند مطلب مهمّی پیش میآید جمله معترضهای میگوید اگر ما چنین احتمالی بدهیم که این جمله معترضه همراه اینها نازل شده است دیگر جا برای اینکه چه کسی این را اینجا قرار داده نیست پس باید ثابت بشود که یقیناً به عنوان جمله معترضه نیست اگر یقین پیدا کردیم که آسان نیست, بعد یا وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دستور داد یا وجود مبارک حضرت امیر.
بررسی تاریخی عدم امکان جابهجایی یا کم و زیاد کردن آیات
قرآن کتابی نیست که کسی بخواهد چیزی را کم بکند چیزی را زیاد بکند یک عدد «واو» را خواستند حذف بکنند برخی از اصحاب شمشیر کشیدند[14] ـ که در سورهٴ مبارکهٴ «توبه» گذشت ـ «واو» ﴿وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ﴾;[15] دستور دادند «واو» ﴿وَالَّذِینَ﴾ را حذف بکنند تا ﴿الَّذِینَ﴾ بیان بشود برای احبار یهود یعنی احبار یهود اگر کنزی, ثروتی اندوختند بر آنها حرام است ولی زمامداران اسلامی آزادند این «واو» که «واو» استیناف است عبارت از احبار و رهبان قطع میکند یعنی هر کس بخواهد اهل اکتناز باشد جهنمی است چه مسلمان چه یهودی چه مسیحی اینکه میگویند یک «واو» کم نشده از همینجاها گرفته شده هیچ کس قدرت نداشت یک «واو» کم بکند یا «الف» زیاد بکند و مانند آن تا اینها بیایند تغییر بدهند.
اجماع علمای بزرگ بر عدم تحریف و حذف قرآن
مرحوم آخوند(رضوان الله علیه) که مسئله تحریف را مطرح کرده فقط از قلم مبارک مرحوم آخوند گذشت «و یساعده الاعتبار»[16] امام(رضوان الله علیه) خب آن ادب حکیمانه که داشت نسبت به همه مراجع و بزرگان قبلی فرمایش ایشان را نقل میکرد و رد میکرد با احترام اما در همین شبستان مسجد اعظم منبرشان در آن ضلع بود وقتی که به این حرف رسیدند گفت این چه حرفی است میزنی قرآن و ـ معاذ الله ـ اعتبارِ تحریف!
ناممکن بودن سکوت علی(علیه السلام) در حذف و جابهجایی قرآن
هیچ ممکن نیست تحریف در حرم امن قرآن راه پیدا کرده باشد چه اعتباری مساعد است حضرت امیر برای چه میخواست ساکت بشود اهل بیت برای چه میخواستند ساکت بشوند یعنی به قرآن که اساس دین است دست برده بشود و کسی حرف نزند این چه حرفی است شما میزنید؟! حشر او با انبیا و اولیا باشد حشر مرحوم آخوند, حشر شیخ انصاری, حشر مراجع ما از صدر تا ساقه با اولیای الهی باشد.
سرّ فرمایش نبوی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در «لضربة علی تعدل ...»
غرض این است و در جریان عمروبنعبدود که وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «لضربة علی تعدل» برای آن است که اگر ـ خدای ناکرده ـ حضرت امیر شهید میشد این خیل خونآشام میریختند مدینه، وجود مبارک پیامبر و اهل بیت و همه را از بین میبردند و غارت میکردند و بساط اسلام ختم میشد نه اینکه حالا اگر حضرت امیر شهید میشد کس دیگری به جنگ آنها میرفت نه از سنخ ﴿یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقّ﴾ بود میآمدند حضرت را و همه مسلمانها را قتل عام میکردند لذا «لضربة علیٍّ لعمرو یوم الخندق تَعدل عبادة الثقلین».[17]
مغتنم بودن نشست علمای اسلام در وحدت جامعه اسلامی
شما حالا فردا که تعطیل هستید بررسی کنید که این سه حوزه علمیه را چه کسی اداره میکرد این درِ خانه اهل بیت را بستند الآن ما باید کاری بکنیم که این در باز بشود فضای کشورهای اسلامی به لطف الهی اینطور است سخنان سودمند رهبر بزرگوارمان را هم دیروز شنیدیم بسیاری از کشورهای اسلامی و علمایشان آمدند که قبلاً حاضر نبودند با ایران گفتگو داشته باشند الآن به برکت خونهای پاک شهدا، کشورهای اسلامی درهایشان به روی ایران باز شد ایران درش به روی آنها باز شد صدها دانشمند آمدند الآن بهترین فرصت است که ماها حرف مراجعمان را حرف بزرگانمان را ارائه کنیم که ما بحثهای کلامیمان سر جایش محفوظ است ما از صدر تا ساقه، حرفهای اینها را نقل میکنیم و کاملاً آزادانه رد میکنیم آن زمخشری که مقدم بر اینهاست حرفش را رد میکنیم فخررازی که میانی است حرفش را رد میکنیم آلوسی که متأخّر است حرف او را رد میکنیم آنها هم خب اشکالاتی دارند حرفشان را بگویند اما نه ـ خدای ناکرده ـ آنها اجازه بدهند که در آنها سلفی پیدا بشود تکفیری پیدا بشود وهابی پیدا بشود نه ما هم اجازه بدهیم کسی ـ خدای ناکرده ـ تندروی بکند بحثهای کلامی میتواند خاورمیانه بیدار را بیدارتر بکند وگرنه آن خواسته بیگانه است که او نه به اسلام علاقهمند است نه به تشیّع علاقهمند است نه به تسنّن علاقهمند است شما شهدای کردستان را ببینید کم نیست شهدای سیستان و بلوچستان را ببینید کم نیست این اسلام این قرآن و عترت توانست بالأخره بین شیعه و سنی در داخل در خارج وحدتی ایجاد بکند این وحدت را ما نه تنها موظفیم در داخلمان حفظ بکنیم که ـ به لطف الهی ـ محفوظ است در این کشورهایی که الآن به بیداری اسلامی دست یافتند هم باید حفظ بکنیم اما بحثهای کلامی سر جایش محفوظ است ما با احترام نام اینها را میبریم با احترام اشکالات اینها را نقل میکنیم با احترام هم اشکالات اینها را نقد میکنیم آنها هم اگر حرفی دارند بگویند غرض آن است که این کاری که سلفی و وهابی و تکفیریها راه انداختند این نه تنها به سود هیچ کس نیست بلکه به ضرر قطعی اسلام است.
پس بیوت گاهی مفرد است گاهی جمع, ضمیر گاهی مؤنث است گاهی مذکر معلوم میشود مطلب دوتاست اگر مطلب از این قبیل است باید که ما از سباق و سیاق نگذریم اگر به روایات تمسّک بکنیم که خب هفتاد روایت کم نیست وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بعد از نازل شدن این آیه هر روز میآمد در خانه فاطمه(سلام الله علیها) میفرمود: «السلام علیکم یا أهل البیت... ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیرا﴾»[18] این مفسّر قرآن است ﴿وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ﴾[19] این دارد تفسیر میکند این خودش قرآن ناطق است این مبیّن قرآن است این هم کلام الهی را به ما رسانده هم معنای کلام الهی را به ما رسانده این قواعد ادبی سباق و سیاق نباید از دستمان برود سِباق یعنی «ما یَنسبق مِن اللفظ الی الذهن» این حجت است سیاق یعنی محفوف بودن, قبل و بعد بودن, فضای آیه, این مفید ظهور است شما هر دو علامت را دارید هم سباق را دارید هم سیاق را دارید دیگر ﴿فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ﴾.[20]
«و الحمد لله ربّ العالمین»
[1] . سورهٴ تحریم, آیهٴ 6.
[2] . الصحیفة السجادیة, دعای 3; «وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ».
[3] . المیزان, ج16, ص326 و 327.
[4] . سورهٴ نازعات, آیهٴ 5.
[5] . سورهٴ صافات, آیهٴ 1.
[6] . مصباح المتهجّد, ص827.
[7] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 33.
[8] . روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم, ج11, ص194.
[9] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 31.
[10] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 31.
[11] . کمالالدین (شیخ صدوق), ج1, ص64.
[12] . روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم, ج11, ص193 و 194.
[13] . سورهٴ عنکبوت, آیهٴ 32.
[14] . ر.ک: الدرالمنثور, ج3, ص232.
[15] . سورهٴ توبه, آیهٴ 34.
[16] . کفایة الاصول, ص285.
[17] . عوالی اللّآلی, ج4, ص86.
[18] . شواهد التنزیل, ج2, ص74; کشف الغمّه, ج1, ص457.
[19] . سورهٴ نحل, آیهٴ 44.
[20] . سورهٴ تکویر, آیهٴ 26.
- عدم اثبات عصمت بعضی از اقسام ملائکه؛
- استحاله جبر و تفویض حتی در غیر انسان؛
- ادله نقض دو مورد مذکور برای همتایی ادبی با آیهٴ تطهیر.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مِبْدِیهِ وَتَخْشَی النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَی زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَراً زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لاَ یَکُونَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً (37) مَا کَانَ عَلَی النَّبِیِّ مِنْ حَرَجٍ فِیَما فَرَضَ اللَّهُ لَهُ سُنَّةَ اللَّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِن قَبْلُ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ قَدَراً مَّقْدُوراً (38) الَّذِینَ یُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ اللَّهِ وَیَخْشَوْنَهُ وَلاَ یَخْشَوْنَ أَحَداً إِلَّا اللَّهَ وَکَفَی بِاللَّهِ حَسِیباً (39)﴾
عدم اثبات عصمت بعضی از اقسام ملائکه
برخی از مطالبی که مربوط به مسائل گذشته است این است که فرشتههایی که مأموران عرش و کرسی و وحی الهی و قضا و قدرند بهشت و جهنم را تدبیر میکنند اینها معصوماند قرآن کریم دارد که ﴿لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ﴾[1] که درباره فرشتههای مسئول جهنم است یقیناً فرشتههای مسئول بهشت که بالاتر از فرشتههای مسئول جهنماند آنها هم مصداق ﴿لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ﴾ هستند و مانند آن. اما ملائکةالأرض آنهایی که طبق تعبیر نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) هر قطره بارانی که میآید مسئولی دارد[2] ملائکهای که کارهای زمینی را به اذن خدا تدبیر میکنند برهان قطعی بر عصمت آنها نیست چون تجرّد قطعی آنها نظیر فرشتههای حامل وحی ثابت نشده بنابراین اگر درباره برخی از فرشتهها سخن از ترک اُولیٰ یا مانند آن مطرح است اگر درباره ملائکةالأرض باشد دلیلی بر نفی آنها نیست.
استحاله جبر و تفویض حتی در غیر انسان
مطلب دیگر این است که جبر مثل تفویض محال است چه درباره انسان چه درباره غیر انسان آنها هم مختارند و از عصمتشان بهره صحیح میبرند هم عصمت علمی دارند از خطای علم محفوظاند هم عصمت عملی دارند از خطیئه عملی محفوظاند. درباره شأن نزول آیه 37 چیزی مرحوم علامه ندارد که ـ معاذ الله ـ وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بدون اطلاع سری به منزل زید زد و همسرش را در آن حالت دید بلکه از برخی از مفسّران نقل میکند که وجود مبارک حضرت علاقهای به آن همسر زید داشت و گفتند آنها امر طبیعی است که ایشان این معنا را رد میکند و نفی میکند.[3]
مطلب بعدی این است که جناب زمخشری در این آیه حرفی برای گفتن نداشت که ما رد کنیم اما این حرف از قدماست مفسّران میانی مثل فخررازی و اینها اگر حرفی داشتند در خلال بحثها رد شد از متأخرین جناب آلوسی دارد دفاع میکند که این آیه تطهیر برای همسران پیامبر است که برخی از شبهات ایشان رد شد برخی از شبهات ایشان هم حالا امروز مطرح میشود.
پرسش: در رابطه با ملائکه در قرآن اطلاق دارد و ایشان نگفته که ملائکه آسمانها باشند.
پاسخ: بله آنهایی که کارشان مشخص است مدبّرات امر,[4] صافات صف[5] و مانند آن درباره ﴿لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ﴾ که صریح در ملائکه مسئول جهنم است فرمود: ﴿عَلَیْهَا مَلاَئِکَةٌ غِلاَظٌ شِدَادٌ لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ﴾ اینها درباره مدبّرات امر است یا درباره حاملان وحی است یا درباره مسئولان بهشت و جهنم است و مانند آن اما آن بیان نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) که هر قطره باران را فرشتهای میآورد یک برهان عقلی برای عصمت اینها اقامه نشده یک برهان نقلیِ قطعی برای عصمت اینها نقل نشده اگر روایتی یا تاریخی داشت که فلان فرشته مثلاً ترک اُولیٰ کرد ما دلیلی بر نفی آنها نداریم ولی درباره فرشتگانی که صریح قرآن این است ﴿لاَ یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ﴾ آنها باید توجیه بشود.
پرسش: جریان فطرس ملک چه؟
پاسخ: آن هم همین طور است اولاً در آن دعای سوم شعبان مَلک ندارد, دارد فُطرس, ندارد مَلک بود «عاذ فطرس بمهده»[6] بر فرض هم باشد جزء ملائکةالأرض است.
سرّ برداشت آلوسی از آیهٴ تطهیر بر عصمت همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
اما در جریان حرف جناب آلوسی مستحضرید که خود قرآن کریم با سِباق و سیاقش (یک) و روایات فراوانی که به تعبیر سیدناالاستاد هفتاد روایت از یک طرف و روایات دیگری هم در کنار این هست (دو) شما همه این روایات را گذاشتید کنار دارید از آیه برداشتی میکنید که مخالف با خود آیه است سرّش این است که بعد از رحلت حضرت و ـ متأسفانه ـ تقدیم سقیفه بر غدیر, زُعمای حوزههای علمیه منطقههای اسلامی گروه دیگر بودند آن روز حوزههای علمی در محور تفسیر قرآن بحث میکرد کم کم فقه و اصول و اینها رواج پیدا کرد وگرنه در صدر اسلام حوزه علمی فقط تفسیر بود خب زعیم حوزه علمیه مکه عبدالله بن عباس بود زعیم حوزه علمیه مدینه ابیبنکعب بود زعیم حوزه علمیه عراق عبداللهبنمسعود است خب شما میخواهید آلوسی و امثال آلوسی حرف تازهای داشته باشند و حال اینکه حرفها از آنها نقل شده یا از سدّی نقل شده یا از قتاده نقل شده یا از مجاهد نقل شده که اینها وابستگان به همان گروه صدر اوّلیاند اگر وضع اهل بیت به این صورت در نیامده بود اینها زعیم حوزه علمیه میشدند آن وقت معلوم میشد که از آیات چگونه باید استفاده کرد.
ذکر دو شاهد ادبی آلوسی در دلالت آیهٴ تطهیر بر عصمت همسران
ایشان اصرار دارد که این ضمیر جمع مذکر سالم که دارد ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾[7] این ضمیر جمع مذکر سالم را انسان به اهل میگوید شاهدی اقامه میکند از سورهٴ مبارکهٴ «طه» که در آنجا وجود مبارک موسای کلیم(سلام الله علیه) درباره همسرش و اهلش ضمیر جمع مذکر سالم آورد چون کلمه اهل آمده آیه ده سورهٴ مبارکهٴ «طه» این است ﴿إِذْ رَأی نَاراً فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوْا﴾ خب ضمیر جمع مذکر سالم برای اهل آورده اینجا هم ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ به مناسبت اهل, ضمیر جمع مذکر سالم آمد مثل اینکه وجود مبارک موسای کلیم از اهلش با ضمیر جمع مذکر سالم یاد کرد در سورهٴ مبارکهٴ «هود» هم آنجا ضمیر جمع مذکر سالم آورد با اینکه محور اصلی, امرئه حضرت ابراهیم(سلام الله علیه) بود آیه 69 به بعد سورهٴ «هود» این است ﴿وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیَم بِالْبُشْرَی قَالُوا سَلاَماً قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ ٭ فَلَمَّا رَأی أَیْدِیَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً قَالُوا لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَی قَوْمِ لُوطٍ﴾ آیه 71 به بعد را ملاحظه بفرمایید استشهاد آلوسی این است ﴿وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ ٭ قَالَتْ یَا وَیْلَتَی ءَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهذَا بَعْلِی شَیْخاً إِنَّ هذَا لَشَیءٌ عَجِیبٌ ٭ قَالُوا أَتَعْجَبِینَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ رَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ با اینکه مخاطب, امرئه است معذلک ضمیر جمع مذکر سالم آمده.
ادله نقض دو مورد مذکور برای همتایی ادبی با آیهٴ تطهیر
این ضمیر جمع مذکر سالم در آیات محل بحث نشان آن نیست که به همسران پیامبران توجهی نشده[8] هیچ کدام از این دو شاهد ارتباطی با بحث ندارد اما جریان حضرت موسای کلیم چه در آیه ده سورهٴ مبارکهٴ «طه» چه در آیه 29 سورهٴ مبارکهٴ «قصص» ما نمیدانیم همراهان حضرت موسی چه کسانی بودند خود حضرت موسی آنجا که سخن از اهل نبود، ضمیر جمع مذکر سالم آورد آنجا هم که سخن از اهل است ضمیر جمع مذکر سالم است چه کسی جزء همراهان حضرت بود معلوم نیست در سورهٴ مبارکهٴ «قصص» آیه 29 این است ﴿فَلَمَّا قَضَی مُوسَی الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَاراً قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا﴾ به اینها که همراهان او بودند; همسرش بود چند نفر از یاورانش بودند معلوم نیست که چه کسی همراهش بود اینها اهل او بودند در چنین موردی میشود گفت که تغلیباً للمذکّر علی المؤنث ضمیر جمع مذکر سالم بیاورند ﴿قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَاراً لَعَلِّی آتِیکُم مِنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ﴾ همه ضمیر جمع مذکر سالم است ما نمیدانیم همراهان او چه کسانی بودند این تمسّک به عموم در شبهه مصداقیه به عهده اوست شما میخواهید ادّعا کنید که زن هست بچهها هم هستند اما چون اهل است برای کلمه اهل, ضمیر جمع مذکر سالم میآورند.
پرسش: قدر متیقّن آن است که همسرش هست.
پاسخ: یکی از آنها آن است اما بقیه چه کسانی هستند ما نمیدانیم ما یقین نداریم همراهان آن حضرت چه کسانی بودند معمولاً در سفر طولانی و دریایی، انسان با یک همسر با یک بچه که حرکت نمیکند شاید همراهانی هم داشته ما از کجا میدانیم که همراهانی نداشته این نظیر تمسّک به عام در شبهه مصداقیه خود عام است اما در جریان سورهٴ «هود» آنجا هم مشخص است قصه حضرت ابراهیم است حضرت اسحاق است حضرت یعقوب, عیال حضرت ابراهیم هم هست خب این همه هستند بعد فرشتهها گفتند: ﴿عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ اگر ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ گفتند, ﴿عَلَیْکُمْ﴾ گفتند بعد از اینکه نام مبارک حضرت ابراهیم گذشت, اسحاق گذشت, یعقوب گذشت, امرئه ابراهیم هم بود در اینجا جا برای تغلیب هست.
ناتوانی امثال آلوسی از آوردن شاهدی با مشخصات ادبی آیهٴ تطهیر
اما شما یک نمونه پیدا کنید که بیش از بیست بار ضمیر جمع مؤنث سالم باشد چند بار هم ضمیر مؤنث به عنوان ﴿نُؤْتِهَا﴾[9] و مانند آن باشد در فضایی که پیچیده است از ضمیر جمع مؤنث سالم یک ضمیر جمع مذکر سالم داشته باشیم آخر یک نمونه شما ندارید بیش از بیست مورد ضمیر جمع مؤنث سالم است چند مورد هم ضمیر مؤنث است مثل ﴿نُؤْتِهَا﴾ و اینها این همه ضمیر جمع مؤنث داریم یک مورد ضمیر جمع مذکر سالم, معلوم میشود آنها, این نیستند این چه تعصّبی است که دارید؟! شما آن قصه سورهٴ «هود» را آوردید خب آنجا سهتا مذکّرند یک مؤنث جا برای تغلیب است جریان سورهٴ «طه» و «قصص» را شاهد میآورید ما که نمیدانیم اهلی که همراهان حضرت موسی بودند از مدین تا مصر سفر دریایی داشتند چند نفر بودند معمولاً هم یک نفر دست زنش را نمیگیرد یا یک بچه کوچک سفر دریایی بکند خب خیلیها معمولاً اینگونه از مسافرتها با عدهای همراهاند چون ما نمیدانیم اهل, چند نفر بودند از کجا احراز بکنیم که فقط به زنش که اهلش بود گفته ﴿لَّعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ﴾ و مانند آن قبلش ضمیر جمع مؤنث سالم بعدش ضمیر جمع مؤنث سالم چند جا ضمیر مؤنث هم ﴿نُؤْتِهَا﴾, ﴿أَجْرَهَا﴾[10] و مانند اینها هم هست دفعتاً آمده فرموده: ﴿عَنکُمُ﴾, این ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ همان اهل بیتی است که در حدیث شریف ثقلین آمده «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی أهل بیتی»[11] این ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ همان است این الف و لامش عوض از آن مضافالیه است این بیت النبوّه است بیت الولایه است بیت الامامه است بیت العصمه است بیت الحجّه است بیت قرابت است این بیت سنگ و گِل نیست که جناب آلوسی میگوید, میگوید این بیت, «بیت الطین و الخَشب»[12] است همین! خب اگر بیت طین و خشب باشد که دیگر در حدیث ثقلین نمیفرمود «أهل بیتی».
علت آوردن ضمیر جمع مذکر سالم در ماجرای ابراهیم(علیه السلام) و فرشتگان
پرسش: ظاهر آیه سور مبارکهٴ «هود» نشان میدهد که....
پاسخ: نه.
پرسش: خطابشان به آن امرئه بود؟
پاسخ: خطاب ﴿تَعْجَبِینَ﴾ به امرئه بود اما خطاب ﴿عَلَیْکُمْ﴾ در حضور حضرت ابراهیم است اینها مهمانان حضرت ابراهیم بودند با او گفتگو داشتند این وسطها تعجب کرد گفت چرا تعجّب میکنید شما جزء اهل بیتی هستید که خدا به شما رحمت داده خب نام ابراهیم(سلام الله علیه) هست نام حضرت اسحاق هست نام حضرت یعقوب(علیهم السلام) هست در چنین فضایی اگر بگوید چه تعجّبی دارید خدا به شما اهل بیت کرامت داد این ضمیر جمع مذکر سالم به جای خودش است.
پرسش: این مؤونه زائده میخواهد.
پاسخ: نه, مخاطب اصلی حضرت ابراهیم بود اینها با حضرت ابراهیم سخن میگفتند. اینها مهمانان حضرت ابراهیم بودند با او گفتگو کردند حضرت ابراهیم فرمود کجا میخواهید بروید فرمودند میخواهیم برویم منطقه قوم لوط را ویران کنیم فرمود که ﴿فِیهَا لُوطاً﴾ فرمودند: ﴿نَحْنُ أَعْلَمُ﴾[13] ما میدانیم در آنجا چه کسانی هستند ولی مأموریتی داریم تمام محورهای اصلی گفتگو حضرت ابراهیم است و ملائکه, این یک گوشه حرف آمده تعجب کرده که مگر میشود من فرزند داشته باشم گفت چه تعجب میکنید در این فضا که حضرت ابراهیم حضور دارد نام مبارک اسحاق و یعقوب هم برده شد فرمود چه تعجب میکنید خدا به این خاندان شما کَرَم داد بنابراین او در حاشیه محاوره است نه در متن, جریان حضرت موسی هم که خب مشخص است این ﴿أَهْلَ الْبَیْتِ﴾ همان اهل بیتی هستند که در حدیث معروف ثقلین آمده است که «إنّی تارک فیکم الثقلین کتاب الله و عترتی».
تفسیرهای غیرمحققانه، محصول جدایی حوزههای مکه، مدینه و عراق از اهل بیت(علیهم السلام)
حالا فردا که به مناسبت میلاد حضرت صدیقه کبرا(سلام الله علیها) جشن است که خدمت علما میروید فراغت پیدا کنید این سه زعیم را تثبیت کنید که مسئولیت حوزه علمیه مکه را غیر از عبداللهبنعباس دیگری داشت, مسئولیت حوزه علمیه مدینه را غیر از ابیّبنکعب دیگری داشت, مسئولیت حوزه علمیه عراق را غیر از عبداللهبنمسعود دیگری داشتند حرفها به دست اینهاست خب اگر به دست اینهاست اینها آلوسی میپروراند! حتماً مراجعه کنید. بارها به عرضتان رسید اتلاف عمر حقیقت شرعیه ندارد این تعطیلیِ بیجا یعنی اتلاف عمر, آدم در روز میلاد حضرت چهارتا مطلب علمی درباره اینها نفهمد خب خسارت است خسارت که دیگر حقیقت شرعیه نمیخواهد حقیقت متشرّعه نمیخواهد اتلاف عمر هم که حقیقت شرعیه نمیخواهد حقیقت متشرّعه نمیخواهد تعطیلی هم معنایش همین است که انسان این مسائلی که مطرح میشود بین خود و خدای خود مطالعه و تحقیق کند الآن که وسیله تحقیق اینترنتی فراوان است ببینید این سه حوزه را چه کسی میگرداند برای ما هم باید تثبیت بشود آن فراغتِ مستوعب را نداریم تمام مدرّسهای حوزه علمیه این سه منطقه را بررسی کنیم اینکه نقل کردند همین است خب خروجیاش هم همین سدّی است و قتاده است و مجاهد است و اینها بعد هم به دست زمخشری میرسد بعد هم به دست فخررازی میرسد بعد هم به دست آلوسی این تمام تلاش و کوشش را میخواهد بکند که این حرفها را توجیه کند بنابراین ما یک نمونه در قرآن کریم نداریم که مجموعهای از ضمیر جمع مؤنث سالم باشد وسطهایش یک ضمیر جمع مذکر سالم.
پرسش:... پاسخ: اینجا ضمیر همهاش جمع مؤنث سالم است این وسط معلوم میشود با او نیست.
بررسی ادبی مرجع ضمیر جمع مذکر سالم در آیهٴ تطهیر
پرسش:... پاسخ: پس معلوم میشود که به آنها مربوط نیست اگر اهل بیت همانها باشند دیگر ضمیر جمع مذکر نمیخواهد.
پرسش:... پاسخ: معنا همان است مگر لفظ بیت یا الفاظ دیگر مؤنثاند آن الفاظی که تاکنون در این آیات به کار رفته که مؤنث نبودند, مؤنث بودن برای این است که مخاطب نساء نبی است چون مخاطب نساء نبی است بیت هم بیت نبی است باید ضمیر جمع مؤنث سالم بیاورد از طرف دیگر قبلاً بیوت بود به صورت جمع, بعداً هم بیوت هست به صورت جمع, وسطها این بیتِ مفرد چه کار میکند.
در همین آیه 33 فرمود: ﴿وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ﴾ این برای قبل, بعد هم در جریان رعایت بیت نبی آیه 53 فرمود: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ﴾ خب این بیوتالنساء است مسبوق به جمع, ملحوق به جمع, وسطها مفرد این معلوم میشود این بیت غیر از آن بیوتالنبی است بله آنجا که جناب آلوسی میگوید بیت طین و خشب است درست است هم آن بیتی که در ﴿قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ﴾ آمده بیت الطین و الخشب است هم بیتی که در آیه 53 آمده ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ﴾ بیت الطین و الخشب است بله درست است اما اینجا که نه مثل سابق است نه مثل لاحق است مفرد است معلوم میشود بیت نبوت است بیت ولایت است.
پرسش:... پاسخ: غرض آن است که اگر این بیت همان بیوتالنبی باشد که به تعبیر ایشان طین و خشب است باید جمع باشد شما اهل این بیوت هستید اگر قبلاً جمع است بعداً جمع است دیگر جا برای مفرد نیست چون مخاطب همین زنها هستند اگر مخاطب همین نساء نبی هستند خب قبلش ﴿بُیُوتِکُنَّ﴾ بعدش هم ﴿بُیُوتَ النَّبِیِّ﴾ است خب وسطش هم باید بیوت باشد چرا حالا وسط مفرد در میآید.
پرسش: در آیه 34 هم بیوت آمده فرمود: ﴿وَاذْکُرْنَ مَا یُتْلَی فِی بُیُوتِکُنَّ﴾.
پاسخ: آن هم همینطور است که قبل از این است آیه 34 هم باز مربوط به بیوتالنبی است.
علت آمدن آیهٴ تطهیر در آیات مربوط به همسران پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)
پرسش: حضرت سؤال اساسی این است چون این آیه را در کنار آن آیات که بیش از بیست ضمیر مؤنث آمده آوردند این مسائل پیدا شده آیا آنها که قرآن را جمعآوری میکردند این فکر را نمیکردند که آمدن این آیه در اینجا مشکلساز میشود؟
پاسخ: حالا اگر این جمله معترضه بود در همینجا هم نازل شد ما اگر یقین داریم این آیه در جای دیگر نازل شد باید بحث کنیم که چرا این آیه را اینجا گذاشتند حالا خود حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دستور داد یا بعد از حضرت در زمان خود حضرت امیر به دستور حضرت امیر که از پیغمبر(علیهما السلام) گرفته دستور داد این بحث خاصّ خودش را دارد اما ما از کجا یقین داریم که این به عنوان یک جمله معترضه حساس در وسط آیه واقع نشده نظیر آیه ﴿إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ﴾ عدم ارتباط, معنایش این نیست که این جای دیگر نازل شده عدم ارتباط میگوید قبل و بعد نقشی در تفسیر این آیه ندارد نه اینکه این در جای دیگر نازل شده این را آوردند اینجا بله, اگر ما یقین داشته باشیم که این آیه جداگانه نازل شده و با قبل و بعد نبود به صورت جمله معترضه نبود بله این سؤال مطرح است که چه کسی این دستور را داده حضرت رسول دستور داده حضرت امیر دستور داده اما اگر ما احتمال میدهیم یک مطلب عمیق و اریقی، حسّاس بود در اثنای این نازل شده مثل اینکه آدم دارد صحبت میکند مطلب مهمّی پیش میآید جمله معترضهای میگوید اگر ما چنین احتمالی بدهیم که این جمله معترضه همراه اینها نازل شده است دیگر جا برای اینکه چه کسی این را اینجا قرار داده نیست پس باید ثابت بشود که یقیناً به عنوان جمله معترضه نیست اگر یقین پیدا کردیم که آسان نیست, بعد یا وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دستور داد یا وجود مبارک حضرت امیر.
بررسی تاریخی عدم امکان جابهجایی یا کم و زیاد کردن آیات
قرآن کتابی نیست که کسی بخواهد چیزی را کم بکند چیزی را زیاد بکند یک عدد «واو» را خواستند حذف بکنند برخی از اصحاب شمشیر کشیدند[14] ـ که در سورهٴ مبارکهٴ «توبه» گذشت ـ «واو» ﴿وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ﴾;[15] دستور دادند «واو» ﴿وَالَّذِینَ﴾ را حذف بکنند تا ﴿الَّذِینَ﴾ بیان بشود برای احبار یهود یعنی احبار یهود اگر کنزی, ثروتی اندوختند بر آنها حرام است ولی زمامداران اسلامی آزادند این «واو» که «واو» استیناف است عبارت از احبار و رهبان قطع میکند یعنی هر کس بخواهد اهل اکتناز باشد جهنمی است چه مسلمان چه یهودی چه مسیحی اینکه میگویند یک «واو» کم نشده از همینجاها گرفته شده هیچ کس قدرت نداشت یک «واو» کم بکند یا «الف» زیاد بکند و مانند آن تا اینها بیایند تغییر بدهند.
اجماع علمای بزرگ بر عدم تحریف و حذف قرآن
مرحوم آخوند(رضوان الله علیه) که مسئله تحریف را مطرح کرده فقط از قلم مبارک مرحوم آخوند گذشت «و یساعده الاعتبار»[16] امام(رضوان الله علیه) خب آن ادب حکیمانه که داشت نسبت به همه مراجع و بزرگان قبلی فرمایش ایشان را نقل میکرد و رد میکرد با احترام اما در همین شبستان مسجد اعظم منبرشان در آن ضلع بود وقتی که به این حرف رسیدند گفت این چه حرفی است میزنی قرآن و ـ معاذ الله ـ اعتبارِ تحریف!
ناممکن بودن سکوت علی(علیه السلام) در حذف و جابهجایی قرآن
هیچ ممکن نیست تحریف در حرم امن قرآن راه پیدا کرده باشد چه اعتباری مساعد است حضرت امیر برای چه میخواست ساکت بشود اهل بیت برای چه میخواستند ساکت بشوند یعنی به قرآن که اساس دین است دست برده بشود و کسی حرف نزند این چه حرفی است شما میزنید؟! حشر او با انبیا و اولیا باشد حشر مرحوم آخوند, حشر شیخ انصاری, حشر مراجع ما از صدر تا ساقه با اولیای الهی باشد.
سرّ فرمایش نبوی(صلّی الله علیه و آله و سلّم) در «لضربة علی تعدل ...»
غرض این است و در جریان عمروبنعبدود که وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود: «لضربة علی تعدل» برای آن است که اگر ـ خدای ناکرده ـ حضرت امیر شهید میشد این خیل خونآشام میریختند مدینه، وجود مبارک پیامبر و اهل بیت و همه را از بین میبردند و غارت میکردند و بساط اسلام ختم میشد نه اینکه حالا اگر حضرت امیر شهید میشد کس دیگری به جنگ آنها میرفت نه از سنخ ﴿یَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ حَقّ﴾ بود میآمدند حضرت را و همه مسلمانها را قتل عام میکردند لذا «لضربة علیٍّ لعمرو یوم الخندق تَعدل عبادة الثقلین».[17]
مغتنم بودن نشست علمای اسلام در وحدت جامعه اسلامی
شما حالا فردا که تعطیل هستید بررسی کنید که این سه حوزه علمیه را چه کسی اداره میکرد این درِ خانه اهل بیت را بستند الآن ما باید کاری بکنیم که این در باز بشود فضای کشورهای اسلامی به لطف الهی اینطور است سخنان سودمند رهبر بزرگوارمان را هم دیروز شنیدیم بسیاری از کشورهای اسلامی و علمایشان آمدند که قبلاً حاضر نبودند با ایران گفتگو داشته باشند الآن به برکت خونهای پاک شهدا، کشورهای اسلامی درهایشان به روی ایران باز شد ایران درش به روی آنها باز شد صدها دانشمند آمدند الآن بهترین فرصت است که ماها حرف مراجعمان را حرف بزرگانمان را ارائه کنیم که ما بحثهای کلامیمان سر جایش محفوظ است ما از صدر تا ساقه، حرفهای اینها را نقل میکنیم و کاملاً آزادانه رد میکنیم آن زمخشری که مقدم بر اینهاست حرفش را رد میکنیم فخررازی که میانی است حرفش را رد میکنیم آلوسی که متأخّر است حرف او را رد میکنیم آنها هم خب اشکالاتی دارند حرفشان را بگویند اما نه ـ خدای ناکرده ـ آنها اجازه بدهند که در آنها سلفی پیدا بشود تکفیری پیدا بشود وهابی پیدا بشود نه ما هم اجازه بدهیم کسی ـ خدای ناکرده ـ تندروی بکند بحثهای کلامی میتواند خاورمیانه بیدار را بیدارتر بکند وگرنه آن خواسته بیگانه است که او نه به اسلام علاقهمند است نه به تشیّع علاقهمند است نه به تسنّن علاقهمند است شما شهدای کردستان را ببینید کم نیست شهدای سیستان و بلوچستان را ببینید کم نیست این اسلام این قرآن و عترت توانست بالأخره بین شیعه و سنی در داخل در خارج وحدتی ایجاد بکند این وحدت را ما نه تنها موظفیم در داخلمان حفظ بکنیم که ـ به لطف الهی ـ محفوظ است در این کشورهایی که الآن به بیداری اسلامی دست یافتند هم باید حفظ بکنیم اما بحثهای کلامی سر جایش محفوظ است ما با احترام نام اینها را میبریم با احترام اشکالات اینها را نقل میکنیم با احترام هم اشکالات اینها را نقد میکنیم آنها هم اگر حرفی دارند بگویند غرض آن است که این کاری که سلفی و وهابی و تکفیریها راه انداختند این نه تنها به سود هیچ کس نیست بلکه به ضرر قطعی اسلام است.
پس بیوت گاهی مفرد است گاهی جمع, ضمیر گاهی مؤنث است گاهی مذکر معلوم میشود مطلب دوتاست اگر مطلب از این قبیل است باید که ما از سباق و سیاق نگذریم اگر به روایات تمسّک بکنیم که خب هفتاد روایت کم نیست وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) بعد از نازل شدن این آیه هر روز میآمد در خانه فاطمه(سلام الله علیها) میفرمود: «السلام علیکم یا أهل البیت... ﴿إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهِیرا﴾»[18] این مفسّر قرآن است ﴿وَأَنزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ﴾[19] این دارد تفسیر میکند این خودش قرآن ناطق است این مبیّن قرآن است این هم کلام الهی را به ما رسانده هم معنای کلام الهی را به ما رسانده این قواعد ادبی سباق و سیاق نباید از دستمان برود سِباق یعنی «ما یَنسبق مِن اللفظ الی الذهن» این حجت است سیاق یعنی محفوف بودن, قبل و بعد بودن, فضای آیه, این مفید ظهور است شما هر دو علامت را دارید هم سباق را دارید هم سیاق را دارید دیگر ﴿فَأَیْنَ تَذْهَبُونَ﴾.[20]
«و الحمد لله ربّ العالمین»
[1] . سورهٴ تحریم, آیهٴ 6.
[2] . الصحیفة السجادیة, دعای 3; «وَ الْهَابِطِینَ مَعَ قَطْرِ الْمَطَرِ إِذَا نَزَلَ».
[3] . المیزان, ج16, ص326 و 327.
[4] . سورهٴ نازعات, آیهٴ 5.
[5] . سورهٴ صافات, آیهٴ 1.
[6] . مصباح المتهجّد, ص827.
[7] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 33.
[8] . روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم, ج11, ص194.
[9] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 31.
[10] . سورهٴ احزاب, آیهٴ 31.
[11] . کمالالدین (شیخ صدوق), ج1, ص64.
[12] . روحالمعانی فی تفسیر القرآن العظیم, ج11, ص193 و 194.
[13] . سورهٴ عنکبوت, آیهٴ 32.
[14] . ر.ک: الدرالمنثور, ج3, ص232.
[15] . سورهٴ توبه, آیهٴ 34.
[16] . کفایة الاصول, ص285.
[17] . عوالی اللّآلی, ج4, ص86.
[18] . شواهد التنزیل, ج2, ص74; کشف الغمّه, ج1, ص457.
[19] . سورهٴ نحل, آیهٴ 44.
[20] . سورهٴ تکویر, آیهٴ 26.
تاکنون نظری ثبت نشده است