display result search
منو
تفسیر آیات 74 تا 81 سوره نمل

تفسیر آیات 74 تا 81 سوره نمل

  • 1 تعداد قطعات
  • 31 دقیقه مدت قطعه
  • 207 دریافت شده
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 74 تا 81 سوره نمل"
- تفسیر ترتیبی قرآن کریم؛
- معنای غیبت و شهادت در مورد خداوند؛
- چیزی به نام فوت نداریم هر چه هست وفات است؛ تمام حقیقت شما را فرشته‌ها دریافت می‌کنند.


اعوذ بالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم
﴿وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ (74) وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ (75) إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ (76) وَإِنَّهُ لَهُدیً وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ (77) إِنَّ رَبَّکَ یَقْضی بَیْنَهُم بِحُکْمِهِ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ (78) فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ إِنَّکَ عَلَی الْحَقِّ الْمُبِینِ (79) إِنَّکَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَی وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ (80) وَمَا أَنتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَن ضَلاَلَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُم مُسْلِمُونَ (81)﴾

سورهٴ مبارکهٴ «نمل» که در مکه نازل شد و عناصر محوری آن اصول دین است آنچه مربوط به بطلان شرک و حقانیّت توحید بود تا حدودی بیان شد بعد به مسئله معاد پرداختند بعد به مسئله وحی و نبوّت. در جریان معاد آنها گفتند: ﴿أَءِذَا کُنَّا تُرَاباً وَآبَاؤُنَا أَءِنَّا لَمُخْرَجُونَ ٭ لَقَدْ وُعِدْنَا هذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ﴾[1] همین معنا در سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» مبسوطاً مطرح شد آنها فکر می‌کردند انسان با مردن نابود می‌شود (این یک) و خیال می‌کردند مرگ, نابودی و پوسیدن است و انسانِ معدوم دوباره برنمی‌گردد (این دو) و خیال می‌کردند معاد, رجوع به دنیاست و چون رفتگان به دنیا برنگشتند پس ـ معاذ الله ـ معادی نیست (این سه) این اوهام در آیات قبل هم مطرح شد; در سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» آیه 81 به بعد این است ﴿بَلْ قَالُوا مِثْلَ مَا قَالَ الْأَوَّلُونَ ٭ قَالُوا أءِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَاباً وَعِظَاماً ءَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ٭ لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هذَا مِن قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ﴾ آنچه در [این آیات از] سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» مطرح شد همان مطالب در آیات محلّ بحث سورهٴ «نمل» هم قابل طرح است آنها خیال می‌کردند انسان می‌پوسد. پاسخش این است که اولاً مرگ, فوت نیست وفات است توفّی و وفات و استیفا یعنی اخذ تام, چیزی به نام فوت نداریم هر چه هست وفات است در فوت تاء جزء کلمه است به معنای زوال و نیستی است در وفات این تاء, زائد بر اصل است که معنای آن اخذ تام است فرمود شما متوفّا می‌شوید استیفا می‌شوید تمام حقیقت شما را فرشته‌ها دریافت می‌کنند پس چیزی به عنوان فوت و زوال نیست (یک) بر فرض اگر خاک شدید همان خدایی که شما را قبل از اینکه چیزی باشید آفرید, می‌تواند دوباره همین خاک‌ها را جمع بکند و به شما حیات عطا کند (دو) منتها آنها فکر می‌کردند که معاد رجوع مُرده‌ها از قبرستان به دنیاست این را قرآن کریم راهنمایی کرد که شما هجرت می‌کنید به طرف برزخ و قیامت نه اینکه به دنیا برگردید کلّ دنیا یعنی زمین و آسمان وضعش عوض می‌شود تفاوتی که بین سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون» و آیه سورهٴ مبارکهٴ «نمل» که محلّ بحث است مطرح است این است که در آیه 83 سورهٴ «مؤمنون» این‌چنین فرمود: ﴿لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هذَا مِن قَبْلُ﴾ اول نام خودشان و پدرانشان را بردند بعد نام معاد را مطرح کردند گفتند ما و پدران ما قبلاً به جریان معاد وعده داده می‌شدیم اما در آیه محلّ بحث ﴿هذَا﴾ مقدم قرار گرفت; آیه 68 سورهٴ مبارکهٴ «نمل» که محلّ بحث است فرمود: ﴿لَقَدْ وُعِدْنَا هذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ﴾ این ﴿هذَا﴾ که ناظر به معاد است قبل ذکر شد ما که به ما وعده داده‌اند بعد ذکر شد هر جا که ﴿هذَا﴾ مقدم است معلوم می‌شود محور اصلی بحث معاد است هر جا که ﴿نَحْنُ وَآبَاؤُنَا﴾ مقدم می‌شود معلوم می‌شود محور اصلی بحث این است که شما برمی‌گردید در اصل مطلب تفاوتی نیست در خصوصیّت مطلب تفاوت است که گاهی ﴿هذَا﴾ مقدم بر ﴿نَحْنُ وَآبَاؤُنَا﴾ است مثل سورهٴ مبارکهٴ «نمل» گاهی ﴿نَحْنُ وَآبَاؤُنَا﴾ مقدم بر ﴿هذَا﴾ است مثل سورهٴ مبارکهٴ «مؤمنون».
مطلب بعدی آن است که خدا فرمود غیب را الله می‌داند. مستحضرید که علم, کشف است و ظهور این با غیب سازگار نیست اگر گفته شد خدا عالِم غیب است این ارشاد به نفی موضوع است یعنی چیزی نزد خدا غیب نیست نه این است که غیب هست غیب با حفظ غیب بودن معلوم است چون علم, کشف است ظهور است اطلاع است این با غیب سازگار نیست بله, آنچه برای دیگران غیب است نسبت به ذات اقدس الهی شهادت است پس اگر گفته می‌شود خدا ﴿عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ﴾[2] است یعنی آنچه نزد دیگران غیب است و دیگران خبر ندارند خدا باخبر است وگرنه علم با غیب سازگار نیست علم یعنی کشف و ظهور.
مطلب بعدی آن است که ظاهر این تعبیرات حصر است که ﴿لاَّ یَعْلَمُ مَن فِی السَّماوَاتِ وَالْأَرْضِ الْغَیْبَ إِلَّا اللَّهُ﴾[3] از این تعبیرات حصرآمیز در قرآن کریم فراوان است لکن در قرآن کریم آیات فراوانی هست که دلالت می‌کند بر اینکه ذات اقدس الهی بالاصاله و ذاتاً عالِم غیب است و هیچ موجودی غیر خدا بالاصاله و ذاتاً عالم غیب نیست اما همین آیات قرآن دلالت دارد که ذات اقدس الهی بخشی از اسرار غیب را به انبیا به اولیا به معصومان ارائه کرده و ارائه می‌کند در سورهٴ مبارکهٴ «آل‌عمران» آنجا آیه 49 گذشت که وجود مبارک عیسای مسیح فرمود: ﴿وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ﴾ من آنچه شما غذا می‌خورید در منزل آنچه ذخیره می‌کنید پس‌اندازهای شما همه را می‌دانم به شما هم خبر می‌دهم خب این علم غیب است و ذات اقدس الهی این را به وجود مبارک مسیح داد و مسیح هم به مردم اعلام کرد همه موحّدان باخبر شدند که انبیا به اذن الهی عالم غیب هستند. در سورهٴ مبارکهٴ «جن» فرمود: ﴿عَالِمُ الْغَیْبِ فَلاَ یُظْهِرُ عَلَی غَیْبِهِ أَحَداً ٭ إِلَّا مَنِ ارْتَضَی مِن رَّسُولٍ﴾[4] در آیات در روایات هست که انبیا و اولیا می‌دانند معصومین می‌دانند و مانند آن.
مطلب بعدی آن است که در جریان وحی و نبوّت اوّلین بحثی که ذات اقدس الهی درباره وحی و نبوّت دارد آن است که رسالت انبیا ایجاد وحدت محلّی و منطقه‌ای و بین‌المللی است این قرآن کریم تنها ما مسلمان‌ها را به اتحاد دعوت نمی‌کند تنها به ما نمی‌فرماید: ﴿إِذْ کُنْتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ﴾[5] تنها به ما نمی‌فرماید: ﴿لاَ تَنَازَعُوا فَتَفْشَلُوا وَتَذْهَبَ رِیحُکُمْ﴾[6] شکوه شما شوکت شما به وسیله اختلاف از بین می‌رود به مسیحی‌ها می‌گوید اختلاف نداشته باشید به یهودی‌ها می‌فرماید اختلاف نداشته باشید به مسیحی و یهودی می‌فرماید شما اختلافاتتان را بگذارید کنار آن مشترکاتتان را بگیرید بعد می‌فرماید ما مسلمان‌ها با شما اهل کتاب یک پیمان وحدت‌آمیز منطقه‌ای داشته باشیم که اختلافی نداشته باشیم ﴿تَعَالَوْا إِلَی کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ﴾[7] پس قرآن کریم چند پیام وحدت‌آمیز دارد یکی محلّی است که داخله مسلمان‌ها را به وحدت دعوت می‌کند ﴿وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللّهِ جَمِیعاً﴾[8] یکی مسیحی‌ها را به وحدت دعوت می‌کند یکی اینکه کلیمی‌ها را به وحدت دعوت می‌کند یکی اینکه مسیحی و کلیمی, کلیمی و مسیحی را با هم هماهنگ می‌کند یکی اینکه مسلمان‌ها را با اهل کتاب هماهنگ می‌کند این دین است که بالأخره شما مشترکاتی دارید اگر اختلاف نکنید بیگانه بر توحید حمله نمی‌کند دیگر آن بیگانه نمی‌آید ـ معاذ الله ـ به قرآن هتّاکی کند و نسبت به حرم مطهّر و حریم مطهّر قرآن اهانت کند با هم بحث‌های علمی‌تان را داشته باشید مقدّسات یکدیگر را محترم بشمارید فرمود: ﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ﴾ برای اینکه اختلاف‌ها برداشته بشود بالأخره مشترکات فراوانی دارید این درگیری و زد و خورد و کشتار در اثر همین اختلاف است وقتی اختلاف نباشد بالأخره یک زندگی راحتی دارید ولو زندگی دنیایی باشد. مستحضرید آن بخش سوم که بخش بین‌المللی است نه منطقه‌ای و نه محلّی در آن بخش هم ما را به وحدت دعوت می‌کند اینکه فرمود چیزی از مردم کم نگذارید ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾[9] این کاری به محلّی و منطقه‌ای ندارد این کاری به مسلمان‌ها و مسیحی‌ها و یهودی‌ها و زرتشتی‌ها ندارد مردم هر که هست ملحد باشد مشرک باشد موحّد باشد شما در سازمان ملل حقّ کسی را به هم نزنید ﴿لاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ﴾ هیچ چیزی کم نگذارید حقّ هیچ ملّتی را کم نگذارید آن وقت این نیروهای فراوانی که هرز می‌رود این بودجه‌های فراوانی که برای کشتار انسان‌ها به کار می‌رود صرف هزینه این گرسنگان می‌شود شما شرق را نگاه کنید غرب را نگاه کنید شمال را نگاه کنید جنوب را نگاه کنید وسیله آدم‌کشی چقدر صرف می‌شود کارخانه‌هایی که برای ساختن اسلحه است دانشکده‌هایی که برای پرورش همین خلبان‌های بمب‌افکن‌هاست قرآن کریم می‌گوید این اختلاف‌ها را بردارید بالأخره نمی‌خواهید زندگی کنید حالا قیامت یک حساب دیگری است ما که مسئولیت آخرت شما را اینجا نداریم ما بحثمان درباره آخرت, انذار و تبشیر و هدایت است قیامت هست بهشت هست جهنم هست تطایر کتب هست اینها را باید بگوییم اجرای مسائل قیامت به دست خداست اما در دنیا بالأخره باید راحت زندگی کنید دیگر, این همه گرسنگی و گرسنگان برای چیست فرمود: ﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ﴾ سخن از علم است اما محور اصلی, ایجاد وحدت جهانی است. این لعن‌های متقابلی که در داخلهٴ مسیحی‌ها نسبت به یکدیگر, در داخله کلیمی‌ها نسبت به یکدیگر, مسیحی‌ها و کلیمی‌ها درباره یکدیگر, یکی مریم را عذرا و مطهّره می‌داند یکی او را متّهمه می‌داند خب خیلی فرق است دیگر, قرآن آمده تطهیر کرده وجود مبارک مسیح را مریم را اینها را بازگو کرد فرمود اختلافات شما با این بیان وحیانی حل می‌شود شما اگر درباره وحی بودن قرآن تردید دارید ﴿فَلْیَأْتُوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ﴾[10] نمی‌خواهید مسلمان بشوید نشوید ولی با هم بسازید بالأخره ﴿إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَقُصُّ عَلَی بَنِی إِسْرَائِیلَ أَکْثَرَ الَّذِی هُمْ فیهِ یَخْتَلِفُونَ﴾ که اختلاف برداشته شود شما می‌بینید هیچ کشوری نیست که کمیته امداد نداشته باشد منتها حالا کمیته امداد به عنوان احترام است آنها به عنوان ترحّم, این کمیته برای فقرزدایی است این بیان نورانی علی(صلوات الله و سلامه علیه) است این چه علی است! فرمود: «لو تَمثّل لِی الفقر رجلاً لَقَتلتُهُ» من اگر فقر را ببینم گردن می‌زنم کمک کردن به فقیر یک کار عاطفی است ما بارها به این مسئولین کمیته امداد در دیدارها همین را عرض می‌کردیم در روی کُره زمین کدام کشور است که کمیته امداد در آن نیست آن ملحد دارد آن مشرک دارد آن یهودی دارد آن مسیحی دارد همه به فقرا کمک می‌کنند کمک کردن به فقیر یک امر عاطفی است این خیلی محبوب دین نیست فقرزدایی مهم است فرمود من اگر ببینم فقر کجاست فقر را گردن می‌زنم تا فقری نباشد یعنی ایجاد اشتغال می‌کنم بیکاری را برطرف می‌کنم این علی است خیلی فرق است کسی بگوید من با فقر درگیرم من فقر را اعدام می‌کنم تا کسی به فقیر کمک کند فرمود شما باید این مشکلاتتان را بالأخره حل کنید این جنگ و خونریزی تا چه وقت این می‌شود دین این بخش سوم است که به وحی و نبوّت برمی‌گردد.
بعد فرمود: ﴿وَإِنَّهُ لَهُدیً وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ﴾ این شما را راهنمایی می‌کند مگر نه آن است که شما مسافرید مگر نه آن است که راه وجود دارد یک راهنمایی می‌خواهید من راهنما این هم راهبری و می‌روید به شما بشارت هم می‌دهم که اگر چند قدم این راه را رفتید کسانی هستند که شما را کمک کنند همراهان خوبی دارید ﴿وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً﴾[11] همین است دیگر; انبیا در این راه هستند اولیا در این راه هستند صدّیقین در این راه هستند شهدا در این راه هستند ﴿وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً﴾ اینها رفقای خوبی هستند نمی‌گذارند بیفتید نمی‌گذارند اگر زاد و راحله کم داشتید همین طور بمانید خب چه مسافرتی بهتر از سفری که همراهان این بزرگواران باشند ﴿وَحَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً﴾ فرمود اینها بشارت است رحمت است ﴿کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَی نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ﴾[12] شما چند قدمی بیایید بقیه را به شما کمک می‌کنند به شما می‌رسانند این ﴿یَهْدِی مَن یَشَاءُ﴾ از همین قبیل است ﴿مَن یُؤْمِن بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ﴾[13] از همین قبیل است ﴿إِن تُطِیعُوهُ تَهْتَدُوا﴾[14] از همین قبیل است اینها همه هدایت‌های پاداشی است. به وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمود شما کارتان را انجام بدهید یک محکمه عدلی است به نام قیامت البته گاهی هم در دنیا این محکمه عدل الهی ظهور دارد ولی اساس کار بر قیامت است برای اینکه اینها در دنیا مختارانه کارشان را انجام بدهند ما جلوی کسی را نمی‌گیریم فرمود: ﴿إِنَّ رَبَّکَ یَقْضی بَیْنَهُم﴾ ربّ تو قاضی است قاضی باید عالِم باشد ﴿هُوَ الْعَلِیم﴾[15] است باید مقتدر و نفوذناپذیر باشد ﴿هُوَ الْعَزِیز﴾[16] است باید عادلانه حکم کند ﴿بِحُکْمِهِ﴾ که عدلِ محض است حکم می‌کند همه این اصول را او داراست شما نگران چه هستید ﴿إِنَّ رَبَّکَ یَقْضی بَیْنَهُم﴾ به چه چیزی؟ ﴿بِحُکْمِهِ﴾ که حکم او عدل محض است خودش نفوذناپذیر است عزیز است عزّت یعنی نفوذناپذیری نه غلبه, لازمهٴ نفوذناپذیری غلبه و پیروزی است ﴿هُوَ الْعَزِیز﴾ است و چون عالم به قوانین است و عادل است و نفوذناپذیر است هم در اصلِ حکم عادلانه حکم می‌کند هم در اجرا معطّل کسی نیست اگر عزیز است نفوذناپذیر است مقتدر است خب حکم خودش را اجرا می‌کند پس از این جهت شما نگران نباش به همان او تکیه کن.
این بیان نورانی امام جواد(سلام الله علیه) همین بود «الثقة بالله ثمنٌ لکلّ غالٍ و سُلّمٌ إلی کلّ عالٍ»[17] هر کالای گرانبهایی بالأخره ثمنی می‌طلبد ثمن آن اعتماد به خداست هر مقام برتری یک نردبان می‌طلبد اعتماد به خداست اعتماد به خدا در همان بحث‌های چهارشنبه گذشت ما یک مفهوم حصولی داریم این فقط به درد مدرسه و درس و بحث می‌خورد که خدا علیم است قدیر است باید به او اعتماد کرد اینها الفاظ است (یک) مفاهیم دارد (دو) بحث‌های تفسیری و برهان را اداره می‌کند (سه) اما آنچه اثر دارد وثوق و اعتماد به حمل شایع است انسان وقتی که یک مبلغ پول در جیبش است با اعتماد می‌رود بازار این به همین درهم و دینار تکیه کرده آن طمأنینه به حمل شایع را می‌گویند توکّل و می‌گویند وثوق این اثر دارد فرمود: ﴿فَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ﴾ مشکلت چیست؟ ﴿إِنَّکَ عَلَی الْحَقِّ الْمُبِینِ﴾ اینها همه‌اش برهان است چون خدا عادل است و عزیز است و علیم است در محکمه او جا برای بطلان نیست و چون تو ﴿عَلَی الْحَقِّ الْمُبِین﴾ هستی او تو را می‌پذیرد پس به او تکیه کن هم او تکیه‌گاه خوبی است هم به تو راه می‌دهند چون ﴿عَلَی الْحَقِّ الْمُبِینِ﴾ هستی.
بعد می‌فرماید اینها واقعاً کورند می‌بینید درباره یک عدّه طبیب می‌گوید اینها مرده‌اند به اینها اجازه دفن می‌دهد این وقتی می‌بیند قلبشان نمی‌زند می‌گوید مرده‌اند و حیات پزشکی در همان حدّ حیات بیطاری است شما در این همایش‌ها می‌بینید می‌گویند همایش حلّ بیماری‌های مشترک انسان و دام بسیاری از این بیماری‌ها مشترک بین انسان و دام است منتها در کیفیت دارو و کمیّت دارو و نحوه دارو فرق است خیلی‌ها انسان را همین حیوان ناطق می‌دانند همین, دیگر مسائل بعدی که یک حیات دیگری است مطرح نیست خدا می‌فرماید یک عدّه حیات حیوانی‌شان محفوظ است اما اینها واقعاً طبق حیات انسانی مرده‌اند (یک) یا اگر نیمه‌رمقی از حیات دارند اصمّ هستند ناشنوا هستند (دو) یا اعما و کورند (سه) شما می‌خواهی هدایت کنید مرده‌ها را که نمی‌شود هدایت کرد در بعضی از تعبیرات فرمود: ﴿وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَن فِی الْقُبُور﴾[18] می‌بینید خانه عدّه‌ای یک مقبره خانوادگی است برای آنها هفت, هشت نفری در این مقبره هستند وجود مبارک حضرت که منبر نمی‌گذاشت برای قبرستانی‌ها سخن بگوید فرمود آنها که در قبرستان هستند را نمی‌توانی اصلاح بکنی با اینکه دستور رسمی اسلام این است که آن که مرده تلقین کنید او کاملاً می‌شنود این «مَن فی القبور» به آن معنا که کسی مُرده یقیناً درک می‌کند فقط عربی را درک می‌کند لذا این تلقین‌ها هم باید عربی باشد اما ﴿مَن فِی الْقُبُور﴾ به معنی آنها که در مقبره خانوادگی زندگی می‌کنند می‌فرماید حیات انسانی ندارند یا اگر نیمه‌رمقی از حیات انسانی داشته باشند کر هستند خب یک انسان کر وقتی حرف را نمی‌شنود گاهی با اشاره, انسان مطلب را به او می‌فهماند حالا همین کر اگر پشت کرد و فرار کرد دارد می‌رود شما اشاره هم نمی‌توانی بکنی فرمود: ﴿وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ﴾ خب این به شما پشت کرد دارد فرار می‌کند نه حرف شما را می‌شنود نه اشاره شما را درک می‌کند خب چطور شما می‌توانید این را هدایت کنید اگر هم فرار نکرده باشد چون کور است اشاره در او اثر نمی‌کند آخر با چه می‌خواهی بفهمانی؟! بالأخره این کرها با اشاره می‌فهمند کورها با سامعه می‌فهمند اگر کسی کر بود با حرف نمی‌فهمد کور بود با اشاره نمی‌فهمد کر و کور بود راهی ندارد فرمود اینها این طور هستند یا مرده‌اند یا اگر نیم‌رمقی دارند نه با حرف می‌شود اینها را هدایت کرد نه با اشاره ﴿إِنَّکَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَی وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ﴾ این «صُمّ» جمع اصمّ است یعنی کر مخصوصاً ﴿إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ﴾, ﴿وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ﴾ دعوت خود, هدایت خود, سخن خود را نمی‌توانی به گوش اینها برسانی مخصوصاً آن وقتی که پشت کرده دارد می‌رود خب اگر پشت نکرده باشد با اشاره می‌توانی بفهمانی اگر پشت کرده دارد می‌رود با اشاره هم نمی‌توانی بفهمانی اگر نرفته جلوی شما ایستاده گذشته از اینکه کر است کور هم است ﴿وَمَا أَنتَ بِهَادِی الْعُمْیِ﴾ همین گروهی که صم هستند همین گروهی که عُمی و اعما هستند نه با اشاره چیز می‌فهمند نه با سخن چیز می‌فهمند.
پرسش...
پاسخ: این کاری با توسل ندارد آنها احیای الهی هستند اگر ذات اقدس الهی فرمود شما به نماز توسّل کنید ﴿وَاسْتَعِینُوْا بِالصَّبْرِ وَالصَّلاَةِ﴾[19] صلات یک فعل است صبر و صوم یک فعل است خب آن ولایت که بالاتر از اینهاست شما به مقام اینها به نبوّت اینها به امامت اینها به خلافت اینها دارید توسّل می‌کنید این حرف چقدر حرف بلند است شما الآن در تمام زیر این آسمان فقط این حرف را از وحی می‌دانید که انسان است که مرگ را می‌میراند شما مشرق بروید مغرب بروید این بیان نورانی امام(سلام الله علیه) که مرحوم کلینی نقل کرده فرمود: «شَرِّقا و غرّبا فلا تَجدان علماً صحیحاً الاّ شیئاً خرج مِن عندنا أهل البیت»[20] فرمود مشرق بروید مغرب بروید این حرف‌های ما حرف‌های تازه است آنها هم از قرآن دارند شما وقتی این حرف را مطرح می‌کنید که انسان, مرگ را می‌میراند اینها گیج می‌شوند نگاه می‌کنند این حرف چیست انسان مرگ را می‌میراند چیست قرآن که نگفته «کلّ نفس یذوقها الموت» فرمود: ﴿کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ﴾[21] نفرمود مرگ همه را می‌چشد فرمود همه مرگ را می‌چشند هر ذائقی مذوق را هضم می‌کند و جذب می‌کند مرگ را می‌میرانیم و برای ابد زنده‌ایم و خواهیم بود مرگی دیگر در کار نیست این حرف, حرف وحی است که انسان در مصاف با مرگ, مرگ را می‌میراند در مصاف با مرگ موقّت هم همین طور است اگر فرمود: ﴿اللَّهُ یَتَوَفَّی الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا﴾[22] انسان در مصاف با خواب, بدن را می‌خواباند و خودش به دیار خود سفر می‌کند مگر نفس می‌خوابد این همه رؤیاهایی که انسان می‌بیند برای چه کسی است این بدن شصت, هفتاد کیلوگرمی را در بستر می‌خواباند خودش مسئول کار خودش می‌شود اگر این نفس عاقل بود به دیار مرسلات سفر می‌کند و رهاورد خوبی دارد وگرنه وارد اضغاث احلام می‌شود و با بازی‌های خود سرگرم می‌شود بالأخره این نفس, بدن را می‌خواباند نه اینکه بدن در اثر خستگی, نفس را بخواباند این روح یک موجود عظیم و عجیبی است که ادراک آن کار بسیار مشکلی است فرمود اینها زنده هستند خیال می‌کردند که بشر همین لاشه بدنی است و می‌پوسد و دیگر هیچ! فرمود شما حرف‌هایتان را بزن استدلال بکن ولی نگران نباش روزگار که تمام نشد وقت که تمام نشد این تازه اوایل راه است این هفتاد, هشتاد سال حلقه‌ای است در فلات, اینها مسئله احتضار دارند مسئله برزخ دارند مسئله ساهره قیامت دارند همه با هم هستید وضع اینها را می‌بینید نگران اینها نباش فرمود: ﴿وَمَا أَنتَ بِهَادِی الْعُمْیِ عَن ضَلاَلَتِهِمْ إِن تُسْمِعُ إِلَّا مَن یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا فَهُم مُسْلِمُونَ﴾ این دلالت به شرط محمول نیست یعنی یک انسان منصف که گوش فرا می‌دهد این می‌بیند ما حرف‌های دلپذیر داریم این حرف‌های ما برای او آشناست این را می‌پذیرد و کم کم عمل می‌کند و اگر بیراهه رفته است و چشم و گوش او متوجّه چیز دیگر شد البته او دیگر از این امور بهره‌ای ندارد و سهمی هم نخواهد داشت.
بنابراین اینکه فرمود علم غیب مخصوص ذات اقدس الهی است روشن شد که بالأصاله برای خدای سبحان است و بالتبع یا بالعرض برای انبیا و اولیاست که خدای سبحان آنها را آگاه می‌کند گاهی می‌فرماید: ﴿وَلاَ تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ﴾[23] گاهی می‌فرماید ما درون و بیرون اینها را ظاهر می‌کنیم بالأخره آنچه در نهان اینهاست برای ما عیان است.
در بیانات نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) هم این بود که فرمود: «اتّقوا معاصی الله فی الخلوات فإنّ الشاهد هو الحاکم»[24] مخفیانه گناه نکنید زیرا آن کس که امروز می‌بیند فردا داور اوست خب اگر قاضی, خود شاهد باشد خودش در صحنه باشد که حکم خلاف نمی‌کند مخصوصاً قاضی عدل «اتّقوا معاصی الله فی الخلوات فإنّ الشاهد هو الحاکم» فرمود خلوات شما جلوات اوست «خلواتکم عیانه» این درباره ﴿لِیَعْلَمُ مَا تُکِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا یُعْلِنُونَ﴾ تقدیم ﴿تُکِنُّ﴾ بر ﴿یُعْلِنُونَ﴾ برای اینکه انسان اول تصوّر می‌کند تصدیق می‌کند در دل می‌پروراند بعد علن می‌کند از این جهت گرچه با فاء ذکر نفرمود اما همین ترتیب لفظی نشانه آن است که چرا ﴿تُکِنُّ﴾ را بر ﴿یُعْلِنُونَ﴾ مقدم داشت بعد هر دوی آنها را صغرا قرار داد برای این کبرا که فرمود: ﴿وَمَا مِنْ غَائِبَةٍ فِی السَّماءِ وَالْأَرْضِ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ﴾ نزد ما حاضر است مکتوب است حاضر است این ارشاد به نفی موضوع است مثل بیان نورانی حضرت امیر(سلام الله علیه) که فرمود: «لو کُشف الغطاء ما ازددت یقیناً»[25] این ارشاد به نفی موضوع است یعنی غطایی در کار نیست نه اینکه غطایی هست و پرده‌ای هست و من پشت پرده را می‌بینم پرده اگر کنار رفت برای من تفاوتی نیست خب اگر پرده باشد یقیناً وقتی کنار برود تفاوت هست این ارشاد به نفی غطاست نفی پرده است «لو کُشف الغطاء» برای شما, برای من تفاوتی نیست چون من بی‌غطا می‌بینم اینجا هم که فرمود سَتری هست یعنی برای شما ستری هست برای ذات اقدس الهی ستر نیست.
«و الحمد لله ربّ العالمین»


[1] . سورهٴ نمل, آیات 67 و 68.
[2] . سورهٴ انعام, آیهٴ 73.
[3] . سورهٴ نمل, آیهٴ 65.
[4] . سورهٴ جن, آیات 26 و 27.
[5] . سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 103.
[6] . سورهٴ انفال, آیهٴ 46.
[7] . سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 64.
[8] . سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 103.
[9] . سورهٴ اعراف, آیهٴ 85; سورهٴ هود, آیهٴ 85; سورهٴ شعراء, آیهٴ 83.
[10] . سورهٴ طور, آیهٴ 34.
[11] . سورهٴ نساء, آیهٴ 69.
[12] . سورهٴ انعام, آیهٴ 54.
[13] . سورهٴ تغابن, آیهٴ 11.
[14] . سورهٴ نور, آیهٴ 54.
[15] . سورهٴ یوسف, آیهٴ 83.
[16] . سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 6.
[17] . بحارالأنوار, ج75, ص364.
[18] . سورهٴ فاطر, آیهٴ 22.
[19] . سورهٴ بقره, آیهٴ 45.
[20] . الکافی, ج1, ص399.
[21] . سورهٴ آل‌عمران, آیهٴ 185; سورهٴ انبیاء, آیهٴ 35; سورهٴ عنکبوت, آیهٴ 57.
[22] . سورهٴ زمر, آیهٴ 42.
[23] . سورهٴ حجر, آیهٴ 88; سورهٴ نحل, آیهٴ 127; سورهٴ نمل, آیهٴ 70.
[24] . نهج‌البلاغه, حکمت 324.
[25] . غررالحکم و دررالکلم, ص119, ح2086.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 31:17

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی