- 481
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیات 58 تا 60 سوره نور
درس آیت الله عبدالله جوادی آملی با موضوع "تفسیر آیات 58 تا 60 سوره نور"
- فرزند غیر بالغ اگر تربیت نشود وقتی بالغ شد به طرف فساد گرایش پیدا میکند؛
- گرفتن اذن هنگام ورود به منزل؛
- بر مسلمانها واجب است که دارای صلابت سیاست و نظامی باشند
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الفَجْرِ وَحینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِن الظَّهِیرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلاَ عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُم بَعْضُکُمْ عَلَی بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیَاتِ وَاللَّهُ عَلیمٌ حَکِیمٌ(58) وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِه وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (59) وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (60)﴾
درباره ملک یمین و افراد نابالغ سه مرتبه از شبانهروز را استثنا فرمود, فرمود: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا﴾ آنها که غلام شمایند و آنها که نابالغاند چه فرزند شما چه فرزند دیگران همین که نابالغ باشند اینها مستثنا هستند میتوانند بدون اذن وارد بشوند اما سه وقت شبانهروز باید اجازه بگیرند این مرّه در مقابل دفعه نیست بحثی که در اصول ملاحظه میفرمایید که آیا امر مفید مرّه است یا تکرار آنجا مرّه به معنای یک دفعه است اینجا سه مرّه سه دفعه نیست یعنی سه وقت چون خود این مرّات را در جمله بعد به اوقاتْ تفسیر فرمود که فرمود: ﴿مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الفَجْرِ﴾ و کذا و کذا پس ﴿ثَلاثَ مَرّاتٍ﴾ یعنی «ثلاث اوقات». عمده آن است که این مأمور کیست در این امر غایب, اگر خصوص بالغان از ﴿مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ﴾ باشد این درست است ولی در آیه گذشته از ملک یمین افراد نابالغ هم ذکر شدند افراد نابالغ که مأمور نیستند «رُفع القلم... عن الصبیّ حتی یَحتلم»[1] پس مأمور کیست بر چه کسی واجب است که جریان استیذان را مطرح کند بر بالغان بر اولیا واجب است که طرزی این اطفال را تربیت کنند که اینها بدون اجازه وارد اتاق مخصوص پدر و مادر نشوند نظیر این امر در سورهٴ مبارکهٴ «توبه» گذشت در پایان سورهٴ مبارکهٴ «توبه» آیه 123 به این صورت آمد ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُم مِنَ الْکُفَّارِ وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ یعنی مؤمنین! کفاری که مهاجماند شما دفاع کنید و این جهاد دفاعی را حفظ کنید ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ آنها حتماً باید در شما غلظت را استواری و صلابت را بیابند. این امر غایب است مأمورش که کفار نیستند بر کفار واجب نیست که در شما احساس غلظت بکنند بلکه بر مسلمانها واجب است طرزی دارای صلابت سیاست و نظامی باشند که کفار در آنها احساس صلابت بکنند این صلابت را بیابند. در معرکه جنگ ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ﴾[2] حاکم است در زمان نبرد خب جای خشونت است اما در این جمله سخن از خشونت نیست که شما خشن باشید و غلیظ باشید بلکه شما آن قدر باید متصلّب و استوار باشید که حتماً بیگانه در شما احساس صلابت بکند این امر آن ضرورت و لزوم را میرساند منتها مأمور این امر, کفار نیستند مأمور این امر, جامعه اسلامی و امّت مسلمان است امّت مسلمان از نظر علمی سیاسی اقتصادی اجتماعی نظامی به قدری باید متصلّب باشد که بیگانه احساس طمع نکند و احساس هراس بکند مثل اینکه این سلسله جبال البرز دشمن کسی نیست با کسی هم خشونت رفتار نمیکند ولی همه میفهمند که نمیشود با کوه در افتاد این کوه آن قدر استوار است که اگر کسی با او در افتد خودش را گرفتار میکند همه از این سلسله جبال البرز برکتهای فراوانی را دریافت میکنند اما در او احساس غلظت میکنند کسی به جنگ قلّه دماوند نمیرود فرمود شما مثل سلسله جبال باشید در اثر وحدتتان امنیّتتان درایتتان سیاستتان اقتصادتان اتّحادتان آن قدر مستحکم باشید که دشمنها در شما احساس صلابت و قدرت و صیانت بکنند این امرِ به امّت اسلامی است که اثرش در بیگانه ظهور میکند ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ یعنی آن قدر شما باید متصلّب باشید که آنها این معنا را درک بکنند.
پرسش..
پاسخ: نه آن در ﴿اغْلُظْ عَلَیْهِمْ﴾ است در صورت جنگ نظیر آن دفاع مقدس هشت ساله «ردّوا الحجرَ مِن حیثُ جاء»[3] که قبلاً گذشت آنجا بله جای غلظت است اما در حال عادی, جامعه اسلامی آن قدر باید مستحکم باشد که بیگانه طمع نکند.
پرسش...
پاسخ: در میدان معرکه بله اما این امر غایب است آن امر حاضر خطابش به مسلمانهاست که روشن است اما این امر غایب یعنی چه؟ کفار که امر شارع مقدس را اطاعت نمیکنند این امر غایب هم مثل امر حاضر برای وجوب است بر آنها واجب است که در شما غلظت را بیابند یعنی شما باید غلیظ باشید دیگر. خب اینجا هم همین طور است ﴿لِیَسْتَأْذِنکُمُ﴾ بچهها حتماً باید اذن بگیرند آنها که مکلّف نیستند تا اذن بگیرند یعنی شما باید طرزی آنها را بپرورانید که آنها به ادبِ اذن آشنا بشوند پس چه بچههای خود آدم چه بچههایی که بالأخره در منزل آدم رفت و آمد میکنند آنها را طرزی باید تربیت کرد که در سه وقت از شبانهروز بدون اجازه وارد اتاق آن پدر و مادر یا بزرگ خانواده نشوند.
پرسش...
پاسخ: برای زنها و مردان هم است منتها خطاب قرآن روی مردم است نه مردان.
پرسش...
پاسخ: همان چیزی است که همه ردّش کردند برابر آیات قبلی و آیات بعدی این زن که حالا میخواهد لباس خواب بپوشد این طور نیست که رها باشد که هر کسی بتواند او را ببیند حتی مِلک یمین او; این ملک یمین در خصوص مرد استثنا شده است در خصوص زن که استثنا نشده یعنی اگر زنی مالک غلامی بود این غلام که نمیتواند او را نگاه کند.
خب خطاب قرآن به مردان نیست به مردم است این یک فرهنگ محاوره است آنجا که سخن از مرد در مقابل زن است آنجا سخن از رجال و نساء است اگر دلیل بر تغلیب نداشتیم آنجا سخن از مردان در قبال زنان است وگرنه تعبیر قرآن کریم نظیر محاورات عمومی یک فرهنگ خاص دارد که خطاب به مردم است نه مردان; میگوییم مردم رأی دادند مردم انقلاب کردند یعنی مرد و زن این مردم در قبال زنها نیستند مرداناند که در قبال زناناند رجالاند که در قبال نساء هستند ﴿لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ﴾ چه اینکه در آیهای که قبلاً گذشت ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ﴾[4] این اختصاصی به مردان ندارد برای مردم است اعم از مردان و زنان اصلِ مطلب برای همه است خصوصیّات و موارد استثناییاش هم برای همه است ﴿وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ﴾ این تربیت عمومی ناظر به اولیاست آیه شش سورهٴ مبارکهٴ «تحریم» این است ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً﴾ حالا بعضیها نارِ بالفعل دارند مثل فرزندان بالغ بعضی نار بالقوّه دارند نظیر فرزندان غیر بالغ این فرزند غیر بالغ اگر تربیت نشود وقتی بالغ شد خب به طرف فساد گرایش پیدا میکند دیگر اینکه فرمودند: «مروهم بالصلاة و هم أبناء سبع»[5] همین است اینکه فرمود: «فرّقوا بین أولادکم فی المضاجع إذا بلغوا سبع سنین»[6] همین طور است باید انسان از تشریفات زندگی کم بکند ولی بستر خواب بچهها را کاملاً مستقل کند جدا کند دوتا بچه را چه دو برادر چه دو خواهر چه یک برادر و خواهر هفت هشت ساله اینها را در یک رختخواب نخوابانند اگر برای هر کدام یک رختخواب مستقلّی باشد اینجا را نمیگویند تجمّل باید از آن هزینههای زائد کم کرد بستر اینها را جدا و مستقل کرد. خب در آیه ششم سورهٴ «تحریم» فرمود: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً﴾ که ﴿وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ﴾ خب این ﴿أَهْلِیکُمْ﴾ درست است که بالغ را بالفعل شامل میشود ولی نابالغ را هم بالقوّهای که قریبه به فعل است شامل میشود بر بزرگترها لازم است که خردسالان را بپرورانند چه نسبت به فرزندان خودشان چه نسبت به فرزندان دیگر اگر همسایهای رسماً حریم نگیرد و به کودکان مجاور نفهماند که شما باید وقتی وارد میشوید در این سه وقت اذن بگیرید خب این هم بیاذن وارد میشود مخصوصاً در بخشهایی که رابطه بیشتر هست نظیر بعضی از روستاها و مانند آن خب.
پرسش...
پاسخ: بله خب دیگر بر پدر و مادر واجب است دیگر. شش قول در این آیه طبق حرف قرطبی نقل شده برخیها گفتند این آیه منسوخ است بعضی گفتند این امر, امر ندبی است و مانند آن.[7] ظاهرش وجوب است انسان باید اینها را تربیت کند دیگر.
﴿لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ﴾ در آن روز قبل به عرضتان رسید که جامعه وقتی تربیت میشود که فرزند از خردسالی عفیف به بار بیاید وگرنه اگر اینها را تا پانزده شانزده سال رها بکنیم بعد بگوییم بزرگ میشوند خودشان یاد میگیرند این چیزی نیست که انسان بعد از بلوغ یاد بگیرد این هفت سالی که کودک در اختیار پدر و مادر است یک دوره دانشکده هفت ساله است که همه عواطف و عادات و آداب را اینجا یاد میگیرند. شما میبینید بعضی از شهرها که عاطفه در آنجا بیشتر حکومت میکند هر چه مسئولین یا بعضی از خیّرین رفتند تلاش بکنند که خانه سالمندان بسازند میبینند نشد میگویند مگر آدم میشود پدر یا مادر خودش را رها بکند به خانه سالمندان بدهد برای اینکه این بچه, هفت سال دانشکده رفته این دانشکده همان آغوش مادر است دامن پدر است او عاطفه یاد گرفته این گریه سرمایه اوست و در فراغ آنها مینالد اما شما شهرهای بزرگ که این بچهها در مهدکودک تربیت میشوند آن هفت سالی که باید عاطفه یاد بگیرند که یاد نگرفتند همین که پدر و مادرشان یک مقدار مشکل پیدا شد و سن بالا آمد فوراً خانه سالمندان میبرند خب این محصول همان مهدکودک است دیگر این بچه عاطفه را از کجا یاد بگیرد فراغ مادر را چگونه دردآور بداند فراغ پدر را چگونه دردآور بداند اینکه درسخواندنی نیست این را که نمیشود در حوزه یا دانشگاه یاد گرفت این فطری و تزریقی است و زمانش هم همان هفت سال اول است از این هفت سال گذشت دیگر دورانش گذشته است عاطفه را آن هفت ساله یاد میگیرند این پدر و این مادر اینکه قرآن فرمود: ﴿إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلَا تَقُل لَهُمَا أُفٍّ﴾[8] یا ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ﴾[9] همین است دیگر خب من این قصّه را هم یک وقت برای شما نقل کردم که دو سال قبل من دیدم کسی از این شهرهای استان دور آمده یک استکان آب هم دستش است سنّش هم از پنجاه گذشته بود با چه بیتابی آمده که آقا شما بر این آب حمدی بخوانید من مادرم مریض است خب این درست است که این کارش شاید درست نبود از راه دور آمده! ولی این غرق عاطفه است این نشان میدهد که این حاضر نیست مادرش را به خانه سالمندان بدهد دیگر اصلاً به فکر چنین آدمی نیست که مادرش را رها کند این بهترین برکت است این بهترین نعمت است و اما دیگری که اصلاً آب دستش نمیگیرد که کسی دهن بزند همین که پدرش یا مادرش کمی سن بالا رفته میبرد خانه سالمندان از این طرف مهدکودک از آن طرف هم خانه سالمندان این هفت سال, هفت سال تعلیم و تربیت است هفت سال عاطفه است عاطفه قابل خریداری نیست عاطفه فقط در دامن پدر و مادر هست.
بعد فرمود: ﴿طَوَّافُونَ عَلَیْکُم﴾ اینها باید بیایند شما را ببینند شما باید اینها را بینی نمیشود که همیشه اذن بگیرند. فرمود در این سه وقت اینها آشنا بشوند مؤدّب بشوند که بدون اذن وارد نشوند دقّالباب بکنند تلنگر بزنند شما لباستان را بپوشید خودتان را جمع بکنید با ادب, اینها را بپذیرید.
پرسش...
پاسخ: بله یعنی او را تحکیم نکنید با جان گفتن و با عزیزم گفتن بپرورانید نه اینکه لوس بار بیاورید این لوس بار آوردن یک مطلب است یک وقت است که تحکیم نکنید با عاطفه او را بپرورانید که او عاطفه یاد بگیرد دیگر خب.
فرمود این سه وقت را شما به آنها بیاموزید که اینها از شما اجازه بگیرند بعد از اجازه وارد بشوند ﴿مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الفَجْرِ وَحینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِن الظَّهِیرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ﴾ در نیمروز دو بار لازم نیست همان یک بار که شخص لباس را عوض میکند کافی است چون بار دیگر هم خودش روشن است که هنگام تعویض لباس, کودک نیاید بعد معلوم فرمود که اینچنین نیست که فقط شما معصیت کرده باشید آنها هم مشکل پیدا میکنند آنها اگر جزء ﴿الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ﴾ باشند که بالفعل مشکل دارند چون بالغاند اگر ﴿لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم﴾ باشند بالقوّة القریبة من الفعل مشکل دارند چون این همین که بالغ شده است دیگر درکی ندارد حجاب و بیحجابی برای او یکسان است.
﴿لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلاَ عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ﴾ چرا, برای اینکه ﴿طَوَّافُونَ عَلَیْکُم﴾ اینها باید با شما زندگی کنند اینها که نمیتوانند هر لحظه اجازه بگیرند که این غلام ﴿الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ﴾ که مرتب باید کارهای شما را انجام بدهد یا بچههای شما که شما باید مرتب کار آنها را انجام بدهید اینها ﴿طَوَّافُونَ عَلَیْکُم بَعْضُکُمْ عَلَی بَعْضٍ﴾ آن وقت فرمود: ﴿کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیَاتِ﴾ این قرآنی که فرمود: ﴿یس ٭ وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ﴾[10] برای اینکه کلامِ حکیم است در غالب این مسائل ذات اقدس الهی به عنوان علیم حکیم خودش را وصف میکند که اسمای حسنایی که در ذیل همین آیه است ضامن مضمون همان آیه است یعنی این دستورها برابر علم و حکمت است ﴿وَاللَّهُ عَلیمٌ حَکِیمٌ﴾.
﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ﴾ حالا اگر بالغ شدند داخل در همان مستثنامنهاند مستثنامنه این بود که کسی وارد نشود مگر اینکه اذن بگیرد اگر از همسایه یا غیر همسایه کسی بالغ شد این ﴿فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ﴾. محارم در سورهٴ مبارکهٴ «نساء» حسابشان جدا شد فرزند آدم, برادر آدم, برادرزادهها اینها که محارماند در سورهٴ «نساء» حسابشان جدا شد الآن سخن از بالغ و نابالغ است و اگر کسی همسایه آدم بود و دوست بچههای آدم بود و بالغ شد حتماً باید اذن بگیرد ﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا﴾ البته به برکت روایات علامت بلوغ چند قسم است یکی همین احتلام است که «رُفع القلم... عن الصبیّ حتّی یحتلم»[11] این حصر نیست اگر سن بود یا علایم دیگر بود آنها هم میتوانند نشانه بلوغ باشند ﴿فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ﴾ این دیگر میتواند یک امر غایبی باشد که مأمورش همان افراد بالغاند ﴿کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِه﴾ میبینید این مسائل اجتماعی که اینها مدینه فاضله میسازد پشت سر هم میگوید خدا این را میگوید, پشت سر هم میگوید خدا علیم است پشت سر هم میگوید خدا حکیم است شما این بیانات را در نماز و روزه ندارید که این طور قدم به قدم جزئیات را بگوید بعد بگوید خدای علیم خدای حکیم چون اینهاست که مدینه را فاضله میکند جامعه را ادب اداره میکند این الفبای دین مسئلهای نیست که کسی نداند همه ما میدانیم که بالأخره چک بیمحل کشیدن بد است دروغ گفتن بد است خیانت کردن بد است کمفروشی بد است گرانفروشی بد است احتکار بد است و به موقع تخلیه نکردن خانه و یا مغازه بد است همه این چیزها جزء الفبای دین است دیگر اینها همه در رسالههای عملیه نوشته است همه اینها جزء بیّنات ماست مشکل جامعه مشکل اخلاق است نه مشکل علم آن مشکلات عمیق علمی برای حوزه و دانشگاه است که به لطف الهی دارند کار خودشان را انجام میدهند آنکه کشور را مدینه فاضله میکند همین اخلاق است همین آداب است لذا در غالب اینها بلافاصله میگوید خدا اینچنین بیان کرده خدا عالِم به مصالح است خدا حکیم است تا جامعه راه بیفتد ﴿کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِه وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ﴾ گفتند سورهٴ مبارکهٴ «نور» را همان طوری که آقایان میخوانند تفسیرشان را میفهمند به خانمها هم یاد بدهید تفسیرش را بفهمند[12] بعد فرمود: ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً﴾ این درباره استیذان بود که در آیه 27 بود ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا﴾ اما بعدش در آیه سی به این صورت است ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾ تا میرسد به آیه 31 که ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾.
از همین گروه که موظّف به عفاف و حجاب و سَترند زنهای سالمند را استثنا کرده فرمود: ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾ قواعد جمع قاعده است یعنی نشسته و اما اینجا قواعد جمع قاعد است نه جمع قاعده برای اینکه این قاعد یعنی «قاعد عن الحیض» همان طوری که حائضه نداریم, حامله نداریم چون «تاء» برای فرق مذکر و مؤنث است اما اگر صفتی مخصوص زن بود دیگر «تاء» فارقه نمیخواهد «تاء» فارقه برای صفت مشترک است مثل عالِم و کاتب و امثال ذلک اما نمیگویند حائضه نمیگویند حامله نمیگویند قاعده میگویند قاعد یعنی «قعد عن الحیض» ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾ یعنی آنهایی که «قَعدْنَ عن الحیض» اینها اگر قدری روسریشان کنار رفت عیب ندارد خب با اینکه برای اینها رعایت سَتر اُولاست فرمود: ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾ حالا اگر منظور از ﴿الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾ یعنی آنها که به فرتوتی و کهنسالی رسیدند که هیچ احتمال و علاقهای به نکاح در آنها نیست و با آنها نیست آن وقت این قید ﴿لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً﴾ میشود توضیحی. اگر آن اعم بود که هنوز به آن سن نرسیدند این قید ﴿لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً﴾ میشود احترازی. زنهای سالمندی که دیگر سخن از ازدواج با آنها مطرح نیست اینها اگر مقداری روسریشان کنار رفت عیب ندارد ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ﴾ اگر بیچادر رفتند یا کمی روسریشان فاصله گرفت اینها عیب ندارد اما به این شرط که ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾ آن زینتهایی که گفتیم ﴿لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾ آنها سر جایشان محفوظ است برای اینکه آنها در مصنوعیها هم ممکن است جوانی را تحریک کند در این چوبهایی که آنها را مزیّن میکنند با اینکه چوب است ممکن است کسی را تحریک کند چه رسد به زن, فرمود: ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾ بُرج آن بنای عالی را میگویند ﴿فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ﴾ یعنی بناهای مستحکم و یا گچکاری شده و مانند آن تبرّج یعنی خودنمایی.
پرسش..
پاسخ: این خطاب, وظیفه مردم است حالا کسی وارد دوشنبهبازار, سهشنبهبازاری و مانند اینها که در گوشهکنار این کشور هست شد روستائیهایی میآیند و «إذا نُهین لا یَنتهین»[13] هر چه هم بگویی چون عادت نکردند با آن طهارت روحی که در روستای خودشان دارند خودشان را مرد میدانند اینجاست که اگر یک وقت مرد چشمش بیفتد عیب ندارد «إذا نُهین لا یَنتهین» اما وظیفه آنها این است که خودشان را بپوشانند دیگر این وظیفه زن را دارد ذکر میکند میگوید زن سالمند اگر کمی روسریاش کنار رفته عیب ندارد اما آن زنها که سالمند نیستند «اذا نهین وجب علیهنّ الانتهاء» اما «لا ینتهین», «إذا نُهین لا یَنتهین»[14] آنجا نگاه مرد عیب ندارد نه اینکه آنها کارشان حلال است آنها کارشان حرام است.
پرسش..
پاسخ: بله دیگر, لذا اگر خُمُر و امثال ذلک بود دیگر نمیفرمود: ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾ میخواهد طرزی بفرماید که تبرّج را نهی کند اظهار زینت را نهی کند لذا فرمود آن ثیاب به معنای اعم حالا یا چادر ندارد یا بخشی از روسری رفته کنار این عیب ندارد برای اینکه اینها تحریک نمیکند آنهایی که تحریک میکند آنها را نباید اظهار بکند لذا فرمود: ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾.
این بیان هم سخن درستی نیست که حالا هر کسی کار خودش را انجام بدهد درست است که هر کسی را در قبر خودش میگذارند حالا یکی «روضةٌ مِن ریاض الجنّة» یکی «حُفرة مِن حُفَرِ النیران»[15] وقتی مردید هر کسی قبر خودش را دارد اما مادامی که روی زمین هستید سخن از قبر نیست سخن از سفینه است فرمود افرادی که در یک سفینه نشستند در یک کشتی نشستند صندلیهای اینها فرق میکند اگر کسی یک فأس و داسی بگیرد زیر صندلی خودش را بخواهد خراب بکند بگوید من صندلیام جدا شما صندلیتان جدا دیگران اگر دستش را گرفتند نگذاشتند زیر صندلی خودش را خراب بکند همه نجات پیدا میکنند اما اگر دستش را نگرفتند این زیر صندلی خودش را خراب کرده شکافته شکسته شده آب از زیر صندلی او وارد کشتی شده کلّ فضای کشتی را به هم میزند همه را هم غرق میکند این تمثیل از وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است[16], نمیشود گفت به تو چه! باید گفت هم شما مسئولید به من بگویید هم من مسئولم برای اینکه ما سرنشینان یک کشتی هستیم شما اگر این وضع را ادامه بدهید درباره بچههای ما هم اثر میگذارد درباره فرزندان ما هم اثر میگذارد درباره بستگان ما هم اثر میگذارد همه ما مسئولیم «کلّکم راع و کلّکم مسئولٌ عن رعیّته».[17]
پرسش: روسری نگذارد ولی تبرّج نداشته باشد.
پاسخ: نه خب فرق میکند اگر پیرزنی باشد که هیچ اثر ندارد بله ممکن است که جایز باشد اما در ذیل فرمود: ﴿وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾ این سه جمله را کنار هم فرمود با در نظر گرفتن جمله سوم که ﴿وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾ نشان میدهد که او هم باید مواظب فضای عفّت و اینها باشد خب اگر او طوری است که نوهٴ او میگوید مادربزرگ که حالا بیروسری است یا بیچادر است من هم باید باشم این کار جایز است این فضا را آلوده میکند دیگر این ﴿وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾ همه این قسمتها را ترمیم میکند آن ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾ هم بخشی را ترمیم میکند; فرمود: ﴿وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾.
در بخشهایی از قرآن کریم ما را دستور داده که یک حکم الزامی دارید و یک حکم رجحانی دارید آن حکم رجحانیتان در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آیه 237 و آیه دیگر مشخص شد; در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آیه 237 بعد از جریان طلاق و گرفتن نصف مهر فرمود: ﴿إِلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلْتَّقْوَی﴾ که مرحله کمال را هم نشان میدهد. در همان سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آیه 280 فرمود: ﴿وَإِن کَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَی مَیْسَرَةٍ﴾ اگر بدهکار است کسی, وضع مالیاش مناسب نبود که بپردازد باید مهلت داد تا وضعش خوب بشود فرمود: ﴿وَأَن تَصَدَّقُوا﴾ اگر ببخشی ﴿خَیْرٌ لَکُمْ﴾ بعضی از مسائل است که ما ساده میگیریم از ابنعباس نقل کردند که چند آیه است که من یاد ندارم کسی به این آیات درست عمل کرده باشد یکی ﴿إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ﴾[18] یعنی باور جامعه این باشد که معیارِ کرامت تقواست و هر که اتقا بود اکرم است ممکن است بعضیها فیالجمله بپذیرند اما فضای جامعه هنوز این را نپذیرفته که ﴿إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ﴾.
آیه دومی که میگوید من تا حال ندیدم این آیه در جامعه عمل بشود آیه هشت سورهٴ مبارکهٴ «نساء» است فرمود: ﴿وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینُ فَارْزُقُوهُم مِنْهُ﴾ در موقع توزیع میراث اگر این دو سه گروه وارد شدند اینها را محروم نکنید بعضی از بستگان شما هستند که اینها جزء طبقات ارث نیستند سهمی هم برای اینها قائل بشوید اگر ایتامی در موقع توزیع ارث شما آنجا راه پیدا کردند آنها را محروم نکنید مساکین را در هنگام توزیع ارث محروم نکنید سهمی به مساکین بدهید سهمی به ایتام بدهید سهمی هم به بستگان فقیرتان که یا بنا نیست فقیر باشند به بستگانتان که جزء طبقات ارث نیستند بدهید این سه آیه است که میگوید من هنوز جامعه را پیدا نکردم که به این سه آیه درست عمل بکنند یا اکثر جامعه یا غالب جامعه بالأخره به این آیات کمتر توجه میکنند اینهاست که بالأخره زندگی را میسازد آیه سوم همین آیه است که ﴿لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ﴾ تا آخر آیه.[19]
در جریان این ﴿ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ﴾ بعضیها میبینید برای عذرتراشی چه در موقع جبهه چه در غیر جبهه میگویند خانه ما کسی نیست یا خانه ما در جایی است که ناامن است منطقهای است که مثلاً آنجا هنوز دیوارکشی نشده امنیت محفوظ نیست این گونه تعبیرها و بهانه آوردنها در صدر اسلام هم بود در سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» آیه سیزده به این صورت است حالا دشمنها صف بستند آمدند دارند حمله میکنند بعضیها میگویند خانه خلوت است کسی نیست بچهها نیستند من باید بروم در چنین فضایی. ﴿وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا﴾ اما ﴿وَیَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِّنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ﴾ خانه خلوت است کسی نیست ﴿وَمَا هِیَ بِعَوْرَةٍ﴾ اینکه فرمود: ﴿ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ﴾ یعنی سه بار است که وضع مختلّ است سامانپذیر نیست نظم نیست در این سه مرحله شما باید با اذن وارد بشوید اینجا هم که میگوید: ﴿إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ﴾ یعنی سامانی ندارد در محلّ تلفات است یا تهاجم است و مانند آن, این کلمه «عوره» که در آیه محلّ بحث آمده با توجه به آیه سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» روشنتر میشود ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ﴾ در صورتی که این دو قید هم رعایت بکنند ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾ و اینکه ﴿وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾ عفاف برای همه اینها خیر است نه برای خود او برای اینکه او که ﴿لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً﴾ برای او کاری میکند که جامعه را به عفاف دعوت میکند ﴿وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
[1] . الخلاف (شیخ طوسی), ج3, ص353 و ج5, ص271; ر.ک: الخصال, ج1, ص94.
[2] . سورهٴ توبه, آیهٴ 73; سورهٴ تحریم, آیهٴ 9.
[3] . نهجالبلاغه, حکمت 314.
[4] . سورهٴ نور, آیهٴ 27.
[5] . بحارالأنوار, ج85, ص133; ر.ک: الکافی, ج3, ص409.
[6] . مکارم الأخلاق, ص223.
[7] . الجامع لأحکام القرآن, ج13, ص302.
[8] . سورهٴ اسراء, آیهٴ 23.
[9] . سورهٴ اسراء, آیهٴ 24.
[10] . سورهٴ یس, آیات 1 و 2.
[11] . الخلاف (شیخ طوسی), ج3, ص353 و ج5, ص271; ر.ک: الخصال, ج1, ص94.
[12] . ر.ک: الخصال, ج2, ص586.
[13] . من لا یحضره الفقیه, ج3, ص470.
[14] . من لا یحضره الفقیه, ج3, ص470.
[15] . الامالی (شیخ طوسی), ص28.
[16] . روضالجنان و روحالجنان, ج4, ص482 و 483.
[17] . جامعالأخبار, ص119.
[18] . سورهٴ حجرات, آیهٴ 13.
[19] . تفسیر القرآن العظیم (ابن ابیحاتم), ج8, ص2633.
- فرزند غیر بالغ اگر تربیت نشود وقتی بالغ شد به طرف فساد گرایش پیدا میکند؛
- گرفتن اذن هنگام ورود به منزل؛
- بر مسلمانها واجب است که دارای صلابت سیاست و نظامی باشند
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الفَجْرِ وَحینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِن الظَّهِیرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلاَ عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ طَوَّافُونَ عَلَیْکُم بَعْضُکُمْ عَلَی بَعْضٍ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیَاتِ وَاللَّهُ عَلیمٌ حَکِیمٌ(58) وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِه وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ (59) وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ (60)﴾
درباره ملک یمین و افراد نابالغ سه مرتبه از شبانهروز را استثنا فرمود, فرمود: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا﴾ آنها که غلام شمایند و آنها که نابالغاند چه فرزند شما چه فرزند دیگران همین که نابالغ باشند اینها مستثنا هستند میتوانند بدون اذن وارد بشوند اما سه وقت شبانهروز باید اجازه بگیرند این مرّه در مقابل دفعه نیست بحثی که در اصول ملاحظه میفرمایید که آیا امر مفید مرّه است یا تکرار آنجا مرّه به معنای یک دفعه است اینجا سه مرّه سه دفعه نیست یعنی سه وقت چون خود این مرّات را در جمله بعد به اوقاتْ تفسیر فرمود که فرمود: ﴿مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الفَجْرِ﴾ و کذا و کذا پس ﴿ثَلاثَ مَرّاتٍ﴾ یعنی «ثلاث اوقات». عمده آن است که این مأمور کیست در این امر غایب, اگر خصوص بالغان از ﴿مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ﴾ باشد این درست است ولی در آیه گذشته از ملک یمین افراد نابالغ هم ذکر شدند افراد نابالغ که مأمور نیستند «رُفع القلم... عن الصبیّ حتی یَحتلم»[1] پس مأمور کیست بر چه کسی واجب است که جریان استیذان را مطرح کند بر بالغان بر اولیا واجب است که طرزی این اطفال را تربیت کنند که اینها بدون اجازه وارد اتاق مخصوص پدر و مادر نشوند نظیر این امر در سورهٴ مبارکهٴ «توبه» گذشت در پایان سورهٴ مبارکهٴ «توبه» آیه 123 به این صورت آمد ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُم مِنَ الْکُفَّارِ وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ یعنی مؤمنین! کفاری که مهاجماند شما دفاع کنید و این جهاد دفاعی را حفظ کنید ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ آنها حتماً باید در شما غلظت را استواری و صلابت را بیابند. این امر غایب است مأمورش که کفار نیستند بر کفار واجب نیست که در شما احساس غلظت بکنند بلکه بر مسلمانها واجب است طرزی دارای صلابت سیاست و نظامی باشند که کفار در آنها احساس صلابت بکنند این صلابت را بیابند. در معرکه جنگ ﴿یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ﴾[2] حاکم است در زمان نبرد خب جای خشونت است اما در این جمله سخن از خشونت نیست که شما خشن باشید و غلیظ باشید بلکه شما آن قدر باید متصلّب و استوار باشید که حتماً بیگانه در شما احساس صلابت بکند این امر آن ضرورت و لزوم را میرساند منتها مأمور این امر, کفار نیستند مأمور این امر, جامعه اسلامی و امّت مسلمان است امّت مسلمان از نظر علمی سیاسی اقتصادی اجتماعی نظامی به قدری باید متصلّب باشد که بیگانه احساس طمع نکند و احساس هراس بکند مثل اینکه این سلسله جبال البرز دشمن کسی نیست با کسی هم خشونت رفتار نمیکند ولی همه میفهمند که نمیشود با کوه در افتاد این کوه آن قدر استوار است که اگر کسی با او در افتد خودش را گرفتار میکند همه از این سلسله جبال البرز برکتهای فراوانی را دریافت میکنند اما در او احساس غلظت میکنند کسی به جنگ قلّه دماوند نمیرود فرمود شما مثل سلسله جبال باشید در اثر وحدتتان امنیّتتان درایتتان سیاستتان اقتصادتان اتّحادتان آن قدر مستحکم باشید که دشمنها در شما احساس صلابت و قدرت و صیانت بکنند این امرِ به امّت اسلامی است که اثرش در بیگانه ظهور میکند ﴿وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَةً﴾ یعنی آن قدر شما باید متصلّب باشید که آنها این معنا را درک بکنند.
پرسش..
پاسخ: نه آن در ﴿اغْلُظْ عَلَیْهِمْ﴾ است در صورت جنگ نظیر آن دفاع مقدس هشت ساله «ردّوا الحجرَ مِن حیثُ جاء»[3] که قبلاً گذشت آنجا بله جای غلظت است اما در حال عادی, جامعه اسلامی آن قدر باید مستحکم باشد که بیگانه طمع نکند.
پرسش...
پاسخ: در میدان معرکه بله اما این امر غایب است آن امر حاضر خطابش به مسلمانهاست که روشن است اما این امر غایب یعنی چه؟ کفار که امر شارع مقدس را اطاعت نمیکنند این امر غایب هم مثل امر حاضر برای وجوب است بر آنها واجب است که در شما غلظت را بیابند یعنی شما باید غلیظ باشید دیگر. خب اینجا هم همین طور است ﴿لِیَسْتَأْذِنکُمُ﴾ بچهها حتماً باید اذن بگیرند آنها که مکلّف نیستند تا اذن بگیرند یعنی شما باید طرزی آنها را بپرورانید که آنها به ادبِ اذن آشنا بشوند پس چه بچههای خود آدم چه بچههایی که بالأخره در منزل آدم رفت و آمد میکنند آنها را طرزی باید تربیت کرد که در سه وقت از شبانهروز بدون اجازه وارد اتاق آن پدر و مادر یا بزرگ خانواده نشوند.
پرسش...
پاسخ: برای زنها و مردان هم است منتها خطاب قرآن روی مردم است نه مردان.
پرسش...
پاسخ: همان چیزی است که همه ردّش کردند برابر آیات قبلی و آیات بعدی این زن که حالا میخواهد لباس خواب بپوشد این طور نیست که رها باشد که هر کسی بتواند او را ببیند حتی مِلک یمین او; این ملک یمین در خصوص مرد استثنا شده است در خصوص زن که استثنا نشده یعنی اگر زنی مالک غلامی بود این غلام که نمیتواند او را نگاه کند.
خب خطاب قرآن به مردان نیست به مردم است این یک فرهنگ محاوره است آنجا که سخن از مرد در مقابل زن است آنجا سخن از رجال و نساء است اگر دلیل بر تغلیب نداشتیم آنجا سخن از مردان در قبال زنان است وگرنه تعبیر قرآن کریم نظیر محاورات عمومی یک فرهنگ خاص دارد که خطاب به مردم است نه مردان; میگوییم مردم رأی دادند مردم انقلاب کردند یعنی مرد و زن این مردم در قبال زنها نیستند مرداناند که در قبال زناناند رجالاند که در قبال نساء هستند ﴿لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ﴾ چه اینکه در آیهای که قبلاً گذشت ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ﴾[4] این اختصاصی به مردان ندارد برای مردم است اعم از مردان و زنان اصلِ مطلب برای همه است خصوصیّات و موارد استثناییاش هم برای همه است ﴿وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ﴾ این تربیت عمومی ناظر به اولیاست آیه شش سورهٴ مبارکهٴ «تحریم» این است ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً﴾ حالا بعضیها نارِ بالفعل دارند مثل فرزندان بالغ بعضی نار بالقوّه دارند نظیر فرزندان غیر بالغ این فرزند غیر بالغ اگر تربیت نشود وقتی بالغ شد خب به طرف فساد گرایش پیدا میکند دیگر اینکه فرمودند: «مروهم بالصلاة و هم أبناء سبع»[5] همین است اینکه فرمود: «فرّقوا بین أولادکم فی المضاجع إذا بلغوا سبع سنین»[6] همین طور است باید انسان از تشریفات زندگی کم بکند ولی بستر خواب بچهها را کاملاً مستقل کند جدا کند دوتا بچه را چه دو برادر چه دو خواهر چه یک برادر و خواهر هفت هشت ساله اینها را در یک رختخواب نخوابانند اگر برای هر کدام یک رختخواب مستقلّی باشد اینجا را نمیگویند تجمّل باید از آن هزینههای زائد کم کرد بستر اینها را جدا و مستقل کرد. خب در آیه ششم سورهٴ «تحریم» فرمود: ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَاراً﴾ که ﴿وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَةُ﴾ خب این ﴿أَهْلِیکُمْ﴾ درست است که بالغ را بالفعل شامل میشود ولی نابالغ را هم بالقوّهای که قریبه به فعل است شامل میشود بر بزرگترها لازم است که خردسالان را بپرورانند چه نسبت به فرزندان خودشان چه نسبت به فرزندان دیگر اگر همسایهای رسماً حریم نگیرد و به کودکان مجاور نفهماند که شما باید وقتی وارد میشوید در این سه وقت اذن بگیرید خب این هم بیاذن وارد میشود مخصوصاً در بخشهایی که رابطه بیشتر هست نظیر بعضی از روستاها و مانند آن خب.
پرسش...
پاسخ: بله خب دیگر بر پدر و مادر واجب است دیگر. شش قول در این آیه طبق حرف قرطبی نقل شده برخیها گفتند این آیه منسوخ است بعضی گفتند این امر, امر ندبی است و مانند آن.[7] ظاهرش وجوب است انسان باید اینها را تربیت کند دیگر.
﴿لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ﴾ در آن روز قبل به عرضتان رسید که جامعه وقتی تربیت میشود که فرزند از خردسالی عفیف به بار بیاید وگرنه اگر اینها را تا پانزده شانزده سال رها بکنیم بعد بگوییم بزرگ میشوند خودشان یاد میگیرند این چیزی نیست که انسان بعد از بلوغ یاد بگیرد این هفت سالی که کودک در اختیار پدر و مادر است یک دوره دانشکده هفت ساله است که همه عواطف و عادات و آداب را اینجا یاد میگیرند. شما میبینید بعضی از شهرها که عاطفه در آنجا بیشتر حکومت میکند هر چه مسئولین یا بعضی از خیّرین رفتند تلاش بکنند که خانه سالمندان بسازند میبینند نشد میگویند مگر آدم میشود پدر یا مادر خودش را رها بکند به خانه سالمندان بدهد برای اینکه این بچه, هفت سال دانشکده رفته این دانشکده همان آغوش مادر است دامن پدر است او عاطفه یاد گرفته این گریه سرمایه اوست و در فراغ آنها مینالد اما شما شهرهای بزرگ که این بچهها در مهدکودک تربیت میشوند آن هفت سالی که باید عاطفه یاد بگیرند که یاد نگرفتند همین که پدر و مادرشان یک مقدار مشکل پیدا شد و سن بالا آمد فوراً خانه سالمندان میبرند خب این محصول همان مهدکودک است دیگر این بچه عاطفه را از کجا یاد بگیرد فراغ مادر را چگونه دردآور بداند فراغ پدر را چگونه دردآور بداند اینکه درسخواندنی نیست این را که نمیشود در حوزه یا دانشگاه یاد گرفت این فطری و تزریقی است و زمانش هم همان هفت سال اول است از این هفت سال گذشت دیگر دورانش گذشته است عاطفه را آن هفت ساله یاد میگیرند این پدر و این مادر اینکه قرآن فرمود: ﴿إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلاَهُمَا فَلَا تَقُل لَهُمَا أُفٍّ﴾[8] یا ﴿وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ﴾[9] همین است دیگر خب من این قصّه را هم یک وقت برای شما نقل کردم که دو سال قبل من دیدم کسی از این شهرهای استان دور آمده یک استکان آب هم دستش است سنّش هم از پنجاه گذشته بود با چه بیتابی آمده که آقا شما بر این آب حمدی بخوانید من مادرم مریض است خب این درست است که این کارش شاید درست نبود از راه دور آمده! ولی این غرق عاطفه است این نشان میدهد که این حاضر نیست مادرش را به خانه سالمندان بدهد دیگر اصلاً به فکر چنین آدمی نیست که مادرش را رها کند این بهترین برکت است این بهترین نعمت است و اما دیگری که اصلاً آب دستش نمیگیرد که کسی دهن بزند همین که پدرش یا مادرش کمی سن بالا رفته میبرد خانه سالمندان از این طرف مهدکودک از آن طرف هم خانه سالمندان این هفت سال, هفت سال تعلیم و تربیت است هفت سال عاطفه است عاطفه قابل خریداری نیست عاطفه فقط در دامن پدر و مادر هست.
بعد فرمود: ﴿طَوَّافُونَ عَلَیْکُم﴾ اینها باید بیایند شما را ببینند شما باید اینها را بینی نمیشود که همیشه اذن بگیرند. فرمود در این سه وقت اینها آشنا بشوند مؤدّب بشوند که بدون اذن وارد نشوند دقّالباب بکنند تلنگر بزنند شما لباستان را بپوشید خودتان را جمع بکنید با ادب, اینها را بپذیرید.
پرسش...
پاسخ: بله یعنی او را تحکیم نکنید با جان گفتن و با عزیزم گفتن بپرورانید نه اینکه لوس بار بیاورید این لوس بار آوردن یک مطلب است یک وقت است که تحکیم نکنید با عاطفه او را بپرورانید که او عاطفه یاد بگیرد دیگر خب.
فرمود این سه وقت را شما به آنها بیاموزید که اینها از شما اجازه بگیرند بعد از اجازه وارد بشوند ﴿مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الفَجْرِ وَحینَ تَضَعُونَ ثِیابَکُمْ مِن الظَّهِیرَةِ وَمِن بَعْدِ صَلاَةِ الْعِشَاءِ﴾ در نیمروز دو بار لازم نیست همان یک بار که شخص لباس را عوض میکند کافی است چون بار دیگر هم خودش روشن است که هنگام تعویض لباس, کودک نیاید بعد معلوم فرمود که اینچنین نیست که فقط شما معصیت کرده باشید آنها هم مشکل پیدا میکنند آنها اگر جزء ﴿الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ﴾ باشند که بالفعل مشکل دارند چون بالغاند اگر ﴿لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم﴾ باشند بالقوّة القریبة من الفعل مشکل دارند چون این همین که بالغ شده است دیگر درکی ندارد حجاب و بیحجابی برای او یکسان است.
﴿لَیْسَ عَلَیْکُمْ وَلاَ عَلَیْهِمْ جُنَاحٌ بَعْدَهُنَّ﴾ چرا, برای اینکه ﴿طَوَّافُونَ عَلَیْکُم﴾ اینها باید با شما زندگی کنند اینها که نمیتوانند هر لحظه اجازه بگیرند که این غلام ﴿الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ﴾ که مرتب باید کارهای شما را انجام بدهد یا بچههای شما که شما باید مرتب کار آنها را انجام بدهید اینها ﴿طَوَّافُونَ عَلَیْکُم بَعْضُکُمْ عَلَی بَعْضٍ﴾ آن وقت فرمود: ﴿کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الآیَاتِ﴾ این قرآنی که فرمود: ﴿یس ٭ وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ﴾[10] برای اینکه کلامِ حکیم است در غالب این مسائل ذات اقدس الهی به عنوان علیم حکیم خودش را وصف میکند که اسمای حسنایی که در ذیل همین آیه است ضامن مضمون همان آیه است یعنی این دستورها برابر علم و حکمت است ﴿وَاللَّهُ عَلیمٌ حَکِیمٌ﴾.
﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ﴾ حالا اگر بالغ شدند داخل در همان مستثنامنهاند مستثنامنه این بود که کسی وارد نشود مگر اینکه اذن بگیرد اگر از همسایه یا غیر همسایه کسی بالغ شد این ﴿فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ﴾. محارم در سورهٴ مبارکهٴ «نساء» حسابشان جدا شد فرزند آدم, برادر آدم, برادرزادهها اینها که محارماند در سورهٴ «نساء» حسابشان جدا شد الآن سخن از بالغ و نابالغ است و اگر کسی همسایه آدم بود و دوست بچههای آدم بود و بالغ شد حتماً باید اذن بگیرد ﴿وَإِذَا بَلَغَ الْأَطْفَالُ مِنکُمُ الْحُلُمَ فَلْیَسْتَأْذِنُوا﴾ البته به برکت روایات علامت بلوغ چند قسم است یکی همین احتلام است که «رُفع القلم... عن الصبیّ حتّی یحتلم»[11] این حصر نیست اگر سن بود یا علایم دیگر بود آنها هم میتوانند نشانه بلوغ باشند ﴿فَلْیَسْتَأْذِنُوا کَمَا اسْتَأْذَنَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ﴾ این دیگر میتواند یک امر غایبی باشد که مأمورش همان افراد بالغاند ﴿کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِه﴾ میبینید این مسائل اجتماعی که اینها مدینه فاضله میسازد پشت سر هم میگوید خدا این را میگوید, پشت سر هم میگوید خدا علیم است پشت سر هم میگوید خدا حکیم است شما این بیانات را در نماز و روزه ندارید که این طور قدم به قدم جزئیات را بگوید بعد بگوید خدای علیم خدای حکیم چون اینهاست که مدینه را فاضله میکند جامعه را ادب اداره میکند این الفبای دین مسئلهای نیست که کسی نداند همه ما میدانیم که بالأخره چک بیمحل کشیدن بد است دروغ گفتن بد است خیانت کردن بد است کمفروشی بد است گرانفروشی بد است احتکار بد است و به موقع تخلیه نکردن خانه و یا مغازه بد است همه این چیزها جزء الفبای دین است دیگر اینها همه در رسالههای عملیه نوشته است همه اینها جزء بیّنات ماست مشکل جامعه مشکل اخلاق است نه مشکل علم آن مشکلات عمیق علمی برای حوزه و دانشگاه است که به لطف الهی دارند کار خودشان را انجام میدهند آنکه کشور را مدینه فاضله میکند همین اخلاق است همین آداب است لذا در غالب اینها بلافاصله میگوید خدا اینچنین بیان کرده خدا عالِم به مصالح است خدا حکیم است تا جامعه راه بیفتد ﴿کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِه وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ﴾ گفتند سورهٴ مبارکهٴ «نور» را همان طوری که آقایان میخوانند تفسیرشان را میفهمند به خانمها هم یاد بدهید تفسیرش را بفهمند[12] بعد فرمود: ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً﴾ این درباره استیذان بود که در آیه 27 بود ﴿یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَ تَدْخُلُوا بُیُوتاً غَیْرَ بُیُوتِکُمْ حَتَّی تَسْتَأْنِسُوا﴾ اما بعدش در آیه سی به این صورت است ﴿قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یُغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ﴾ تا میرسد به آیه 31 که ﴿وَلاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا﴾.
از همین گروه که موظّف به عفاف و حجاب و سَترند زنهای سالمند را استثنا کرده فرمود: ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾ قواعد جمع قاعده است یعنی نشسته و اما اینجا قواعد جمع قاعد است نه جمع قاعده برای اینکه این قاعد یعنی «قاعد عن الحیض» همان طوری که حائضه نداریم, حامله نداریم چون «تاء» برای فرق مذکر و مؤنث است اما اگر صفتی مخصوص زن بود دیگر «تاء» فارقه نمیخواهد «تاء» فارقه برای صفت مشترک است مثل عالِم و کاتب و امثال ذلک اما نمیگویند حائضه نمیگویند حامله نمیگویند قاعده میگویند قاعد یعنی «قعد عن الحیض» ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾ یعنی آنهایی که «قَعدْنَ عن الحیض» اینها اگر قدری روسریشان کنار رفت عیب ندارد خب با اینکه برای اینها رعایت سَتر اُولاست فرمود: ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾ حالا اگر منظور از ﴿الْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ﴾ یعنی آنها که به فرتوتی و کهنسالی رسیدند که هیچ احتمال و علاقهای به نکاح در آنها نیست و با آنها نیست آن وقت این قید ﴿لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً﴾ میشود توضیحی. اگر آن اعم بود که هنوز به آن سن نرسیدند این قید ﴿لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً﴾ میشود احترازی. زنهای سالمندی که دیگر سخن از ازدواج با آنها مطرح نیست اینها اگر مقداری روسریشان کنار رفت عیب ندارد ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ﴾ اگر بیچادر رفتند یا کمی روسریشان فاصله گرفت اینها عیب ندارد اما به این شرط که ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾ آن زینتهایی که گفتیم ﴿لاَ یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ﴾ آنها سر جایشان محفوظ است برای اینکه آنها در مصنوعیها هم ممکن است جوانی را تحریک کند در این چوبهایی که آنها را مزیّن میکنند با اینکه چوب است ممکن است کسی را تحریک کند چه رسد به زن, فرمود: ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾ بُرج آن بنای عالی را میگویند ﴿فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ﴾ یعنی بناهای مستحکم و یا گچکاری شده و مانند آن تبرّج یعنی خودنمایی.
پرسش..
پاسخ: این خطاب, وظیفه مردم است حالا کسی وارد دوشنبهبازار, سهشنبهبازاری و مانند اینها که در گوشهکنار این کشور هست شد روستائیهایی میآیند و «إذا نُهین لا یَنتهین»[13] هر چه هم بگویی چون عادت نکردند با آن طهارت روحی که در روستای خودشان دارند خودشان را مرد میدانند اینجاست که اگر یک وقت مرد چشمش بیفتد عیب ندارد «إذا نُهین لا یَنتهین» اما وظیفه آنها این است که خودشان را بپوشانند دیگر این وظیفه زن را دارد ذکر میکند میگوید زن سالمند اگر کمی روسریاش کنار رفته عیب ندارد اما آن زنها که سالمند نیستند «اذا نهین وجب علیهنّ الانتهاء» اما «لا ینتهین», «إذا نُهین لا یَنتهین»[14] آنجا نگاه مرد عیب ندارد نه اینکه آنها کارشان حلال است آنها کارشان حرام است.
پرسش..
پاسخ: بله دیگر, لذا اگر خُمُر و امثال ذلک بود دیگر نمیفرمود: ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾ میخواهد طرزی بفرماید که تبرّج را نهی کند اظهار زینت را نهی کند لذا فرمود آن ثیاب به معنای اعم حالا یا چادر ندارد یا بخشی از روسری رفته کنار این عیب ندارد برای اینکه اینها تحریک نمیکند آنهایی که تحریک میکند آنها را نباید اظهار بکند لذا فرمود: ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾.
این بیان هم سخن درستی نیست که حالا هر کسی کار خودش را انجام بدهد درست است که هر کسی را در قبر خودش میگذارند حالا یکی «روضةٌ مِن ریاض الجنّة» یکی «حُفرة مِن حُفَرِ النیران»[15] وقتی مردید هر کسی قبر خودش را دارد اما مادامی که روی زمین هستید سخن از قبر نیست سخن از سفینه است فرمود افرادی که در یک سفینه نشستند در یک کشتی نشستند صندلیهای اینها فرق میکند اگر کسی یک فأس و داسی بگیرد زیر صندلی خودش را بخواهد خراب بکند بگوید من صندلیام جدا شما صندلیتان جدا دیگران اگر دستش را گرفتند نگذاشتند زیر صندلی خودش را خراب بکند همه نجات پیدا میکنند اما اگر دستش را نگرفتند این زیر صندلی خودش را خراب کرده شکافته شکسته شده آب از زیر صندلی او وارد کشتی شده کلّ فضای کشتی را به هم میزند همه را هم غرق میکند این تمثیل از وجود مبارک پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) است[16], نمیشود گفت به تو چه! باید گفت هم شما مسئولید به من بگویید هم من مسئولم برای اینکه ما سرنشینان یک کشتی هستیم شما اگر این وضع را ادامه بدهید درباره بچههای ما هم اثر میگذارد درباره فرزندان ما هم اثر میگذارد درباره بستگان ما هم اثر میگذارد همه ما مسئولیم «کلّکم راع و کلّکم مسئولٌ عن رعیّته».[17]
پرسش: روسری نگذارد ولی تبرّج نداشته باشد.
پاسخ: نه خب فرق میکند اگر پیرزنی باشد که هیچ اثر ندارد بله ممکن است که جایز باشد اما در ذیل فرمود: ﴿وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾ این سه جمله را کنار هم فرمود با در نظر گرفتن جمله سوم که ﴿وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾ نشان میدهد که او هم باید مواظب فضای عفّت و اینها باشد خب اگر او طوری است که نوهٴ او میگوید مادربزرگ که حالا بیروسری است یا بیچادر است من هم باید باشم این کار جایز است این فضا را آلوده میکند دیگر این ﴿وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾ همه این قسمتها را ترمیم میکند آن ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾ هم بخشی را ترمیم میکند; فرمود: ﴿وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾.
در بخشهایی از قرآن کریم ما را دستور داده که یک حکم الزامی دارید و یک حکم رجحانی دارید آن حکم رجحانیتان در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آیه 237 و آیه دیگر مشخص شد; در سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آیه 237 بعد از جریان طلاق و گرفتن نصف مهر فرمود: ﴿إِلاَّ أَن یَعْفُونَ أَوْ یَعْفُوَا الَّذِی بِیَدِهِ عُقْدَةُ النِّکَاحِ وَأَن تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلْتَّقْوَی﴾ که مرحله کمال را هم نشان میدهد. در همان سورهٴ مبارکهٴ «بقره» آیه 280 فرمود: ﴿وَإِن کَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَی مَیْسَرَةٍ﴾ اگر بدهکار است کسی, وضع مالیاش مناسب نبود که بپردازد باید مهلت داد تا وضعش خوب بشود فرمود: ﴿وَأَن تَصَدَّقُوا﴾ اگر ببخشی ﴿خَیْرٌ لَکُمْ﴾ بعضی از مسائل است که ما ساده میگیریم از ابنعباس نقل کردند که چند آیه است که من یاد ندارم کسی به این آیات درست عمل کرده باشد یکی ﴿إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ﴾[18] یعنی باور جامعه این باشد که معیارِ کرامت تقواست و هر که اتقا بود اکرم است ممکن است بعضیها فیالجمله بپذیرند اما فضای جامعه هنوز این را نپذیرفته که ﴿إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ﴾.
آیه دومی که میگوید من تا حال ندیدم این آیه در جامعه عمل بشود آیه هشت سورهٴ مبارکهٴ «نساء» است فرمود: ﴿وَإِذَا حَضَرَ الْقِسْمَةَ أُولُوا الْقُرْبَی وَالْیَتَامَی وَالْمَسَاکِینُ فَارْزُقُوهُم مِنْهُ﴾ در موقع توزیع میراث اگر این دو سه گروه وارد شدند اینها را محروم نکنید بعضی از بستگان شما هستند که اینها جزء طبقات ارث نیستند سهمی هم برای اینها قائل بشوید اگر ایتامی در موقع توزیع ارث شما آنجا راه پیدا کردند آنها را محروم نکنید مساکین را در هنگام توزیع ارث محروم نکنید سهمی به مساکین بدهید سهمی به ایتام بدهید سهمی هم به بستگان فقیرتان که یا بنا نیست فقیر باشند به بستگانتان که جزء طبقات ارث نیستند بدهید این سه آیه است که میگوید من هنوز جامعه را پیدا نکردم که به این سه آیه درست عمل بکنند یا اکثر جامعه یا غالب جامعه بالأخره به این آیات کمتر توجه میکنند اینهاست که بالأخره زندگی را میسازد آیه سوم همین آیه است که ﴿لِیَسْتَأْذِنکُمُ الَّذِینَ مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ وَالَّذِینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُم مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرّاتٍ﴾ تا آخر آیه.[19]
در جریان این ﴿ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ﴾ بعضیها میبینید برای عذرتراشی چه در موقع جبهه چه در غیر جبهه میگویند خانه ما کسی نیست یا خانه ما در جایی است که ناامن است منطقهای است که مثلاً آنجا هنوز دیوارکشی نشده امنیت محفوظ نیست این گونه تعبیرها و بهانه آوردنها در صدر اسلام هم بود در سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» آیه سیزده به این صورت است حالا دشمنها صف بستند آمدند دارند حمله میکنند بعضیها میگویند خانه خلوت است کسی نیست بچهها نیستند من باید بروم در چنین فضایی. ﴿وَإِذْ قَالَت طَّائِفَةٌ مِّنْهُمْ یَا أَهْلَ یَثْرِبَ لاَ مُقَامَ لَکُمْ فَارْجِعُوا﴾ اما ﴿وَیَسْتَأْذِنُ فَرِیقٌ مِّنْهُمُ النَّبِیَّ یَقُولُونَ إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ﴾ خانه خلوت است کسی نیست ﴿وَمَا هِیَ بِعَوْرَةٍ﴾ اینکه فرمود: ﴿ثَلاَثُ عَوْرَاتٍ لَکُمْ﴾ یعنی سه بار است که وضع مختلّ است سامانپذیر نیست نظم نیست در این سه مرحله شما باید با اذن وارد بشوید اینجا هم که میگوید: ﴿إِنَّ بُیُوتَنَا عَوْرَةٌ﴾ یعنی سامانی ندارد در محلّ تلفات است یا تهاجم است و مانند آن, این کلمه «عوره» که در آیه محلّ بحث آمده با توجه به آیه سورهٴ مبارکهٴ «احزاب» روشنتر میشود ﴿وَالْقَوَاعِدُ مِنَ النِّسَاءِ اللَّاتِی لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَ جُنَاحٌ أَن یَضَعْنَ ثِیَابَهُنَّ﴾ در صورتی که این دو قید هم رعایت بکنند ﴿غَیْرَ مُتَبَرِّجَاتٍ بِزِینَةٍ﴾ و اینکه ﴿وَأَن یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ﴾ عفاف برای همه اینها خیر است نه برای خود او برای اینکه او که ﴿لاَ یَرْجُونَ نِکَاحاً﴾ برای او کاری میکند که جامعه را به عفاف دعوت میکند ﴿وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ﴾.
«و الحمد لله ربّ العالمین»
[1] . الخلاف (شیخ طوسی), ج3, ص353 و ج5, ص271; ر.ک: الخصال, ج1, ص94.
[2] . سورهٴ توبه, آیهٴ 73; سورهٴ تحریم, آیهٴ 9.
[3] . نهجالبلاغه, حکمت 314.
[4] . سورهٴ نور, آیهٴ 27.
[5] . بحارالأنوار, ج85, ص133; ر.ک: الکافی, ج3, ص409.
[6] . مکارم الأخلاق, ص223.
[7] . الجامع لأحکام القرآن, ج13, ص302.
[8] . سورهٴ اسراء, آیهٴ 23.
[9] . سورهٴ اسراء, آیهٴ 24.
[10] . سورهٴ یس, آیات 1 و 2.
[11] . الخلاف (شیخ طوسی), ج3, ص353 و ج5, ص271; ر.ک: الخصال, ج1, ص94.
[12] . ر.ک: الخصال, ج2, ص586.
[13] . من لا یحضره الفقیه, ج3, ص470.
[14] . من لا یحضره الفقیه, ج3, ص470.
[15] . الامالی (شیخ طوسی), ص28.
[16] . روضالجنان و روحالجنان, ج4, ص482 و 483.
[17] . جامعالأخبار, ص119.
[18] . سورهٴ حجرات, آیهٴ 13.
[19] . تفسیر القرآن العظیم (ابن ابیحاتم), ج8, ص2633.
تاکنون نظری ثبت نشده است