- 954
- 1000
- 1000
- 1000
رازهای عاشورا؛ راه سلوک، رمز ظهور - جلسه ششم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "رازهای عاشورا؛ راه سلوک، رمز ظهور"، جلسه ششم، سال 1391
تمسخر همیشه یکی از شیوه های برخوردی کفار با مؤمنین بوده است، و الان نیز هالیوود و رسانههای غربی افکار عمومی جهان را با ابزار تمسخر اداره می کنند، نگاه فطری به دین را بایستی یک سلاح کارآمد در مقابله با تفکر و تهاجم غربی دانست. گاهی اوقات ما به صورت غیرِ فطری از دین دفاع می کنیم. حتی گاهی ممکن است ظاهر عاقلانه داشته باشد ولی منظور ما زبان عاقلانه منهای فطرت است. این نوع دفاع عاقلانه که بیشتر جنبۀ منفعلانه دارد به دو گونه قابل تقسیم است:
اول، سعادت آخرت: یکی اینکه در مقابل تمسخر آنها بحث معاد و عذاب الهی را مطرح کنیم و بگوییم، بالاخره قیامتی هست، خدایی هست، این خدا فرمانهایی داده است و اگر اطاعت نکنیم، چوبش را می خوریم. لذا برای سعادت آخرت خودمان بهتر است دینداری کنیم. یعنی همه چیز را حواله کنیم به قیامت و خودمان را یک انسان منفعل و مجبور در مقابل تقدیر الهی برای معاد نشان دهیم و بگوییم که این عاقلانه است که من دین را تحمل می کنم و تحمیل دین به خود را پذیرفته ام.
دوم، سعادت دنیا: نوع دیگر این است که بگوییم، انسان اگر در دنیا دینداری نکند، نه تنها آخرتش بلکه دنیایش هم خراب می شود، لذا ما مجبور هستیم دینداری کنیم. عقل ما این را می گوید که به نفعِ ماست و برای سعادت دنیای ما لازم است. چون خداوند خالق من است و خدا بهتر می داند که من چگونه باید زندگی کنم. عقل من می گوید این برنامۀ تحمیلی را بپذیرم تا ضرر نکنم.
شیوۀ فعالانه برای دفاع در مقابل تمسخر کفار، استدلال با زبان فطرت است. هالیوود و رسانههای غربی افکار عمومی جهان را با ابزار تمسخر اداره میکنند. بشریت همیشه درگیرِ مسألۀ تمسخر در مقابل ایمان بوده و هست. تمسخر همان عاملی است که دلِ خیلیها را یک دفعه ای خالی می کند و دست از دینداری برمی دارند یا اینکه ظاهرِ خود را تغییر می دهند و به سمت ظاهرغربی و نا مسلمانی تغییر می دهند. تمسخر جلوه های مختلفی دارد. گاهی تمسخر در قالب یک مقالۀ علمی صورت می گیرد. در تمام برنامه سازی ها علیه معنویتِ ناب از عنصر تمسخر استفاده می کنند و ما در مقابل تمام انواع این تمسخرها، عنصرِ فطرت را داریم. انسان مؤمن نباید از تمسخر دیگران تأثیر بپذیرد و منفعل شود. در روایت داریم، شیعه به کسی می گویند که اگر مردم شَهرش به او بگویند تو آدم بدی هستی، یا بگویند تو آدم خوبی هستی، نباید برایش فرق داشته باشد. انسان باید تا این حد مستقل و تأثیرناپذیر از تمسخر باشد.
ارتباط ما با امام حسین (ع) یک جوشش فطری است. باید دیگران را هم سرِ همین سفرۀ فطرت بیاورید که جلوۀ عالیِ این سفرۀ فطرت، حسین (ع) است و بس. اصلاً رابطۀ عالم طبیعت با حسین (ع) یک رابطۀ فطری است. محبتِ ما به اباعبدالله (ع) یک جاذبۀ فطری است. جاذبۀ فطریِ محبت ما به حسین (ع) را باید برای بقیۀ امور فطریِ خود الگو قرار دهیم. هر کسی با براهین و استدلال های فطری جذب نمی شود. برخی از علل ارزش و برتری بیداریِ فطری، این موارد است: 1- سرعت و سهولت پذیرش دین (البته برای اهلش)، یعنی کسی که اهلش باشد هم سریع تر می پذیرد و هم آسان تر قبول می کند. 2- عاشقانه شروع کردن دینداری. 3- عاقلانه ادامه دادن .4- لذّت بخش بودن دینداری. 5- همه جانبه رشد کردن. 6- به اوج دینداری و معنویت رسیدن. 7- پایداری داشتنِ در دین و دارایی های دینی. 8- از بین بردن آفاتی مثل عُجب و ریا. 9- از بین بردن نفاق. 10- همگانی بودن و فراگیر بودن.
یکی از عوامل شکوفایی فطرت، تماشا کردن است؛ تماشا کردن خوبان عالم، آیات و... است. عامل دیگر برای شکوفاییِ فطرت، تهذیب است. باید تهذیب نفس کنیم. یعنی برای اینکه کششهای فطریِ خودتان را رشد بدهید، باید کمی با کششهایی که فطری نیستند، مخالفت کنید.
تمسخر همیشه یکی از شیوه های برخوردی کفار با مؤمنین بوده است، و الان نیز هالیوود و رسانههای غربی افکار عمومی جهان را با ابزار تمسخر اداره می کنند، نگاه فطری به دین را بایستی یک سلاح کارآمد در مقابله با تفکر و تهاجم غربی دانست. گاهی اوقات ما به صورت غیرِ فطری از دین دفاع می کنیم. حتی گاهی ممکن است ظاهر عاقلانه داشته باشد ولی منظور ما زبان عاقلانه منهای فطرت است. این نوع دفاع عاقلانه که بیشتر جنبۀ منفعلانه دارد به دو گونه قابل تقسیم است:
اول، سعادت آخرت: یکی اینکه در مقابل تمسخر آنها بحث معاد و عذاب الهی را مطرح کنیم و بگوییم، بالاخره قیامتی هست، خدایی هست، این خدا فرمانهایی داده است و اگر اطاعت نکنیم، چوبش را می خوریم. لذا برای سعادت آخرت خودمان بهتر است دینداری کنیم. یعنی همه چیز را حواله کنیم به قیامت و خودمان را یک انسان منفعل و مجبور در مقابل تقدیر الهی برای معاد نشان دهیم و بگوییم که این عاقلانه است که من دین را تحمل می کنم و تحمیل دین به خود را پذیرفته ام.
دوم، سعادت دنیا: نوع دیگر این است که بگوییم، انسان اگر در دنیا دینداری نکند، نه تنها آخرتش بلکه دنیایش هم خراب می شود، لذا ما مجبور هستیم دینداری کنیم. عقل ما این را می گوید که به نفعِ ماست و برای سعادت دنیای ما لازم است. چون خداوند خالق من است و خدا بهتر می داند که من چگونه باید زندگی کنم. عقل من می گوید این برنامۀ تحمیلی را بپذیرم تا ضرر نکنم.
شیوۀ فعالانه برای دفاع در مقابل تمسخر کفار، استدلال با زبان فطرت است. هالیوود و رسانههای غربی افکار عمومی جهان را با ابزار تمسخر اداره میکنند. بشریت همیشه درگیرِ مسألۀ تمسخر در مقابل ایمان بوده و هست. تمسخر همان عاملی است که دلِ خیلیها را یک دفعه ای خالی می کند و دست از دینداری برمی دارند یا اینکه ظاهرِ خود را تغییر می دهند و به سمت ظاهرغربی و نا مسلمانی تغییر می دهند. تمسخر جلوه های مختلفی دارد. گاهی تمسخر در قالب یک مقالۀ علمی صورت می گیرد. در تمام برنامه سازی ها علیه معنویتِ ناب از عنصر تمسخر استفاده می کنند و ما در مقابل تمام انواع این تمسخرها، عنصرِ فطرت را داریم. انسان مؤمن نباید از تمسخر دیگران تأثیر بپذیرد و منفعل شود. در روایت داریم، شیعه به کسی می گویند که اگر مردم شَهرش به او بگویند تو آدم بدی هستی، یا بگویند تو آدم خوبی هستی، نباید برایش فرق داشته باشد. انسان باید تا این حد مستقل و تأثیرناپذیر از تمسخر باشد.
ارتباط ما با امام حسین (ع) یک جوشش فطری است. باید دیگران را هم سرِ همین سفرۀ فطرت بیاورید که جلوۀ عالیِ این سفرۀ فطرت، حسین (ع) است و بس. اصلاً رابطۀ عالم طبیعت با حسین (ع) یک رابطۀ فطری است. محبتِ ما به اباعبدالله (ع) یک جاذبۀ فطری است. جاذبۀ فطریِ محبت ما به حسین (ع) را باید برای بقیۀ امور فطریِ خود الگو قرار دهیم. هر کسی با براهین و استدلال های فطری جذب نمی شود. برخی از علل ارزش و برتری بیداریِ فطری، این موارد است: 1- سرعت و سهولت پذیرش دین (البته برای اهلش)، یعنی کسی که اهلش باشد هم سریع تر می پذیرد و هم آسان تر قبول می کند. 2- عاشقانه شروع کردن دینداری. 3- عاقلانه ادامه دادن .4- لذّت بخش بودن دینداری. 5- همه جانبه رشد کردن. 6- به اوج دینداری و معنویت رسیدن. 7- پایداری داشتنِ در دین و دارایی های دینی. 8- از بین بردن آفاتی مثل عُجب و ریا. 9- از بین بردن نفاق. 10- همگانی بودن و فراگیر بودن.
یکی از عوامل شکوفایی فطرت، تماشا کردن است؛ تماشا کردن خوبان عالم، آیات و... است. عامل دیگر برای شکوفاییِ فطرت، تهذیب است. باید تهذیب نفس کنیم. یعنی برای اینکه کششهای فطریِ خودتان را رشد بدهید، باید کمی با کششهایی که فطری نیستند، مخالفت کنید.
تاکنون نظری ثبت نشده است