- 806
- 1000
- 1000
- 1000
رازهای عاشورا؛ راه سلوک، رمز ظهور، جلسه دوم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع "رازهای عاشورا؛ راه سلوک، رمز ظهور"، جلسه دوم، سال 1391
اولویت امروز ما درک دوباره و عمیق ترِ عاشوراست. ما باید به اباعبدالله (ع) بازگردیم و بار دیگر عاشورا را برای خود بازتعریف کنیم. باید رازهای عاشورا را درک کنیم، سلوک خود را بر اساس رازهای عاشورا تنظیم کنیم و مقدمات ظهور را بر اساس فرامینی که عاشورا به ما میدهد فراهم کنیم. باید رازهای عاشورا را رمزِ عملیات فردی و اجتماعی خود برای رسیدن به مقام قرب و مقام ظهور قرار دهیم. حالا که بشریت در حال بازگشت به فطرت است چرا در میان همۀ گرایشهای فطری باید به حسینِ فطری بازگردد؟
یکی از مواقعی که انسان به فطرت خود بازگشت می کند بعد از سَرخوردگی و رسیدن به بن بست است. اصلاً خداوند برای بندگان خود بلا و گرفتاری قرار می دهد تا شاید به خودشان بازگردند. جامعۀ بشری نیز مانند یک انسان، وقتی به بن بست می رسد به فطرت خود باز می گردد. امروز زمان بازگشت به فطرت برای جامعۀ بشری فرارسیده است. امروز بشریت به بنبست رسیده است و دیگر کسی نیست که راهی جلوی پای بشر قرار دهد. واقعیت این است که بدترین مفاسد تاریخ بشر ولیدۀ دموکراسی و لیبرالیسم است که آخرین راه نجات بشر بوده و سالهاست بعد از آن هیچ کس طرحی برای نجات عالم ندارد. این همان وعدهای است که به ما دادهاند و فرمودهاند قبل از ظهور حضرت، خلأ تئوریک پدید میآید و هر کسی ادعایی برای ادارۀ جامعۀ بشری دارد، بطلان ادعای او به اثبات میرسد و امام زمان(عج) در یک خلأ تئوریک، ظهور خواهد کرد. این یکی از قواعد بسیار محکم و تردید ناپذیرِ ظهور است.
خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داد و موجودی آفرید که با اختیار خود و آگاهانه و آزادانه به سمت خدا حرکت کند. موجودات دیگری بودند که بی اختیار به سمت خدا حرکت میکردند، اما مخلوقی که با اختیار خودش به سمت خدا حرکت کند، شریف تر و ارزشمند تر خواهد بود. طراحی خداوند برای اینکه حرکت انسان به سوی او بتواند شکل بگیرد اینگونه بوده است که گرایشِ به خوبی و بدی، هر دو را در وجود او قرار داده است؛ اما گرایش به خوبی را قویتر ولی پنهان قرار داده و گرایش به بدی را ضعیفتر ولی آشکار قرار داده است. کار پیامبران کشف گرایش های خوبِ پنهان انسان هاست که به این گرایش ها فطرت می گویند. فطرت بخش باعظمت روح انسان است که پنهان است و باید کم کم آشکار شود. پیامبران می آیند به انسانها تلنگر می زنند و تذکر می دهند تا این گرایش های پنهان آشکار شوند و انسان هایی که از فطرت خویش فاصله گرفته اند را دعوت می کنند که به خویشتن بازگردند.
باید گفت شکوفا ترین بخش فطرت انسان و نقطۀ نورانیِ قلب انسان، حسین (ع) است. تنها تجربه ای که از قسمت مکشوف قلب و فطرت خود می توانیم داشته باشیم، محبت اباعبدالله الحسین (ع) است و بخشهای دیگر فطرت به این سهولت قابل دستیابی نیست. برای سلوک معنوی هم با حسین (ع) باید حرکت کرد. تا فطرت تان غبار گرفت، رو کنید به طرف حرمش، بگویید: صلی الله علیک یا اباعبدالله ...، به همین دلیل بر طبق آن روایت فرمود: «روز عرفه هم خداوند اول به زائرین حسین(ع) نگاه می کند» چون آنها شکفته تر از حاجیان هستند. اینها شعار نیست؛ اینها سراسر شعور است. حسین (ع) نقطه عزیمت برای نجات بشریت است. حسین (ع) نقطۀ عزیمت حرکت و سلوک فردی ما هم هست. با حسین انسان، آدم می شود؛ و خود را مییابد.
اولویت امروز ما درک دوباره و عمیق ترِ عاشوراست. ما باید به اباعبدالله (ع) بازگردیم و بار دیگر عاشورا را برای خود بازتعریف کنیم. باید رازهای عاشورا را درک کنیم، سلوک خود را بر اساس رازهای عاشورا تنظیم کنیم و مقدمات ظهور را بر اساس فرامینی که عاشورا به ما میدهد فراهم کنیم. باید رازهای عاشورا را رمزِ عملیات فردی و اجتماعی خود برای رسیدن به مقام قرب و مقام ظهور قرار دهیم. حالا که بشریت در حال بازگشت به فطرت است چرا در میان همۀ گرایشهای فطری باید به حسینِ فطری بازگردد؟
یکی از مواقعی که انسان به فطرت خود بازگشت می کند بعد از سَرخوردگی و رسیدن به بن بست است. اصلاً خداوند برای بندگان خود بلا و گرفتاری قرار می دهد تا شاید به خودشان بازگردند. جامعۀ بشری نیز مانند یک انسان، وقتی به بن بست می رسد به فطرت خود باز می گردد. امروز زمان بازگشت به فطرت برای جامعۀ بشری فرارسیده است. امروز بشریت به بنبست رسیده است و دیگر کسی نیست که راهی جلوی پای بشر قرار دهد. واقعیت این است که بدترین مفاسد تاریخ بشر ولیدۀ دموکراسی و لیبرالیسم است که آخرین راه نجات بشر بوده و سالهاست بعد از آن هیچ کس طرحی برای نجات عالم ندارد. این همان وعدهای است که به ما دادهاند و فرمودهاند قبل از ظهور حضرت، خلأ تئوریک پدید میآید و هر کسی ادعایی برای ادارۀ جامعۀ بشری دارد، بطلان ادعای او به اثبات میرسد و امام زمان(عج) در یک خلأ تئوریک، ظهور خواهد کرد. این یکی از قواعد بسیار محکم و تردید ناپذیرِ ظهور است.
خداوند انسان را اشرف مخلوقات قرار داد و موجودی آفرید که با اختیار خود و آگاهانه و آزادانه به سمت خدا حرکت کند. موجودات دیگری بودند که بی اختیار به سمت خدا حرکت میکردند، اما مخلوقی که با اختیار خودش به سمت خدا حرکت کند، شریف تر و ارزشمند تر خواهد بود. طراحی خداوند برای اینکه حرکت انسان به سوی او بتواند شکل بگیرد اینگونه بوده است که گرایشِ به خوبی و بدی، هر دو را در وجود او قرار داده است؛ اما گرایش به خوبی را قویتر ولی پنهان قرار داده و گرایش به بدی را ضعیفتر ولی آشکار قرار داده است. کار پیامبران کشف گرایش های خوبِ پنهان انسان هاست که به این گرایش ها فطرت می گویند. فطرت بخش باعظمت روح انسان است که پنهان است و باید کم کم آشکار شود. پیامبران می آیند به انسانها تلنگر می زنند و تذکر می دهند تا این گرایش های پنهان آشکار شوند و انسان هایی که از فطرت خویش فاصله گرفته اند را دعوت می کنند که به خویشتن بازگردند.
باید گفت شکوفا ترین بخش فطرت انسان و نقطۀ نورانیِ قلب انسان، حسین (ع) است. تنها تجربه ای که از قسمت مکشوف قلب و فطرت خود می توانیم داشته باشیم، محبت اباعبدالله الحسین (ع) است و بخشهای دیگر فطرت به این سهولت قابل دستیابی نیست. برای سلوک معنوی هم با حسین (ع) باید حرکت کرد. تا فطرت تان غبار گرفت، رو کنید به طرف حرمش، بگویید: صلی الله علیک یا اباعبدالله ...، به همین دلیل بر طبق آن روایت فرمود: «روز عرفه هم خداوند اول به زائرین حسین(ع) نگاه می کند» چون آنها شکفته تر از حاجیان هستند. اینها شعار نیست؛ اینها سراسر شعور است. حسین (ع) نقطه عزیمت برای نجات بشریت است. حسین (ع) نقطۀ عزیمت حرکت و سلوک فردی ما هم هست. با حسین انسان، آدم می شود؛ و خود را مییابد.
تاکنون نظری ثبت نشده است