display result search
منو
تفسیر آیه 49 سوره بقره - بخش دوم

تفسیر آیه 49 سوره بقره - بخش دوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 38 دقیقه مدت قطعه
  • 207 دریافت شده
درس آیت الله جوادی آملی با موضوع تفسیر آیه 49 سوره بقره - بخش دوم

- عذاب شدید بنی اسرائیل و نجات آن ها توسط حضرت موسی(ع)
- سائمه عذاب با عذاب سخت فرق دارد
- بلا و امتحان ممکن است با خیر باشد و ممکن است با شر همراه شود

أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم

بسم الله الرّحمن الرّحیم

وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ
وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلاَءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ

جریان بنی اسرائیل را خدای سبحان از اینجا شروع فرمود که شما از نعمتهای بیشماری برخوردارید. به شکرانه این نعم باید دست از گناه بردارید. و اگر به امید اینکه مسأله شفاعت می‌تواند مشکل شما را حل کند شفاعت از آن کسی است که دارای دین مرتضی باشد و چون دینتان مرتضی نیست از شفاعت هم برخوردار نخواهد بود برای اهمیت این مسأله دربار تا کنون بنی اسرائیل را به تذکّر نعمتها دستور داد یکبار آیهٔ 40 بود که فرمود: «یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی الّتی انعمت علیکم» یکبار در آیهٔ 47 بود که فرمود: «یا بنی اسرائیل اذکروا نعمتی الّتی انعمت علکم و انّی نضّلتکم علی العالمین» در آیهٔ 40 اصل تذکر نعمت مطرح است در آیهٔ 47 مقداری از نعم را اشاره می‌کند می‌فرماید به اینکه بیاد نعمتی باشید که من بر شما انعام کردم و شما را بر جهانیان عصرتان فضیلت بخشیدم. این «و أنّی فضّلتکم علی العالمین» در ایه 47 هست ولی در آیهٔ 40 نبود. امّا آیهٔ‌ای که امروز مطرح است در همین سورهٔ مبارکه بقره آیهٔ 49 بعضی از آن نعم را مبسوطاً ذکر می‌کند چنانکه آیات بعد هم به تفصیل آن نعم می‌پردازند تا کنون به قول اجمالی فرمود من از نعمتهایی شما را متنعّم کردم الآن آن نعمتها را شمارش می‌کند می‌فرماید: «وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ» نعمتهایی که خدای سبحان بر بنی اسرائیل روا داشت به چند قسمت تقسیم شد. یک قسمت رفع عذاب است یک قسمت دادن وسائل رفاهی از نظر دنیاست یک قسمت دادن مسائل معنوی و علمی است از نظر نبوّت و رسالت و سلطنت مشروع نظیر سلطنت سلیمان و داوود (سلام الله علیهما) و نظایر این. می‌فرماید که: بیاد آن صحنه باشید که آل فرعون عذاب را بر شما تحمیل می‌کردند و ما نجاتتان دادیم ممکن نبود شما از آن عذاب نجات پیدا کنید و عللی هم که شما را از آن عذاب نجات داد علل غیرطبیعی بود نه می‌توانستید خود از آن به تنهایی عذاب برهید نه آن علّتی که عامل نجات شما بود یک عامل عادی بود تا شما بگویید با تلاش و کوشش خودمان قیام کردیم و فرعون را از بین بردیم. از راه غیرعادی به نحو اعجاز موسای کلیم (سلام‌الله‌علیه) پیدا شد و باعث نجات شما فراهم شد. این برای شما یقینی است که نجات شما از ناحیه خدای سبحان است به یاد این نعمت باشید. «وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ» در این زمینه گاهی تعبیر انجینا است گاهی تعبیر نجّینا امّا گرچه خطاب به بنی‌اسرائیلی است که در صدر اسلام بودند و اینها گرفتار آن عذاب نبودند امّا آباء و اجدادشان به این عذاب مبتلا بودند و اگر آن نیاکان را خدای سبحان از عذاب فراعنه نجات نمی‌داد این بازماندگان نمی‌ماندند. یعنی اگر خدای سبحان آنها را حفظ نمی‌کرد سنّت باطل فراعنه مصر این بود که فرزندان اگر پسر بود می‌کشتند. قهراً نسل بنی‌اسرائیل قطع می‌شد فرمود شما به برکت آن نجات ما زنده هستید و نیاکانتان را هم ما از عذاب نجات دادیم. آل فرعون یعنی دستگاه فراعنه خواه فرزندان او خواه وابستگان درباری او، خواه مسؤولان نظامی سیاسی او مانند آن. کسانی که به فرعون منتسبند. و فرعون یک لقب خاصّی است که به سلاطین خون‌آشام مصر می‌دادند. چنانکه به سلاطین ایران می‌گفتند کسریٰ و به سلاطین روم می‌گفتند قیصر، به سلاطین ترک می‌گفتند خاقان. این خاقان و کسریٰ و قیصر و فرعون و مانند آن لقب سلطان آن منطقه بود نه اسم مشخص منتها بعضی از افراد آنچنان بدرفتارند که به این لقبشان سمت صفت می‌دهند مثل شیطان مثل ابلیس ابلیس از بس عنصر پلیدی است که از این کلمه اوصاف حدثی مشتق می‌شود نعمل می‌سازند. فرعون هم اینچنین است. از بس مستکبر و خون آشام است از این کلمه جامد یک معنای حدثی انتزاع شده است و از آن به عنوان تفرعن یتفرعن فعل ساخته شد. تفرعن یعنی استکبر. این ریشه‌اش از همان اسم ذات است نه اسم معنا. منتها این اسم ذات یک خصوصیّتی دارد که منشأ اشتقاق فعل است. گاهی اسماء جامد اینچنین هستند مثل شجر که اسم ذلت است اسم جامد است ولی یک خصوصیّتی در اوست که از او فعل مشتق می‌شود. اینکه می‌گویند مشاجره کرد یعنی این دو نفر، دو اندیشه‌شان آنچنان گلاویز شد که مثل شاخه‌های درخت بهم فرورفتند مشاجره کردن یا «شجر بینهم» «فلا و ربّک لا یؤمنون حتّی یحکّموک فیما شجر بینهم» یعنی آنچنان این برخوردها، این فکرها، این خواسته‌‌ها، با هم درگیر شدند که مثل شاخه‌های درخت در هم رفتند این حالت را می‌گویند مشاجره. خصوصیّتی که در شجر هست باعث پیدایش این معنای وصفی است و از این معنای وصفی فعل و مانند آن مشتق می‌شود. در فرعون این خصیصه بود که تفرعن از او اشتقاق یافت. فرمود: من شما را از آل فرعون نجات دادم هرگز نمی‌توانید بگویید ما خودمان قیام کردیم. برای اینکه مردانتان را در همان دوران خردسالی که کودکی بودند می‌کشتند زنانتان را به عنوان خدمتگذاری و کنیز نگه می‌داشتند کسی از شما نبودند که بتوانید قیام کنید. ما از راه اعجاز موسای کلیم (سلام‌الله‌علیه) و برادرش هارون (سلام‌الله‌علیه) را ابقاء و احیاء کردیم و اینها را رهبر شما کردیم شما را نجات دادند. پیروی هم به نحو معجزه آسا بود. پس برای شما یقینی است که ما نجاتتان داده‌ایم. و آن عذاب هم عذابی نبود که تحمّلش آسان باشد هم عذاب جسمانی بود برای اینکه می‌کشتند هم عذاب روانی بود. گاهی خدای سبحان از عذاب فرعون تعبیر می‌کند می‌فرماید: بسیاری گرفتار عذاب مهین بودند. یعنی خوارکننده و ذلیل کننده گاهی از همین عذاب فرعون تعبیر می‌کند به سوء عذاب گاهی هم تعبیر می‌کند به عذاب مهین یعنی عذابی که باعث اهانت شما بود. «وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ» چه می‌کردند؟ «یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ» شما را به بدترین عذاب تکلیف می‌کردند و بدترین عذاب را بر شما تحمیل می‌کردند و به تعبیر دیگر شما را عذاب چر می‌کردند. سائمه به آن گوسفندی می‌گویند که در بیابان گیاه می‌چرد. فرمود شما را سائمه عذاب می‌کردند. شما را حیوانی می‌کردند که کارتان چریدن عذاب بود. یک چنین بلایی بسر شما آوردند. تنها اینچنین نبود که شما را تعذیب بکنند اصلاً خود را کتان عذاب بود. و شما هم در حدّ یک حیوان سائمه بود که در بیان عذاب شما را رها می‌کردند و شبانان فراعنه شما را عذاب چر می‌کردند. یک حیوانی که کارش چریدن عذاب است که قدرت قیام ندارد ما از راه غیبت شما را به این صورت در آوریم که علی العالمین پیروز کردیم. و اگر شما قدر این نعمت را ندانید گرفتار عذابی خواهید شد الی یوم القیامة عذاب‌چر می‌شوید. چنانکه این تهدید هم در بحث‌های آینده خواهد آمد. اینکه می‌بینید که این صهانیه گرفتار این عذابند و آنچنان برده امریکا هستند روی همین جهت است وعده قرآن است. فرمود اگر شما این راه بیراهه را ترک نکردید خدای سبحان کسانی را بر شما مسلّط می‌کند که «یسومونکم سوءالعذاب الی یوم القیامة» که این معجزه قرآن است الآن دارید می‌بینید فرمود ما شما را از بدترین وضع به بهتریرن وضع رساندیم. که هیچ راهی برای نجاتتان نبود. و شما را آوردیم از بین شما انبیا برخاست از بین شما سلیمان و داوود برخاست همهٔ اینها از بین شما برخاست. و شما بشکرانه این نعمت باید خاضع باشید حالا که به دنبال گوساله‌پرستی و امثال ذلک راه افتادید برای ابد باید گرفتار سوء عذاب باشید که خدای سبحان تهدید کرد و این تهدید الهی را الآن شما دارید می‌بینید. فرمود: «وَإِذْ أَنْجَیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ» تنها یعذّبونکم نیست. شما را سائمه عذاب کرده بودند. نه بر شما عذاب را تحمیل می‌کردند با اعمال شاقّه شما را زندانی می‌کردند اینچنین نبود این را نمی‌گویند «یسومون» می‌گویند «یعذّبون» فرمود: «یسومونکم سوء العذاب» این سوء عذاب را گاهی به عنوان ذبح ابناء و ابقاء نساء و مانند آن تفسیر می‌کند. برای اینکه در این کریمه فرمود: «یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ» نفرمود «مذبّحون» چون بدون واو ذکر فرمود احتمال هست که آن سوء عذاب همین تذبیح باشد. ولی در آیات دیگر با واو ذکر شده است. معلوم می‌شود سوء العذاب غیر از تذبیح است غیر از ذبح اولاد عذابهای دیگری بر اینها تحمیل می‌کردند. که احیاناً در بعضی از قسمتهای تاریخی هست که اینها را به کارهای شاق واردار می‌کردند و برای این‌که مبادا فرار کنند اینها را با آهنهای سنگین می‌بستند که قدرت فرار نداشته باشند و اگر می‌خواستند این مصالح ساختمانی را به بالا ببرند باید با آن آهنهای سنگین می‌بردند گاهی از همان بالا می‌افتادند و می‌مردند این به عنوان سوء عذاب بود. آنگاه چون در بعضی از آیات دیگر بعد از جمله «یسومونکم سوء العذاب» دارد «و یذبّحون ابناءکم» معلوم می‌شود که این تذبیح ابناء در کنار آن سوء عذاب است.
جواب سؤال: اگر چنانچه این یذبّحون ابناءکم با واو باشد نشان می‌دهد به اینکه این یک نحوه تعذیب خاصّی است البته «یسومونکم سوء العذاب» همهٔ اینها را شامل می‌شود امّا همان بیانی که عرض شد از این «یسومون» یک نحوه عذاب خاص استفاده می‌شود. نفرمود «و یعذّبونکم سوء العذاب» اگر می‌فرمود «و یعذّبونکم سوء العذاب» آنگاه «یذبّحون» و امثال ذلک ممکن بود که بیان همان سوء عذاب باشد.
جواب سؤال: خوب، کشتن فرزندان مردم بیگناه برای بنی‌اسرائیل عذابی بود.
همین معنا در سورهٔ ابراهیم (سلام‌الله‌علیه) آیهٔ 6 به اینصورت آمده است «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنجَاکُم مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَیُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ» در این کریمه خدای سبحان به موسای کلیم فرمود: به قومت بگو وقومش را موسای کلیم اینچنین متذکر کرد که بیاد نجات حق باشید که ال فرعون شما را به سوء عذاب سائمه می‌کردند «و یذبّحون أبناءکم» که در کنارش واو ذکر شده است. «و یستحیون نساءکم و فی ذلکم بلاءٌ من ربّکم عظیم».
جواب سؤال: نه بنی اسرائیل روی آن خوابی که دیدند یا پیشگویی بعضی از اهل کهانت دست به این چنین کاری زدند. و کفروا ما همان آل فرعون بودند که آل فرعون را کاری نداشتند.
جواب سؤال: خدای سبحان منّت گذاشت و اینها را از آن عذاب بوسیله موسای کلیم نجات داد و بسیاری از وسائل رفاهی و مسائل معنوی را هم به اینها اعطا کرد.
جواب سؤال: آنها که اهل قیام نبود آنها از ترس سر می‌بریدند نه آنها قربانی می‌دادند. آنها قربانی نمی‌دادند اینها ذبح می‌کردند. آنها بی‌هدف بود این باهدف بود. یعنی آل فرعون برای اینکه حکومتشان بماند ذبح می‌کردند. آنها بی‌هدف بود این باهدف بود. یعنی آل فرعون برای اینکه حکومتشان بماند ذبح می‌کردند. نه اینکه اینها در صراط مبارزه بودند قربانی می‌دادند.
در سورهٔ طه همین معنا به این صورت یاد شده است. آیهٔ 80 فرمود: «یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ قَدْ أَنجَیْنَاکُم مِنْ عَدُوِّکُمْ وَوَاعَدْناکُمْ جَانِبَ الطُّورِ الْأَیْمَنَ وَنَزَّلْنَا عَلَیْکُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَى» بسیاری از نعم را اینجا ذکر فرمود. فرمود ما شما را از دشمنتان نجات دادیم. امّا در سورهٔ دخان آیهٔ 30 اینچنین است. «و لقد بحیّنا بنی اسرائیل من العذاب المهین» تنها شکنجه‌های بدنی نبود عذاب اهانت‌آمیز و وهن کننده و خوار کننده شما را از آن عذاب نجات دادیم. «مِن فِرْعَوْنَ إِنَّهُ کَانَ عَالِیاً مِنَ الْمُسْرِفِینَ ٭ وَلَقَدِ اخْتَرْنَاهُمْ عَلَى عِلْمٍ عَلَى الْعَالَمِینَ ٭ وَآتَیْنَاهُم مِنَ الآیَاتِ مَا فِیهِ بَلاَءٌ مُبِینٌ» ما شما را از ذلّت به عزّت منتقل کردیم. از آن عذاب مهین شما را نجات دادیم برای شما حکومتی تشکیل دادیم در بین شما انبیا و مرسلینی برخاستند و مانند آن. چنانکه در قسمتهای دیگر در سورهٔ اعراف تعبیر اینچنین است: آیهٔ 141 سورهٔ اعراف این است که: «وَإِذْ نَجَّیْنَاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَسُومُونَکُمْ سُوءَ الْعَذَابِ یُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَکُمْ وَیَسْتَحْیُونَ نِسَاءَکُمْ وَفِی ذَلِکُمْ بَلاَءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ» در همهٔ موارد یا سخن از تقتیل است یا سخن از تذبیح. ذبح و قتل هر دو متعدّی است. امّا نفرمود: یذبحون ابناءکم یا یقتلون ابناءکم فرمود «یذبّحون» «یقتّلون» که ناظر به کثرت و شدّت و امثال ذلک باشد. «یقتّلون أبناءکم» چنانکه در آیهٔ محلّ بحث هم فرمود: «یذبّحون أبناءکم» برای اینکه مبادا در اثر آن خواب یا غیرخوابی که دیده‌اند کسی از بنی اسرائیل قیام نکند. امّا اینکه فرمود: «و یستحیون نساءکم» این هم یک عذاب مهین است زیرا زنها را برای خدمت نگه داشتن یک نحوه عذاب است و زنها را برای اینکه اماء آنها باشند یک نحوه عذاب دیگر این استحیاء یا من الحیاة است یا من الحیاء است. اگر من الحیاة است یستحیون یعنی اینها را زنده نگه می‌داشتند برای اینکه از اینها خدمت بگیرند. اگر من الحیاء باشد بمعنای ازاله حیاء است که این عذاب مهین است. علی ایّ حال اینها را نگه می‌داشتند برای اینکه خدمات را بر اینها تحمیل کنند یا احیاناً ازاله حیا کنند. که این هم یک عذاب دیگری بود، بدتر از آن عذاب اول. ولی بعید است قرآن کریم اینچنین سخن بگوید. اگر چنانچه دربارهٔ فرزندانتان اینچنین دربارهٔ زنانتان آنچنان چه وهنی بود که بر شما تحمیل نمی‌شد؟ جا دارد که در این زمینه بفرماید: «یسومونکم سوء العذاب» نه یعذّبونکم. بنی‌اسرائیل در زمان فرعون سائمة العذاب بودند. لذا مرهون بودند. فرمود ما شما را از آن حال به عزّت منتقل کردیم.
جواب سؤال: برای اینکه در صدر اسلام آنچه که مسلمانها مبتلا بودند به همین توطئه بنی‌اسرائیل بود لذا مکرّر در مکرّر جریان بنی‌اسرائیل را خدا مطرح می‌کند چنانکه در سورهٔ بقره چندین آیهٔ ناظر به همین جریان اینها است.
جواب سؤال: علی أیّ حال آنچه که بهتر به ذهن می‌رسد یستحیون» نه یعنی «یزیلون حیاءَ هنّ» آن معنا هم محتمل است امّا معنای دوم با ادب قرآنی مأنوس‌تر است یعنی آنها را برای خدمات زنده نگه می‌داشتند و فرزندان را می‌کشتند طولی نمی‌کشید که نسل اینها قطع بشود.
آنگاه قرآن کریم روی زنده ماندن موسی خیلی تکیه کرد چون حیات موسیٰ روی مسأله اعجاز بود. امّا هارون (سلام‌الله‌علیه) هم که در این نهضت سهیم بود و شریک امر بود آن را خیلی توضیح نداد که چگونه هارون (سلام‌الله‌علیه) زنده مانده است. اینها معاصر هم بودند هم‌سنّ و هم‌سال هم بودند بعضی گفته‌اند به اینکه وقتی قتل عام شیوع پیدا کرد به فرعون پیشنهاددادند که هر ساله فرزندانشان را نکشید یکسال بکشید یکسال نکشید آن سالی که سال کشتن نبود هارون بدنیا آمد سالی که سال کشتن کودکان بود موسیٰ بدنیا آمد که به دریا رفت و آن صحنه پیش آمد. علی ایّ حال حیات موسای کلیم روی معجزه است و قرآن کریم روی آن تکیه کرده است. امّا جریان هارون باید علی حده طرح بشود که چگونه هارون زنده ماند. اینکه فرمود: «و یستحیون نساءکم» به خوبی روشن می‌شود که عذاب، عذاب مهین بود. بعد فرمود: «و فی ذلکم بلاء من ربّکم عظیم» هم آن عذاب یک بلای عظیم الهی بود هم این نجات یک بلای عظیم الهی بلاء یعنی امتحان چون فرمود: «نبلوکم بالشّرّ و الخیر فتنة» ما شما را به بد و خوب می‌آزمائیم. در عالم چیزی بنام شر نیست ولی اگر چیزی را به یک امری نسبت دادند که با او سازگار نبود می‌شود شر. مرحوم امین الاسلام نقل می‌کند که امیرالمؤمنین (سلام‌الله‌علیه) بیمار شد به عیادت آن حضرت رفتند عرض کردند کیف حالک؟ فرمود: علی‌ٰ شرٍّ عرض کردند شما هم تعبیر شرّ می‌فرمایید فرمود خدای سبحان می‌فرماید: «و نبلوکم بالشرّ و الخیر فتنة» در طلیعه آیه فرمود: «کلّ نفس ذائقة الموت» آنگاه مسأله امتحان عمومی را طرح فرمود. در سورهٔ انبیاء آیهٔ 34 این است: «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ» مرگ به عنوان قضای حتمی بر همگان لازم است که «انّ الموت حقّ» و آنچه که در جهان هست یا گوارا یا ناگوار هر دو بلاست هر دو ابتلاست. اینکه در سورهٔ فجر فرمود به اینکه: «فَأَمَّا الْإِنسَانُ إِذَا مَا ابْتَلاَهُ رَبُّهُ فَأَکْرَمَهُ وَنَعَّمَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ ٭ وَأَمَّا إِذَا مَا ابْتَلاَهُ فَقَدَرَ عَلَیْهِ رِزْقَهُ فَیَقُولُ رَبِّی أَهَانَنِ» نشانه آن است که هر دو ابتلاست در بحثهای قبل هم ملاحظه فرمودید که یک انسان سالم مبتلا به سلامت است همان طوری که انسان بیمار مبتلا به مرض است. مبتلا یعنی ممتحن چیزی در عالم نیست که بلا و بلوا نباشد. گاهی خدای سبحان انسان را با سلامت امتحان می‌کند تا ببیند از این نعمت چه بهره می‌گیرد. گاهی به مرض امتحان می‌کند تا ببیند در آن دوران صابر است یا نه اینکه فرمود: «و نبلوکم بالشّرّ و الخیر فتنة» یعنی هرچه در جهان طبیعت می‌گذرد بلوا و بلاست منتها گاهی تعبیر به حسنات و سیّئات دارد گاهی تعبیر به شرّ و خیر دارد در سورهٔ اعراف آیهٔ 168 این است می‌فرماید: «وَقَطَّعْنَاهُمْ فِی الْأَرْضِ أُمَماً مِنْهُمُ الصَّالِحُونَ وَمِنْهُمْ دُونَ ذلِکَ وَبَلَوْنَاهُم بِالْحَسَنَاتِ وَالسَّیِّئَاتِ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» گاهی خدای سبحان نعمت می‌دهد که انسان با شکر به طرف خدا برگردد. گاهی خدای سبحان رنج می‌دهد که انسان از راه صبر و بردباری به خدا برگردد. چیزی در عالم نیست که امتحان نباشد دربارهٔ امم دیگر می‌فرماید: «فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ» ما خواسته‌ایم اینها را بر دشمنان پیروز کنیم اینها را با فشار گرفتیم که بلکه تضرّع کنند. «فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ» بلکه تضرّع کنند چون تضرّع و ناله انسان را مسلّح می‌کند و دشمن را خلع سلاح می‌کند در جهاد اکبر اگر انسان بخواهد بر اهرمن درون پیروز بشود باید مسلّح باشد و سلاح انسان در جهاد اکبر گریه است. «سلاحه البکاء» اگر کسی اهل ضجّه و ناله نباشد هرگز خدابین نیست همیشه خودبین است و انسان خودبین همیشه شکست می‌خورد. فرمود ما اینها را در زحمت قرار دادیم بلکه مسلّح بشوند نشدند اگر مسلّح نشدند دشمن مسلح حمله می‌کند مگر انسان بدون پیروزی بر نفس می‌تواند بر دیگری پیروز بشود؟ و مگر انسان بدون سلاح پیروز می‌شود؟ و مگر سلاح انسان غیر از گریه و ناله است؟ انسان در جنگ درون یک سلاح دارد و آن ناله است. فرمود: «و سلاحه البکاء» اگر هم گفته شد «الدّعاء سلاح المؤمن» آنهم چون ناله است. اگر کسی ننالید مسلّح نیست وقتی مسلّح نشد دشمن مسلّح پیروز می‌شود و این ناله دشمنان را خلع سلاح می‌کند فرمود ما اینها را گرفتیم که بنالند خوب، ننالیدند، چون ننالیدند به حال خودشان رها کردیم. «فَأَخَذْنَاهُم بِالْبَأْسَاءِ وَالضَّرَّاءِ لَعَلَّهُمْ یَتَضَرَّعُونَ» تضرّع کنند. حالا نکردند گاهی خدای سبحان انسان را با حسنات می‌گیرد که از راه تبشیر و جاذبه و تشویق و امثال ذلک به خدای سبحان برسند شاکر باشند گاهی با سیّئات و رنج و دشواری و درد انسان را مبتلا می‌کند که از این راه به خدای سبحان برگردند. و اگر نه آن شد نه این خدای سبحان انسان را به حال خود وامی‌گذارد فرمود: «و بلونا هم بالحسنات و السیّئات لعلّهم یرجعون» پس هرگز سلامت چیزی نیست که رایگان به انسان داده باشند. چنانکه مرض هم رایگان نیست. انسان در برابر مرض موظّف است صابر باشد. در برابر سلامت موظّف است شاکر باشد. فرمود: این یک بلای عظیمی بود حالا آن بلا را شما روی مظلومیّتان تحمل کردید و ما موسای کلیم را مبعوث کردیم شما را نجات داد. این بلای عظیم را با شکر به مقصد برسانید از عهده امتحان بدرآیید که این نعمتان افزوده می‌شود چون موسای کلیم (سلام‌الله‌علیه) آن طور که در سورهٔ ابراهیم آمده است صریحاً اعلام کرد فرمود: «لئن شکرتم لأزیدنّکم و لئن کفرتم انّ عذابی لشدید» در سورهٔ ابراهیم خدای سبحان این مطلب را بزبان موسای کلیم اعلام کرد آیهٔ 7 سورهٔ ابراهیم این است که: «و اذتأذّن ربّکم» به زبان موسای کلیم بیان کرد چون آیهٔ قبلش این بود که «وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ» بعدش هم دارد که «و اذ تأذّن ربّکم» که زبان موسی است. یعنی خدا اعلام کرد. اذان یعنی اعلام. این یک اعلام عمومی است. «لئن شکرتم لا زیدنّکم» اگر شکر نعمت کردید یقیناً افزوده می‌شود امّا «و لئن کفرتم انّ عذابی لشدید» که وعده را بالصراحه بیان کرد و وعید را تلویحاً این هم از برکت عنایت الهی است که آن وعده را تصریح و این وعده را تلویح به حسب ظاهر انسان خیال می‌کنند می‌کند که باید اینچنین گفته می‌شد «و لئن کفرتم لا عذّبنّکم» برای اینکه جمله اولی این است که «و لئن شکرتم لا زیدنّکم» جمله ثانیه باید این باشد که و لئن کفرتم لا عذّبنکم در حالی که اینچنین نیست وعید را تلویحاً بیان می‌فرماید وعده را تصریحاً این هم سبقت رحمت خدا بر غضب اوست. ممکن است خدای سبحان تهدید بکند ولی نگیرد روی سعه رحمتی که دارد ولی ممکن نیست وعده بدهد و وفا نکند. و اگر بلاء و امتحان عظیم بود شکر او هم عظیم است پاداش او هم عظیم. و اگر بلاء عظیم بود کفران این نعمت عظیم است کیفر این نعمت هم عظیم که بعدها ملاحظه می‌فرمایید خدای سبحان نسبت به بنی اسرائیل چقدر با خشونت سخن می‌گوید می‌فرماید کسانی بر بنی اسرائیل مسلّط می‌شوند که تا روز قیامت هرگز به اینها رحم نمی‌کنند. «لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَن یَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ» این مضمون در قرآن کریم هست. فرمود کسانی را خدای سبحان بر این بنی اسرائیل مسلّط کند که تا روز قیامت اینها را عذاب چر کند. چنانکه الآن نمونه‌هایش را ملاحظه می‌کنید. آیهٔ 167 سورهٔ اعراف ایناست: «لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَن یَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ» این نمونه‌اش را الآن در اسرائیل می‌بینید. فرمود خدا اعلام کرد کسی که این بلای عظیم و این نعم عظیمه را نادیده گرفت یعنی خدای سبحان اینها که از صفر شروع کردند خدا اینها را به حرکت آورد و انبیا فراوانی از اینها مبعوث کرد از همین بنی اسرائیل سلیمان و داوود (علیهما السّلام) تربیت کرد اینها بر فضا مسلّط شدند، بر یمن و غیریمن مسلّط شدند. بر دریا و صحرا مسلّط شدند، بر عالمین آن عصر مسلّط شدند اگر گروهی از صفر شروع کند و عالمگیر بشود آن قدر این نعمت را نداند خدا چه می‌کند؟ فرمود ما اعلام کردیم کسانی را بر بنی‌اسرائیل مسلّط کنیم که تا روز قیامت اینها را عذاب‌چر کند. یک وقتی از سیّدنا الاستاد (رضوان الله علیه) سؤال شد به اینکه این یهود با این همهٔ تهدیدهایی که خدای سبحان در قرآن کریم کرد «ضربت علیهم الذّلّة و المسکنة» پس چرا این اسرائیل اینقدر پیشرفت دارد؟ فرمود: انسان یا باید به خدا تکیه کند «الاّ بحبل من الله» نشد باید حبل آمریکا را درگردن کند الآن اسرائیل حبل آمریکا در گردن اوست چه ذلّتی بدتر از این؟ این را سیّدنا الاستاد مرحوم علاّمه فرمودند و شما ملاحظه می‌کنید همین است. خدا دو کار را استثنا کرد فرمود: «الاّ بحبل من الله او بحبل من النّاس» این صهانیه الآن در حبل آمریکا هستند این که عزّت نیست اگر یک سگی را زنجیر کردند و دست استکبار جهانی دادند اینکه عزّت نیست فرمود الآن طناب صهیونیسم بدست آمریکاست این حبل من النّاس است این به او بسته است این ذلّت است. فرمود اینها که بیراهه رفته‌اند با داشتن این همه نعم تا روز قیامت اینها عذاب‌چرند. اگر این همهٔ ایات کریمه اشتباهات اینها را به رخ اینها کشید و تذکّر داد باید برگردند. اینها الآن هستند که دارند آن اشتباه را تکرار می‌کنند فرمود: «لیبعثنّ علیهم» دربارهٔ همین بنی اسرائیل فرمود: «فلمّا عترا عمّا نهوا عنه» ما نهی کردیم اینها در برابر ما عتوّ و تفرعن نشان دادند. ما اگر فرعون را به خاک آوردیم برای تفرعن او بود نه چون شخص او بود. شما را هم اگر به عزّت رساندیم روی آن مظلومیّتان بود نه روی شخصتان. فرمان خدا این است «فَلَمَّا عَتَوْا عَن مَا نُهُوا عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ ٭ وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکَ لَیَبْعَثَنَّ عَلَیْهِمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَن یَسُومُهُمْ سُوءَ الْعَذَابِ» از این کریمه معلوم می‌شود نسل اسرائیل تا روز قیامت هست منتها در ذلّت است گفتند به اینکه این یوم القیامة احیاناً منظور هنگام ظهور حضرت ولی عصر (سلام‌الله‌علیه) اینها تا آن روز هستند چون در سورهٔ مائده فرمود: «فَأَغْرَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ» دربارهٔ مسیحیها هم این تعبیر «فَأَغْرَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ» هست. منتها هستند تا روز قیامت با اختلاف هستند هستند تا روز قیامت ولی با ذلّت هستند. و انسان ذلیل از خدا تقاضای مرگ می‌کند جهنّمی‌ها به فرشتگان موکّل جهنّم می‌گویند: «یا مالک لیقض علینا ربّک» یعنی از خدا بخواه جان ما را بگیرد ما راحت بشویم. امّا خدا می‌فرماید: «ثمّ لا یموت فیها و لا یحیٰ».
«و الحمد لله ربّ العالمین»

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 38:17

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی