- 94
- 1000
- 1000
- 1000
نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی، جلسه چهارم
سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان با موضوع «نگرش صحیح به دین و مفاهیم دینی»، جلسه چهارم، سال 1402
خیلی مهم است که ما از مردمان سؤال کنیم، ما از خودمان سؤال کنیم که تلقی کلیای که ما از دین داریم چیست. اجازه بدهید من ابتدا یک مثالی عرض کنم درباره تلقی که من چطوری میخواهم تلقی خودم یا دیگران را ارزیابی کنم. با همه احترامی که برای نماز جامعه قائل هستم مثالم متأسفانه از نماز جمعه است. بنده سر کلاس هم در دانشگاه و هم در حوزه این را تجربه کردهام. بارها و سالها. در سالهای مختلف در این 20 سال اخیر. گفتم هر کلمهای را که من میگویم شما یک سنی را کنار آن اعلام کنید. مثلاً گفتهام پیکان، یک سنی را اعلام کنید. هر چه به ذهنتان میرسد. معمولاً حدود 40 اعلام کردند. میگویم 206 سن معمولاً پایینتر میآید. مثلاً میگویم توپ فوتبال، توپ پلاستیکی، توپ واقعی فوتبال. سنهای مختلف را حدس میزنید. همینطوری مثالهای مختلف میزنم یک سنی میگویند. انگار سن کسانی را میگویند که بیشتر با آن ارتباط دارند. وقتی که نماز جمعه میگویند مردم چه سنی را اعلام میکنند؟
چرا اینطوری است؟ نماز جمعه مال پیرمردها نیست ولی چرا این تلقی ایجاد شده است؟ یک به این دلیل که صدا و سیما وقتی که میآید خطبهها را پخش کند، صف جلو، مسنترها وقت بیشتری دارند، فراغت بیشتری دارند. زودتر میآیند مینشینند. خب وقتی که شما 40 سال است که داری پیرمردها را نشان میدهی، خب تلقی ما همین است. علم این را نمیگوید. علم میگوید نماز جمعه چه بسا اصلاً متناسبتر باشد برای جوانها. تاریخ ما شروع نماز جمعه، حضور پرشور نمازگزاران جوان در صف جلو را میگوید. دانایی ما این را نمیگوید. دانایی ما، یک گزاره، یک خط شما جایی ندیدید بگویند که نماز جمعه مال پیرمردها است. ولی تلقی عمومی چیست؟ من با این تلقی کار دارم در این سلسله از مباحث.
برداشت، نگرش، آن برداشت کلیای که برایند همه اطلاعات و همه احساسات ما و همه تجربههای ما است. با این برداشت کار دارم. این برداشت باید سلام باشد. بعد مردمی خیلی از اوقات، خیلی از قسمتهای زندگیشان را بر اساس این برداشت نهایی انجام میدهند نه بر اساس داناییشان. حتی زندگی خودشان هم اینطوری است.
خیلی مهم است که ما از مردمان سؤال کنیم، ما از خودمان سؤال کنیم که تلقی کلیای که ما از دین داریم چیست. اجازه بدهید من ابتدا یک مثالی عرض کنم درباره تلقی که من چطوری میخواهم تلقی خودم یا دیگران را ارزیابی کنم. با همه احترامی که برای نماز جامعه قائل هستم مثالم متأسفانه از نماز جمعه است. بنده سر کلاس هم در دانشگاه و هم در حوزه این را تجربه کردهام. بارها و سالها. در سالهای مختلف در این 20 سال اخیر. گفتم هر کلمهای را که من میگویم شما یک سنی را کنار آن اعلام کنید. مثلاً گفتهام پیکان، یک سنی را اعلام کنید. هر چه به ذهنتان میرسد. معمولاً حدود 40 اعلام کردند. میگویم 206 سن معمولاً پایینتر میآید. مثلاً میگویم توپ فوتبال، توپ پلاستیکی، توپ واقعی فوتبال. سنهای مختلف را حدس میزنید. همینطوری مثالهای مختلف میزنم یک سنی میگویند. انگار سن کسانی را میگویند که بیشتر با آن ارتباط دارند. وقتی که نماز جمعه میگویند مردم چه سنی را اعلام میکنند؟
چرا اینطوری است؟ نماز جمعه مال پیرمردها نیست ولی چرا این تلقی ایجاد شده است؟ یک به این دلیل که صدا و سیما وقتی که میآید خطبهها را پخش کند، صف جلو، مسنترها وقت بیشتری دارند، فراغت بیشتری دارند. زودتر میآیند مینشینند. خب وقتی که شما 40 سال است که داری پیرمردها را نشان میدهی، خب تلقی ما همین است. علم این را نمیگوید. علم میگوید نماز جمعه چه بسا اصلاً متناسبتر باشد برای جوانها. تاریخ ما شروع نماز جمعه، حضور پرشور نمازگزاران جوان در صف جلو را میگوید. دانایی ما این را نمیگوید. دانایی ما، یک گزاره، یک خط شما جایی ندیدید بگویند که نماز جمعه مال پیرمردها است. ولی تلقی عمومی چیست؟ من با این تلقی کار دارم در این سلسله از مباحث.
برداشت، نگرش، آن برداشت کلیای که برایند همه اطلاعات و همه احساسات ما و همه تجربههای ما است. با این برداشت کار دارم. این برداشت باید سلام باشد. بعد مردمی خیلی از اوقات، خیلی از قسمتهای زندگیشان را بر اساس این برداشت نهایی انجام میدهند نه بر اساس داناییشان. حتی زندگی خودشان هم اینطوری است.
تاکنون نظری ثبت نشده است