display result search
منو
سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه بیست و یکم

سیر تکوّن عقاید شیعه، جلسه بیست و یکم

  • 1 تعداد قطعات
  • 38 دقیقه مدت قطعه
  • 145 دریافت شده
سخنرانی از حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «سیر تکوّن عقاید شیعه»، جلسه بیست و یکم، سال 1401

زمانی انسان یک گرفتاری و بیماری دارد، مثلاً دست او شکسته است یا سرما خورده است و به پزشکی رجوع می‌کند و می‌داند از دکتر می‌خواهد چه چیزی را درمان کند، یک زمانی هم می‌گویند که حکیمی آمده است و همه‌ی دردها را درمان می‌کند، در اینجا انسان دیگر نمی‌داند که باید کدام درد خود را بگوید، بعضی‌ها هم مانند من به همه‌ی دردها مبتلا هستند.
امروز محضر صحیفه سجادیه بودم که ببینم برای استغفار بایستی با کدام جمله بیچارگی خودم را به خدای متعال عرض کنم. هرچه نگاه کردم دیدم تمام عیوبی که حضرت در دعای هشتم صحیفه سجّادیه از خدای متعال خواسته است اصلاح بشود در من وجود دارد، «اللَّهُمَّ إِنیِّ أَعُوذُ بِکَ مِنْ هَیَجَانِ الْحِرْصِ» از حرص، از ولع، «وَ سَوْرَهِ الْغَضَبِ» خیلی از غلط‌های اضافی که انجام دادم برای خشم اضافی من بود، فوران غضب بود، «وَ غَلَبَهِ الْحَسَدِ» نتوانستم نعمات تو بر بندگانت را ببینم، «وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ» شکیبایی نکردم، «وَ قِلَّهِ الْقَنَاعَهِ ، وَ شَکَاسَهِ الْخُلْقِ» با بندگانت خوش‌اخلاق نبودم، «وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَهِ» شاید سر و چشمم جنبید، «وَ مَلَکَهِ الْحَمِیَّهِ» تعصب روی چیزهایی که لازم نبود داشتم، «وَ مُتَابَعَهِ الْهَوَى» هر کاری کردم برای خودم بود، وقتی سخنرانی هم کردم آن چیزی را گفتم که خودم دوست داشتم، «وَ مُخَالَفَهِ الْهُدَى» بعضی اوقات یقین داشتم که مسیر من بر خلاف حق است، «وَ سِنَهِ الْغَفْلَهِ» خواب غفلت… «وَ تَعَاطِی الْکُلْفَهِ ، وَ إِیثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ» باطل را به حق ترجیح دادم، «وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ» مدام گناه کردم و تکرار کردم، بر بعضی از گناهان اصرار کردم، «وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِیَهِ» گناه را کوچک شمردم… ما چون قتل را بزرگ می‌شماریم کمتر مرتکب می‌شویم، بچه مذهبی‌ها ان شاء الله نستجیربالله چون شرابخواری را بزرگ می‌شمارند ان شاء الله کمتر مرتکب می‌شوند، ولی پشت مردم حرف زدن، بهتان زدن، غیبت کردم، تخفیف کردن، اهانت کردن، جسارت کردن، بد دهنی کردن، خزعبل گفتن، نستجیربالله دشنام دادن… «وَ اسْتِکْبَارِ الطَّاعَهِ»، خدایا! امیدوارم این گناه را نداشته باشم که از سر استکبار تو را درست اطاعت نکرده باشم، من اگر درست اطاعت نکردم برای این بوده است که بدبخت بودم، از سر استکبار نبود، به اینجا که رسیدم دیدم امیدوار هستم که به این جرم مرا مؤاخذه نکنی، می‌دانی که من به بیچارگی خودم مقرّ هستم.
اما به لطف و مرحمت و آقایی خود اجازه داده است که امشب گنهکارها هم بیایند، این هم از رحمت خدای متعال است، همانطور که خورشید بر کفار و دشمنان هم می‌تابد و باران بر آن‌ها هم می‌بارد و بنای خدای متعال بر «عادَتُکَ‏ الْإِحْسانُ اِلَى الْمُسیئینَ، وَسَبیلُکَ الإِبْقآءُ عَلَى الْمُعْتَدینَ» است، عادت خدای متعال این است که تحمّل می‌کند.
وقتی حال اولیای خدا را نگاه می‌کنم می‌بینم آن‌ها در چنین شبی چنان ضجّه می‌زدند و طوری حول داشتند که من نگاه می‌کنم و می‌بینم که من هنوز خواب هستم، هنوز ملتفت به سوء عاقبت و پرونده سیاه خود نیستم.
مرحوم میرحامد حسین رضوان الله تعالی علیه که فقط اسم او را می‌برم که امیدوارم امشب دعاگوی ما باشد، کسی که عمر خود را در راه امیرالمؤمنین صلوات الله علیه خرج کرد و بصورت عادی با سن و سال او که وقتی به سن من رسیده بود بیشترِ کتاب‌های مهم خود را نوشته بود، و من وقتی او را نگاه می‌کنم گاهی شب‌ها از حسرت نمی‌توانم بخوابم.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 38:18

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    عااااالی

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی