display result search
منو
هنر بهتر زیستن، جلسه سی و چهارم

هنر بهتر زیستن، جلسه سی و چهارم

  • 1 تعداد قطعات
  • 38 دقیقه مدت قطعه
  • 146 دریافت شده
سخنرانی از حجت الاسلام سید علیرضا تراشیون با موضوع «هنر بهتر زیستن»، جلسه سی و چهارم،(برنامه سمت خدا) سال 1400

یکی از شاخصه ها و ویژگی های مکتب ابی عبدالله الحسین را تحت عنوان خانواده دوستی است. اگر ما بخواهیم خانواده دوست باشیم یک سری ویژگی هایی را در محیط خانه شکل دهیم، به آن اهمیت دهیم و به عنوان شاخصه های مهم زندگی مشترک به آن توجه کنیم. مجموعه ای از این ها بیان شد. در برنامه گذشته به این نکته رسیدیم که زن و شوهر در زندگی مشترک باید به یکدیگر متعهد باشند. این تعهد را از زوایای مختلفی مورد بررسی قرار دادیم؛ چه در آشکار، چه در غیاب همسر، اصلاً در مواجهه با خود همسر. من می گویم زیباترین شکل زندگی این است که زن و شوهر حس کنند طرف مقابلشان به آن ها آن تعهدا لازم را دارد و متعهد به خانواده اش است. لذا حتی جملاتی که منجر به این شود که طرف مقابل ما این حس را بکند که خدایی ناکرده ما نسبت به او می خواهیم یک بی وفایی را رقم بزنیم باید مراقب این هم باشیم. یاد یک خاطره ای از یک اساتید بزرگوار افتادم. ایشان می گفتند من وقتی طلبه بودم سر درس استاد که می رفتم گاهی اوقات یک صدقه ای می دادم. گاهی اوقات این صدقه را برای این می دادم که مبادا در سر درس کاری کنم که استادم از من رنجیده خاطر شود. یعنی برای این صدقه را می دهم که رفتار و اعمال خودم را مراقبت کنم.
در زندگی مشترک هم گاهی اوقات ما زن و شوهرها باید همین کار را کنیم. یعنی آن قدر خانواده مقدس است. گاهی اوقات اصلاً ما باید روزانه یک صدقه ای بدهیم که مراقبت کنیم از خودمان که طرف مقابلمان را از خودمان نرنجانیم چه برسد به این که خدایی نکرده این حس بی اعتمادی را در زندگی شکل بدهیم.
در مهمانی ها، در مقابل اقوام، همکاران. ولی گاهی اوقات انگار در خانه یکی پول داده که طرف مقابلمان را بچزانیم. یعنی حرف بزنیم اذیت کنیم، آزارش دهیم. این ها هم آسیب‌ها و پیامدهایی دارد. مثلاً یکی از پیامدهای این احساس ناایمن بودن در محیط زندگی آن عدم آرامش است. چون می دانید آرامش خیلی می تواند در زندگی مشترک به انسان رشد دهد. اخیراً یک پژوهشی را من دیدم انجام داده بودم که در محیط زندگی اگر یک تنش متوسطی بین زن و شوهر باشد، نه تازه یک تنش عمیق و سخت، یک تنش موقت باشد. مثلاً اگر اوج تنش 100 است، این تنش 50 باشد، 40 باشد. می گوید کارایی زن و مرد را حدوداً 40% کاهش می دهد. نه کارایی فقط نسبت به یکدیگر، حتی در رشد فرد، در امورات دیگر زندگی اثر می گذارد. شما در زندگی امیرالمومنین و حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها، یکی از ویژگی های مشترک را آن آرامش می بینید و در بیان هم بیان کردند که از دیدن یکدیگر آرام می شدیم. بعد می بینید در چنین زندگی ای، وقتی پیامبر گرامی اسلام از امیرالمومنین می پرسند که زهرای مرضیه را چگونه یافتی، حضرت می فرمایند: «نِعمَ العَونَ عَلَی طاعَةِ اللهِ» بهترین یاری دهنده در بندگی خدا. یعنی وقتی این آرامش شکل می گیرد رشد می دهد. حتی در مسیر بندگی، حتی در شغل، در کار. شما ببینید ما الان سال تحصیلی را پیش رو داریم، بچه هایمان می خواهند کار علمی شان را شروع کنند و خیلی هم مهم است. یعنی ما اگر جامعه رشد یافته ای را می خواهیم داشته باشیم یکی از پارامترها و شاخصه هایی که باید به آن توجه کنیم مسئله علم آموزی در دانش آموزان است. شما حتی مقام معظم رهبری وقتی بیانیه ی دوم گام دوم انقلاب را مطرح کردند و به نوعی چله ی دوم انقلاب را ترسیم کردند، یکی از آن ویژگی های شاخص و اساسی که در آن 7 راهبرد اساسی در پایان بیانیه مطرح کردند همین مسئله ی علم و دانش است. یعنی این قدر اهمیت دارد که در آن 7 مورد آن علم و دانش را حتی مقدم بر معنویت بیان کردند. حالا من می خواهم فرزندم در عرصه علمی موفق باشد. برای این باید شاخصه های مختلفی را در نظر بگیرم، یک مورد آرامش خانواده است. یعنی شما اگر دانش آموز در یک محیطی قرار بگیرد که پدر و مادرش دائم با هم دعوا داشته باشند. اصلاً این حس علمی پیدا نمی کند، انگیزشش از دست می رود. بعد نتیجه چه می شود؟ همین بچه رفیق باز می شود، همین بچه بچه ای می شود که ما الان کف خیابان نگاهش می کنیم ناراحتیم که چرا حجابش این گونه است، چرا رفتارش این گونه است، چرا اخلاقش این گونه است، چرا هنجارهای یک جامعه را رعایت نمی کند.
چون خانه اش آرام نبوده است. یکی از علل این است. حالا ببینید من از این دانش آموز می توانم انتظار داشته باشم که در مدرسه توجه به درس معلم داشته باشد؟! لذا به نظرم نقش ما والدین این جا خیلی مهم است. اگر اجازه دهید من چند جمله ای را به همین مناسبت که به این جا رسیدیم عرض کنم.
بالاخره ما بهار تعلیم و تربیت اول مهرماه است. حالا 18-19 ماه هم درگیر کرونا بودیم، یک مقداری وضعیت آَشفته بود. به لطف الهی با تلاش‌هایی که می شود، همتی که گماشته می شود، این است که به تدریج ان شاءالله فضای علمی ما آن رنگ و بوی سابقش را به تدریج بگیرد. ولی یک سری ملاحظاتی را ما چه فضا حضوری باشد چه مجازی باشد، ما خانواده ها باید به آن توجه کنیم. اگر اجازه دهید من چند نکته ی کاربردی را خدمت خانواده ها عرض کنم.
به نظر می رسد اولین نکته ای که ما پدران و مادران باید به آن توجه کنیم این است که بچه ها را در مسائل علمی به خودمان خیلی وابسته نکنیم. اجازه بدهیم خودشان کار خودشان را بکنند. تکلیفی دارد، مشقی دارد، امتحانی دارد، خودش انجام دهد. بچه ها این قابلیت را دارد. ولی گاهی اوقات ما در کار آن ها خیلی مداخله می کنیم. مثلاً الان بچه های شکوفه های عزیز که پایه اول ابتدایی هستند و می خواهند وارد مدرسه بشوند. میرود، به خانه می آید، یا معلم در فضای مجازی ک تکلیفی می گوید. هنوز بچه به خانه نرسیده می گوید مادرجان، بیا ببینیم معلم چه تکلیفی داده است. این بچه ‌هم دفترش را می آورد، حالا دست ورزی گفتند چند خط این بچه خط راست بکشد. مادر یک نگاهی می کند می گوید مادر جان این که کاری ندارد. مدادت را دربیاورد، پاکنت را دربیاور ببینیم چه کار می کنیم. بچه خط اول را می کشد یک مقدار کج می شود. مادر می گوید نشد، پاکن را بردار این را پاک کن، این را باید راست بکشی. بچه پاک می کند راست می کشد. راست که می کشد یک مقدار جان دار نمی کشد، کمرنگ نمی شود. مادر می گوید مادرجان باز نشد، مگر نان نخوردی، خیلی کمرنگ است، یک مقدار پررنگ‌تر بکش. دوباره پاک می کند. این بار بچه به دفتر نگاه نمی کند، به مادر نگاه می کند. بعد من به این مادر بزرگوار می گویم این بچه را دیگر تا دیپلم گیر هستی، دیگر مستقل نمی شود، وابسته اش کردی. خیلی از امور همین طور است؛ حتی در امور معنوی. الان به جای این که بستری را فراهم کنم که بچه ام برای نماز خودش بلند شود یا خودش برود نمازش را بخواند، مدل زندگی را به گونه ای می چینم که مثلاً تا 1 نصفه شب این بچه بیدار است و انتظار دارم 6 صبح هم بلند شود نماز صبحش را بخواند. این نمی تواند بلند شود. بعد می روم به اجبار و زور بلند می کنم. این بچه دیگر وابسته می شود، خودش اهمیت برای نماز قائل نمی شود، به ما وابسته می شود که همیشه ما برویم بیدارش کنیم. ولی نه، اگر چینش به گونه ای بود که این بچه ای که 9 ساعت خواب شبانه نیاز دارد به موقع او را خواباندم. مثلاً این که قرار است 6 بیدار شود، 9 شب بخوابد. او 6 صبح راحت بلند می شود. یعنی همین که ما بلند شویم، بالاخره وضو بگیریم، چراغی روشن کنیم او هم بلند می شود. خوابش کافی است. ولی یک موقعی حتی اگر زود هم بخوابد چون وابسته به ما شده است می گوید بگذار مادر بگوید، من بیدار می شوم.
حتی در خود بزرگترها هم همین است. مثلاً یک زن و شوهری را فرض کنید. مثلاً همیشه آقا را خانم برای نماز صبح بلند می کند. یک موقعی اصلاً خود آقا بلند می شود می بیند دارند اذان صبح می گویند. به نظرتان می رود نماز بخواند؟ می گوید نه، خودش بیدار می کند. وابستگی ایجاد می کنیم. بنده حرفم این است در مسائل علمی بچه را از اول وابسته به خودمان بارنیاوریم. حتی می خواهید به بچه املا بگویید یک کتاب یا دفترچه هم برای خودت ببر، شروع به مطالعه کردن کن، این کتاب فارسی فرزندت هم کنارت باشد و به او بگو که بنویسد. تو مشغول کار خودت باش. نه این که من تمام حواسم و هم وغمم به این باشد.
نباید تمرکز کنیم. اجازه دهیم برای خود بچه ها این اتفاق بیفتد. ببینید حتی در محیط خانه هم همین طور است. الان مدارس باز می شود، کارهای علمی در فضای مجازی یا هر شکلی شروع می شود. آیا حتی لازم است ما در خانه سکوت مرگباری حاکم کنیم که حالا بچه به مدرسه رفته و می خواهد مشق بنویسد؟ می گوییم نه. اتفاقاً کار اشتباهی است. بچه باید یاد بگیرد در یک فضای پویا هم تمرکز بگیرد. مثلاً پدر دارد اخبارش را می بینید، ببیند. نباید صدایش را قطع کنیم و فقط زیرنویس بخوانیم. یا مادر در آشپزخانه دارد کارش را می کند، کارش را انجام بدهد و یاد می گیرد به تدریج که این کار را انجام دهد. خواهر برادر بزرگتر یا کوچکتری دارند، آن ها مشغول کار خودشان هستند. بگذارید آن ها هم انجام دهند. ولی اگر سکوت را کامل کردید این بچه می رود به مدرسه، همکلاسی اش تراشش روی زمین می افتد، پاکنش می افتد، این تمرکزش به هم می ریزد. آقا ما نفهمیدیم، خانم ما نفهمیدیم، دوباره بگویید این بچه حواس ما را پرت کرد. پس ببینید ما باید این وابستگی ها با به عنوان نکته اول به این شکل کم کنیم، خصوصاً در پایه های پایین تر، پایه های اول. من یک تعبیری را بد نیست برای بینندگان عزیزمان به کار ببرم. ما معمولاً می گوییم شکل گیری شخصیت ابعاد مختلفی دارد. ما یک شکل گیری شخصیت عمومی داریم. در طول زندگی این تقریباً شکل می ‌گیرد، یک جایی هم به آن جایگاه کامل خودش می رسد.
یک بخشی شکل گیری شخصیت زندگی مشترک است. مثلاً من گاهی اوقات می گویم. این ها را ما در مشاوره ها بررسی کردیم. مثلاً خانم می گوید بله، شوهر من عید خرید کردن برایش خیلی سخت است. دارد ولی نمی آید خرید کند. می شینیم بررسی می کنیم چون بالاخره اصل در مشاوره این است که باید ریشه اش را پیدا کرد. می گوید اوایل زندگی من به او فشاری نیاوردم، مادرم الحمدلله اندازه 2-3 سال رخت و لباس به من داده بود. سال اول هم به من گفت برویم خرید ولی من گفتم نمی خواهم، دارم. گفتم همان جا خراب کردی. اتفاقاً سال اول باید با هم به خرید می رفتید که این بداند. سال اول که این کار را نکردی شخصیت او را به شکل مفیدی که مدنظر برای زندگی است خوب شکل ندادی.
حالا من این را به شوخی می گویم ولی شما جدی بگیرید. مثلاً برخی مادرزن ها روزهای اول زندگی مشترک پدرزن را مجبور می کنند نان سنگگ و پنیر و فلان بخرد، پشت در خانه ی آقا داماد این را بدهد. این کار را خراب می کند. اتفاقاً داماد باید همان روز اول بلند شود و به صف نانوایی برود. این مرد از این به بعد خرید می کند. ولی وقتی شما یخچال را شارژ کردید، نان را هم پشت در خانه دادید، بشقاب غذا را هم دادید، این شکل گیری اش غلط می شود. بله، بعدش این کار را بکنید. مثلاً هفته ی دوم نان سنگک بخرید و ببرید. ولی آن اول که شکل می گیرد خوب شکل بگیرد، آن که صحیح است اتفاق بیفتد. این در بعد زوجیت است. حالا این ها ابعاد مختلفی دارد. یکی بخشی هم شکل گیری شخصیت علمی بچه ها است. یعنی بچه ها وقتی وارد مدرسه می شوند انتظار ما این است که بچه خودکار کار خودش را انجام دهد. باید بدانیم چگونه رفتار کنیم. اگر مادر آمد بالاسر دفتر کتاب او و به همه ی کارهای او کار داشت این دیگر خوب شکل نمی گیرد. یعنی موجود وابسته علمی می شود. و واقعاً هم داریم. یک موقعی در مشاوره یک مادری با همسرشان آمده بودند. نزدیک همین ایام سال تحصیلی هم بود. پدر می گفت آقای تراشیون باورتان نمی شود الان خانمم را از زیر سرم بیرون آوردم. گفتم چرا؟ گفت نزدیک مهرماه می شود اضطراب می گیرد. گفتم چرا؟ گفت بچه ها را باید امر و نهی کند. و استرس زا است. مادر از کارش می افتد. ما الان مادرهایی داریم در همین ایام فضای مجازی خیلی سخت بود. یک پدری من را دید گفت آقای تراشیون، ما حاضریم شما بچه ها را در مدرسه قرنطینه کنید ما آنلاین با آن ها ارتباط بگیریم. اذیت شدند و واقعاً هم کار سختی بود. ما آموزش‌های لازم را به والدین ندادیم، با همدیگر درگیر شدند، سخت بود. یا اگر هم نبندد نگاهش به تلویزیون است، به کارهای دیگر است، بلند شود برود. و لذا ما باید کاری کنیم که بچه ها خودشان انجام دهند. یک موقعی یکی از عزیزان یک کشور خارجی رفته بود، این کشورهایی که در آموزش موفق هستند را بررسی کرده بود. یک تعبیر خیلی جالبی این مدیر به کار می برد. گفت ما آن جا پرسیدیم بچه هایی که این جا درس می خوانند به آن ها چه جایزه ای می دهید. می گفت ایشان با تعجب گفت جایزه؟! وظیفه اش را انجام می دهد، ما نباید در برابر وظیفه اش به او جایزه بدهیم. اتفاقاً ما از او کار بیشتری می خواهیم . یعنی آن ها درس خواندن را برای دانش آموز وظیفه می دانند. ولی ما نه؛ بچه مشقش را می نویسد انتظار دارد ما یک جایزه هم به اون بدهیم، فکر می کند در حق ما لطف کرده است که کارهایش را انجام داده است. دلیلش این است که ما نگاه و ایدئولوژی مان در این مسئله به نظرم باید اصلاح شود، غلط است. یعنی دانش آموز باید بداند که این تکلیف خودش است. و واقعاً این برای من سوال است که معمولاً هم به والدین زیاد می گویم که چرا بچه به ما وابسته باشد که مشقش را بنویسد. تکلیف او است، باید خودش انجام دهد، ما باید این گونه او را بار بیاوریم. فلذا این اولین نکته است که ما باید به آن دقت کنیم. سعی کنیم از روزهای اول این وابستگی را شکل ندهیم. نکته دومی که خیلی مهم است بالاخره ببینید در ایام کرونا سبک زندگی های ما هم تغییر کرده است، بچه ها هم به تبع آن تغییر کردند. بچه ها دیر می خوابند، دیر بلند می شوند. این خیلی به زیان است. من اتفاقاً دو هفته پیش در همین تهران یک جلسه ای را داشتم که عوامل خنگ شدن بچه ها را گفتم، 9 عامل که بچه ها را خنگ می کند. یکی از عواملی که روی هوش و استعداد بچه ها اثر منفی می گذارد این است که بچه ها دیر می خوابند و دیر بلند می شوند. یعنی این واقعاً برای یک جامعه آسیب است. لذا این که ما می گویم سحرخیز باش تا کامروا باشی، یکی از کامروایی این است که انسان از استعداد و بهره ی هوشی بهتری می تواند برخوردار باشد. ولی بچه ی با هوش بالا را شما بگذارید تا لنگ ظهر بخوابد ببینید چه اتفاقی می افتد. یعنی هوشش هم متوقف می شود و کاهش می یابد. سبک زندگی متاسفانه ایجاد شد، ما هم روی آن کار نکردیم، رسانه روی آن کار نکرد، خود خانواده ها دغدغه های لازم را نداشتند، حوصله سر و کله زدن با بچه ها را نداشتند. ولی از الان باید رویه را تغییر دهیم. یعنی بچه ها چه حضوری و چه مجازی بخواهند کارهای علمی شان را دنبال کنند باید شب به وقت بخوابند. یک دانش آموز در مقطع ابتدایی حدوداً نزدیک به 9 ساعت خواب شبانه نیاز دارد، در مقطع دبیرستان حدوداً 8 ساعت خواب شبانه نیاز دارد. این را ما همیشه بدانیم، آن بخش آخر خواب مهم‌ترین بخش است. به این باید توجه کنیم. 1 ساعت و نیم آخر را مهم‌ترین می گویند. من همیشه می خواهم تشبیه کنم می دانید به چه چیزی تشبیه می کنم. می گویم تکه آخر خواب مثل آن تکه آخر کباب است. یعنی شما به بچه یک کباب بدهید اولش را که بخورید اذیت می شود ولی شاید خیلی اذیت چندان نشود، می گوید حالا این همه هست. غرولند هم می کند. ولی حالا شروع به خوردن کنید، آن تکه آخر را بردارید. چقدر عصبی می شود، پرخاشگر می شود. تکه آخر خواب همین است. من این تشبیه را کردم که در ذهن خانواده ها بماند که این قدر مهم است. بچه ها را باید به موقع خواباند. بچه ای که دیر می خوابد یک موقع ما بحثی هم در کتابی که اخیراً نوشتم، حالا بعداً معرفی می کنیم، 40 صفحه من درباره تاثیر خواب بر تربیت آوردم. شاید هم کمتر به این اشاره شده است.
یک کتابی داریم تحت عنوان «آرامش طوفان ها». در حوزه تربیت فرزندان است. یک بخشی ما اصلاً درباره خواب بچه ها گفتیم. تاثیر خواب بر تربیت، تاثیر خواب بر رشد علمی بچه ها، تاثیر خواب بر رشد هوشی بچه ها. و همه معتقدند در خواب باید 2-3 نکته رعایت شده باشد: 1) اندازه باشد، 2) به موقع باشد. یعنی این دو جزو پارامترهای مهم خواب است. اگر به آن توجه نکنیم قطعاً این فرزند آسیب می بیند. فلذا بچه ها را باید به موقع بخوابانیم. حالا اگر فضای مجازی بود. مثلاً ما یکی از اتفاقاتی که در سال گذشته در ایام کرونا افتاد این بود که حتی گاهی معلمین با ما درد و دل می کردند. جایی می رفتیم، جلسه ای بود. می گفتند بچه ها صبح کسل هستند، خواب آلود هستند، بعضی ها مثلاً از زیر لحاف درس را دنبا می کند. یک جایی برنامه منظم نباشد همین می شود. دانش آموز زیر لحاف می خواهد درس یاد بگیرد؟! بچه ای که پشت سر من دارد خمیازه می کشد و به زور مادر و پدر بلند شده است می خواهد درس یاد بگیرد؟! ما باید زمان را تنظیم کنیم.
به موقع هم بخوابد. معمولاً می گویند بهترین موقع برای بچه های ابتدایی، حالا بحث نماز جدا که باید بلند شوند، آن بچه هایی که بالغ هستند، ولی بهترین وقت این است که بچه ها قبل از طلوع آفتاب و قبل از این که خورشید طلوع کند بیدار شوند. یعنی با طلوع آفتاب بچه ها بیدار شوند، طلوع آفتاب را ببینند. حالا بچه هایی که بالغ هستند، برای نمازشان بیدار می شوند، این ها هم مهم است که ساعت خوابشان تنظیم شود که در همان کتاب آغازی برای پرواز که حضرت عالی هم معرفی کردید این را آوردیم. مثلاً یک ارتباطی بین نماز بچه ها و خوابشان هم وجود دارد. اگر ما می خواهیم بچه ها خوب نمازشان را به موقع بخوانند باید به موقع هم بخوابند، خصوصاً نماز صبح را. پس این ساعت خواب باید تنظیم شود و اهمیت هم بدهیم. یعنی اگر می خواهیم بچه مان راحت باشد، ما راحت باشیم. و من یک خواهش هم از والدین محترم دارم. ما هم وقتمان را با بچه ها تنظیم کنیم. چند روز قبل یک پدری به من می گفت. می گفت آقای تراشیون، من صبح سرکار می روم، مادر بچه ها دیر می خوابد دیر هم می خواهد بیدار شود. این بچه خودش یواشکی بیدار شده و یک گوشه ای لپ تاپ را روشن کند و آنلاین شود برای درس و معلمانش هم می گفتند چرا آرام آرام حرف می زند. خانه های امروز هم کوچک است. پدر مادر و بچه ها همه در صورت همدیگر هستند. نمی شود که بگوییم بچه بلند صحبت کن مادر هم آن در سرسرا خوابیده و بیدار نمی شود. نه؛ صدا می رود، دیوارها به گونه ای است که آن عایق بندی لازم را ندارد. بچه برای این که مادرش اذیت نشود آرام صحبت می کند. اصلاً در این ایام اگر فضای مجازی هم بود باید خانه با نشاط باشد. همان نکته ای که گفتم مادر در آشپزخانه است، پدر اگر در خانه است تلویزیون روشن کند.
بچه هم یک گوشه کارهای علمی اش را انجام دهد. ما باید به ساعت خواب هم حتماً توجه کنیم. یک نکته ی دیگر که باز خیلی مهم است، دوباره در آن 9 عامل خنگی بچه ها آوردیم که اگر توجه نشود آسیب می زند بحث تغذیه بچه ها است. امروز در دنیا و بین کارشناسان حوزه تربیت، خصوصاً کودک و نوجوان، صبحانه را به عنوان یکی از عوامل مهم پیشران در امور مختلف می دانند. شما می خواهید یک بچه ای را خوب تربیت کنید باید صبحانه اش را به او بدهید، از لحاظ علمی می خواهید رشد دهید باید صبحانه ی خوبی به او بدهید. به موقع، به جا، به اندازه به او بدهید. حتی من یک قانون و قاعده ای را هم بگویم. خیلی از کارشناسان معتقدند بچه ها از زمانی که صبحانه می خورند تا این مواد مغذی برای مصرف در بدن زمینه اش فراهم شود باید یک زمانی را سپری کند. یعنی این نیست که تا صبحانه خورد این جزو مواد مغذی بدنش محسوب شود. این تا برود هضم شود و جذب شود زمان می برد. یعنی ما باید این ملاحظات را هم داشته باشیم. نه این که بچه ساعت 8 صبح پای لپ تاپ بنشیند کار علمی اش را شروع کند، ما ساعت 9 به او یک لقمه بدهیم، این لقمه مواد مغذی اش ساعت 10 و نیم 11 صبح جذب بدنش می شود. یعنی در اصل آن مدت را خلاص حرکت می کند. و می گویند بچه هایی که صبحانه نمی خورند تا 40% کارایی شان کاهش پیدا می کند، یادگیری شان کاهش پیدا می کند. لذا ما به این هم حتماً توجه کنیم چون برای ما خیلی مهم است. ما نسل هوشمندی داریم، باهوشی داریم، معدل هوشی جامعه و کشور ما بالاتر از میانگین های جهانی است. همین ها می تواند به رشد هوشی جامعه کمک کند. من اگر نگران نبودم که الان مادرها ناراحت شوند حتماً این جمله را می گفتم که مادری که به بچه صبحانه ندهد ظالم است. ولی نمی گویم. یعنی این واقعاً هست. یعنی فکر نکنیم ظلم این است که فقط به سر بچه بزنیم. یک موقعی وقتی نیازهای زیستی اش را هم فراهم نکنیم ظلم پنهان به بچه است. آسیب آن نه الان، 20 سال بعد می بیند. یعنی یک موقعی شما مادری که ساعت خواب بچه را تنظیم می کند، صبحانه بچه را به موقع می دهد، این کمک می کند که این بچه آینده ی درخشانی در این زمینه داشته باشد. یک موقع همین را قصور می کنیم بچه ی ما با یک استعداد خوبی در آینده باید به یک حداقل‌هایی قانع باشد و این برای این نسل حیف است. گاهی اوقات می دانید چه چیزی در جامعه باعث ناراحتی می شود؟ وقتی ما می بینیم پتانسیل‌های خوبی داریم، نسل خوبی داریم، هوشمندی داریم، با زکاوت و توانمندی می توانیم داشته باشیم، بعد این ها اوقاتشان به هرز برود، دنبال دور دور کردن باشند و قلیون کشیدن باشند. یعنی ما وقتی برای فرزندانمان برنامه نداشته باشیم آن ها دنبال برنامه های دیگر می روند. لذا قانون همیشه به خانواده ها می گوییم. می گوییم بچه های با برنامه موفق‌تر هستند، بچه هایی که پر برنامه هستند سالم‌تر هستند. نه این که سرشان را الکی شلوغ کنیم. الان آن قدر برای بچه ها می شود زمینه های خوبی را فراهم کرد ولی نمی فهمد. من خیلی مواقع می گویم مادران بزرگوار، پدران بزرگوار، نسل شما جزو مهم‌ترین بخش زندگی شما است. انسان باید روی این سرمایه گذاری کند. سرمایه گذاری همیشه پول نیست. یک موقع یک برنامه ریزی درست است، فکر درست است. ممکن است ما در یک روستایی با حداقل امکانات پدر و مادر بافکر باشند. یک روستایی هست اطراف تفرش است. اصلاً معروف به پزشک خیز است. و قطعاً اگر شما بروید و آن جا را ببینید می بینید پدر و مادرهای هوشمندی دارند، پدر و مادرهایی که می دانستند چه کار کنند. حالا چرا ممکن است در آن منطقه یک روحانی خوبی بوده، یک معلم خوبی بوده، یک استاد دانشگاه خوبی با آن جا مرتبط بوده است، زمینه ای را فراهم کرده است که این بخش رشد کند و همه ی بچه های ما این قابلیت را دارند. ولی توجه نمی کنند. از مادران بزرگوار خیلی عذر می خواهم، من گاهی اوقات به جای این که به بچه ام توجه کنم دنبال این هستم که خواهر شوهر چه گفت، مادرشوهر چه گفت. یعنی دنبال این حواشی هستم. نه، به نسل‌مان برسیم. توجه به این کنیم، بدانیم. این بچه ها اگر به آن ها توجه شود همه یک ظرفیت‌های بسیار بی نظیری دارند.
سخت هم نیست. من همیشه می گویم اگر قرار بود تربیت سخت باشد قطعاً خداوند متعال به صورت عام به اولیا نمی داد. می گفت افراد خاص باید این کار را انجام دهند. برای همین است که همین کارها را ما بکنیم زمینه ی پرورش استعداد بچه ها فراهم می شود. همین نکات را توجه کنیم. قرار نیست کار عجیب غریبی هم انجام دهیم. فلذا شما ببینید مثلاً یک آماری یک موقع دادند که بچه ها 70% بدون صبحانه به مدرسه می روند. یک لقمه مادر در کیف او می گذارد، می گوید زنگ تفریح اول این را بخور. همین چه اتفاقی می افتد؟ در کلاس درس می بینی معلم باید انرژی بیشتری مصرف کند، بچه ها آستانه ی تحمل‌شان پایین می آید، دعواهایشان عروسی کرده است. یعنی به جای این که مدیر، معاون، معلم، ظرفیتشان را برای رشد علمی ببرند، این بچه ها چون صبحانه نخوردند درگیر این هستند که این ها را چگونه آرام کنید. این رد شد دستش به او خورد، او داد می زند. صبحانه نخورده آستانه تحملش پایین است، پرخاشگری اش بیشتر می شود. انرژی نیروهای ما در آموزش و پرورش هم هرز می رود. به جای این که متمرکز به این موضوعات شوند. این هم نکته سوم که باید به آن توجه کنیم. یک نکته ی چهارمی هم که خیلی مهم است ما باید در سال تحصیلی ان شاءالله به آن توجه کنیم اول بحثم اشاره کردم، این جا می خواهم به عنوان یک نکته بگویم. سعی کنیم محیط خانه بدون تنش باشد. چه والدین با همدیگر، چه در مواجحه با فرزند. واقعاً ما اگر این اکسیرها را بشناسیم، کلام خوب را بدانیم چه اکسیری است، محبت را بدانیم چه اکسیری است، احترام را بدانیم چه اکسیری است. اصلاً این ها موتورهای پیشتران بچه ها ما هستند. بچه ها از لحاظ علمی و تربیتی رشد پیدا می کنند. بچه ای که صبح با ذلیل مرده ی مادر بلند شود، این نمی تواند خوب درس بخواند. مادری که صبح به بچه بگوید برو مدرسه از دستت راحت شوم، این بچه در مدرسه نمی تواند با آرامش فکری درس بخواند. بچه ای که تهدید شود، برو می آیی خانه می بینی من سر به بیابان گذاشتم، دیگر خانه نیستم. برخی مادرها بچه ها را تهدید می کند. آن بچه کل روز تنش دارد. لذا داریم.
حالا کم هستند، ولی هستند که چنین تهدیدهایی را انجام دهند. مثلاً می خواهد بچه را تربیت کند. نیت خوب است، روش غلط است. من همیشه می گویم ما پدرها و مادرها خیلی بچه هایمان را دوست داریم، عزیز وجود ما هستند.
مثل آن بچه ای که زمین می خوردا پدرش هم یک پس کله اش می زند. این پدر این بچه را دوست دارد ولی روشش برای همدردی کردن با بچه اش غلط است. مادر این بچه ای را که تهدید می کند می خواهد این بچه حرف شنو باشد، رشد کند. ولی نمی داند که ابرو را آمده درست کند چشم را دارد خراب می کند. باید تنش ما بین فرزندانمان به حداقل ممکن باید برسد. تنش بین خود ما والدین در حضور بچه ها هم باید همین طور باشد. من یک موقعی درددل یک نوجوانی را عرض می کنم. چندین سال پیش نزد من مشاوره آمده بود. می گفت آقای تراشیون، پدر من بیکار است و در خانه است، مادرم هم در خانه است. می گفت این ها خیلی دعواهای سختی می کنند. می گفت من مدرسه که می روم همواره دلشوره دارم که این ها یک بلایی سر همدیگر نیاورند. می گفت نمی دانید تعطیل که می شود خودم را چگونه به خانه برسانم. می گفت بعضی موقع‌ها می بینم این ها هستند و دارند نفس می کشند انگار یک آرامشی دارم. این بچه ناآرام است. حالا از این می خواهید در مدرسه درس بخواند، حواسش به درس معلم باشد. حالا این شدیدش است. ما سطوح دیگر را هم داریم. گاهی اوقات می دانید برخی از درگیری های پدر و مادر ممکن است بچه هم حس نکند، حتی به ظاهر به زبان هم بیان نکند، ولی تاثیر منفی اش را روی روح و روان او گذاشته است.
دیدید گاهی اوقات بچه یا خود بزرگترها می گوییم نمی دانیم چرا این گونه هستیم. این اتفاق قطعاً افتاده است، ولی آن موقع در آن موقعیت نمی دانیم. بعد آدم بنشینید آنالیز کند، تحلیل کند، می بیند نه من یک فیلمی دیدم مثلاً آن جا یک نفر را کشتند. این اثرش را روی من گذاشته است. آن موقع که شاید می دیدم متوجه این نبودم، ولی روزم را خراب کردم، تاثیرش را روی من گذاشته است. یک موقعی مثلاً ممکن است یک صحنه ای را کنار خیابان دیدم. مثلاً یک دختر بچه ی دستفروشی را دیدم. مثلاً دیدم، زیاد هم دیدم، ولی آن روز معصومیت او روی من تاثیر گذاشته و روز من را خراب کرده است، خودمم هم نمی دانم برای چیست، چه اتفاقی افتاده است. بچه ها هم گاهی اوقات این گونه است. پدر و مادر درگیر می شوند، دعوا می کنند، تاثیر می گذارد. من می گویم بچه ها با ظرفیت‌های بی نظیرشان را ما می توانیم با این آرامش‌هایمان احیا کنیم، زمینه و بستر را برای بروزش فراهم کنیم. این چهار نکته شد. من نکته ی پنجم را با توجه به این که ممکن است بخشی از فضا، فضای مجازی باشد عرض کنم. البته می شود در جلسات بعد هم یک بخش‌هایی از این را گفت.
ببینید بالاخره جامعه ما این گونه است. شما ببینید از مقام معظم رهبری گرفته تا بقیه مسئولین، واقعاً مخالف فضای مجازی نیستند. من حرفم این است ما باید سواد رسانه ای خودمان را تقویت کنیم. ببینید در سواد رسانه ای ما دنبال دو نکته ی خیلی مهم هستیم: 1) این که استفاده مفید و هوشمندانه از رسانه ها داشته باشیم، یعنی بدانیم یک بستری است که ما می توانیم از آن خوب استفاده کنیم. این بخش اول است. کما این که ما می بینیم واقعاً بخشی از جامعه خوب دارند استفاده می کنند. حتی گاهی اوقات می بینید در کسب و کارش دارد یک زندگی را اداره می کند، چند نفر کارگر دارد و دارد ارتزاق‌شان می کند. و هیچ کس با این مخالف نیست. ولی نکته ای که وجود دارد که، نکته دوم را می گویم، ما بدانیم چه قدر، چگونه و چه زمانی از این فضا استفاده کنیم. آیا عمرمان را پای این بگذاریم، یعنی جوان من که می تواند یک کتاب را مطالعه کند و برایش پر پروازی باشد، این بیاید در این شبکه های مجازی بچرخد و در آخر هم چیزی گیرش نیاید. این حیف است، ما می گوییم این سرمایه حیف است که این گونه گذرانده شود. عیب ندارد. تو حتی می خواهی کتابی مطالعه کنی در فضای مجازی یک کتاب الکترونیکی را گوش کن، بخوان، مطالعه کن. به خودت رشد بده. این استفاده مفید است. ولی یک موقع می بینید نه؛ یک ساعت، یک ماه، پای فضای مجازی بوده می گوییم حالا داشته ات را بگو، از این فضا چه داری، چه چیزی عایدت شد. در نهایت ممکن است بگوید یک سرگرمی است. می گوییم آیا سرگرمی مفیدی هم بوده یا نه؟ آن جا می بینید تازه در فکر می رود. و داریم. ما الان جوانی داریم پیش بنده آمده بود، می گفت من کنکوری بودم. اعتیاد به فضای مجازی پیدا کردم. می گفت چقدر در این آزمون بد عمل کردم. و خودش می گفت، می گفت انگار یک سال سرمایه زندگی ام بر باد، 12 سال پشتوانه ی علمی ام هم بر فنا رفت. دوباره باید شروع کنم، یک سال دیگر وقت بگذارم. این الان می فهمد چه سرمایه ای را از دست داده است. ما می خواهیم ما پدر و مادرها حافظ منابع فرزندانمان هستیم. باید منافع آن ها را حفظ کنیم. لذا یکی از جاهایی که ما باید هوشیارانه عمل کنیم همین جا است. این نباشد که حالا فکر کنیم موبایل دست بچه بدهیم، خیالمان هم راحت باشد که این دارد درسش را دنبال می کند. آیا ما آن هشدارهای لازم را به او دادیم؟ بایدها و نبایدها را به او گفتیم؟ حالا این که باید چه گفت و باید چه کرد ان شاءالله برای هفته بعد باشد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 38:34

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی