display result search
منو
آمادگی برای اجابت دعوت سید الشهداء درعاشورا، جلسه دوازدهم

آمادگی برای اجابت دعوت سید الشهداء درعاشورا، جلسه دوازدهم

  • 1 تعداد قطعات
  • 42 دقیقه مدت قطعه
  • 39 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "آمادگی برای اجابت دعوت سید الشهداء درعاشورا"، جلسه دوازدهم، سال 1393

یکی از رزقهایی که خدای متعال برای خوبان آماده کرده است رزق دستگیری و شفاعت اهل بیت علیهم السلام (خصوصا امام حسین علیه السلام) است. رزق، چیزی است که انسان برای دوام وجودش به آن محتاج است و از طرف خدای متعال نازل می شود. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتین»‏(ذاریات/58) این رزق دادن خدای متعال اعم از ارزاق قوای ظاهری و باطنی است. نعمتهای الهی گسترده تر از نعم ظاهری است. «أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة»(لقمان/20) تا جایی که حتی گاهی در کلام خدای متعال و روایات، این نعمتهایی که ما آن ها را نعمت می شماریم را نعمت نشمرده و در عوض، ولایت و معرفت را نعیم و آلاء الله شمرده اند. چنان که در ذیل آیه «فَاذْکُرُوا آلاءَ اللَّهِ»(اعراف/69) از امام صادق علیه السلام در کافی شریف روایت شده است که فرمودند: «قَالَ أَ تَدْرِی مَا آلَاءُ اللَّهِ قُلْتُ لَا قَالَ هِیَ أَعْظَمُ نِعَمِ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ وَ هِیَ وَلَایَتُنَا» و یا در روایت دیگری در تفسیر قمی درباره آیه «لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعِیمِ» امام صادق علیه السلام فرمودند: «قَالَ: قَالَ تُسْأَلُ هَذِهِ الْأُمَّةُ عَمَّا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ بِرَسُولِ اللَّهِ ص ثُمَّ بِأَهْلِ بَیْتِهِ الْمَعْصُومِینَ» به همین خاطر است که در سجده انتهای زیارت عاشوراء از شفاعت، تعبیر به «رزق» شده است: «اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود» یا در زیارت جامعه کبیره آمده است که: «فَثَبَّتَنِی اللَّهُ أَبَداً مَا حَیِیتُ عَلَى مُوَالاتِکُمْ وَ مَحَبَّتِکُمْ وَ دِینِکُمْ وَ وَفَّقَنِی لِطَاعَتِکُمْ وَ رَزَقَنِی شَفَاعَتَکُم‏» و از خدای متعال می خواهیم که رزق شفاعت به ما بدهد.

این رزق، مصادیقی هم دارد که بعضی از مصادیقش همانهایی هستند که بعنوان مصادیق شفاعت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در روایات آمده است. مصادیقی مثل عبور از اهوال قیامت، داخل شدن به بهشت بدون حساب، نجات از عذاب جهنم، خروج از جهنم بعد از عذاب و یا ترفیع مقامات در بهشت. در واقع حقیقت شفاعت لطفی است که خدای متعال به واسطه اهل بیت علیهم السلام به ما عطا می کند.

گاهی زحمتی که برای شفاعت ما می کشند، برای تطهیر و پاک شدن ماست. مثل اینکه در سوره مبارکه فتح آمده است: «إِنَّا فَتَحْنا لَکَ فَتْحاً مُبیناً * لِیَغْفِرَ لَکَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِکَ وَ ما تَأَخَّرَ وَ یُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکَ وَ یَهْدِیَکَ صِراطاً مُسْتَقیماً»(فتح/1) که ناظر به همین شفاعت است. چون مسلم است که پیامبر اکرم معصوم مطلق و مصداق اتمّ اولیاء الله است که در حدیث قرب نوافل ذکر شده و همه کارها و قوایش الهی است. لذا اینکه خدای متعال می فرماید که گناهان تو را بخشیدیم به این معنی است که در تفسیر قمی از امام صادق علیه السلام نقل شده است: «مَا کَانَ لَهُ مِنْ ذَنْبٍ وَ لَا هَمٍّ بِذَنْبٍ وَ لَکِنَّ اللَّهَ حَمَّلَهُ ذُنُوبَ شِیعَتِهِ ثُمَّ غَفَرَهَا لَه‏» پیامبر اکرم قبول کرده اند که امت را مطهر کنند و بارشان را بردارند و آنها را برسانند و موانع را از پیش آنها بردارند.

همان طور که اشاره شد اصلی ترین موانع برای قرب هم محیط ولایت ائمه جور است که مومن را هم گرفتار می کند. لذا در تفسیر آیه 40 سوره نور «ظُلُماتٌ بَعْضُها فَوْقَ بَعْضٍ إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَراها» در روایت بیان شده است که یعنی «إِذا أَخْرَجَ یَدَهُ‏ الْمُؤْمِنُ فِی ظُلْمَةِ فِتْنَتِهِمْ لَمْ یَکَدْ یَراها» مؤمن در فضای ظلمانی که دشمنان اهل بیت علیهم السلام ایجاد کرده ند از امکانات خود هم محروم است و نمی تواند از مقدوراتش استفاده کند. لذا با فتحی که برای پیامبر اکرم واقع می شود حضرت موانع را برطرف می کنند. لذا خدای متعال با این فتح گناهان ما را می آمرزد.

بعضی معنای این آیه را به طور کلی از ظاهرش منسلخ کرده و گفته اند که مراد از فتح، فتوحات باطنیه است که از عالم بالا نازل و امت که متعلقان حضرتند را تطهیر می کند. یعنی پیامبر اکرم آسمان و سماء عالمند که ماء طاهر از این آسمان نازل می شود و قلوب را تطهیر می کند: «یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً لِیُطَهِّرَکُمْ بِه‏»(انفال/11) در تفسیر این آیه آمده است: «أَمَّا قَوْلُهُ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَإِنَّ السَّمَاءِ فِی الْبَطْنِ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ الْمَاءَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع جَعَلَ عَلِیّاً ع مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص‏ فَذَلِکَ قَوْلُهُ‏ وَ یُنَزِّلُ عَلَیْکُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً وَ أَمَّا قَوْلُهُ لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ فَذَلِکَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع یُطَهِّرُ اللَّهُ بِهِ قَلْبَ مَنْ وَالاهُ فَذَلِکَ قَوْلُهُ لِیُطَهِّرَکُمْ بِهِ وَ أَمَّا قَوْلُهُ وَ یُذْهِبَ عَنْکُمْ رِجْزَ الشَّیْطانِ فَإِنَّهُ یَعْنِی مَنْ وَالَى عَلِیّاً ع أَذْهَبَ اللَّهُ عَنْهُ الرِّجْسَ وَ تَابَ عَلَیْهِ» اما نیازی به دست برداشتن از معنای ظاهری آیه نیست چون فتوحات ظاهری نیز دست کفار را می بندد و موجب رفع موانع سلوک مومنین می شود. وقتی حضرت با مجاهدات خود دست فراعنه و ابلیس را می بندد موانع طهارت امت رفع می شود. این شفاعتِ تطهیری است که گناهان ظاهری و گناهانی را که در خفایای وجودی انسان است تطهیر می کند. گاهی گناهی مثل «ریا» از مورچه سیاهی که در شب تاریکی بر سنگ سیاه راه می رود مخفی تر است.
شفاعت گاهی شامل تک تک مومنین می شود. گاهی هم با یک تصرف مثل عاشورا که منتهی به عصر ظهور می شود بساط این ظلمات و رجس را از عالم جمع می کنند و زمین را به نور توحید و نور امام زمان علیه السلام روشن می سازند که این همان شفاعت عامه است که عالم را از لوث ائمه باطل پاک می کنند.

در زندگی دنیوی ما ممکن است ارزاق مادی و معنوی ما آلوده باشد. غذا و نگاه و علم و ... آلوده باشند. این آلودگی به خاطر این است که قوای شیطانی، ما را احاطه کرده است و مانع نزول ملائکه می شوند. امیرالمومنین علیه السلام در خطبه هفتم نهج البلاغه می فرمایند: گاهی شیطان در انسانها تصرفاتی می کند و «فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِی صُدُورِهِمْ وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِی حُجُورِهِمْ فَنَظَرَ بِأَعْیُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِم‏» دل بعضی لانه شیطان می شود و با زبان و چشم آنها کار می کند. پس گاهی محیط انسان فضای شیطان است و او در قوای باطنی فرد تصرف می کند. پس شفاعت این است که قوای باطنی این فرد از ولیده های شیطان تطهیر شود. چون ولیده های شیطان هم شیاطین هستند. حسد و ریا و ... هر کدام یک شیطانند. لذا بعضی در مکاشفه می دیدند که حیوانات از سر و روی آنها می ریزند و خارج می شوند که همان شیاطینی هستند که به شکل رذائل در او لانه کرده بودند.

در عصر ظهور فضای ظلمت دشمنان اهل بیت علیهم السلام از میان می رود و قوای ابلیس و شیاطین جمع می شود و اطراف انسانها از شیاطین خالی می شود. مانند خانه ای که وقتی در آن قرآن می خوانند شیاطین از آن دور می شوند.
حضرت در زمان ظهور دو تصرف می کنند. یکی گردن زدن ابلیس و دیگری انتقام گرفتن از «ظالمین به ائمه علیهم السلام». با این تصرفات قوای شیطان جمع و ذهن و قلوب آزاد می شوند و قفل ها و مهارهای شیطان از مومن برداشته می شود و او می تواند از قوا و امکاناتش استفاده کند و بدون حجاب، امام و ملکوت وقیامت و برزخش را ببیند. الان در عالم، قوای شیطانی موج می زند و فقط دوستان اهل بیت علیهم السلام هستند که در حفاظند. اما در زمان ظهور این بساط شیطانی و ظلمت از ظاهر و باطن دنیا جمع می شود. این شفاعت تطهیری در برزخ و آخرت هم ادامه پیدا می کند. «اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود»
یکی دیگر از مصادیق شفاعت که بعد از شفاعت تطهیری واقع می شود نزول انوار توحید در قلب و شفاعت در محبت و قرب و درجات معرفت و تنویر مومنین است. «وَ هُمْ وَ اللَّهِ یُنَوِّرُونَ قُلُوبَ الْمُؤْمِنِین‏» ائمه علیهم السلام همه قوای خودشان را در مومن تجلی می دهند و انوار توحید از آستان رفیع امام بر او جاری می شود.
در بهشت هم این شفاعت ادامه دارد. چون در بهشت هم نیاز انسان به رزق وجود دارد. هم نیاز به ارزاق باطنی و هم نیاز به ارزاق ظاهری مثل اَکل و شرب و حور و قصور و ... ولی در آنجا این نیازها هم نورانی ارتزاق می شوند نه شیطانی و ظلمانی؛ لذا حجاب نیستند. لذا در بهشت هم مومنین از امام ارتزاق می کنند. «ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ فهو علی ع فی الباطن و قوله وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ فإنه الإمام و أما قوله وَ أَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِینَ فإنه علمهم یتلذذ منه شیعتهم»‏ معارفشان در بهشت بر قلوب جاری می شود و مومنین غرق در بهجت و سرور و معرفت می شوند. این هم یک شفاعت است.

پس رزق شفاعت رزقی در عرض بقیه ارزاق نیست بلکه رزقی است شامل بر همه ارزاق. لذا اینکه در آیت الکرسی می فرماید: «من ذا الذی یشفع ...» منظور، این شفاعت عام است که شامل همه ملک خدای متعال می شود. چون این آیه بیانگر جریان توحید است و می فرماید که همه ملک عالم به دست خدای متعال است و عده ای در این ملک حق شفاعت دارند.
صاحب مقام محمود که همه ارزاق ظاهری و باطنی همه امم از وجود اوست، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله است.
اهل بیت علیهم السلام در عوالم بالا که در محضر خدای متعالند با محبت و رأفت به عوالم ما دون هم توجه دارند و همه مومنین را در دنیا و برزخ و قیامت و بهشت دستگیری می کنند.
در بهشت هم به شفاعت خودشان مومنین را ترفیع درجه می دهند. در بهشت هم همه نعمتهای ظاهری و باطنی از طریق شفاعت امام به بهشتیان می رسد. نعمتهای ظاهری مثل نهر و قصور که باطن آن ها، علم امام و معرفت و ... است. به هرحال همه در عوالم بعدی هم برای مقامات توحید و ثبات قدم و ... نیازمند دستگیری اهل بیت علیهم السلام هستند. کما اینکه در همه عوالم، انسان نیازمند عنایات خدای متعال است.
پس یک قسم از شفاعت، شفاعت تطهیری است که ارزاق ما را پاک و نورانی و ملکوتی می کند به این معنی که ارزاق ما از اول تا آخر از امیر المومنین علیه السلام و تحت حفاظت ایشان است. در این صورت خوردن و خوابیدن و ... همه ذکر می شوند. در عصر ظهور همین طور است. حجابهای شیطانی برداشته می شود و همه مصداق متقین می شوند که «فَهُمْ وَ الْجَنَّةُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُنَعَّمُونَ وَ هُمْ وَ النَّارُ کَمَنْ قَدْ رَآهَا فَهُمْ فِیهَا مُعَذَّبُون‏» و همه، ملکوت عالم را می بینند و با جمادات صحبت می کنند و جمادات با آنها صحبت می کنند و همه چیزی زنده می شود. به خلاف الان که همه چیز غیر از مومن، مرده است، جمادات لال و گوشها کرند. در عصر ظهور زبان آنها گویا می شود و گوش انسانها شنوا. بهشت هم که دار الحیوان است همینگونه است.
در بهشت هم انسان را وارد مرحله بالاتری از طهارت و حضور و قرب و ذکر و توحید می کنند که متناسب با نیازهای آن عالم است. اما همه نیازهای آن عالم، نورانی است. در آن نشئه، اصل شفاعت این گونه واقع می شود که انسان را به ثبات قدم در توحید و به حضور دائم در محضر خدای متعال برسانند. «و ثبت لی قدم صدق عندک مع الحسین و اصحاب الحسین ...» ثبات قدمی که در معیّت سید الشهداء علیه السلام است و این معیّت هم یک معیت قیّومیه است. یعنی این گونه نیست که ما «یک» سیر کننده باشیم و حضرت نیز «یکی». بلکه سیر، با حضرت است و آنها، ما را با خودشان می برند و سیر می دهند. این همان شفاعت آنها از دنیا تا ظهور و رجعت است که مقدمه شفاعت در عوالم بعدی و مقدمه شفاعت در قیامت و پهن شدن بهشت است که جلوه هایی از این شفاعت مطالبی بود که در جلسات قبل ذکر شد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 42:07

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی