display result search
منو
طعم بندگی خدای متعال، جلسه چهارم

طعم بندگی خدای متعال، جلسه چهارم

  • 1 تعداد قطعات
  • 58 دقیقه مدت قطعه
  • 247 دریافت شده
سخنرانی از آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع «طعم بندگی خدای متعال»، جلسه چهارم، سال 1396

ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه عرض کردیم که در فرصت دنیا که حقیقتا فرصت کوتاهی هم هست ایام بسیار اندکی است قدم های بسیار بزرگی را می توان برداشت و باید برداشت. باید ما به مقامی برسیم که در همین دنیا پرده ها را از جلوی چشم خودمان برداریم و باطن این عالم ملکوت این عالم را مشاهده کنیم و این کار شدنی است. خدای متعال به ما هشدار می دهد در سوره مبارکها عراف اولم ینظروا فی ملکوت السماوات والارض و عسی قد یکون قد اقترب اجلهم چرا تأمل و تفکر در ملکوت عالم نمی کنند چرا نظر به ملکوت عالم نمی کنند شاید فرصت هایشان تمام شده باشد کم باشد فرصت قد اقترب اجلهم فرصت برداشته شدن این حجاب ها و پرده ها در همین دنیاست. در همین دنیا انسان می تواند به جایی برسد که به تعبیر بیانات معصومین علیهم السلام هم والجنه کمن رئاها گویا الان بهشت را می بینند و هم فیها منعمون الان متنعم در بهشت اند هم والنار کمن قد رعاها و هم فیها معذبون گویا الان جهنم را می بینند و درجهنم معذب اند.یک بیان نورانی ای امیرالمومنین دارند در باب اهل ذکر آنهایی که به امام رسیدند و به مقام ذکر رسیدند کسانی که رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکرالله در نهج البلاغه است حضرت این آیه را خواندند شخصیت هایی که هیچ تجارت و خرید و فروشی مانع توجه آنها به خدای متعال و مانع اقامه صلات و توجه به حضرت حق و ایتاء زکات و دستگیری از مردم نمی شود.هیچ چیز مانع این دو عمل انها نمی شود حضرت آنها را توصیف کردند تا رساندند به اینجا فرمودند گویا قد الطلعوا علی غیوب اهل البرزخ علی طول الاقامه فیه، گویا الان مشرف به اهل برزخ اند و اهل برزخ را می بینند آن دوران طولانی اهل برزخ را الان آنها دارند مشاهده می کنند.و از این عجیب تر فرمودند حققت القیامه علیهم اداتها و کشفوا غطاء ذلک اهل الدنیا قیامت همه وعده های خودش را برای آنها محقق کرده و خودشان دیدند حالا برای دیگران هم پرده برداری می کنند و پرده ها را بالا می زنند از قیامت و آن وقایعی که دیدند برایشان محقق شده صحبت می کنند البته پیداست همینها هم نمی خواهیم بگوییم الان قیامت هست و الان وارد قیامت اند بعدا وارد قیامت می شوند ولی توانستند در باطن عالم راه پیدا بکنند پرده ها از جلوی چشمشان کنار رفته، در قیامت به انسان به اهل قیامت می گویند لکشفنا انت غطائک لقد کنت فی غفله هذا شما از این صحنه ها غافل بودید و کشفنا عنک غطائک ما الان پرده را از جلوی چشم شما برداشتیم و بصرک الیوم حدید. امروز چشم شما ریز بین و دقیق بین و تیزبین شده و الا قبلا هم می توانستید این کار را بکنید یک بیان نورانی ای علامه بزرگوار طباطبایی دارند می فرمایند که وقتی می گویند در غفلت از این امر بودید که اولا این امر محیا باشد و ثانیا امکان دیدنش برای انسان فراهم باشد آن وقت انسان رویش را برگرداند بی توجهی کند می گوید غفلت کردی ندیدی، و الا اگر چیزی باشد ک در معرض دید انسان نیست و انسان نمی تواند ببیند نمی گویند شما غفلت کردید و ندیدید تعبیر نورانی قرآن این است لقد کنت فی غفله هذا غافل از این صحنه ها بودید پیداست می شده این پرده ها را کنار بزند انسان در ظرف دنیا هم ببیند. این حدیث نورانی در خاطر مبارکتان هست جوان مومنی که بعد از نماز صبح حضرت صحبت می فرمودند وجود مقدس رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم این جوان چرت می زد به تعبیر ما خوابش می برد حضرت فرمودند کیف اصبحت حالا شاید مثلا معنایش این است معنی ظاهریش، شب را چه کار می کرده که الان حالت اینطوری است.عرض کرد اصبحت موقنا من در حال یقین صبح کردم. بعد حضرت فرمودند یقین یک علامتی دارد علامت یقین تو چی است گفت یابن رسول الله علامتش صورت زردم و اندام لاغر من هست من جهنم و جهنمی ها را می بینم بهشت و بهشتی ها را می بینم اجازه می دهید بگویم چه کسانی بهشتی اند در مجلس تان چه کسانی جهنمی هستند حضرت فرمودند درست می گوید بعد از حضرت خواست دعا کنید من به شهادت برسم حضرت هم دعا کردند و در همان جنگی که پیش آمد در همان عوان به شهادت رسید. می شود در همین دنیا این پرده ها از جلوی چشم انسان برداشته بشود آدم به یقین برسد در عالم که ما نباید با شک و تردید راه برویم. نباید با حیرت راه برویم باید با عوالم بعد از خودمان ببینیم. بالاتر از عوالم بعد از خودمان در همین دنیا ما باید به نحوی به رویت خدای متعال برسیم نمی شود انسان خدایی را که هیچ ازش وقوف ندارد نمی بیند عبادت بکند که، در روایات دیدید به ما فرمودند که اعبد الله کانک تری، یک جوری خدا را عبادت کن گویا خدا را می بینی، این درجه اول است. اگر در این مقام نیستی فان لم تکن تراه فهو [] اگر در این مقام نیستی لااقل در یک مقام باش که خود را در محضر خدای متعال و در معرض دید خدای متعال ببینی بدانی دائما در منظر حضرت حق هستی والا دیگر عبادت نمی شود خدایی که من از او غایبم او هم غایب است من از او غافل او هم از من، کی را عبادت می کنی، این عبادت نیست که تیر در تاریکی انداختن است عبادت یکی از این دو چیز را می خواهد عبادت کمالش این است که انسان معبود خودش را مشاهده کند و عبادت کند پایین ترش هم این است که احساس کند او در محضر اوست حالا من پرده دارم او که پرده ندارد. خود را در محضر ببیند و عبادت کند کمترش عبادت نیست این است که از امیرالمومنین ارواحنا فداه سوال شد که شما پروردگار خودت را دیده ای فرمود انی لم اعبد ربا لم اره من ربی را که ندیده باشم که عبادت نمی کنم. بعد البته حضرت یک ابهامی را برطرف کردند چون بعضی معتقدند که خدای متعال را با چشم سر می شود ببینی بعضی از فرقه ها این خلاف مبانی اهل بیت علیهم السلام هست این موجب می شود خدای متعال با مخلوقات تشبیه بشود شباهت پیدا بکند به ما فرمودند هیچ شباهتی نیست. و باید از تشبیه پرهیز کنیم برای این که این پیش نیاید حضرت فرمودند لا تراه العیون بمشاهده الابرار چشم ها نمی تواند با رویت ظاهری خدای متعال را ببیند بله خدا را با چشم سر مثل ماه و زمین و خورشید و آسمان این دیدن ممکن نیست. چون خدای متعال این جسم را ندارد جسمانی نیست. ولکن تراه القلوب به حقایق الایمان ولی قلب ها اگر ایمان درش محقق شد ایمان حقیقتا به رویت نمی رسد اگر نورانی به نور ایمان شد انسان حقیقتا می تواند به رویت خدای متعال برسد. لذا خدای متعال در قرآن گاهی وقتی داستان انبیاء خودش را ذکر می کند این پیامبران بزرگ الهی همین نکته را توضیح می دهد. می فرماید ابراهیم خلیل ملکوت آسمان ها را دید که صاحب یقین شد و داستان را توضیح می دهد که چطوری پرده ها کنار رفت و توانست باطن این عالم را در همین دنیا ببیند. در باب موسای کلیم خدای متعال می فرماید که عرضه داشت که رب ارنی انظر الیک خودت را به من ارائه کن من نظر کنم به وجه تو ببینم تورا، پیداست موسای کلیم که این پیامبر اولوالعزم بعد از این همه سیر و پیامبر اولوالعزم شدن می دانست که خدا را با چشم سر نمی شود ببینی لابد یک رویت دیگری مقصود حضرت بوده دیگر، پس ببینید می شود این اتفاق بیافتد راهش چیست چطوری می شود انسان چشمش باز شود بتواند با حقیقت ایمان این پرده ها را کنار بزند آنچه در باطن عالم است ببیند از الآن صاحب یقین باشد و این هم عرض کردیم اگر انسان نتواند این جا این چشم دل را باز کند من کان فی هذه اعمی فهو فی الاخره اعمی و اضل سبیلا، نمی شود در آخرت این چشم باز بشود بله آنهایی که اهل این بصیرت هستند در قیامت بصیرتشان بیشتر می شود بیشتر رشد می کنند ولی کسانی که چشمشان بسته است در این دنیا وارد راه نشدند نمی توانند ببینند عرض ما این بود که چطور می شود انسان به این درجه برسد که این پرده ها کنار برود موانع را کنار بزند و ببیند عرض کردیم موانع دو دسته هستند یک دسته از آنها تعبیر می شود به حجاب های ظلمانی که انسان اگر به آنها گرفتار شد در تاریکی و ظلمت زندگی می کند ولو این که ممکن است انسان عادت کند به این تاریکی ها طوری زندگی کند برایش عادی بشود. ولی ظلمت و تاریکی است فضا فضای تنگ و به تعبیر قرآن زنک و ضیق است فضای فشار است همه امکانات هم در اختیار انسان باشد انسان در تنگناست این ظلمت ها عرض کردیم توضیح دادیم این یک دسته هستند این پرده ها کنار برود گناهان ما ظلمات اند.صفات بعد حجاب های ظلمانی اند هر صفتی انسان را از خدای متعال صفت بد انسان را از خدا دور می کند مانع می شود انسان بتواند متحقق به حقیقت ایمان بشود حقیقت ایمان و صفات ایمانی در انسان محقق بشود. اعتقادات فاسد اینها حجاب اند. هر کدامش شک و ظنون و اوهام این توهمات نمی گذارد انسان حقایق عالم را ببیند بین انسان و حقایق پرده می اندازد. غفلت های انسان حجاب های انسان هستند ولی عرض کردیم همه این حجاب ها حجاب های تاریک و ظلمانی که بسیار هم گاهی حجاب های سنگینی هستند اینها یک اصل و اساس و ریشه دارند و اصل و اساس ریشه این حجاب های ظلمانی به تعبیر قرآن اولیاء طاغوت اند که طرفداران خودشان را و پیروان خودشان را وارد فضای ظلمانی ولایت خودشان می کنند والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات، فراعنه عالم فرعون ها در همه امت ها در مقابل انبیاء بودند آنها ائمه ضلال اند به تعبیر معارف ما، آنها اولیاء طاغوت اند دعوت به طغیان می کنند و طغیان و سرکشی و گردن فرازی در مقابل خدای متعال را در امت خودشان هم بسط و نشر می دهند. اینها محیط سرپرستی شان ظاهر و باطنش تاریک و ظلمانی است. نجات از این فضای ظلمانی به این است که نجات از همه گناهان نجات از همه تاریکی ها نجات از جهنم به این است که انسان از محیط ولایت این ائمه نار عبور کند. بیرون بیا ید. خارج بشود و بسیار هم سخت است. اینطور نیست به این راحتی بشود از دام شیطان بیرون بیایی، محیط ولایت شیطان محیط ظلمت است همه گناهان از او ناشی می شود تمام صفات رذیله از آنجا ناشی میشود تمام غفلت ها از آنجا ناشی می شود و رها شدن از شیطان هم کار آسانی نیست. او با خدا درگیر است و به خدای متعال عرض کرده گفته که من همه اینها را فریب می دهم اغوایشان می کنم فریبشان می دهم تزیین می کنم طاعت خودم را می آورم تحت سلطه خودم آنها را عبد خدم می کنم نمی گذارم بنده تو بشوند. همه شان با فریب می آورم در محیط بندگی خودم می دانید شیطان راهش همین است دیگر، به کمتر از این قانع نیست. الم اعهد الیکم یا بنی آدم الا تعبدو الشیطان می خواهد ما را عبد خودش کند. با این که دشمن آشکار ماست ولی ما را عبد خودش می کند گفته من همه را عبد خودم می کنم لاغوینهم اجمعین همه را اغوا می کنم همه را فریب می دهم طرحی در می اندازم خواهی دید احدی جان سالم از این طرح به در نمی برد الا عبادک منه المخلصین مگر انبیاء مگر اولیاء معصوم واقعا هم آن فضای تاریکی که ایجاد کرده یک فضای سخت و سنگینی است حجاب های تاریکی که بین ما هست که یکی می شود گناه یکیش می شود صفات بد یکیش می شود اعتقادات بد نیات بد اینها همه برمیگردد به یک دستگاهی آن دستگاه است که اساس این تاریکی هاست و انسان باید از آنجا عبور کند و عبور کردن هم ممکن نیست این کار ما نیست در آیه سوره مبارکه نور وقتی داستان این فضای تاریک را قرآن توضیح می دهد داستان حاکمیت این اولیاء طاغوت و دستگاه شیطان و شیاطین انس و جن را توضیح می دهد می فرماید در این فضای تاریک و من لم یجعل الله له نور و ما له من نور اگر خدای متعال چراغی برای یک کسی روشن نکند که با این چراغ دلش روشن بشود راهش را ببیند هیچ چراغ دیگری نیست همه امکانات آنجا خاموش می شوند. انقدر فضا تاریک و ظلمانی و حیرت زاست. آن چراغ را در روایات ما معنا کرده ای اماما من ولد فاطمه، اگر خدای متعال نور امام را به انسان نرساند در آن تاریکی هیچ چراغ دیگری نیست بعد حضرت فرمودند اگر در دنیا نتوانست به امام برسد و در فضای تاریک آنها ماند و من لم یجعل الله له نورا یعنی امام فما له من نور فی یوم القیامه در قیامت هم در تاریکی است یعنی این حجاب ظلمانی تا قیامت هست آنهایی که در این دنیا نتوانستند راهی پیدا کنند انها در آخرت هم در تاریکی اند. انسان تا به امام نرسیده عالم تاریک است. هم درون انسان تاریک است هم بیرون انسان تاریک است. این بیان نورانی امام هشتم ارواحنا فداه هست. فرمود امام کاشمس الطالعه مجلله بنوره العالم امام خورشیدی است که طلوع کرده همه آفاق عالم را روشن کرده. انسان اگر به امام رسید در فضای نور قرار می گیرد.و اگر نور امام و این خورشید در قلب انسان هم طلوع کرد که آن وقت از درونش هم محیط نورانی می شود. که در روایات دارد فرمود امام قلب مومن را نورانی می کند و اگر امام در قلب مومن طلوع کرد نور امام وارد قلب مومن شد از خورشید در وسط روز روشن تر است. این بیتی که همه شما حفظید معنای همین روایت است دیگر که فرمود به ذره گر نظر لطف بو تراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند. اگر قلبی نورانی شد به نور امام خودش خورشید می شود شمسی می شود که دیگران از نورش استفاده می کنند چراغی می شود در راه دیگران، مصباح دیگران می شود چراغ دیگران می شود. پس ببینید عبور از حجاب های ظلمانی و برداشته شدن پرده ها از جلوی چشم انسان که انسان بتواند حقایق عالم را ببیند بتواند باطن عالم را ببیند بتواند در این دنیا مشاهده ملکوت بشود بتواند از محیط شک و حیرت بیرون برود مومن که نباید در حیرت زندگی کند در دنیا، مومن باید راه خودش را ببیند در دنیا نباید تیر در تاریکی بیاندازد. مومن که نباید سنگ مفت گنجشک مفت کند بگوید حالا شاید قیامتی باشد ما احتیاطا نماز می خوانیم که اگر قیامت بود گرفتار نباشیم این که نماز نیست که، مومن اگر نماز می خواند باید قیامت خودش را ببیند باید رب خودش را ببیند بفهمد برای چی نماز می خواند بفهمد به کدام سمت دارد حرکت می کند این چطوری ممکن می شود با این حجاب تاریکی که ابلیس انداخته شش هزار سال عبادت اخروی شش هزار سال اخروی اینطوری عبادت خودش را به آتش کشیده گفته همه اینها را می برم جهنمی می کنم لاغوینهم اجمعین فریبشان می دهم از در دوستی می آیم تزیین می دهم تبعیت از خودم را برای خودشان زیبا می کنم در نظرشان آنها را دنبال خودشان می کشانم چطوری می شود از این محیط تاریک نجات پیدا کنی، که یکی از تیرهایی که شیطان به سمت انسان می اندازد این است که انسان را به گناه می کشاند به صفات بد می کشاند به شک و حیرت و اعتقادات فاسد می کشاند اینها تیرهای شیطان است. چطوری می شود نجات پیدا بکنیم این حجاب را که من و شما نمی توانیم برداریم این حجاب را امام علیه السلام خلق می کند این تاریکی را امام بر می دارد اگر امام پرده تاریک اینها را کنار نزند ما همیشه در تاریکی می ماند منتها گاهی برای یک نفر یک مومن یک مومنی که راه خدا را طی می کند این اتفاق می افتد وارد محیط نور می شود فضای عالم برایش روشن می شود. امام قلبش را روشن می کند در بیرون که نور امام هست روشن می شود این دو تا نور به هم گره می خورند عالم را با نور امام می بیند. گاهی اینطوری است. در روایات هم دارد فرمود راهش هم این است از اینجا هم شروع می شود. شما باید تسلیم امام بشوید. اگر انسان حرف گوش کن شد هرچه بهش گفتند همه قوای خودش را تسلیم کرد چشم و گوش و حواسش و قلبش و فکرش را تسلیم کرد. حتی مهمتر از حواس انسان زبان و چشم و گوش این است که فکر انسان تسلیم باشد آن طوری که می گویند بیاندیشد قلب انسان تسلیم باشد آن طوری که می گویند این قلب سبک و سنگین کند وزن کند. ارزش گذاری کند. این قلب در اختیار امام باشد. اگر تسلیم شد مقام سلم پیدا کرد حضرت فرمود آن وقت خدای متعال این قلب را پاک می کند از آلودگی ها، از غفلت ها زوایای این قلب ظلمت هایی ممکن است وجود داشته باشد شستشو می دهند این قلب پاک می شود وقتی تسلیم شد تطهیر شد حالا نورانی به نور امام می شود. این می شود یک قلب روشن، این می شود یک قلبی که فضای عالم را نورانی می بیند. و تا به اینجا هم نرسیده انسان در فضای تاریکی است. در تاریکی هرچه نگاه کنی جز ظلمت هیچی نمی بینی ،جز تنگنا هیچی نمی بیند انسان، در شب تاریکی که هیچ نوری نباشد جز وحشت و ترس و حیرت نیست. انسان تا به امام نرسیده به هر طرف نگاه می کند زندان است در محاصره کور و کرهاست این خورشید و زمین و ماه و آسمان و اینهایی که زندان ما هستند دیگر هیچی شعور ندارند به حسب ظاهر آدمی که خدا را نمی بیند همه اینها یک موجودات کر و کور و بی شعورند. هرچه جلوتر می رود به یک موجود بی شعورتر می رسد می رسد به یک ماهد کور و کری که همه اینها را به او برمیگرداند دیگر. پیداست در حیرت است در شک است در ترس است در ضلال است اما همین که به امام رسیدی چراغ روشن شد همه اینها محو می شوند اول خودت محو می شوی، در درون خود انسان نور امام می اید انسان می بیند من هیچم، همین آدمی که تا دیروز ادعای تفرعن می کرد و فرعونیت نفس داشت و همه را به خودش نسبت می داد به قول استادی داشتیم می فرمود آقا ما همه مان ایشان البته برای این که آدم را تربیت کند می گفتند مومن اینطوری نیست می گفتند ما همه مان فرعونیم مصرهایمان کوچک و بزرگ دارد. پایش که می افتد می بیند با رفیقم با همسرم با برادرم با فرزندم با بالاتر استادم با شاگردم با عرض کنم با کارگرم با مسئولم با همه نزاع داریم محیطمان فرق می کند. همین آدمی که تفرعن نفس داشت و خودش را می دید و سر و صدا می کرد و همه جا می خواست خودش را اثبات کند وقتی این چراغ را روشن می بیند می بیند هیچی نیست. به بیرون هم که نگاه می کند همین ادمی که جز ماه و خورشید نمی دید می بیند هیچی دیگر دیده نمی شود سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم الحق آیات خودمان را در آسمان ها و در درون خودشان بهشان نشان میدهیم معلوم می شود که جز حضرت حق هیچی نیست همه آیات اند همه نشانه ها هستند. همین آدمی که تا دیروز در حیرت بود همه عالم برایش حجاب بودند و زندان بودند و تنگنا بودند به هر طرف نگاه می کند عالم هم زبان اوست. با او صحبت می کند آیات الهی هستند مرتب سروکار با آیات الهی دارد صفحات عالم کتاب وجودی ای هستند که از این کتاب مرتب درس می گیرند. کتاب که همیشه لازم نیست مرکب روی کاغذ باشد دیگر، به هرکجا نگاه می کند کتاب است برای او، و از این کتاب استفاده می کند به یقینش افزوده می شود. این کسی است که راهش به امام باز بشود گاهی برای شخص این اتفاق می افتد در یک مرحله ای هم در عالم است که به وسیله امام علیه السلام کل این بساط ظلمت برچیده می شود آن دوران ظهور است این حجاب برداشته می شود و عالم کلا روشن می شود به تعبیر قرآن به تعبیر نورانی کتاب الهی و اشرقت الارض بنور ربها این آیه تأویل شده به عصر ظهور زمین با نور پروردگارش که نور امام هست امام نور الهی است دیگر با این چراغی که خدا روشن کرده زمین روشن می شود فضای ظلمانی جمع می شود. این محیط ظلمانی ای که ایجاد کردند که محیط شک و حیرت است که اشاره کردم اولیاء طاغوت اینطورند امیرالمومنین دوران اولی را وقتی توضیح می دهد می فرماید تخیط امیاه تاریک و کوری، کسی در این حجاب قرار بگیرد هم فضا تاریک است هم چشم انسان گرفته می شود آدم کور در فضای تاریک نابینا چه می تواند بکند. وقتی انسان به امام رسید دیده قلبش باز می شود همه عالم را روشن می بیند. در پرتو امام همه عالم را می بیند. ابوبصیر می گوید ایستاده بودیم کنار مسجد الحرام امام صادق فرمود این اشخاص می آیند عبور کنند ازشان بپرس امام صادق را ندیدی جعفر بن محمد سلام الله علیه همه گفتند نه حضرت کنار دستشان بود گفتند نه، یکی یکی گفتند نه، نمی دیدند دیگر، خیلی برای امام هم یک چیز بسیار عادی است اصلا مهم نیست. گفتند ندیدیم ندیدیم ابوهارون مکفوف آمد نابینا بود حضرت گفتند حالا از ابوهارون بپرس ابوبصیر پرسید ابوهارون امام صادق را ندیدی گفت مگر ندیدی آقا کنارت ایستاده اند. آدم اگر نورانی به نور امام شد اینطوری می شود اول امام را می بیند در پرتو امام همه عالم را می بیند مثل این که ما وقتی خورشید طلوع می کند اول نور خورشید را می بینیم بعد طبیعت را می بینیم دیگر کسی که به امام رسید با امام همه عالم را می بیند. وقتی با امام همه عالم را دیدی خودت را می بینی هیچ چیزی نمی بینی جز ایات. آفاق را می بینی چیزی نمی بینی جز آیات، این اولین قدم در همراهی است آن وقت وقتی حضرت ظهور می کنند کل عالم این حجاب می رود کنار که از دوران ظهور حضرت در روایات همینطوری تعبیر شده این حجاب ظلمانی برداشته می شود. این شب تاریک پرده اش می رود کنار حقیقت توحید حقیقت نور امام در عالم آشکار می شود انسان با نور امام حرکت می کند آن مال عصر ظهور است ولی در قبل از ظهور هم آنهایی که تلاش کردند خودشان را به امام برسانند که عرض کردم از تسلیم شروع می شود اگر کسی تسلیم شد مقام سلم پیدا کرد قوای خودش را سپرد آرام آرام تطهیرش می کنند وقتی پاک شد نورانی می شود وقتی نورانی شد همه عالم را دیگر با نور امام می بیند وقتی انسان اینطوری با نور امام نگاه کرد حیرت ها و شک ها برداشته می شود می شود صاحب یقین، کسی با نور امام نگاه کرد نور امام همینطوری که عالم ملک را روشن می کند عالم ملکوت را هم روشن می کند. بالاتر از عالم ملکوت هم روشن می کند. خب این خورشیدی که خورشید وقتی طلوع می کند خورشید منظومه شمسی فقط منظومه ما را روشن می کند تازه همه این نظام کیهانی هم که روشن نمی کند منظومه ما را روشن می کند. ولی امام خورشیدی است که همه کائنات را روشن کرده، هم والله نور الله فی السماوت وفی الارض نور امام در همه عوالم هست تنزل پیدا کرده یک به یک عوالم را روشن کرده تا آمده تا عالم ما رسیده هر چه با لاتر بروی دیگر این نورقهر و غلبه اش بیشتر است نور شدیدتری است کاملتری است تا برسید به سرچشمه که امام است همه کائنات را روشن کرده این نور را خدای متعال تنزل داده در همه عوالم خلقت تا به ما رسیده اگر کسی به امام رسید وارد وادی نور شده، حالا کسی که وارد وادی نورشد می خواهد ببیند چقدر می بیند به اندازه ای که نور امام در وجودش هست اگر آن منزلت پایین نور این هست منزلت پایین ایمان است همین افق اول را می بیند هرچه می بیند الهی می بیند. دیگر ظلمت نیست حیرت نیست شک نیست کسی به امام رسید به یقین می رسد. چرا غ که روشن شد حیرت و شک از بین می رود. اما تا کجای عالم را می شود ببینید در کدام عالم می شود آیات خدا را ببینید. این بستگی دارد که چقدرقلب انسان نورانی بشود. اگر به مرحله اول نور امام رسیدی همین عالم ملک است ولی عالم ملک را آیات می بینی، به درون خودت هم که نگاه می کنی ملک خودت را آیات می بینی، اگر یک قدم جلوتر رفت کارش به جایی میرسد که مرتبه بالاتری از نور امام را درک می کند اگر سیر با امام کرد در وادی نور امام و ولایت امام قدم برداشت جلو رفت یک قدم که می رود بالا مرتبه کاملتری از نور امام ظهور پیدا می کند. این انسانی که وارد وا دی نور شده اگر در درجه اول بماند این درجه اول ایمان است. شک و حیرت نیست ایمان است یقین است نورانیت است ولی اگر یک قدم با امام سیر کرد مقام بالاتر از آن نوری که خدای متعال نازل کرده می بیند این نور وقتی نازل شده هر مقامیش کاملتر از مقام پایین ترش است. می رسد به مقام کامل تر، در آن مقام کاملتر به خودش که نگاه می کند ملکوت خودش را می بیند بیده ملکوت کل شیء، ودر آنجا حضور حضرت حق را احاطه الهی و مشاهده می کند عامل هم که نگاه می کند ملکوت عالم را می بیند. و از این بالاتر این را ازش گاهی تعبیر می کنند به حجاب نور، مقامات ائمه علیهم السلام درجات مومنین هستند براساس قرآن هم درجات عندالله در کافی شریف حضرت فرمود هم درجات للمومنین محیط ولایت امام درجاتی دارد این درجات درجات مومنین است. مومن وقتی رشد می کند هر درجه ای که بالا می رود یک درجه جدیدی برای نورانیت برایش پیدا می شود. یک عوالم جدیدی برایش مشهود می شود. عوالمی را می بیند که قبلا نمی دید نور عظیم تری در اختیارش قرار می گیرد ببینید دیدن دو چیز می خواهد هم باید در بیرون خورشیدی باشد چراغی باشد هم من چشمی داشته باشم و این چشم نورانی باشد اگر نور چشم نباشد نمی شود ببینی، فضا تاریک باشد نمی شود ببینی ،این خورشید که در همه کائنات هست خورشید امام ما وقتی شروع می کنیم دیدن اگر چشم نداشته باشیم نمی بینیم اگر چشم دلمان باز شد نورانیتش به اندازه درجه اول بود همین درجه اول را می بینیم. اگر نوری که در قلب و چشم دل ما طلوع می کند نور شدیدتر و کاملتری بود عالم بزرگتری را باهاش می بینیم. تا برسید به آنجایی که به سرچشمه نور برسید. حقیقت وجودی ما نور امام را در آن مقام درک کند انسان آن وقت همه عالم را در آن منزلت آیات الهی می بیند. هرچه جلوتر بروید عوالم بزرگتری باطنی تری برای انسان مشهود می شود. از اینها گاهی تعبیر می شود به حجب نور، هر دو این ها با امام سلب می شود. یعنی اگر امام طلوع نکند انسان در تاریکی است. وقتی طلوع کرد انسان وارد وادی نور می شود اگر منزلت بالاتری از ولایت امام و نور امام در قلب انسان ظاهر نشود تجلی نکند باز قلب در همین مرتبه اول می ماند. آن چراغی که خدای متعال در عالم روشن کرده که با او می شود کائنات را دید مقامات توحید و ایمان و یقین شد و در همین دنیا هم انسان باید بهش برسد سیرش در این دنیا باید آغاز بشود وجود مقدس امام است. این معنی این بیان نورانی است ان الحسین مصباح الهدی آن چراغی است که خدای متعال در قلب نبی اکرم به تعبیر آیه نور در چراغدان قلب نبی کرم در این مشکات در این چراغدان روشن کرد. اگر کسی به امام حسین رسید از فضای تاریکی نجات پیدا می کند اگر با امام حسین سیر کرد عوالم نور را پشت سر می گذارد. از عالم ملکوت هم عبور می کند. و می تواند به مقامات بالاتر از آن عالم هم دست پیدا کند کما این که انبیاء اولوالعزم همینطورند کما این که اصحاب سیدالشهداء اینطوری هستند انبیاء اولوالعزم هم در یک مقاماتی سیرشان با سیدالشهداء به کمال رسیده روایت فراوان است دیگر، فرمود آن وادی ای که به موسای کلیم به نشاطه الوادی الامن فی البقعه المبارکه خدای متعال با موسای کلیم وقتی صحبت کرد تعبیر قرآن این است از جانب راست آن وادی ایمن از یک بقعه مبارکه ای این حقیقت برای موسی آشکار شد و با خدای متعال و خدای متعال با او تکلم کرد شد کلیم الله. حضرت فرمود [] الائمه هم فرات است. بقعه المبارکه کربلاست. یعنی موسای کلیم هم اگر خدای متعال با او صحبت می کند از این وادی و ورای سیدالشهداء با او صحبت می کند انبیاء اولوالعزم هم اینطوری هستند. حضرت ابراهیم خلیل هم اینطور است در مقامات خودشان یک جایی سیرشان با امام حسین به کمال رسیده، این است که سیر در همه مقامات با وجود مقدس سیدالشهداء هم ممکن است هم آسان، آسان از باب این که راحت تر از راه های دیگر است راه سیدالشهداء راه آسانتر راه سریعتر است. لذا انسان هیچ وقت نباید چشم دلش را از عاشورای امام حسین بردارد.نه فقط در این ایام صبح و شبش باید با امام حسین باشد امام رضا ارواحناه فداه فرمودند که وقتی محرم وارد می شد کسی لبخند بر لب پدر من نمی دید. دائم بر حزن حضرت افزوده می شد روز عاشورا روز غصه و حزن پدر من وجود مقدس موسی بن جعفر سلام الله علیه بود. در یک روایت عجیبی دیدم خیلی روایت عجیب است فرمود وجود مقدس امام صادق اگر روزی نام ابا عبدالله جلوی ایشان برده می شد کسی آن روز لبخند به لب امام صادق نمی دید. شاید در کامل الزیارات بود می گوید محضر امام صادر بودم حضرت آب نوشیدند چشمشان پر از اشک شد. بعد قاتلین امام حسین را لعن کردند بعد فرمودند اگر کسی آب بیاشامد یاد امام حسین علیه السلام کند قتله امام حسین را لعن کند یادم نیست اینطور خاطرم است حضرت فرمود هزار درجه خدا بهش می دهد هزار گناه ازش پاک می کند. هزار حسنه به او می دهد و باز ثواب های بیشتر از این، این وادی امام حسین علیه السلام است. امام رضا ارواحنا فداه فرمود فرمود پسر شبیب ان سرک ان تلقی الله عزوجل ولیس علیک زنب یا ولا ذنب علیک اگر می خواهی وقتی به ملاقات خدا بروی هیچ گناهی نداشته باشی فزر الحسین علیه السلام امام حسین علیه السلام را زیارت کنید از دور و نزدیک. فرمود یابن شبیب ان سرک ان تکون فی الغرف المبنیه فی [:] مع النبی صل یالله علیه و آله و سلم. اگر می خواهی که در غرفه های بهشتی ساکن بشوی در جوار وجود مقدس رسول خاتم صلی الله علیه و آله و سلم که نمی شود بگویی چه مقامی است. فالعن قتله الحسین راحت را با آنها جدا کن تا هر کجا که ادامه شان هست از آنها صفت را جدا کن آنها را لعن کن هرکجا که رنگ و بوی آنها هست. در کل تاریخ چون به قول یک استادی د اشتیم می فرمود سیدالشهداء کل عالم را دو دسته کرده، مخالفین و موافقین، بعد حضرت فرمودند یابن شبیب اگر دوست می داری ان سرک ان تکون لک من الثواب اگر می خواهی خدا آن ثوابی را به تو بدهد که به شهدای سیدالشهداء داد ما لمن الستشهد مع الحسین علیه السلام خیلی بیان عجیبی است. اگر غیر از معصوم فرموده بود نمی شد بهش تکیه کنی معصوم است امام رضا ارواحنا فرمودند فرمودند فمتی ذکرته هر وقت یاد امام حسین افتادی صبح شب سحر بی وقت از خواب پریدی التماس امام حسین کن بگو یا لیتنی کنت معهم ای کاش من با شهدای شما بودم التماس کن فافوز فوزا عظیما ای کاش بودم به آن فوز می رسیدم. بعد حضرت فرمودند که اگر می خواهی با ما محشور بشوی خلاصه حاصلش یک کلمه است باید ولایت ما را داشته باشی، در همین حدیث ببینید اینها سیر با امام حسین است همه اینها راه سیر است حضرت راه سیر با امام حسین را دارند نشان می دهند می گویند این راه طولانی را اگر می خواهید با امام حسین سیر کنید اینطوری سیر کنید. روز اول محرم حضرت به ریان بن شبیب فرمودند دیگر، سیر در محرم با امام حسین همان سیری است که وجود مقدس علی بن موسی الرضا روز اول محرم فرمودند. بعد در صدر همه اینها دستورات یک روزه سیدالشهداء خواندند فرمودند یابن شبیب ان کنت باکیا لشیء فابک للحسین بن علی بن ابیطالب بعد فرمودند حتی اشکت تا جایی که اشکت بر گونه ات جاری شد ان بکیت علی الحسین حتی تسیر دموعک علی خدیک اشکت بر گونه تو جاری شد غفرالله لک کل ذنب اذنبته همه گناهات را خدای متعال پاک می کند صغیرا او کانه کبیرا قلیلا اوکان کثیر کم یا زیاد کوچک یا بزرگ اگر کسی در مقام بکاء بر سیدالشهداء باشد این آداب سیر با امام حسین علیه السلام هست که راه را باز می کند انسان وقتی سیرش شروع شد مقاماتی دارد که حالا در زیارات حضرت و در جای دیگر توضیح داده شده که مقاماتی که با حضرت طی می شود. حالا ببینید اساتید من ملاحظه کنند کامل الزیارات و بقیه مجامع را ببینید مقاماتی که زائر پیدا می کند زائر امام حسین آن مقامات را ببینید دیگر صلی الله علیک یا ابا عبدالله. امشب شب نهم و شب تاسوعاست. امام صادق فرمود بابی المظلوم بابی الغریب پدر و مادر من به فدای آن آقای غریبی که در غربت بود بعد فرمودند روز عاشورا روزی است یوم حوصر فیه الحسین علیه السلام، امروز روز تاسوعا، روز تاسوعا عذر می خواهم روز تاسوعا روزی است که حوصر فیه الحسین علیه السلام حلقه محاصره امام حسین را بستند دیگر، نمی گذاشتند کسی به طرف کربلا بیاید ولی در روز تاسوعا دیگر لشکر حلقه محاصره را بست مطمئن شدند دیگر کسی برای کمک سیدالشهداء نمی آید این طرف سی هزار لشکر آن طرف هم هفتاد نفر مشهور هست هفتاد و دو نفر، حالا کمی بیشتر یا کمتر، لذا مثل فردا بعد از ظهر تصمیم گرفتند کار را تمام کنند

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 58:57

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

  • کاربر مهمان
    سلام خیلی ممنون از شما

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی