display result search
سخنرانی استاد شهید مرتضی مطهری با موضوع اسلام و مُقتضیّات زمان
توسعه از ضروریات زندگی انسان ها است و بشر از ابتدا همواره در حال تحول بوده و هست و گاه جهشی او را او را به جلو سوق می دهد. اما آیا با قبول کردن اسلام می توان با توسعه همراه شد؟
انسان های یک جامعه به سه دسته تقسیم می شوند :
1. دین داران
این ها بیشترِ تحولات را ضد دین می دانند و ترجیح می دهند عقب تر از تکنولوژی زندگی کنند.
2. برخی مخالف دین بوده و هر چه برایشان قدمت داشته باشد را نمی پذیرند.
3. طبقه ی متوسطی نیز وجود دارند که هر دو این موارد را با هم دارند. اینها هم دین دارند و هم با مقتضیات زمان خود حرکت می کنند. مشکل اسلام در همین نقطه و از این قشر از مردم آغاز می شود چرا که برخی از امور درست، با پذیرش اسلام رعایت می شود.
برخی بر این باورند که قانون اصلی این جهان، تغییر است و اسلام امروز برای زندگی ما کافی نیست. نکته اینجاست که این تغییرات در جهان مادی و برای مادیات اتفاق می افتد و دین قانونی حساب می شود که تغییرناپذیر است. برای مثال قوانین فیزیک از ابتدای عالم هیچ تغییری نکرده و همچنان پابرجاست. درست مثل اینکه همه ی انبیاء از این دنیا رفته اند و باقی نمانده اند اما دین و اصول آن همچنان پابرجاست. قرآن کتابی است که ممکن است کهنه و پاره شود و از بین برود، اما ماهیت و اصل آن و مفاهیم آن تغییری نمی کند. روح زندگی بشر قابل تغییر نیست در حالی که شکل این زندگی مدام در حال عوض شدن است. مسائل دینی متوجه روح زندگی است. حاکم قرار دادن عقل بر نفس مانع این تغییرات می شود.
بهترین روش زندگی برای انسان ها این است که با طبیعت هماهنگ و همراه شوند. برای مثال اگر امروز جنگی اتفاق بیفتد انسان نمی تواند از شمشیر و نیزه برای مبارزه استفاده کند چرا که شکست او در مقابل انواع اسلحه و موشک و ... حتمی است.
معجزه ی اسلام همین هماهنگی او با همه ی زمان ها و نسل ها است. عقاید و باورهای اسلام منطبق بر فطرت انسان است و به همین دلیل هیچ گاه کهنه نخواهد شد. هماهنگی شرع و عقل همه ی مشکلات را حل می کند.
توسعه از ضروریات زندگی انسان ها است و بشر از ابتدا همواره در حال تحول بوده و هست و گاه جهشی او را او را به جلو سوق می دهد. اما آیا با قبول کردن اسلام می توان با توسعه همراه شد؟
انسان های یک جامعه به سه دسته تقسیم می شوند :
1. دین داران
این ها بیشترِ تحولات را ضد دین می دانند و ترجیح می دهند عقب تر از تکنولوژی زندگی کنند.
2. برخی مخالف دین بوده و هر چه برایشان قدمت داشته باشد را نمی پذیرند.
3. طبقه ی متوسطی نیز وجود دارند که هر دو این موارد را با هم دارند. اینها هم دین دارند و هم با مقتضیات زمان خود حرکت می کنند. مشکل اسلام در همین نقطه و از این قشر از مردم آغاز می شود چرا که برخی از امور درست، با پذیرش اسلام رعایت می شود.
برخی بر این باورند که قانون اصلی این جهان، تغییر است و اسلام امروز برای زندگی ما کافی نیست. نکته اینجاست که این تغییرات در جهان مادی و برای مادیات اتفاق می افتد و دین قانونی حساب می شود که تغییرناپذیر است. برای مثال قوانین فیزیک از ابتدای عالم هیچ تغییری نکرده و همچنان پابرجاست. درست مثل اینکه همه ی انبیاء از این دنیا رفته اند و باقی نمانده اند اما دین و اصول آن همچنان پابرجاست. قرآن کتابی است که ممکن است کهنه و پاره شود و از بین برود، اما ماهیت و اصل آن و مفاهیم آن تغییری نمی کند. روح زندگی بشر قابل تغییر نیست در حالی که شکل این زندگی مدام در حال عوض شدن است. مسائل دینی متوجه روح زندگی است. حاکم قرار دادن عقل بر نفس مانع این تغییرات می شود.
بهترین روش زندگی برای انسان ها این است که با طبیعت هماهنگ و همراه شوند. برای مثال اگر امروز جنگی اتفاق بیفتد انسان نمی تواند از شمشیر و نیزه برای مبارزه استفاده کند چرا که شکست او در مقابل انواع اسلحه و موشک و ... حتمی است.
معجزه ی اسلام همین هماهنگی او با همه ی زمان ها و نسل ها است. عقاید و باورهای اسلام منطبق بر فطرت انسان است و به همین دلیل هیچ گاه کهنه نخواهد شد. هماهنگی شرع و عقل همه ی مشکلات را حل می کند.
کاربر مهمان
کاربر مهمان