display result search
سخنرانی استاد محمد شجاعی با موضوع "زیارت عاشورا برمبنای استغاثه"، سال 1404
خداوند تبارک و تعالی رفتارش با ما تابع هدف خلقت ماست، در واقع تابع نگاهی هست که به ما دارد. خداوند کارش این است که هر مخلوقی را بر اساس ساختار وجودی اش به سمت هدف خلقتش هدایت می کند، چون ما روح خدا هستیم و برای خلافت الهی آفریده شدیم. رفتار خدا با ما تابع این نگاه است، کسانی که به معرفت نفس نمی رسند و خودشان را خانم و آقای مسلمان می دانند یا یک فرشته می دانند که در مقام عقلی هستند با خدا خیلی اختلاف نظر پیدا می کنند، یعنی خیلی جاها درگیر می شوند با خدا که خدا تو چرا با ما داری اینجوری رفتار می کنی؟ وقتی می گوید چرا داری با ما اینجوری رفتار می کنی اون مایی که اینا دارن با مایی که خدا از ما می شناسه فرق می کند. خدا اصالت را در برخورد با ما، من الهی ما می داند، ما چون خودمان را زمینی می بینیم اصالت را به این خانم و آقاه می دهیم. خدا هم عزیز است، یعنی نفوذناپذیر هست، تو نمی توانی با فهم غلط خودت او را به ستوه در بیاوری. خدا با آن منی کار دارد که از جنس خودش هست و جاودانه است و ابدی است. منی که برای خلافت الهی آفریده شده است و ظرفیت تربیت نامحدود دارد. بنابراین خیلی جاها که ما با غیب، با ائمه، با امام زمان دچار تعارض می شویم و قهر می کنیم، برای این هستش که بین من الهی ما با من زمینی ما تعارض ایجاد می شود. قرآن به ما می گوید: شما اصلا مال کره زمین نیستید و یک زمانی هم برمی گردید. بنابراین رشدی هم در ما ایجاد نمی شود. اگر کسی فهمید آدم است و روح خداست، و این در قلب او باور شد و انسان به بلوغ رسید، بلوغ انسانی اش با خانواده آسمانی اش، با اهل بیت، با خدا روبرو شود با خدا هم زبان می شود. یعنی قرآن رو می فهمد، زیارت عاشورا رو می فهمد. یعنی به یقین می فهمد که یکی از زیارت های بی نهایت مهمی که در واقع منشور زندگی یک انسان حقیقی هست، زیارت عاشوراست. در زیارت عاشورا از یک خون صحبت می کند، خون خدا، شما به معصوم می گویید خون خدا که انتقامش گرفته نشد. یعنی صحبت از مصیبتی هست و یک خونی ریخته شده و انتقامش هم گرفته نشد. انسان بدون متخصص معصوم انسان نیست و حیات انسانی ندارد.اما کسی که خودش را انسان می بیند و می داند که من در تعریف من فصل انسان امامت هست. فصل انسان ولایت هست یعنی اگر انسان با متخصص معصوم خلیفه الله چون خلیفه اللهی آفریده شدیم اگر با مربی خودمان ارتباط داشته باشیم تو باشگاه خدا پذیرفته شدیم، بنابراین زیر نظر یک خلیفه الله حرکت به سمت مقام خلافت الهی می کنیم. لذا امام حسین علیه السلام خودش یک خون در رگ های جامعه انسانی است که اگر بالا سر انسان ها بود، حاکم بر انسان ها بود، جامعه حیات انسانی داشت. قرآن می فرماید: شما فقط در اثر اطاعت خدا و اهل بیت به حیات می رسید و این حیات فقط با معصوم اتفاق می افتد، لذا این مصیبتی که در تاریخ انسانی اتفاق افتاد منجر به محرومیت انسان از خلیفه الهی شد. عمق این مصیبت را کسی که بفهمد انسان است. مصیبت اعظم حذف معصوم از مقام هدایت جامعه است. لذا در جامعه فاجعه ای بالاتر از این برای ما وجود ندارد. انسان روزی اش این هست که خلیفه الله بالا سرش باشد و در باشگاه خلیفه الله تا مقام محمود برود ولی اگر نباشد ما رشدی نمی کنیم. زیارت عاشورا دارد دست ما را از حسینی که قرار هست بعدها شهید شود می گذارد در دست امامی که قرار هست بعدها بیاد انتقام امام حسین را بگیرد و جهان رو نجات بدهد. تو به میزانی عزادار حقیقی هستی و به میزان صادقی در عزاداری برای امام حسین علیه السلام که اهل انتقام باشی. استغاثه مقامش بالاتر از دعا و ندبه است و استغاثه واجب هست چون استغاثه نیمی از انتقام هست، نیمی از انتقام عملیات زمینه سازی برای ظهور حضرت و نیمی اش هم تضرع است. دعا نصف بندگی هست و تضرع حقیقت بسیار مهمی است.
خداوند تبارک و تعالی رفتارش با ما تابع هدف خلقت ماست، در واقع تابع نگاهی هست که به ما دارد. خداوند کارش این است که هر مخلوقی را بر اساس ساختار وجودی اش به سمت هدف خلقتش هدایت می کند، چون ما روح خدا هستیم و برای خلافت الهی آفریده شدیم. رفتار خدا با ما تابع این نگاه است، کسانی که به معرفت نفس نمی رسند و خودشان را خانم و آقای مسلمان می دانند یا یک فرشته می دانند که در مقام عقلی هستند با خدا خیلی اختلاف نظر پیدا می کنند، یعنی خیلی جاها درگیر می شوند با خدا که خدا تو چرا با ما داری اینجوری رفتار می کنی؟ وقتی می گوید چرا داری با ما اینجوری رفتار می کنی اون مایی که اینا دارن با مایی که خدا از ما می شناسه فرق می کند. خدا اصالت را در برخورد با ما، من الهی ما می داند، ما چون خودمان را زمینی می بینیم اصالت را به این خانم و آقاه می دهیم. خدا هم عزیز است، یعنی نفوذناپذیر هست، تو نمی توانی با فهم غلط خودت او را به ستوه در بیاوری. خدا با آن منی کار دارد که از جنس خودش هست و جاودانه است و ابدی است. منی که برای خلافت الهی آفریده شده است و ظرفیت تربیت نامحدود دارد. بنابراین خیلی جاها که ما با غیب، با ائمه، با امام زمان دچار تعارض می شویم و قهر می کنیم، برای این هستش که بین من الهی ما با من زمینی ما تعارض ایجاد می شود. قرآن به ما می گوید: شما اصلا مال کره زمین نیستید و یک زمانی هم برمی گردید. بنابراین رشدی هم در ما ایجاد نمی شود. اگر کسی فهمید آدم است و روح خداست، و این در قلب او باور شد و انسان به بلوغ رسید، بلوغ انسانی اش با خانواده آسمانی اش، با اهل بیت، با خدا روبرو شود با خدا هم زبان می شود. یعنی قرآن رو می فهمد، زیارت عاشورا رو می فهمد. یعنی به یقین می فهمد که یکی از زیارت های بی نهایت مهمی که در واقع منشور زندگی یک انسان حقیقی هست، زیارت عاشوراست. در زیارت عاشورا از یک خون صحبت می کند، خون خدا، شما به معصوم می گویید خون خدا که انتقامش گرفته نشد. یعنی صحبت از مصیبتی هست و یک خونی ریخته شده و انتقامش هم گرفته نشد. انسان بدون متخصص معصوم انسان نیست و حیات انسانی ندارد.اما کسی که خودش را انسان می بیند و می داند که من در تعریف من فصل انسان امامت هست. فصل انسان ولایت هست یعنی اگر انسان با متخصص معصوم خلیفه الله چون خلیفه اللهی آفریده شدیم اگر با مربی خودمان ارتباط داشته باشیم تو باشگاه خدا پذیرفته شدیم، بنابراین زیر نظر یک خلیفه الله حرکت به سمت مقام خلافت الهی می کنیم. لذا امام حسین علیه السلام خودش یک خون در رگ های جامعه انسانی است که اگر بالا سر انسان ها بود، حاکم بر انسان ها بود، جامعه حیات انسانی داشت. قرآن می فرماید: شما فقط در اثر اطاعت خدا و اهل بیت به حیات می رسید و این حیات فقط با معصوم اتفاق می افتد، لذا این مصیبتی که در تاریخ انسانی اتفاق افتاد منجر به محرومیت انسان از خلیفه الهی شد. عمق این مصیبت را کسی که بفهمد انسان است. مصیبت اعظم حذف معصوم از مقام هدایت جامعه است. لذا در جامعه فاجعه ای بالاتر از این برای ما وجود ندارد. انسان روزی اش این هست که خلیفه الله بالا سرش باشد و در باشگاه خلیفه الله تا مقام محمود برود ولی اگر نباشد ما رشدی نمی کنیم. زیارت عاشورا دارد دست ما را از حسینی که قرار هست بعدها شهید شود می گذارد در دست امامی که قرار هست بعدها بیاد انتقام امام حسین را بگیرد و جهان رو نجات بدهد. تو به میزانی عزادار حقیقی هستی و به میزان صادقی در عزاداری برای امام حسین علیه السلام که اهل انتقام باشی. استغاثه مقامش بالاتر از دعا و ندبه است و استغاثه واجب هست چون استغاثه نیمی از انتقام هست، نیمی از انتقام عملیات زمینه سازی برای ظهور حضرت و نیمی اش هم تضرع است. دعا نصف بندگی هست و تضرع حقیقت بسیار مهمی است.
تاکنون نظری ثبت نشده است