- 376
- 1000
- 1000
- 1000
نصایح امام محمدباقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی، جلسه چهاردهم
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «نصایح امام محمدباقر علیه السلام به جابر بن یزید جعفی»، جلسه چهاردهم، سال 1390
وَتَعَرَّضْ لِرِقَّةِ الْقَلْبِ بِکَثْرَةِ الذِّکْرِ فِی الْخَلَوَاتِ؛
در ادامه حدیث شریفی که از امام باقر صلواتاللهعلیه خطاب به جابربنیزیدجعفی نقل شده، حضرت میفرمایند: «برای رقّت قلب، در خلوتها زیاد یاد خدا کن.» رقّت قلب حالتی است که به موجب آن، انسان در مقابل عواملی که موجب برانگیخته شدن احساسات و عواطف میشوند زود منفعل میشود. اثر ظاهری آن هم اشک چشم است. البته عوامل ریزش اشک مختلف است. شاید بعضی گمان میکنند که گریهکردن فقط در اثر ترس است؛ آن هم ترس از عذاب جهنم. ولی گریه انواعی دارد؛ ممکن است گر یه در اثر شادی ناگهان ی و مفرط باشد. مثلا مادری که بعد از سالها فرزندش را م یب یند آن قدر شاد میشود که گریه میکند. گاهی گریه از رو ی شرم است. مثلا اگر انسان نسبت به کسی اهانتی کرده باشد، وقتی با او مواجه میشود از شرم گریهاش میگیرد. گاهی گریه به خاطر ناام ید ی از حصول نت یجه است. به هر حال، این حالت انفعال در انسان «رقّت قلب» گو یند و اثر ظاهری آن گر یه کردن است.
موارد استعمال «قلب» در قرآن را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ به عبارت د یگر آنچه را که قرآن قلب مینامد دو کار متمایز و مشخص دارد؛ یکی درک و فهم، و د یگر ی احساسات و عواطف است. از کارها ی ی که قرآن به قلب نسبت میدهد درک و فهم است: لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا؛ با توجه به ا ین آ یه شر یف، قاعدتاً کسی که قلب دارد با ید مطالب را خوب درک کند. «فقه» یعنی فهم دقیق. ولی انسانها ی بدبخت که استعدادهای خود را از دست دادهاند با اینکه قلب دارند ولی چن ین فهم ی برایشان حاصل نمیشود. کار د یگر ی که قرآن به قلب نسبت داده است احساسات و عواطف است. محبت، نفرت، ترس، آرامش، امید، ناامیدی و ... حالات ی انفعالی است که در انسان پدید میآید و چه حالات مثبت آن و چه حالات منفی آن، به قلب نسبت داده میشود. به طور کلی میتوان گفت: قلب در اصطلاح قرآنی، هم مرکز ادراک و هم مرکز احساسات و عواطف است. «رقّت» مربوط به بخش احساسات و انفعالات است. برخ ی افراد با حوادث شادکنندهای که معمولا افراد متعارف نسبت به آنها بس یار شاد میشوند، بس یار بیتفاوت مواجه میشوند و در جایی که معمولا افراد به خشم م یآیند، بس یار خونسرد برخورد م یکنند. در مجالس روضه هم اشک ی از چشم آنها جار ی نم یشود. این حالت را «قساوت قلب» میگویند. قرآن در ا ین باره تعبیر جالبی دارد؛ میفرماید: إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء؛ برخ ی سنگها گاه میشکافند و نهر آب ی از م یان آنها جاری میشود و برخ ی د یگر شکاف برداشته و مقداری آب از آنها خارج م یشود. اما افراد قس ی القلب دلهای ی دارند که هیچگاه نمیشکنند و هیچ قطره اشکی هم از آنها ظاهر نمیشود. این حالت، نوع ی انحراف است؛ مثل اینکه کسی چشم دارد ولی نمیبیند. چشم ابزار د یدن است. اگر چشم نب یند معلوم م یشود که بیمار است. البته قرآن که میفرماید: وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا؛ منظور ابزار ب ینش باطن ی است که حق را نمیبیند.
وَتَعَرَّضْ لِرِقَّةِ الْقَلْبِ بِکَثْرَةِ الذِّکْرِ فِی الْخَلَوَاتِ؛
در ادامه حدیث شریفی که از امام باقر صلواتاللهعلیه خطاب به جابربنیزیدجعفی نقل شده، حضرت میفرمایند: «برای رقّت قلب، در خلوتها زیاد یاد خدا کن.» رقّت قلب حالتی است که به موجب آن، انسان در مقابل عواملی که موجب برانگیخته شدن احساسات و عواطف میشوند زود منفعل میشود. اثر ظاهری آن هم اشک چشم است. البته عوامل ریزش اشک مختلف است. شاید بعضی گمان میکنند که گریهکردن فقط در اثر ترس است؛ آن هم ترس از عذاب جهنم. ولی گریه انواعی دارد؛ ممکن است گر یه در اثر شادی ناگهان ی و مفرط باشد. مثلا مادری که بعد از سالها فرزندش را م یب یند آن قدر شاد میشود که گریه میکند. گاهی گریه از رو ی شرم است. مثلا اگر انسان نسبت به کسی اهانتی کرده باشد، وقتی با او مواجه میشود از شرم گریهاش میگیرد. گاهی گریه به خاطر ناام ید ی از حصول نت یجه است. به هر حال، این حالت انفعال در انسان «رقّت قلب» گو یند و اثر ظاهری آن گر یه کردن است.
موارد استعمال «قلب» در قرآن را میتوان به دو دسته تقسیم کرد؛ به عبارت د یگر آنچه را که قرآن قلب مینامد دو کار متمایز و مشخص دارد؛ یکی درک و فهم، و د یگر ی احساسات و عواطف است. از کارها ی ی که قرآن به قلب نسبت میدهد درک و فهم است: لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا؛ با توجه به ا ین آ یه شر یف، قاعدتاً کسی که قلب دارد با ید مطالب را خوب درک کند. «فقه» یعنی فهم دقیق. ولی انسانها ی بدبخت که استعدادهای خود را از دست دادهاند با اینکه قلب دارند ولی چن ین فهم ی برایشان حاصل نمیشود. کار د یگر ی که قرآن به قلب نسبت داده است احساسات و عواطف است. محبت، نفرت، ترس، آرامش، امید، ناامیدی و ... حالات ی انفعالی است که در انسان پدید میآید و چه حالات مثبت آن و چه حالات منفی آن، به قلب نسبت داده میشود. به طور کلی میتوان گفت: قلب در اصطلاح قرآنی، هم مرکز ادراک و هم مرکز احساسات و عواطف است. «رقّت» مربوط به بخش احساسات و انفعالات است. برخ ی افراد با حوادث شادکنندهای که معمولا افراد متعارف نسبت به آنها بس یار شاد میشوند، بس یار بیتفاوت مواجه میشوند و در جایی که معمولا افراد به خشم م یآیند، بس یار خونسرد برخورد م یکنند. در مجالس روضه هم اشک ی از چشم آنها جار ی نم یشود. این حالت را «قساوت قلب» میگویند. قرآن در ا ین باره تعبیر جالبی دارد؛ میفرماید: إِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء؛ برخ ی سنگها گاه میشکافند و نهر آب ی از م یان آنها جاری میشود و برخ ی د یگر شکاف برداشته و مقداری آب از آنها خارج م یشود. اما افراد قس ی القلب دلهای ی دارند که هیچگاه نمیشکنند و هیچ قطره اشکی هم از آنها ظاهر نمیشود. این حالت، نوع ی انحراف است؛ مثل اینکه کسی چشم دارد ولی نمیبیند. چشم ابزار د یدن است. اگر چشم نب یند معلوم م یشود که بیمار است. البته قرآن که میفرماید: وَ لَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا؛ منظور ابزار ب ینش باطن ی است که حق را نمیبیند.
تاکنون نظری ثبت نشده است