display result search
منو
لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه بیست و دوم

لذت مناجات(شرح مناجات خمس عشر)، جلسه بیست و دوم

  • 1 تعداد قطعات
  • 35 دقیقه مدت قطعه
  • 7 دریافت شده
سخنرانی آیت الله محمدتقی مصباح یزدی با موضوع «لذت مناجات»، جلسه بیست و دوم، سال 1386

در قسمتِ دوم مناجات الراغبین بعد از آرزو کردنِ آن مقام قرب «وَالتَّمَتُّعِ بِالنَّظَرِ إلَیْکَ»، به حال فعلی‌‌اش نگاه می‌‌کند و می‌‌گوید:
«وَها أنا مُتَعَرِّضٌ لِنَفَحاتِ رَوْحِکَ وَعَطْفِکَ، وَمُنْتَجِعٌ غَیْثَ جُودِکَ وَلُطْفِکَ»؛ جویای این هستم که باران رحمت را بر من نازل کنی، آلودگی‌‌های من شسته و راه برایم باز بشود و از این پستی نجات پیدا کنم. نکته‌‌ای که در این بخش جالب توجه است این است که می‌‌گوید: «فارٌّ مِن سَخَطِکَ إلَی رِضاکَ»؛ من در یک حالی هستم که از غضب و سخط تو به سوی رضا و خشنودی تو فرار کردم. فرض کنید در ارتباط بین انسان‌‌ها، اگر کسی نسبت به شخصیت بزرگی که ولی نعمت و ذی حق بر او است، کوتاهی کرده، در مقام عذرخواهی که بر می‌‌آید، می‌‌گوید: اگر چه ما اشتباه و کوتاهی کردیم، اما شما به بزرگی و فضیلت و آقایی خودتان ببخشید. این در واقع یعنی من از ناخشنودی به خشنودی پناه می‌‌برم. هر دو صفت مال همین شخص است. از این که من کارهای بدی کرده‌‌ام، بر من غضب کرده، ولی خود او صفات خوبی دارد که اگر من به آنها متوسل بشوم غضبش را می‌‌پوشاند. یک نوع فرار از غضب به رضاست. شبیه این معنا را در مورد خدای متعال هم می‌‌توان تصور کرد. در دعای افتتاح هم می‌‌خوانیم: «أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَةِ»؛ خدا هم صفات رحمت دارد و هم صفاتی که موجب مجازات و عقاب می‌‌شود. هم «أَرْحَمُ الرَّاحِمِین»؛ است، هم «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ». برای این که آدم از «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ»؛ فرار کند باید برود سراغ «أَرْحَمُ الرَّاحِمِین». این فرار و پناه از صفتی به صفتی دیگر، چیز عجیبی نیست.
اما بعد می‌‌گوید: «هارِبٌ مِنْکَ إلَیْکَ»؛ من از تو فرار می‌‌کنم و به سوی خودت می‌‌آیم.
چه موجب این می‌‌شود که انسان بگوید از خودت فرار می‌‌کنم به سوی خودت؟ معنایش هر چه باشد و به هر جهتی تشبیه شده باشد، به چه دلیل انسان چنین حالی پیدا می‌‌کند و چنین تعبیری را به کار می‌‌برد؟ درست است که صفات الهی عین ذات است و چیزی زائد بر ذات نیست. بنابراین وقتی بگوید از صفتی -اگر صفت ذاتی باشد- به یک صفت دیگری پناه می‌‌برم، آن صفت عین ذات است، و اگر به سوی صفت پناه می‌‌برم، عین ذات است. در ذات خدا تعددی وجود ندارد، منتها گاهی انسان می‌‌گوید از یک جهت به جهت دیگر می‌‌روم. انسان‌‌ها حیثیت‌‌های متعدد دارند. حیثیت عواطف مثبتشان غیر از عواطف منفی‌‌شان است. حالات و موقعیت‌‌هایشان تفاوت می‌‌کند. اما در خدا که این کثرت‌‌ها و تعددها وجود ندارد. این یک بحث عمیق فلسفی است که صفات عین ذاتند و زائد بر ذات نیستند. اما این کلام که در مقام مناجات و گفتگوی خودمانی است، شاید ناظر به این بحث عمیق فلسفی نباشد.
وقتی انسان از چیزی یا از کسی فرار می‌‌کند، می‌‌خواهد به جایی برود که او نباشد. حالا یا از خجالت است یا از ترس عقوبتش. اگر کسی بخواهد از خدا به خاطر جسارت و بی‌‌ادبی که کرده فرار کند و به خاطر ترس از عذاب و خجالت او جایی برود؛ کجا می‌‌تواند برود؟ کجا برود که خدا آنجا نباشد؟ هر کس مراتب پایین معرفت هم داشته باشد، می‌‌داند که جایی از خدا خالی نیست.
شخصی در ساختمان عظیمی که اتاقهای متعددی دارد، می‌‌خواهد از کسی فرار کند. همه قوایش را جمع می‌‌کند تا با سرعت فرار کند و از چنگ او در برود. وارد اتاق دیگری بشود ببیند باز آنجا ایستاده. از آنجا فرار کند به اتاق دیگری بیاید ببیند او زودتر آمده و آنجا هست! او دیگر چه کار می‌‌تواند بکند؟ چاره‌‌ای جز پناه بردن به همان کس دارد؟! نمی‌‌توانم فرار کنم به جایی که تو نباشی. نمی‌‌توانم جایی بروم که حکومت و قدرت تو نباشد. نمی‌‌توانم جایی بروم که اراده‌‌ی تو آنجا حاکم نباشد. کجا بروم؟ مانند کودکی که به خاطر اذیت و شیطانی‌‌اش ابتدا از مادر فرار می‌‌کند، پنهان هم می‌‌شود ولی بالاخره وقتی گرسته و دلتنگ می‌‌شود نیاز به نوازش مادر پیدا می‌‌کند و به دامان مادرش برمی‌‌گردد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 35:23

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی