- ۶۶۶
- ۱۰۰۰
- ۱۰۰۰
- ۱۰۰۰
دین داری فردی، لازمه نقش آفرینی اجتماعی، جلسه چهارم
سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین حامد کاشانی با موضوع «دین داری فردی، لازمه نقش آفرینی اجتماعی»، جلسه چهارم، سال ۱۴۰۲
سعی کردیم در دو سطح، دو چیز را آسیبشناسی کنیم.
یکی اینکه بنظر میرسد راجع به دین و محدوده و گسترهی دین در اجتماع یک نظر نیست، گروهی که ما آنها را موسوم به «تفریطی» کردیم، عرض کردیم که دین را فقط در ساحتِ فرد میبینند، یعنی میگویند دین فقط در خانه و سجاده است، در تعاملاتِ فرد با فرد، فرد با خالق، و فرد با خودش است؛ که عرض کردیم اگر مخاطب اینها بودند باید راجع به این موضوع صحبت میکردیم که دین راجع به عرصهی اجتماع حرف دارد یا ندارد حرف میزدیم، یعنی آیا اصلاً دینی که حرفی راجع به اجتماع ندارد میتواند سعادتبخش و نجاتبخش باشد یا نه؟ و در این مورد بحث کنیم. منتها چون از محیطی که صحبت میکنم خبر دارم که این تفریط مورد قبولِ اکثریت... ِ مطلقِ جمع است، پس به این موضوع نمیپردازم. یعنی در خیلی از جلسات باید راجع به این تفریط صحبت کرد، اما چون این موضوع در این جمع خیلی روشن است، عرض کردیم که از آن طرف هم یک افراطی وجود دارد، آن هم این است که دین را فقط در عرصهی اجتماع ببیند.
چرا این بخش را مطرح میکنم؟ به عنوان آدمی که معمولاً اطراف خود را با کنجکاوی نگاه میکرده است، برداشت من این است که بیشتر از اینکه دینگریزی در جامعه مطرح باشد، ناتوانیِ دینداران مطرح است. منظور بنده از «دینداران»، دیندارانِ متعصب است، البته منظور بنده از «متعصب» هم با متعصب بارِ منفی نیست، دیندارانِ باجزمِ به دین است، مؤمنینِ حقیقی به دین.
بیشتر از اینکه در جامعه دینگریزی باشد، به نظر بنده ضعفهایی در میان این دینداران در ارتباط با دیگران که این میزان پایبندی به دین ندارند وجود دارد و به نظر من قابل انکار نیست. نمیخواهم بگویم این موضوع هشتاد درصد است یا هشت درصد است، نود درصد است یا نُه درصد است. چون اینکه «آیا الآن دینگریزی داریم یا نداریم؟» و این موارد چگونه است، عناوین و گزینههای خیلی مختلفی دارد، باید ببینیم ما چه چیزی را ملاک درنظر میگیریم.
نمایش بیشتر
سعی کردیم در دو سطح، دو چیز را آسیبشناسی کنیم.
یکی اینکه بنظر میرسد راجع به دین و محدوده و گسترهی دین در اجتماع یک نظر نیست، گروهی که ما آنها را موسوم به «تفریطی» کردیم، عرض کردیم که دین را فقط در ساحتِ فرد میبینند، یعنی میگویند دین فقط در خانه و سجاده است، در تعاملاتِ فرد با فرد، فرد با خالق، و فرد با خودش است؛ که عرض کردیم اگر مخاطب اینها بودند باید راجع به این موضوع صحبت میکردیم که دین راجع به عرصهی اجتماع حرف دارد یا ندارد حرف میزدیم، یعنی آیا اصلاً دینی که حرفی راجع به اجتماع ندارد میتواند سعادتبخش و نجاتبخش باشد یا نه؟ و در این مورد بحث کنیم. منتها چون از محیطی که صحبت میکنم خبر دارم که این تفریط مورد قبولِ اکثریت... ِ مطلقِ جمع است، پس به این موضوع نمیپردازم. یعنی در خیلی از جلسات باید راجع به این تفریط صحبت کرد، اما چون این موضوع در این جمع خیلی روشن است، عرض کردیم که از آن طرف هم یک افراطی وجود دارد، آن هم این است که دین را فقط در عرصهی اجتماع ببیند.
چرا این بخش را مطرح میکنم؟ به عنوان آدمی که معمولاً اطراف خود را با کنجکاوی نگاه میکرده است، برداشت من این است که بیشتر از اینکه دینگریزی در جامعه مطرح باشد، ناتوانیِ دینداران مطرح است. منظور بنده از «دینداران»، دیندارانِ متعصب است، البته منظور بنده از «متعصب» هم با متعصب بارِ منفی نیست، دیندارانِ باجزمِ به دین است، مؤمنینِ حقیقی به دین.
بیشتر از اینکه در جامعه دینگریزی باشد، به نظر بنده ضعفهایی در میان این دینداران در ارتباط با دیگران که این میزان پایبندی به دین ندارند وجود دارد و به نظر من قابل انکار نیست. نمیخواهم بگویم این موضوع هشتاد درصد است یا هشت درصد است، نود درصد است یا نُه درصد است. چون اینکه «آیا الآن دینگریزی داریم یا نداریم؟» و این موارد چگونه است، عناوین و گزینههای خیلی مختلفی دارد، باید ببینیم ما چه چیزی را ملاک درنظر میگیریم.
نمایش بیشتر
تاکنون نظری ثبت نشده است