display result search
منو
فاطمه زهرا (س) نقطه اتصال عالم به ولایت امیرالمومنین (ع)، جلسه هفتم

فاطمه زهرا (س) نقطه اتصال عالم به ولایت امیرالمومنین (ع)، جلسه هفتم

  • 1 تعداد قطعات
  • 50 دقیقه مدت قطعه
  • 121 دریافت شده
سخنرانی آیت الله سید محمدمهدی میرباقری با موضوع "فاطمه زهرا (س) نقطه اتصال عالم به ولایت امیرالمومنین (ع)"، جلسه هفتم، سال 1394


یکی از بزرگ ترین نعمت هایی که خدای متعال به ما ارزانی داشته قرآن مجید است که در روایات معصومین علیهم السلام عِدل اهل بیت شمرده شده و یکی از دو حقیقت و گوهری می باشد که به وسیله وجود مقدّس نبیّ اکرم در عالم ما تنزّل پیدا کرده است. اگر وجود مقدّس پیامبر، لباس بشر نمی پوشید و به این دنیا نمی آمد قرآن هم هیچ گاه در عالم ما ظهور پیدا نمی کرد و همیشه این اسرار پوشیده و پنهان می ماند و دست احدی به قرآن نمی رسید. این کتاب عزیز که از نعمت های بزرگ الهی است در اختیار ما قرار گرفته و ما باید تلاش کنیم بر سر این سفره الهی بنشینیم و از این مائدة الله استفاده کنیم. استفاده از این کتاب مجید و این نعمت الهی مقامات و شرایطی دارد که از تلاوت و انس با این کتاب شروع می شود. اوّلین قدم در استفاده از این کتاب مأنوس بودن با آن و کثرت تلاوت این کتاب، آن هم با تواضع و ادب در مقابل قرآن و ادب در حضور است.

امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی احوال متّقین را توصیف می کنند می فرمایند متّقین اینگونه هستند که «أَمَّا اللَّیْلَ فَصَافُّونَ‏ أَقْدَامَهُمْ‏ تَالِینَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآن‏» شب ها در حالت خبردار می ایستند و قرآن را تلاوت می کنند آنگاه «یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثِیرُونَ‏ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِم‏» قلب خود را با قرآن محزون نموده و دوای دردهای پنهان خویش اعم از دردهای ظاهری و بیماری های باطنی را در قرآن جستجو می کنند. قرآن، کتابی بزرگ و با عظمت و کلام خدا می باشد «لقد تَجَلّی الله فی کلامه» اوّلین نکته در استفاده از این کتاب عزیز ادب در مقابل آن و رعایت حرمت این کتاب، همچنین مأنوس بودن و کثرت تلاوت آن به ویژه با رعایت ادب حضور است. در فضیلت تلاوت قرآن تاکید شده که در نماز و در حالت ایستاده خوانده شود. فرمود اگر کسی در حالت ایستاده قرآن را بخواند، در هر حرفی از حروف قرآن صد حسنه به او عنایت می کنند. نفرمود در هر کلمه بلکه فرمود در هر حرف صد حسنه به او عطا می شود. در ذیل هر حرف از حروف قرآن حقائق و اسراری است. همه حروف قرآن مثل حروف مقطعه هستند که دارای معانی و رموزی بین اهل بیت و خدای متعال می باشند و اگر کسی اهل قرآن شد از هر حرف قرآن بهره مند می شود.

نکته دوم این است که بهره مندی از قرآن نیاز به یک طهارت نفس و یک تحمّل دارد. خداوند در سوره مبارکه واقعه می فرماید «إِنَّهُ لَقُرْآنٌ کَرِیمٌ»(واقعه/٧٧) خود این قرآن، کریم و بخشنده است. دست قرآن باز است و شفاعت می کند و از نعمت های باطنی ای که در اختیار دارد به مؤمنین عطا می فرماید. «فِی کِتَابٍ مَکْنُونٍ» اما این قرآن کریم در یک کتابی است که آن کتاب هم مکنون بوده و در حجاب و پوشش قرار دارد. « لَا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» آنهایی که مطهّر هستند قرآن را مسّ می کنند که مطهّرون حقیقی معصومین علیهم السلام هستند و مابقی افراد هم به اندازه ای که به معصوم متّصل می شوند طاهر خواهند شد. از آیه «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»(احزاب/٣٣) استفاده می شود که طهارت از ناپاکی ها و غفلت ها و و مقامات شرک مختصّ معصومین است. شاید از این آیه این استفاده شود که فقط آن حضرات مطهر هستند و مابقی به اندازه اتصالشان به این سرچشمه، طاهر می شوند. امام سرچشمه طهارت است و هر اندازه که انسان به امام مقرب شود، از طهارت امام برخوردار می شود. شاید مضمون این فقره از جامعه کبیره که در روایات متعددی هم آمده است همین باشد «وَ جَعَلَ صَلَوَاتِنَا عَلَیْکُمْ وَ مَا خَصَّنَا بِهِ‏ مِنْ‏ وَلَایَتِکُمْ‏ طِیباً لِخَلْقِنَا وَ طَهَارَةً لِأَنْفُسِنَا وَ تَزْکِیَةً لَنَا وَ کَفَّارَةً لِذُنُوبِنَا»
شرط بهرمندی از قرآن طهارت و شرط طهارت، تقرّب به معصوم است؛ به همین دلیل خدای متعال در آیات متعدد قرآن این مطلب را به صراحت بیان کرده است که حقیقت کتاب در نزد اهل العلم یعنی کسانی که أوتوا العلم هستند، می باشد «بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ»(عنکبوت/٤٩). سراسر قرآن، آیات بیِّنات است و اگر کسی به قرآن راه پیدا کرد حقائق بر او آشکار می شود «وَنَزَّلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ»(نحل/٨٩).

در کافی است که امام باقر علیه السلام فرمودند خدای متعال نفرمود قرآن بین دو جلد کتاب است بلکه فرمود فی صدور الذین اوتوا العلم، یعنی جای قرآن در سینه کسانی است که خدا به آنها علم الهی و علم قرآن داده و علم همین است. به امام صادق علیه السلام عرض کردند علم شما از کجا است؟ آیا از کتب و صحف است؟ یا از معلمی است که شما در اختیار دارید؟ فرمود «الامر اعظم و أوجب» بعد فرمودند که این آیه قرآن مفسر علم ما است «وَکَذَلِکَ أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ رُوحًا مِنْ أَمْرِنَا مَا کُنْتَ تَدْرِی مَا الْکِتَابُ وَلَا الْإِیمَانُ ولکِنْ جَعَلْنَاهُ نُورًا نَهْدِی بِهِ مَنْ نَشَاءُ مِنْ عِبَادِنَا»(شوری/٥٢) ما بر پیامبر خود وحی کرده و بدون حجاب با او تکلّم نمودیم. در این تکلّم کلمه روح به پیامبر عطا شد و همین حقیقت است که همه مراتب کتاب الهی و ایمان در آن مندرج است.

این همان چیزی است که خدای متعال بعد از نبیّ اکرم به ائمه علیهم السلام عنایت کرده است. فرمود علم ما همین است و این حقیقت است که در محضر امام می باشد «بَلْ هُوَ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ فِی صُدُورِ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ» اگر کسی بخواهد به قرآن راه پیدا کند باید راهی به کسانی که أوتوا العلم هستند، بیابد. اگر کسی به ساحت امام نزدیک شد، به حقائق و اسرار توحید و به علوم و رموز کتاب نزدیک می شود. کتاب همان علم امام یا قسمت عمده ای از علم امام است که مکرّر در روایات هم بیان شده است؛ غیر از اینکه فرمودند «إِنَّ أَمْرَنَا صَعْبٌ‏ مُسْتَصْعَبٌ‏ لَا یَعْرِفُهُ وَ لَا یُقِرُّ بِهِ إِلَّا ثَلَاثَةٌ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِیٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ نَجِیبٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِیمَان‏» امر ولایت مسأله دشواری است که تنها سه دسته می توانند این حقیقت را تحمل کنند. ملائکه مقرب، انبیاء مرسل و بندگان مؤمنی که خداوند با ریاضت، قلبشان را آماده کرده است.
لذا فرمود علم الهی نزد ما است و علم ما هم صعب مستصعب است و به آن کسی که ما بخواهیم می دهیم، بنابراین اگر کسی بخواهد به قرآن برسد، راهش همین است. ما بخواهیم یعنی اینکه خدا بخواهد. آن کس را که ما بخواهیم، قرآن را می فهمد پس انسان باید جزء دسته من نشاء و عباد ممتحن شود.

امیرالمومنین علیه السلام، فرمودند: «إِنَ‏ اللَّهَ‏ قَسَمَ‏ کَلَامَهُ‏ ثَلَاثَةَ أَقْسَامٍ فَجَعَلَ قِسْماً مِنْهُ یَعْرِفُهُ الْعَالِمُ وَ الْجَاهِلُ وَ قِسْماً لَا یَعْرِفُهُ إِلَّا مَنْ صَفَا ذِهْنُهُ وَ لَطُفَ حِسُّهُ وَ صَحَّ تَمْیِیزُهُ مِمَّنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ- وَ قِسْماً لَا یَعْلَمُهُ إِلَّا اللَّهُ وَ مَلَائِکَتُهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْم‏» خدای متعال کلام خویش را سه قسم کرده است. یک قسم قرآن را، عالم و جاهل می فهمند. سی جلد تفسیر نوشته اما منکر ولایت امیرالمومنین است. این سی جلد کتاب همان بخش است که یعرفه العالم و الجاهل، چه آن کسی که عالم به حقائق است چه آن کسی که جاهل است هردو می فهمند. قسم دوم این است که خدا باید به شخص، صافی ذهن، لطافت حسّ و قوه تمییز صحیح بدهد تا بتواند به آن قسم برسد. حضرت خلاصه کردند در یک کلمه که ممن شرح الله صدره للإسلام؛ پس قسم دوم معارف برای آنهایی است که به شرح صدر رسیدند. و اما قسم سوم که مختص به خدای متعال و أمناء الهی و راسخون در علم است که ائمه علیهم السلام می باشند. ما می توانیم جزء دسته دوم باشیم زیرا اولی یعنی یعرفه العالم و الجاهل اصلا مهم نیست و این همان است که حضرت فرمود و الله که اینها یک حرف از قرآن را نفهمیدند. از علمای بزرگ زمان امام صادق علیه السلام بودند اما فرمود والله یک حرف قرآن را نفهمیدند. حتی اگر پنجاه جلد هم در مورد قرآن بنویسند یک حرف آن را نمی فهمند.

اما مرحله دوم برای کسانی است که به شرح صدر رسیدند. شرح صدر چیست؟ خدای متعال در قرآن می فرماید «فَمَنْ یُرِدِ اللَّهُ أَنْ یَهْدِیَهُ یَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ»(انعام/١٢٥) اگر خدای متعال بخواهد کسی را هدایت کند، به او شرح صدر می دهد تا بتواند به حقیقت اسلام و دین خدا برسد. انسان نمی تواند بدون شرح صدر به حقیقت اسلام راه پیدا کند. شرح صدر رزق کسانی است که خدای متعال می خواهد آنها را هدایت کند. وجود مقدس مقدّس نبیّ اکرم در بیان معنای شرح صدر فرمود شرح صدر، نورانیتی است که در قلب مؤمن وارد می شود که موجب می شود قلب وسعت پیدا کرده و زمینه ای فراهم شود که حقائق به این قلب نازل گردد. به حضرت عرض کردند علامتش چیست؟ حضرت فرمودند سه علامت دارد «التجافی عن دار الغرور و الإنابة الی دار الخلود و الاستعداد للموت قبل حلول الفوت» اگر خدای متعال بخواهد کسی را هدایت کند قلب او را به نور مخصوصی نورانی می گرداند، اثر این نور این است که در درونش دلکندگی از دنیا پیدا می شود، همچنین انابه و توجه و رویکرد به دار الخلود و به عالم الهی در درونش ایجاد می شود و در دنیا بی قرار و متمایل به عالم بالا است. قبل از اینکه فرصت تمام شود آماده رفتن شده و بارش را بسته است. اگر این علائم در کسی بود پیدا است که خدای متعال قلب او را نورانی کرده، به او شرح صدر داده و او را برای پذیرش حقائق مهیا کرده است و قصد هدایت او را دارد.

اما این نور چیست؟ در قرآن این نور به اشکال مختلفی بیان شده است. گاهی خدای متعال می فرماید « اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ‏ نُورِهِ‏ کَمِشْکاةٍ فیها مِصْباح‏»(نور/35) الله تبارک و تعالی نور آسمان ها و زمین است. یعنی چه نور است؟ مفسرین در این مورد مفصل صحبت کرده اند اما روایت امام رضا اروحنا فداه به شکل خاصی آیه را معنا کرده است. «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ‏ فَقَالَ هَادٍ لِأَهْلِ السَّمَاءِ وَ هَادٍ لِأَهْلِ الْأَرْض‏» اینکه خدای متعال در قرآن می فرماید «ذلک الکتاب لا ریب فیه هدیً» این هدیً یعنی اینکه نور الهی سرچشمه هدایت عوالم است. بعد در آیه نور در چهار مرحله توضیح می دهد که این نور چگونه در عالم نازل می شود و ما از آن بهره می بریم. مرحله اوّل الله نورُ السموات و الارض؛ مرحله دوّم این نور الهی در یک مثل متمثل می شود مثلُ نوره؛ مرحله سوّم این مثل نور، مثل چراغدانی است که در عوالم می درخشد و آنها را روشن می کند نورٌ علی نورٌ؛ مرحله چهارم این نور می آید «فی بیوتٍ أذنَ الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه» هدایت خدا وقتی می خواهد از وجود مقدس نبیّ اکرم به ما برسد، مستقیم نمی رسد زیرا آن نور بسیار قوی تر از این است که بتوانیم مستقیم دریافت کنیم. آن نور مثل یک چراغدان در عوالم می تابد. فرمود چراغدانی که نور نبیّ اکرم در او ظهور پیدا کرده و همه کائنات را روشن نموده است، وجود مقدس فاطمه زهراء سلام الله علیها می باشد. نور الهی در وجود مقدس حضرت ظهور پیدا کرده است.

این چراغی که خدا در وجود مقدس فاطمه زهراء روشن کرده چیست؟ می فرماید این دو چراغی که در وجود مقدس فاطمه زهراء روشن شده و نور الهی از طریق این چراغ ها به عالم می رسد، دو فرزند حضرت زهراء یعنی امام حسن و امام حسین سلام الله علیهم اجمعین هستند. تا می رسد به نور علی نور و امامٌ بعد امام من ولد فاطمه. وقتی نور الهی می خواهد نه تنها در عالم ما بلکه در کائنات درخشش پیدا کند، در وجود مقدس حضرت زهراء تَجَلّی کرده و از طریق ائمه علیهم السلام در ظاهر می شود. تا اینجا دست ما به این نور نمی رسد اما مرحله بعد این است «فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه» چراغی را که خدا روشن کرده، درخانه هایی می آید که خدای متعال اجازه داده در این خانه ها رفعت پیدا بشود. بیرون از این خانه ها، اصلا اذنی برای رفعت نیست و در بیرون از آنها هزار سال نماز یا صدقه دادن همه اموال هم، حتی یک قدم انسان را بالا نمی برد؛ اما در این خانه ها کار به جایی می رسد که می خوابی رشد می کنی، در بازار هستی رفعت پیدا می کنی و معاشرتت برایت رفعت می آورد «فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ؛ رِجَالٌ لَا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ»(نور/36-37) اگر در این خانه وارد شدی، جزء رجالی می شوی که هیچ چیز آنها را از توجه به خدا یعنی نماز و دستگیری از بندگان غافل نمی کند. شخصی که در این خانه است، یک روی چهره اش رو به خدا است، از دست خدا می گیرد و به بندگان خدا می بخشد. این زکات هم فقط زکات مالی نیست بلکه مؤمنی که در این بیوت قرار می گیرد، رفعت پیدا می کند و یک دست او به سمت خدا است و دست دیگرش به سمت مردم و هیچ چیز هم او را از این دو وظیفه غافل نمی کند. کسی که به این خانه داخل شد، تجارت و خوابش هم ذکر است. حضرت فرمود معنای این آیه این نیست که تجارت نمی کنند بلکه معنای آن، این است که تجارتشان آنها را غافل نمی کند و فی صلاتهم دائمون و فی زکاتهم دائمون می شوند.

نور الهی در نبیّ اکرم متمثل شده است. روایتی هم می فرماید حضرت زهرا روحی التی بین جنبی؛ فاطمه سلام الله علیها قلب، جان و روح پیامبر است و این نور در فاطمه زهراء سلام الله علیها تَجَلّی کرده است. این نوری که در وجود مقدس فاطمه زهرا ظهور پیدا کرده و مثل چراغ در وجود ایشان می درخشد، مصباح اهل بیت علیهم السلام هستند. در زیارت جامعه کبیره فرموده اند «خَلَقَکُمُ‏ اللَّهُ‏ أَنْوَاراً فَجَعَلَکُمْ بِعَرْشِهِ مُحْدِقِین‏». یک مرحله از خلقت ائمه این است که انواری در گرد عرش خدا بودند که در آنجا طواف می کردند و آنجا مرحله ارتباط عالم ملائکه با اهل بیت است و ایشان معلم ملائکه بودند. «حَتَّى مَنَّ عَلَیْنَا بِکُمْ فَجَعَلَکُمْ‏ فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُه‏» بر ما انسان ها منت گذاشت و شما را در خانه هایی آورد که اجازه داده نامش در آنها گفته شود. ائمه وقتی به این عالم آمدند، دست ما به آنها می رسد و وقتی وارد بیوت ائمه شدیم، انوار هدایت الهی در قلب ما وارد می شود، آنگاه جزء کسانی می شویم که شرح صدر پیدا کردند و سپس باب کتاب خدا به روی ما گشوده می شود.

اگر کسی بخواهد قرآن را بفهمد، باید القاء سمع کند و همچنین باید جزء آن دسته ای شود که حضرت فرمود قسمی از معارف قرآن برای کسانی است که به شرح صدر رسیدند. شرح صدر یعنی قلبشان به مشکات نور خدا نورانی شده و شعاعی از نور حضرت زهراء در دلشان آمده است. کسانی که یک تَجَلّی از حضرت زهراء در دلشان پیدا می شود، قرآن فهم می شوند، چون «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ» زیرا حضرت زهرا لیلةُ القدر هستند. حضرت زهراء هم ظرف نزول ائمه و هم ظرف نزول قرآن است، بنابراین هم امام و هم قرآن ادامه حضرت زهراء هستند. در روایات فرموده اند «اخرج منها الأنوار أئمتی» همه انوار ائمه از وجود مقدس حضرت زهراء سلام الله علیها در این عالم ساطع می شوند و ایشان مصدر جلال انوار ائمه است.

اگر کسی بخواهد حقیقت کتاب خدا را بفهمد، باید وارد شب قدر شود و به اندازه ای که وارد شب قدر می شود به قرآن می رسد چون قرآن در شب قدر نازل شده و امام صادق علیه السلام فرمود لیلة القدر یعنی حضرت زهراء. اگر کسی بخواهد قرآن فهم شود و به شرح صدر برسد باید یک پرتویی از حضرت زهراء و یک غباری از شب قدر بر دلش بنشیند، اگر نشست به همان اندازه برای بهرمندی از قرآن مهیا می شود. اگر این پرتو شب قدر آمد، آنگاه آن حجاب کنار می رود والا انسانی که نورانی نشده، در ظلمت به سر می برد. ظلمتِ اولیاء طاغوت و اصحاب سقیفه نمی گذارد که ما قرآن را بفهمیم همانطور که نمی گذارد امام شناس شویم.

یک تعبیر بلندی در روایتی بیان شده که در کتاب صافی آمده است. فرمود از اموری که در شب قدر مقدر شده، ولایت ائمه است و این هم در همین ظرف است که اگر کسی به حضرت زهرا رسید، به اسرار ولایت ائمه می رسد و باب ولایت امیرالمومنین بر او گشوده می شود.
وجود مقدس حضرت زهرا حلقه اتصال ما به امیرالمومنین و قرآن هستند. اگر کسی به این حضرت نرسید، از همه چیز محروم می شود و گشایش به دست ایشان است. حضرت برای اینکه این گشایش در عالم واقع شود و باب قرآن بسته نشود، در این عالم تَجَلّی کردند و بعد هم با بلاء خودشان، عالم را به قرآن رساندند که البته خیلی هم گران تمام شده است. حضرت در قالب حوراء الانسیه آمدند. حوریه بودن برای حضرت زهراء مقام نیست اما این روایت چه می خواهد بگویدکه این وجود مقدس، آنقدر لطیف است که حَتّی وقتی لباس بشر هم می پوشد حوراء الانسیه است؛ اما با اینکه این وجود مقدس، با اینهمه نورانیت و لطافت و علو مقام در عالم نزول پیدا کرده، وجود شریفش کفران شده است.

حضرت ماموریت خود را، حتی در یک مدت کوتاه ٧٥ روز در این عالم تمام کرد. اگر حضرت جوانمرگ شد و از خدای متعال خواست که عجل وفاتی سریعاً، برای این بود که کار حضرت با همین تکمیل می شد والا اگر قرار بود که مأموریت حضرت با ماندنش در عالم دنیا باشد، دعا می کرد که خدا او را نگاه بدارد اما ماموریت حضرت با رفتنش در سن جوانی که یکی از بزرگ ترین حجّت های ما است، به پیان رسید. کسانی که اکنون آن وقایع را انکار می کنند و می گویند خبری نبوده، اگر قرار بود حضرت شصت - هفتاد سال در این عالم زندگی کنند، چه می گفتند؟ می گفتند هیچ خبری نبوده است. آنها باید پاسخ دهند که قبر یگانه دختر پیامبر که در سنین جوانی به شهادت رسیده، کجا است! ایشان در این ٩٥ روز، همه آن ماموریتی که باید انجام بدهد را انجام داد و همه آن سختی را که برای هدایت عالم باید تحمل کند، تحمل کرد و باطن آن بلاء را هیچ کس، جز امیرالمومنین علیه السلام نمی فهمد که چه چیزی در عالم اتفاق می افتد.

قطعات

  • عنوان
    زمان
  • 50:13

مشخصات

ثبت نقد و نظر نقد و نظر

    تاکنون نظری ثبت نشده است

تصاویر

پایگاه سخنرانی مذهبی