- 2751
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 1 - 3 سوره احقاف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره احقاف- آیه 1-3
حم
تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
مَا خَلَقْنَا السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَآ إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمّىً وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ عَمَّآ أُنذِرُواْ مُعْرِضُونَ
ترجمه
حا، میم.
نزول (این) کتاب، از جانب خداوند عزیز حکیم است.
ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، جز بر اساس حق و زمانبندى مشخّص نیافریدیم، و(لى) کسانى که کفر ورزیدند، از آنچه بدان هشدار داده شده اند، روىگردانند.
سرآغاز هفت سوره غافر، فصّلت، شورى، زخرف، دخان، جاثیه و احقاف، حروف مقطعه «حم» است که به «حوامیم سبعه» معروف است.
از تکرار آیه «حم، تنزیل الکتاب...» در چند سوره پشت سر هم، مىتوان فهمید که مسائل مهم و اساسى را باید تکرار کرد.
عزّت، از اوصاف و کمالاتى است که هم براى خدا آمده، «من اللّه العزیز»، هم براى کتابِ خدا، «انّه لکتاب عزیز» هم براى پیامبر خدا و مؤمنان به خدا آمده است. «انّ العزّة للّه و لرسوله و للمؤمنین»
آفرینش هستى، حکیمانه و بر اساس حقّ است. اگر در هستى با چیزى برخورد کردیم که اسرار وجودى آن را نفهمیدیم، به آفریدگار آن خدشهاى وارد نیست، بلکه مشکل محدودیّت علمى ما مىباشد، چنانکه در جاى دیگر مىخوانیم: «و ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما لاعبین، ما خلقناهما الاّ بالحقّ و لکن أکثرهم لایعلمون»
با کمى دقّت در آیاتى که پس از حروف مقطعه «حم» آمده، نتیجه مى گیریم که قرآن:
از سرچشمه علم و عزّت خداوند است. «تنزیل الکتاب من اللّه العزیز العلیم»
از سرچشمه رحمت و محبّت اوست. «تنزیل من الرّحمن الرحیم»
از سرچشمه قدرت و حکمت اوست. «کذلک یوحى... اللّه العزیز الحکیم»
کتابى روشن و روشنگر و مایه اندیشه و تعقّل است. «الکتاب المبین... قرآناً عربیّاً لعلّکم تعقلون»
کتابى مبارک و مایه برکت است. «و هذا کتاب أنزلناه مبارک فاتّبعوه»
یکى از عوامل اساسى انحراف انسان، عدم توجّه به محدود بودن و فانى بودن دنیا و توهّم جاودانه بودن خود است، لذا انسان به فرموده قرآن به راهها و روشهاى گوناگونى براى جاودانه ماندن خود دست مىزند:
گاهى براى بقاى خود به جمع مال و ثروت و شمار و حساب و کتاب آن مىپردازد و توفیق هیچ انفاقى ندارد. «الّذى جمع مالاً و عدّده . یحسب انّ ماله اخلده»
گاهى براى جاودانگى خود بناهایى محکم مىسازد. «و تتّخذون مصانع لعلّکم تخلدون»
گاهى براى همیشگى خود به زورگویى و لشکرکشى و قدرتطلبى روى مى آورد. «واستکبر هو و جنوده فى الارض بغیر الحقّ و ظنّوا انّهم الینا لایرجعون»
گاهى به پندار خود، در صدد مقابله با مرگ و قهر الهى برمىآید. «وظنّوا انّهم مانعتهم حصونهم»
غافل از آنکه محدودیّت عمر، حقیقتى است که در مورد همه جریان دارد. «اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیّدة» و قرآن همواره خطر غفلت را به انسان تذکّر داده است. «ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما الاّ بالحقّ و أجل مسمّى»
پیام ها
1- نزول قرآن، تنها از جانب خداوند عزیز و حکیم مقدور است و از عهده بشر خارج است. «تنزیل الکتاب من اللّه العزیز الحکیم»
2- برنامه هاى قرآن، هر چند آسمانى و متعالى است، امّا در حدّ فکر و توان محدود بشر، نازل شده است. «تنزیل الکتاب»
3- چون نزول قرآن از سوى خداوندى است که سرچشمه عزّت و حکمت است، لذا برنامه ها و دستورات آن فرد و جامعه را به سوى عزّت و استوارى سوق مى دهد. «من اللّه العزیز الحکیم»
4- عزّت و قدرت خداوند، آمیخته با حکمت و کاردانى است. «اللّه العزیز الحکیم»
5 - نظام هدفدار، بدون برنامه نمىشود. تکوین و تشریع، بر اساس حق و حکمت است. «الکتاب... الحکیم - خلقنا... بالحق»
6- در نظام آفرینش، کژى، انحراف، سستى، پستى، نادرستى و بیهودگى جایى ندارد. «ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما الا بالحق»
7- آسمانها و زمین و تمام هستى، زمان و فرجامى حساب شده و سنجیده دارند و اتفاقى و بىحساب نیستند. «خلقنا... بالحق و أجل مسمى»
8 - لازمهى حقّانیّت آفرینش، وجود جهانى پس از آن است. (اگر معاد نباشد، بسیارى از نابرابرىها و بىعدالتىها جبران نشده و موجّه نخواهد بود.) «ما خلقنا... الاّ بالحقّ و أجل مسمّى»
9- تمام پدیدهها از آغاز تا پایان، حساب شده و زیرنظر هستند. «أجل مسمّى»
10- توجّه به محدودیّت دنیا و ناپایدارى نعمتها و پدیدهها، زمینه حقگرایى و دل نبستن به دنیا و هشدارى براى انسان است. «أجل مسمّى»
11- نظام تکوین و تشریع براى هدایت و کمال انسان است، با این حال، برخى ناسپاسى کرده و کفر مىورزند. «والّذین کفروا عما انذروا معرضون»
12- تمام هستى در مسیر حق حرکت مىکند و این انسان است که مىتواند با انتخاب مسیرى ناحق، منحرف شود. «والّذین کفروا عمّا انذروا معرضون»
13- در نظام تعلیم و تربیت و تبلیغ، هشدار و تهدید لازم است. «اُنذروا»
14- اعراض از حق، نشانه اراده و اختیار انسان است. «معرضون»
توضیحات
سیماى سوره احقاف
این سوره که در ابتداى جزء بیست و ششم قرآن قرار گرفته، سى و پنج آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
«احقاف» به معناى شنهاى روان است که بر اثر باد روى هم انباشته مى شود. به سرزمین قوم عاد، به خاطر آنکه شنزار و ریگستان بود، احقاف مى گفتند.
نام گذارى این سوره به «احقاف»، بر اساس آیه 21، در بیان ماجراى حضرت هود و قوم عاد است.
این سوره، آخرین سوره از سوره هاى هفتگانه اى است که با حروف مقطّعه «حم» شروع شده و در تمامى آنها بعد از این حروف، سخن از نزول قرآن و اهمیّت آن است.
امام صادق (ع) فرمودند: هرکس سوره احقاف را در هر شب جمعه قرائت کند، در دنیا از ترس و هراس دنیوى ایمن باشد و در آخرت نیز ترسى ندارد.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
حم
تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ
مَا خَلَقْنَا السَّمَوَاتِ وَالْأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَآ إِلَّا بِالْحَقِّ وَأَجَلٍ مُّسَمّىً وَ الَّذِینَ کَفَرُواْ عَمَّآ أُنذِرُواْ مُعْرِضُونَ
ترجمه
حا، میم.
نزول (این) کتاب، از جانب خداوند عزیز حکیم است.
ما آسمانها و زمین و آنچه را میان آنهاست، جز بر اساس حق و زمانبندى مشخّص نیافریدیم، و(لى) کسانى که کفر ورزیدند، از آنچه بدان هشدار داده شده اند، روىگردانند.
سرآغاز هفت سوره غافر، فصّلت، شورى، زخرف، دخان، جاثیه و احقاف، حروف مقطعه «حم» است که به «حوامیم سبعه» معروف است.
از تکرار آیه «حم، تنزیل الکتاب...» در چند سوره پشت سر هم، مىتوان فهمید که مسائل مهم و اساسى را باید تکرار کرد.
عزّت، از اوصاف و کمالاتى است که هم براى خدا آمده، «من اللّه العزیز»، هم براى کتابِ خدا، «انّه لکتاب عزیز» هم براى پیامبر خدا و مؤمنان به خدا آمده است. «انّ العزّة للّه و لرسوله و للمؤمنین»
آفرینش هستى، حکیمانه و بر اساس حقّ است. اگر در هستى با چیزى برخورد کردیم که اسرار وجودى آن را نفهمیدیم، به آفریدگار آن خدشهاى وارد نیست، بلکه مشکل محدودیّت علمى ما مىباشد، چنانکه در جاى دیگر مىخوانیم: «و ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما لاعبین، ما خلقناهما الاّ بالحقّ و لکن أکثرهم لایعلمون»
با کمى دقّت در آیاتى که پس از حروف مقطعه «حم» آمده، نتیجه مى گیریم که قرآن:
از سرچشمه علم و عزّت خداوند است. «تنزیل الکتاب من اللّه العزیز العلیم»
از سرچشمه رحمت و محبّت اوست. «تنزیل من الرّحمن الرحیم»
از سرچشمه قدرت و حکمت اوست. «کذلک یوحى... اللّه العزیز الحکیم»
کتابى روشن و روشنگر و مایه اندیشه و تعقّل است. «الکتاب المبین... قرآناً عربیّاً لعلّکم تعقلون»
کتابى مبارک و مایه برکت است. «و هذا کتاب أنزلناه مبارک فاتّبعوه»
یکى از عوامل اساسى انحراف انسان، عدم توجّه به محدود بودن و فانى بودن دنیا و توهّم جاودانه بودن خود است، لذا انسان به فرموده قرآن به راهها و روشهاى گوناگونى براى جاودانه ماندن خود دست مىزند:
گاهى براى بقاى خود به جمع مال و ثروت و شمار و حساب و کتاب آن مىپردازد و توفیق هیچ انفاقى ندارد. «الّذى جمع مالاً و عدّده . یحسب انّ ماله اخلده»
گاهى براى جاودانگى خود بناهایى محکم مىسازد. «و تتّخذون مصانع لعلّکم تخلدون»
گاهى براى همیشگى خود به زورگویى و لشکرکشى و قدرتطلبى روى مى آورد. «واستکبر هو و جنوده فى الارض بغیر الحقّ و ظنّوا انّهم الینا لایرجعون»
گاهى به پندار خود، در صدد مقابله با مرگ و قهر الهى برمىآید. «وظنّوا انّهم مانعتهم حصونهم»
غافل از آنکه محدودیّت عمر، حقیقتى است که در مورد همه جریان دارد. «اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فى بروج مشیّدة» و قرآن همواره خطر غفلت را به انسان تذکّر داده است. «ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما الاّ بالحقّ و أجل مسمّى»
پیام ها
1- نزول قرآن، تنها از جانب خداوند عزیز و حکیم مقدور است و از عهده بشر خارج است. «تنزیل الکتاب من اللّه العزیز الحکیم»
2- برنامه هاى قرآن، هر چند آسمانى و متعالى است، امّا در حدّ فکر و توان محدود بشر، نازل شده است. «تنزیل الکتاب»
3- چون نزول قرآن از سوى خداوندى است که سرچشمه عزّت و حکمت است، لذا برنامه ها و دستورات آن فرد و جامعه را به سوى عزّت و استوارى سوق مى دهد. «من اللّه العزیز الحکیم»
4- عزّت و قدرت خداوند، آمیخته با حکمت و کاردانى است. «اللّه العزیز الحکیم»
5 - نظام هدفدار، بدون برنامه نمىشود. تکوین و تشریع، بر اساس حق و حکمت است. «الکتاب... الحکیم - خلقنا... بالحق»
6- در نظام آفرینش، کژى، انحراف، سستى، پستى، نادرستى و بیهودگى جایى ندارد. «ما خلقنا السّموات و الارض و ما بینهما الا بالحق»
7- آسمانها و زمین و تمام هستى، زمان و فرجامى حساب شده و سنجیده دارند و اتفاقى و بىحساب نیستند. «خلقنا... بالحق و أجل مسمى»
8 - لازمهى حقّانیّت آفرینش، وجود جهانى پس از آن است. (اگر معاد نباشد، بسیارى از نابرابرىها و بىعدالتىها جبران نشده و موجّه نخواهد بود.) «ما خلقنا... الاّ بالحقّ و أجل مسمّى»
9- تمام پدیدهها از آغاز تا پایان، حساب شده و زیرنظر هستند. «أجل مسمّى»
10- توجّه به محدودیّت دنیا و ناپایدارى نعمتها و پدیدهها، زمینه حقگرایى و دل نبستن به دنیا و هشدارى براى انسان است. «أجل مسمّى»
11- نظام تکوین و تشریع براى هدایت و کمال انسان است، با این حال، برخى ناسپاسى کرده و کفر مىورزند. «والّذین کفروا عما انذروا معرضون»
12- تمام هستى در مسیر حق حرکت مىکند و این انسان است که مىتواند با انتخاب مسیرى ناحق، منحرف شود. «والّذین کفروا عمّا انذروا معرضون»
13- در نظام تعلیم و تربیت و تبلیغ، هشدار و تهدید لازم است. «اُنذروا»
14- اعراض از حق، نشانه اراده و اختیار انسان است. «معرضون»
توضیحات
سیماى سوره احقاف
این سوره که در ابتداى جزء بیست و ششم قرآن قرار گرفته، سى و پنج آیه دارد و در مکّه نازل شده است.
«احقاف» به معناى شنهاى روان است که بر اثر باد روى هم انباشته مى شود. به سرزمین قوم عاد، به خاطر آنکه شنزار و ریگستان بود، احقاف مى گفتند.
نام گذارى این سوره به «احقاف»، بر اساس آیه 21، در بیان ماجراى حضرت هود و قوم عاد است.
این سوره، آخرین سوره از سوره هاى هفتگانه اى است که با حروف مقطّعه «حم» شروع شده و در تمامى آنها بعد از این حروف، سخن از نزول قرآن و اهمیّت آن است.
امام صادق (ع) فرمودند: هرکس سوره احقاف را در هر شب جمعه قرائت کند، در دنیا از ترس و هراس دنیوى ایمن باشد و در آخرت نیز ترسى ندارد.
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
تاکنون نظری ثبت نشده است