سخنرانی حجت الاسلام دکتر ناصر رفیعی با موضوع انصاف داشتن
سخنران محترم ضمن اشاره به عدم انصاف انسان در قبال نعمات خدا تأکید می کند که انسان در مقابل نعمات خدا ناسپاسی می کند و در برابر خیراتی که از سوی خداوند به انسان می رسد، شر می رساند و این مصداق بارز عدم انصاف انسان در مقابل خداوند است.
در تعریف انصاف باید گفت که انصاف به معنای تساوی است. و با این تعریف انصاف به غیر از عدالت است.
ایشان انصاف را به چهار دسته تقسیم می کند: انصاف با خدا، انصاف با خود، انصاف با مردم، انصاف با دشمن.
سخنران به توضیح و تفسیر انصاف با خدا می پردازد و مصادیق عدم انصاف انسان با خدا را این گونه بیان می کند.
۱. بدگمانی به خداوند.
۲. انسان در مقابل نعمت و لطف خدا معصیت و گناه بکند.
۳. انسان نقش اسباب را از مسبب قویتر بداند. در واقع تمام امور عالم به ... اذن و اراده خداوند است و اگر کسی اذن و اراده خدا را در انجام کاری نادیده گرفت و نیرو و اسباب را قویتر از اذن و اراده خداوند دانست در واقع این نوعی بی انصافی با خدا است و شرک محسوب می شود.
۴. انسان در امتحانات الهی جزع و فزع کند.
۵. کاری که برای خداست به انگیزه غیر انجام بدهد. در واقع در اعمالش ریا کند و نیت غیر خدایی کند.
در توضیح این مسئله ایشان اعمال انسان را به دو دسته تقسیم می کنند: دسته اول تعبدی، دسته دوم توصلی. اعمال تعبدی، اعمالی است که به قصد و نیت قربت صورت می گیرد مانند نماز. اعمال توصلی اعمالی است که به قصد قربت نیازی ندارد. در اعمال تعبدی مثل نماز، روزه، قرآن خواندن و .. اگر کسی این اعمال را برای غیر خدا انجام بدهد، این مصداق بارز بی انصافی است.
نمایش بیشتر
سخنران محترم ضمن اشاره به عدم انصاف انسان در قبال نعمات خدا تأکید می کند که انسان در مقابل نعمات خدا ناسپاسی می کند و در برابر خیراتی که از سوی خداوند به انسان می رسد، شر می رساند و این مصداق بارز عدم انصاف انسان در مقابل خداوند است.
در تعریف انصاف باید گفت که انصاف به معنای تساوی است. و با این تعریف انصاف به غیر از عدالت است.
ایشان انصاف را به چهار دسته تقسیم می کند: انصاف با خدا، انصاف با خود، انصاف با مردم، انصاف با دشمن.
سخنران به توضیح و تفسیر انصاف با خدا می پردازد و مصادیق عدم انصاف انسان با خدا را این گونه بیان می کند.
۱. بدگمانی به خداوند.
۲. انسان در مقابل نعمت و لطف خدا معصیت و گناه بکند.
۳. انسان نقش اسباب را از مسبب قویتر بداند. در واقع تمام امور عالم به ... اذن و اراده خداوند است و اگر کسی اذن و اراده خدا را در انجام کاری نادیده گرفت و نیرو و اسباب را قویتر از اذن و اراده خداوند دانست در واقع این نوعی بی انصافی با خدا است و شرک محسوب می شود.
۴. انسان در امتحانات الهی جزع و فزع کند.
۵. کاری که برای خداست به انگیزه غیر انجام بدهد. در واقع در اعمالش ریا کند و نیت غیر خدایی کند.
در توضیح این مسئله ایشان اعمال انسان را به دو دسته تقسیم می کنند: دسته اول تعبدی، دسته دوم توصلی. اعمال تعبدی، اعمالی است که به قصد و نیت قربت صورت می گیرد مانند نماز. اعمال توصلی اعمالی است که به قصد قربت نیازی ندارد. در اعمال تعبدی مثل نماز، روزه، قرآن خواندن و .. اگر کسی این اعمال را برای غیر خدا انجام بدهد، این مصداق بارز بی انصافی است.
نمایش بیشتر
کاربر مهمان