display result search
- 35447
- 1000
- 1000
- 1000
تفسیر آیه 64 سوره یوسف
سخنرانی حجت الاسلام محسن قرائتی با موضوع تفسیر سوره یوسف - آیه 64
قَالَ هَلْ ءَامَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَآ أَمِنتُکُمْ عَلَى أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَفِظاً وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّ حِمِینَ
ترجمه
(یعقوب) گفت: آیا شما را بر او امین بدانم، مگر همانند قبل عمل که شما را بر برادرش امین دانستم (و دیدید که چه شد)، پس (به جاى شما به خدا اعتماد مى کنم که) خداوند بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است.
سؤال: با توجّه به سابقه بدى که فرزندان یعقوب داشتند، چرا پدرشان مجدداً فرزند دیگرش را به آنان سپرد؟
پاسخ: فخر رازى احتمالات متعدّدى را مطرح نموده که هر کدام از آنها مىتواند توجیهى بر این موافقت باشد؛ اوّلاً: برادران از اقدام اولیه شان به نتیجه اى که مورد نظرشان بود، (محبوبیّت در نزد پدر) نرسیده بودند. ثانیاً: حسادت برادران نسبت به این برادر، کمتر از یوسف بود. ثالثاً: شاید قحطى و خشکسالى شرایط ویژه اى را پدید آورده بود که سفر مجّدد را ضرورى مى کرد. رابعاً: دهها سال از حادثه اوّل گذشته و فراموش شده تلقّى مى شد. خامساً: خداوند متعال در حفظ فرزندش به او تسلّى خاطر داده بود.
در آیه 12، یعقوب در مورد یوسف، به حافظ بودن برادرانش اعتماد کرد، به فراق یوسف و نابینایى گرفتار شد، ولى در مورد بنیامین به خدا تکیه کرد و گفت: «فاللّه خیر حافظاً» هم توانا شد، هم بینا و هم فراق و جدائى پایان یافت.
پیام ها
1- اعتماد سریع به کسى که سابقه تخلّف دارد، جایز نیست. «هل آمنکم»
2- یاد خاطرات تلخ گذشته، انسان را در برابر حوادث آینده بیمه مىکند. «هل آمنکم على اخیه من قبل»
3- با یک شکست یا تجربهى تلخ، خود را کنار نکشیم. «هل آمنکم علیه... فاللَّه خیر حافظاً» یعقوب بار دیگر فرزند دوم را با توکل به خدا به برادران تحویل داد.
4- برادران یوسف، خود را حافظ پنداشتند، «انّا له لحافظون» امّا حضرت یعقوب تذکّر داد که خداوند حافظ است. «فاللّه خیر حافظاً...»*
5 - بر عوامل ظاهرى و مادى هر چند فراوان باشند تکیه نکنیم، تنها بر خدا توکّل کنیم. «فاللّه خیر حافظاً»*
6- با توجّه به رحمت بى نظیر الهى و با توکل به خداوند، به استقبال حوادث زندگى برویم. «فاللّه خیر حافظاً وهو ارحم الرّاحمین»
7- سرچشمه حفاظت، رحمت است. «فاللّه خیر حافظاً و هو ارحم الرّاحمین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
قَالَ هَلْ ءَامَنُکُمْ عَلَیْهِ إِلَّا کَمَآ أَمِنتُکُمْ عَلَى أَخِیهِ مِن قَبْلُ فَاللَّهُ خَیْرٌ حَفِظاً وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّ حِمِینَ
ترجمه
(یعقوب) گفت: آیا شما را بر او امین بدانم، مگر همانند قبل عمل که شما را بر برادرش امین دانستم (و دیدید که چه شد)، پس (به جاى شما به خدا اعتماد مى کنم که) خداوند بهترین حافظ است و او مهربانترین مهربانان است.
سؤال: با توجّه به سابقه بدى که فرزندان یعقوب داشتند، چرا پدرشان مجدداً فرزند دیگرش را به آنان سپرد؟
پاسخ: فخر رازى احتمالات متعدّدى را مطرح نموده که هر کدام از آنها مىتواند توجیهى بر این موافقت باشد؛ اوّلاً: برادران از اقدام اولیه شان به نتیجه اى که مورد نظرشان بود، (محبوبیّت در نزد پدر) نرسیده بودند. ثانیاً: حسادت برادران نسبت به این برادر، کمتر از یوسف بود. ثالثاً: شاید قحطى و خشکسالى شرایط ویژه اى را پدید آورده بود که سفر مجّدد را ضرورى مى کرد. رابعاً: دهها سال از حادثه اوّل گذشته و فراموش شده تلقّى مى شد. خامساً: خداوند متعال در حفظ فرزندش به او تسلّى خاطر داده بود.
در آیه 12، یعقوب در مورد یوسف، به حافظ بودن برادرانش اعتماد کرد، به فراق یوسف و نابینایى گرفتار شد، ولى در مورد بنیامین به خدا تکیه کرد و گفت: «فاللّه خیر حافظاً» هم توانا شد، هم بینا و هم فراق و جدائى پایان یافت.
پیام ها
1- اعتماد سریع به کسى که سابقه تخلّف دارد، جایز نیست. «هل آمنکم»
2- یاد خاطرات تلخ گذشته، انسان را در برابر حوادث آینده بیمه مىکند. «هل آمنکم على اخیه من قبل»
3- با یک شکست یا تجربهى تلخ، خود را کنار نکشیم. «هل آمنکم علیه... فاللَّه خیر حافظاً» یعقوب بار دیگر فرزند دوم را با توکل به خدا به برادران تحویل داد.
4- برادران یوسف، خود را حافظ پنداشتند، «انّا له لحافظون» امّا حضرت یعقوب تذکّر داد که خداوند حافظ است. «فاللّه خیر حافظاً...»*
5 - بر عوامل ظاهرى و مادى هر چند فراوان باشند تکیه نکنیم، تنها بر خدا توکّل کنیم. «فاللّه خیر حافظاً»*
6- با توجّه به رحمت بى نظیر الهى و با توکل به خداوند، به استقبال حوادث زندگى برویم. «فاللّه خیر حافظاً وهو ارحم الرّاحمین»
7- سرچشمه حفاظت، رحمت است. «فاللّه خیر حافظاً و هو ارحم الرّاحمین»
منبع: پایگاه درس هایی از قرآن
کاربر مهمان
کاربر مهمان